دين اسلام براي پيروان خود احكام و دستورالعملهايي را وضع كرده و از مسلمانان، رعايت و اجراي آنها را خواسته است. تفكرات و انديشههاي غيرالهي نيز به نظر انسانها بازميگردد كه البته همه آنها نيز ضدديني نيست. با توجه به هدف مقاله نكاتي كه درخصوص احكام ديني ميتوان مدنظر قرارداد بدين شرح است: اول اينكه اين احكام فقط بعد فردي را دربرنميگيرد بلكه بسياري از آنها ابعاد اجتماعي دارد كه در روابط اجتماعي بايد مراعات شود و عدم توجه به آنها پيامدهاي منفي به دنبال دارد. دوم اينكه اين احكام آموختني است، لذا ميتوان از آموزش و پرورش ديني سخن گفت. نكته سوم اينكه يكي از مكانهايي كه ميتواند و بايد نقش ارزندهاي در انتقال مفاهيم ديني به فرزندان داشته باشد، خانواده است. در اين مقاله خانوادهها از لحاظ گرايشهاي ديني به مذهبي، فاقد مذهب و ضدمذهب تقسيم شدهاند. خانوادههاي فاقدمذهب و ضدمذهب اساساً به غنيسازي پايههاي اعتقادي فرزندان خود نيازي نميبينند درحالي كه خانوادههايمذهبي براي استحكام و تقويت پايههاي اعتقادي فرزندان خود راهكارهايي را جستجو، و از اين لحاظ احساس وظيفه ميكنند تا بخشي از حقوق فرزندان خود را تأمين كنند.
كليد واژهها: خانواده و تعليم و تربيت، تربيت ديني، تعليم و تربيت اسلامي
«فرزندم قبل از اينكه قلبت سخت شود و انديشهات مشغول گردد به تربيت تو مبادرت كردم». (نهجالبلاغه، نامه 31)
«خداي تبارك و تعالي تعليم كرده است انبيا را و ارسال كرده است آنها را براي تعليم و تربيت كافه». (صحيفه نور، ج 256:1)
مقدمه
نقش شگفتانگيز تعليم و تربيت در زندگي انسان بر هيچ خردمندي پوشيده نيست. شكوفايي استعدادها و ارزشهاي والا بر تعليم و تربيت مبتني است و انسان شدن انسان و وصولش به كمال نهايي، همه مرهون تعليم و تربيت صحيح است (كاردان، 1372). هدف تعليم و تربيت در فرهنگ اسلامي، شكوفايي تام و تمام استعدادها و خلاقيتها در جهت رشد شخصيت و تجلي عزت نفس در راه رسيدن به كمال و تبديل شدن به انسان كامل دانسته شده است (فرهاديان، 1376). در جاي ديگر تعليم و تربيت به اندازهاي ارزشمند و با اهميت تلقي شده است كه انسانهاي نمونه و معلمان و مربيان معصوم مكتب اسلام، جان خود را فداي آن كردهاند (كاردان، 1376).
تربيت
براي تربيت تعاريف گوناگوني ارائه شده و پژوهشگران از چند زاويه بدان نگريستهاند. در يك تعريف كلي تربيت را فراهم آوردن زمينه براي پرورش استعدادهاي دروني هرموجود و به فعليت رساندن امكانات بالقوه در درون او دانستهاند (سادات، 1365). اين تعريف با بياني كه آموزش و پرورش از تربيت دارد، همخواناست. درآنجا نيز تربيتمعادل بارورساختنكليهاستعدادها و به فعليت رساندن آنها دانسته شده است (شعارينژاد، 1365) .براي تربيت تعاريف ذيل را قائل است:
1- مجموعه روشهايي است كه شخص براي رشد و تكامل تواناييها، نظريات و ساير اشكال رفتارش، كه در جامعه وي ارزش مثبت دارند در پيش ميگيرد.
2- يك عمل اجتماعي است كه اشخاص را زير نفوذ و تأثير محيط برگزيده و مضبوط (بويژه در مدرسه) قرار ميدهد تا شايستگي اجتماعي كسب كنند و به حد نهايي رشد و تكامل فردي برسند.
3- عمل افزايش مؤثرهاي معين و مضبوطي است كه هدفشان راهنمايي رفتار انسان بر هدفي تعيين شده است و اين هدف برحسب اختلاف فلسفه و نظريات مربيان و ارزشهاي مورد قبول هر جامعه فرق ميكند؛ چنانكه هدف روش آموزش و پرورش در سيستم حكومت ديكتاتوري با سيستم دمكرأسي اختلاف دارد.
4- عمل افزايش تجارب آموزش معين و مضبوط در محيطي معين و مضبوط است كه موجب پيدايش تغييرات مطلوب در رفتار انسانها ميشود.
5- بطور كلي آن نوع فعاليتهاي معين مدرسه را گويند كه كودك را براي سازگاري مثبت با محيط خود آماده ميسازد.
شهيد مطهري (1374) معتقد است كه تعليم و تربيت، بحث ساختن افراد انسانهاست. يك مكتب كه داراي هدفهاي مشخص است و مقررات همه جانبهاي دارد و به اصطلاح، سيستم حقوقي و سيستم اقتصادي و سيستم سياسي دارد، نميتواند يك سيستم خاص آموزشي نداشته باشد؛ يعني مكتبي كه ميخواهد در مردم طرحهاي خاص اخلاقي، اقتصادي و سياسي را پياده كند بالاخره اينها را براي انسانها ميخواهد؛ اعم از اينكه هدف فرد باشد يا جامعه. با توجه به تعاريف ارائه شده، آموزش يكي از اركان تربيت است؛ آموختن انواع رفتارها و اعمال، نگرشها و تفكرات، اعتقادات و باورها. پس در تعليم و تربيت ميتوان از مربي و متربي، معلم و متعلم سخن گفت. معلم و مربي عرضه كننده، و متربي و متعلم دريافت كننده چيزي است كه بايد آموخته شود. مواد آموزشي نيز در اين ميان جايگاه ويژهاي دارد. بنابراين در تعليم و تربيت با سه ركن سروكار داريم كه ميتوان آنها را مانند سه رأس مثلث در نظر گرفت كه معلم يك رأس، متعلم رأس ديگر و مواد آموزشي نيز رأس ديگر آن است. البته در بين اين سه ركن تعاملات مختلفي درجريان است كه در بحثهاي تخصصي تعليم و تربيت مشروحاً بدانها پرداخته ميشود. مانند انواع روشهاي آموزشي و يا استفاده از وسائل كمكآموزشي. زماني كه اين نظام و مواد آموزشي توسط دين عرضه ميشود، ميتوان از تعليم و تربيت ديني سخن گفت كه در طي آن پيروان يك دين با دستورالعملها و احكام و مقررات ديني آشنا شده، آنها را اجرا ميكنند؛ چيزي كه از آن به شعائر تعبير ميشود. شعائر، اعمال مخصوصي است كه فرد ديندار براي خشنودي خداوند انجام ميدهد. رفتار ديني كه در قالب شعائر است يكي از پيچيدهترين رفتارهاي انساني است كه تا مدتها مورد توجه جدي دانشمندان علوم انساني قرار نميگرفت. البته به نظر ميرسد كه اين رويكرد در حال تغيير است (شاكرينيا، 1379). تاريخ آفرينش انسان نمايانگر اين واقعيت است كه همزمان با آفرينش انسان بر روي زمين دين نيز متولد شد و همواره پيامبراني به كار هدايت و راهنمايي انسانها مشغول بودهاند. پرستش نيز در ذات و نهاد آدمي نهفته و جبلّي و فطري اوست (روم/ 30)؛ چنانكه شهيد مطهري (1361) ريشه و منشأ واقعي مذهب را، كه همان پرستش و نيايش باشد، فطرت و سرشت انسان معرفي ميكند. از نظر علماي مذهبي، دين نه تنها در اصلاح فرد و جامعه تأثيري عميق دارد بلكه تنها وسيله سعادت و نيكبختي است. به نظر آنها جامعهاي كه به دين پايبند نباشد، واقع بيني و روشنفكري را از دست ميدهد و عمرگرانمايه را در گمراهي و ظاهربيني ميگذراند؛ عقل را زيرپا گذاشته، چون حيوانات كوتاه نظر و بيخرد زندگي ميكند. دچار زشتي اخلاقي و پستي كردار ميشود و بدين ترتيب از امتيازات انساني محروم ميشود. يكي از مباحثي كه امروزه حوزه وسيعي از مسائل تعليم و تربيت را به خود اختصاص داده، تأثير متغيرهاي محيطي بر شكلگيري شخصيت است. از جمله اين متغيرهاي محيطي دين و آموزشهاي ديني معرفي شده است (پارسا، 1368). تحقيقات فراواني نشان داده است كه دين و مذهب ميتواند نقش سازندهاي در شكلگيري شخصيت كودكان و نوجوانان ايفا كند و مهمتر از آن اينكه اين تحقيقات بر نقش مثبت دين در بهداشت رواني انسان صحه ميگذارد (شاكري نيا، 1379). تربيت ديني كه با آموزشهاي محيطي قابل اجراست به عوامل متعددي بستگي دارد كه از جمله مهمترين آنها و در درجه نخست به علاقهمندي والدين و حسن ظن آنها به دين و اعتقادات مذهبي بستگي دارد. در نتيجه نقش خانواده در تربيت ديني، اساسي و مهم است. هدف اين مقاله بررسي نقش و تأثير خانوادهها بر رفتارهاي ديني فرزندان تحت عنوان شعائر ديني است.
خانواده و اهميت آن در تربيت ديني
برمبناي يك احساس و سنت ديرين، مشخصترين مسئوليت خانواده در برابر زيست و رفاه فرزندان در تأمين خوراك و پوشاك، مسكن، بهداشت و تربيت خلاصه شده است. غذا و پوشاك و مسكن در چهارچوب تسهيلاتي كه خانواده براي خود فراهم ميكند تأمين ميشود. در اين سه زمينه فرزندان خانوادهها از امكاناتي كه نيازهاي ديگر اعضاي خانواده را تأمين ميكند خود به خود بهرهمند ميشوند. بهداشت فرزندان خانواده در دو بعد مراقبت و پيشگيري ودرمان، يكي با مسئوليت و كوشش خانواده و ديگري با مباشرت پزشك و سازمانهاي درماني شكل برمبناي يك احساس و سنت ديرين، مشخصترين مسئوليت خانواده در برابر زيست و رفاه فرزندان در تأمين خوراك و پوشاك، مسكن، بهداشت و تربيت خلاصه شده است. غذا و پوشاك و مسكن در چهارچوب تسهيلاتي كه خانواده براي خود فراهم ميكند تأمين ميشود. در اين سه زمينه فرزندان خانوادهها از امكاناتي كه نيازهاي ديگر اعضاي خانواده را تأمين ميكند خود به خود بهرهمند ميشوند. بهداشت فرزندان خانواده در دو بعد مراقبت و پيشگيري ودرمان، يكي با مسئوليت و كوشش خانواده و ديگري با مباشرت پزشك و سازمانهاي درماني شكل ميگيرد. يكي ديگر از موارد، تربيت است كه گرچه گروهها و عوامل اجتماعي زيادي بر تربيت (فرايند انتقال ارزشهاي ديني) تأثير ميگذارند، غالباً خانواده در اين زمينه به منزله با نفوذترين عامل به شمار ميرود. در خانواده است كه كودك نخستين چشمانداز را از جهان پيرامون ميآموزد و احساس وجود ميكند. در خانواده است كه كودك با آداب و رسوم ملي، مراسم ديني، وظايف فردي و حدود و اختيارات و مسئوليتها پي ميبرد (پارسا، 1368). با توجه به نقش سرنوشت ساز تربيت خانوادگي در رشد و تعالي فرزندان است كه بحث حقوق كودكان در اسلام مطرح ميشود تا به خانوادهها تذكر داده شود كه كودكان داراي حقوقي هستند و بايد در رفع نيازهاي آنان كوشيد. از جمله حقوق كودكان كه بر عهده خانوادههاست تأمين سعادت دنيايي و آخرتي آنان است كه اين امر ميسر نميشود مگر از راه انتقال مفاهيم ديني. آيات و روايات فراواني متذكر اين معني شده در عين حال در سيره عملي پيامبر (ص) و ائمه (ع) جلوههاي فراواني از اين موارد را مشاهده ميكنيم (شاكري نيا، 1380).
انواع خانوادهها
خانوادهها را از نظر ساختار و نوع روابط دروني بين اعضا به چند نوع تقسيم كردهاند؛ مثلاً جامعه شناسان از خانوادههاي گسترده و هستهاي نام ميبرند يا روانشناسان نيز از خانوادههاي با اقتدار، قدرت طلب و سهلانگار ياد ميكنند. نوع ديگر طبقهبندي زماني است كه ملاك طبقهبندي مباحث اعتقادي و ديني است. در اين زمان از خانوادههاي مذهبي، خانوادههاي بيمذهب و خانوادههاي ضدمذهب نام برده ميشود (رحمان دوست، 1371). خانوادههاي بيمذهب و ضدمذهب خانوادههايي هستند كه يا نسبت به تربيت مذهبي فرزندان غافل وبياعتنا هستند و خانوادهها را از نظر ساختار و نوع روابط دروني بين اعضا به چند نوع تقسيم كردهاند؛ مثلاً جامعه شناسان از خانوادههاي گسترده و هستهاي نام ميبرند يا روانشناسان نيز از خانوادههاي با اقتدار، قدرت طلب و سهلانگار ياد ميكنند. نوع ديگر طبقهبندي زماني است كه ملاك طبقهبندي مباحث اعتقادي و ديني است. در اين زمان از خانوادههاي مذهبي، خانوادههاي بيمذهب و خانوادههاي ضدمذهب نام برده ميشود (رحمان دوست، 1371). خانوادههاي بيمذهب و ضدمذهب خانوادههايي هستند كه يا نسبت به تربيت مذهبي فرزندان غافل وبياعتنا هستند و ياحتي نسبت به اين نوع تربيت نگرش منفي دارند. بنابراين به ارتقاي افكار و اعتقادات ديني فرزندان خود با آموزشهاي ديني نيازي نميبينند. خانوادههاي مذهبي دوست دارند فرزندان خود را با مفاهيم ديني و مذهبي دمخور سازند؛ اعتقادات و باورهاي مذهبي را به فرزندان منتقل كنند. اين خانوادهها تلاش ميكنند در تربيت فرزندان خود تا آنجا كه ممكن است دستورالعملهاي ديني و اعتقادي را در فرزندان خود نهادينه سازند و براي توفيق در تربيت ديني سؤالات زيادي دارند و به منابع مختلفي رجوع ميكنند؛ نگران وضعيت اعتقادي فرزندان خود هستند و تلاش ميكنند با آموزش مفاهيم ديني و كمك به فرزندان در جهت پيروي از آنها سعادتمندي را براي آنها به ارمغان بياورند و بخشي از حقوق آنها را تأمين كنند. در اين بخش از مقاله به راهكارهايي اشاره ميشود كه ميتواند به خانوادهها كمك كند تا در راه آموزش اعتقادي فرزندان خود توفيق بيشتري داشته باشند.
الف ـ تفاهم بين والدين
فعاليتهاي تربيتي زماني ثمربخشتر است كه ثبات و آرامش بيشتري موجود باشد. يكي از راههاي ايجاد ثبات و آرامش در خانواده، تفاهم اعتقادي بين والدين است. رابطه بين اعضاي خانواده (همسران با همديگر و والدين با فرزندان) كه از آن به جّو يا بافت عاطفي خانوادگي تعبير ميشود در انتقال مفاهيم تربيتي از اهميت فراواني برخوردار است. تحقيقات روانشناسان اجتماعي، آسيبشناسان رواني، آسيبشناسان اجتماعي و جامعهشناسان (كينيا، 1375. احدي، 1369. ستوده، 1379) همگي بر اين نكته مهر تأييد ميزنند كه كجرفتاريها و انحرافات اجتماعي در انسانها تا اندازه زيادي ريشه خانوادگي دارد و حتي يكي از راههاي پيشبيني رفتارهاي بزهكارانه را روابط خانوادگي دانستهاند. رابطه بين زن و شوهر بر بهداشترواني مجموعه خانواده فعاليتهاي تربيتي زماني ثمربخشتر است كه ثبات و آرامش بيشتري موجود باشد. يكي از راههاي ايجاد ثبات و آرامش در خانواده، تفاهم اعتقادي بين والدين است. رابطه بين اعضاي خانواده (همسران با همديگر و والدين با فرزندان) كه از آن به جّو يا بافت عاطفي خانوادگي تعبير ميشود در انتقال مفاهيم تربيتي از اهميت فراواني برخوردار است. تحقيقات روانشناسان اجتماعي، آسيبشناسان رواني، آسيبشناسان اجتماعي و جامعهشناسان (كينيا، 1375. احدي، 1369. ستوده، 1379) همگي بر اين نكته مهر تأييد ميزنند كه كجرفتاريها و انحرافات اجتماعي در انسانها تا اندازه زيادي ريشه خانوادگي دارد و حتي يكي از راههاي پيشبيني رفتارهاي بزهكارانه را روابط خانوادگي دانستهاند. رابطه بين زن و شوهر بر بهداشترواني مجموعه خانواده تأثير ميگذارد و در اين مجموعه فرزندان شكنندهترند. در محيط گرم و دوستانه خانوادگي كه در آن پدر، مادر و اعضاي ديگر خانواده داراي روابطي دوستانه و صميانهاند، معمولاً كودكاني شاد، سالم، با شخصيتي فعال و مثبت و مستقل بار ميآيند كه بازتاب عشق و علاقه خانوادگي را به صورت محبت و كمك به ديگران نشان ميدهند. برعكس در محيطهاي خانوادگي از هم پاشيده و زندگي در محيطهاي آلوده و منحرف كننده، عدم مراقبت و بيتوجهي والدين به تربيت فرزندان، اساس نابهنجاريها را در آنها پايهريزي ميكند كهاين امر در نوجواني و جواني شدت و حدّت بيشتري پيدا ميكند (ستوده، 1379).
خانه فاطمه (س) و علي (ع) مصداق تفاهم كامل
اين خانه و رابطه آن زوج، سمبل يك خانواده اسلامي است. تلاش حضرت علي(ع) و حضرت فاطمه (س) در برقراري جو مطلوب خانوادگي آميخته با عطوفت، مهرباني، عشق و از خودگذشتگي بوده است. حضرت علي(ع) دراين باره ميفرمايد: «به خدا قسم او را به خشم نياوردم. تا هنگامي كه زنده بود او را وادار به كاري كه خوشش نميآمد نكردم. او هم مرا به خشم نياورد و نافرماني نكرد. هرگاه كه به او نگاه ميكردم غم و اندوه از دلم زدوده ميشد.» در حديثي ديگر ميفرمايد:«خداوند از خشم فاطمه خشمگين و به خشنوديش خشنود ميشود.» (همداني، ترجمه استادولي، 1377).
حضرت فاطمه نيز در ايجاد اين فضاي مطلوب خانوادگي نقش بارزي داشته است. حمايتهاي حضرت فاطمه زهرا(س) در خصوص فعاليتهاي سياسي و اجتماعي آن حضرت كه در بين شيعيان معروف است نيز بيانگر شمهاي از هماهنگي و تفاهمي است كه جو مطلوب خانوادگي را فراهم ميساخت تا فرزندان رشيد علي (ع) و حضرت فاطمه نيز در ايجاد اين فضاي مطلوب خانوادگي نقش بارزي داشته است. حمايتهاي حضرت فاطمه زهرا(س) در خصوص فعاليتهاي سياسي و اجتماعي آن حضرت كه در بين شيعيان معروف است نيز بيانگر شمهاي از هماهنگي و تفاهمي است كه جو مطلوب خانوادگي را فراهم ميساخت تا فرزندان رشيد علي (ع) و فاطمه(س) در آن پرورش بيابند. بنابراين كساني كه خود را شيعه و پيرو آن حضرت قلمداد ميكنند بايد از اين حضرات، شيوه برخورد و ارتباط را بياموزند و آن را در خانواده عملي كنند.
ب ـ بعد الگويي خانواده
اسلام به روش الگويي بسيار تكيه دارد و در ترسيم برنامه تربيتي همواره به اين فن به عنوان شيوهاي بسيار مؤثر نگاه كرده و يكي از مكانهاي كاربرد آن را خانوادهها دانسته است. رفتار و اعمال والدين خواه ناخواه در فرزندان تأثير ميگذارد. فرزندان با چشماني تيزبين به رفتار و گفتار والدين توجه ميكنند. والدين در انتقال ارزشها نقش الگو را به عهده دارند. دلايل متعددي وجود دارد كه كودك براي فراگيري ارزشها و رفتارهاي والدين برانگيخته شود. كودك با رفتار كردن شبيه والدينش، مهر و محبت آنها را حفظ و از تنبيه و سرزنش آنها پرهيز ميكند. نكتهاي كه بايد به آن توجه كرد اين است كه عمل الگو بسيار تأثيرگذارتر از بيان الگوست. بنابراين اگر خانوادهها رفتارهاي مذهبي را براي فرزندان خود ميپسندند، ابتدا خود بايد الگوي عملي باشند. اگر والدين دروغگويي را نميپسندند اول خود بايد صادق باشند. اگر احترام به بزرگتر را طالب هستند خود بايد به بزرگترها احترام بگذارند. اگر به نماز و حجاب فرزندان خود علاقهمندند ابتدا خود بايد به نماز و حجاب عملاً اهميت بدهند. والدين آنگاه در تربيت ديني توفيق مييابند كه خود به آنچه ميگويند عامل باشند. حضرت علي(ع) روش كساني را كه ميگويند اما عمل نميكنند بشدت نهي فرموده، ميفرمايد: «شايسته نيست كه انسان از راه جدي يا شوخي دروغ بگويد و يا وعدهاي بدهد كه بدان عمل نكند» يا درجاي ديگري ميفرمايند: «من مردم را به هيچ كار خيري دعوت نكردهام مگر اينكه پيش از آنها، اسلام به روش الگويي بسيار تكيه دارد و در ترسيم برنامه تربيتي همواره به اين فن به عنوان شيوهاي بسيار مؤثر نگاه كرده و يكي از مكانهاي كاربرد آن را خانوادهها دانسته است. رفتار و اعمال والدين خواه ناخواه در فرزندان تأثير ميگذارد. فرزندان با چشماني تيزبين به رفتار و گفتار والدين توجه ميكنند. والدين در انتقال ارزشها نقش الگو را به عهده دارند. دلايل متعددي وجود دارد كه كودك براي فراگيري ارزشها و رفتارهاي والدين برانگيخته شود. كودك با رفتار كردن شبيه والدينش، مهر و محبت آنها را حفظ و از تنبيه و سرزنش آنها پرهيز ميكند. نكتهاي كه بايد به آن توجه كرد اين است كه عمل الگو بسيار تأثيرگذارتر از بيان الگوست. بنابراين اگر خانوادهها رفتارهاي مذهبي را براي فرزندان خود ميپسندند، ابتدا خود بايد الگوي عملي باشند. اگر والدين دروغگويي را نميپسندند اول خود بايد صادق باشند. اگر احترام به بزرگتر را طالب هستند خود بايد به بزرگترها احترام بگذارند. اگر به نماز و حجاب فرزندان خود علاقهمندند ابتدا خود بايد به نماز و حجاب عملاً اهميت بدهند. والدين آنگاه در تربيت ديني توفيق مييابند كه خود به آنچه ميگويند عامل باشند. حضرت علي(ع) روش كساني را كه ميگويند اما عمل نميكنند بشدت نهي فرموده، ميفرمايد: «شايسته نيست كه انسان از راه جدي يا شوخي دروغ بگويد و يا وعدهاي بدهد كه بدان عمل نكند» يا درجاي ديگري ميفرمايند: «من مردم را به هيچ كار خيري دعوت نكردهام مگر اينكه پيش از آنها، خودم آن را انجام دادهام» و به مردم ميفرمايد: «شايسته نيست كه انسان از راه شوخي يا جدي دروغ بگويد و شايسته نيست كسي به كودك خود وعدهاي بدهد و بدان وفا نكند» (شيخ حر عاملي، 1398، ج2: 145). در اين زمينه پيامبر (ص) و ائمه(ع) همواره بهترين الگوها معرفي شدهاند. قرآن كريم حضرت محمد (ص) را سرمشق و الگوي مطلق در همه ابعاد زندگي براي همه خداجويان و كساني كه اعتقاد به رستاخيز دارند معرفي ميكند؛ مثلاً در سوره احزاب آيه 21 ميفرمايد: «بيترديد براي شما در همه ابعاد اسوه و الگوي نمونه، رسول خدا (ص) است براي آن كس كه به ثواب خدا و روز قيامت اميدوار باشد و ياد خدا بسيار كند.»
ج ـ جديت و منظم بودن
آموزش ديني، جدي است؛ بنابراين به نظم و جديت نياز دارد. خنده، شوخي و مزاح پسنديده است اما در خصوص دين و هنجارهاي ديني جاي هيچگونه شوخي و مزاح نيست. كودك بايد پي ببرد كه هرآنچه به دين مربوط است از ارزش و احترام برخوردار است. پس بايد در برابر آن خاضع و خاشع بود. اين اهميت و جديت در خانواده بايد عملاً برقرار شود؛ مثلاً بسيار مشاهده ميشود كه هنگام مشاهده يك مسابقه فوتبال يا يك فيلم سينمايي از تلويزيون، والدين، بچهها را مجبور به سكوت و آرامش ميكنند در حالي كه چنين تعصبي را هنگام پخش برنامههاي ديني و مذهبي ندارند و بدين ترتيب عملاً به اينگونه برنامهها بيحرمتي ميكنند و ارزش آنها را پايين ميآورند در حاليكه اگر والدين اين برخورد را براي برنامههاي مذهبي به كار ببرند، نگرش فرزندان نيز دستخوش تغيير خواهد شد. خانوادههاي مذهبي همانگونه كه براي درس و تحصيلات فرزندان با حرارت و جديت صحبت و برنامهريزي ميكنند، براي اداي فرايض ديني نيز بايد صبر، حوصله و وقت صرف آموزش ديني، جدي است؛ بنابراين به نظم و جديت نياز دارد. خنده، شوخي و مزاح پسنديده است اما در خصوص دين و هنجارهاي ديني جاي هيچگونه شوخي و مزاح نيست. كودك بايد پي ببرد كه هرآنچه به دين مربوط است از ارزش و احترام برخوردار است. پس بايد در برابر آن خاضع و خاشع بود. اين اهميت و جديت در خانواده بايد عملاً برقرار شود؛ مثلاً بسيار مشاهده ميشود كه هنگام مشاهده يك مسابقه فوتبال يا يك فيلم سينمايي از تلويزيون، والدين، بچهها را مجبور به سكوت و آرامش ميكنند در حالي كه چنين تعصبي را هنگام پخش برنامههاي ديني و مذهبي ندارند و بدين ترتيب عملاً به اينگونه برنامهها بيحرمتي ميكنند و ارزش آنها را پايين ميآورند در حاليكه اگر والدين اين برخورد را براي برنامههاي مذهبي به كار ببرند، نگرش فرزندان نيز دستخوش تغيير خواهد شد. خانوادههاي مذهبي همانگونه كه براي درس و تحصيلات فرزندان با حرارت و جديت صحبت و برنامهريزي ميكنند، براي اداي فرايض ديني نيز بايد صبر، حوصله و وقت صرف كنند، همانگونه كه ساعتها وقت، صرف نقل و انتقال فرزندان براي كلاسهاي تقويتي و البته تجديدي!! ميكنند، بايد صرف حضور در مجالس وعظ و خطابه و مسجد و منبر كنند تا نتيجه مطلوب حاصل شود. همه چيز را نبايد به دست حوادث و اتفاقات سپرد. در ميان برنامههاي ضدديني و ضداعتقادي فراگير، كه هرروزه در تبليغات ماهوارهاي و تلويزيوني و شبكه جهاني اينترنت قابل مشاهده است، بخشي از نتايج آن در كوچه و خيابان كشور ديده ميشود. بايد با جديت و تلاش زياد به تربيت مذهبي فرزندان اقدام، و آنها را نسبت به اين آسيبها واكسينه كنيم.
د ـ تشويق تفكر و انديشه
تفكر در آموزشهاي اسلامي يكي از فعاليتهاي بسيار ارزشمند تلقي ميشود به گونهاي كه در حديثي شريف، پيامبر اكرم (ص) «يك ساعت تفكر را از هفتاد سال عبادت برتر دانسته است» (مجلسي، 1385، ج 20: 326) و مولاي متقيان حضرت علي(ع) در نهجالبلاغه ميفرمايند: «هيچ دانشي مانند انديشيدن نيست.»(شهيدي، 1368) اين تأكيدها براي اين است كه انسان جاهل براحتي نميتواند از اعتقادات خود دفاع كند. لازم است كه فرزندان خود را نسبت به علت انتخاب رفتار هشيار سازيم و از آنها بخواهيم دنبال استدلالهايي باشند كه دهان مخالفان را ببندند؛ مثلاً ميتوانيم به فرزند خود در خصوص زيبايي و مفاهيم متعدد آن سخن گفته در ذهن او سؤال و انديشههاي جديد ايجاد كنيم و به او بفهمانيم كه زيبايي امري است كه انسانها به آن گرايش دارند. انسان محو زيبايي يك غروب زيبا ميشود؛ در زيبايي يك گل غرق ميشود و به سمت زيبايي يك تابلو نقاشي كشيده ميشود. انسان مفتون زيباييهاي ايثار و فداكاري و ازخودگذشتگي ميشود. انديشهها و افكار زيبا و جذاب، نو و بديع انسانها را درگير ميكند. اما زماني كه افراد از اين امكانات بيبهره تفكر در آموزشهاي اسلامي يكي از فعاليتهاي بسيار ارزشمند تلقي ميشود به گونهاي كه در حديثي شريف، پيامبر اكرم (ص) «يك ساعت تفكر را از هفتاد سال عبادت برتر دانسته است» (مجلسي، 1385، ج 20: 326) و مولاي متقيان حضرت علي(ع) در نهجالبلاغه ميفرمايند: «هيچ دانشي مانند انديشيدن نيست.»(شهيدي، 1368) اين تأكيدها براي اين است كه انسان جاهل براحتي نميتواند از اعتقادات خود دفاع كند. لازم است كه فرزندان خود را نسبت به علت انتخاب رفتار هشيار سازيم و از آنها بخواهيم دنبال استدلالهايي باشند كه دهان مخالفان را ببندند؛ مثلاً ميتوانيم به فرزند خود در خصوص زيبايي و مفاهيم متعدد آن سخن گفته در ذهن او سؤال و انديشههاي جديد ايجاد كنيم و به او بفهمانيم كه زيبايي امري است كه انسانها به آن گرايش دارند. انسان محو زيبايي يك غروب زيبا ميشود؛ در زيبايي يك گل غرق ميشود و به سمت زيبايي يك تابلو نقاشي كشيده ميشود. انسان مفتون زيباييهاي ايثار و فداكاري و ازخودگذشتگي ميشود. انديشهها و افكار زيبا و جذاب، نو و بديع انسانها را درگير ميكند. اما زماني كه افراد از اين امكانات بيبهره باشند و از اينگونه زيباييها بيخبر به سمت همان چيزهايي ميروند كه آنها را در اختيار دارند و سعي ميكنند تا با به نمايش گذاشتن و عرضه آنها خود را معرفي كرده، جلب توجه كنند و حقارتهاي خود را بپوشانند. در اينجاست كه زيبايي معناي واقعي خود را از دست ميدهد. زيبايي در اين زمان به انحراف كشيده شده به طرز سخيفي آلوده شده است و ميتواند ديگران را نيز آلوده و منحرف كند. افراد در اين زمان به جاي داشتن افكار زيبا دنبال چشم و ابرو و بيني زيبا ميروند. به جاي داشتن رفتار زيبا دنبال منزل ودكورأسيون زيبا و به جاي داشتن آمال و اميدهاي زيبا دنبال طلا و جواهرات زيبا ميروند تا با آنها به تفاخر اقدام كرده، نداشتههاي بسيار خود را پنهان كنند. نكته قابل ذكر اين است كه نبايد تصور كرد كه اين امور زيبا نيستند بلكه مسئله تعيين اولويت براي رفتارهاست وگرنه در اسلام نيز به زيبايي بسيار اهميت داده شده است ولي به شرط اينكه در جاي خود اقدام شود و در صورت جابهجا شدن موارد لطمات و صدمات جبرانناپذيري به زيباييهاي اصيل انساني ميزند. تعليم و تربيت مذهبي بايد به گونهاي باشد كه انسان را به سمت زيباييهاي اصيل و ماندگار و جاودان هدايت كند. فرزندان را به سمت زيباييهاي الهي و قرآني بكشاند كه پيامبر(ص) و ائمه (ع) الگوهاي كاملي از اين گونه زيباييها قلمداد ميشوند. بنابراين به كودكان و نوجوانان بايد آموخت كه درباره پديدههاي پيرامون خود بينديشند و هرچيز را خام و ندانسته قبول نكنند؛ تلاش كنند به عمق معاني و مفاهيم رجوع كنند؛ رفتارها را در نظر بگيرند؛ سؤال كنند و همواره در جهت ارتقا و افزايش دانش و اطلاعات خود باشند. البته در اين ميان نبايد از نقش مشوقهاي والديني غافل شد. صبر، حوصله و دانش والدين در اين ميان بسيار اساسي است كه فرزندان بتوانند در اين جهت قرار بگيرند.
هـ ـ استفاده از جاذبهها
نظافت در پوشش و آراستگي ظاهري از جمله اموري است كه به صورت فطري مورد توجه انسانهاست. بسياري از فعاليتهاي روزانه صرف اين ميشود كه افراد در نظر ديگران آراسته و نظيف و تميز جلوه كنند و ژوليده و كثيف به نظر نيايند. دين و دينداري نه تنها با آراستگي منافاتي ندارد بلكه همواره از جمله دستورالعملهاي ديني توجه به اموري نظير نظافت و آراستگي است. جداي از مفاهيمي كه ميتوان در زمينه آراستگي و فلسفه آن و معاني مختلف آن ذكر كرد (آن چنانكه در بحث مفهوم زييابي شد) بايد اذعان كرد كه آراستگي ظاهر ميتواند در جذب افراد به سمت رفتارهاي خاص مؤثر باشد. در اينجا بيشتر به دو فعاليت در زمينه آراستگي اشاره ميشود: شستشو و نظافت مناسب و خوشبو بودن؛ بدين صورت كه افراد سعي كنند همواره تميز و معطر باشند.
و ـ تمرين و تكرار
مفهوم تكرار در يادگيري از اهميت خاصي برخوردار است (كار نيكو كردن از پر كردن است). تمرين و تكرار موجب كسب مهارت در يك زمينه و باعث ايجاد عادت و ملكه رفتاري است. در قرآن كريم برخي از مسائل اساسي و مهم، همانند اصول اعتقادي و امور غيبي كه اين كتاب آسماني ميخواهد آنها را در اذهان مردم جا بيندازد مثل توحيد، ايمان به غيب، رستاخيز و ... از شيوه تكرار استفاده شده است. يكي از اين نمونههاي تكرار در مورد عقيده به يگانهپرستي (توحيد) است كه در سوره نمل ديده ميشود. در اين سوره مبارك جمله «اَ اله مع الله» آيا معبود ديگري با خداوند همراه است؟» پنج بار تكرار شده است (نمل / 64- 60). گام اول در يادگيري آموزش است. آنچه پس از آموزش به تحكيم و ماندگاري رفتار منجر مفهوم تكرار در يادگيري از اهميت خاصي برخوردار است (كار نيكو كردن از پر كردن است). تمرين و تكرار موجب كسب مهارت در يك زمينه و باعث ايجاد عادت و ملكه رفتاري است. در قرآن كريم برخي از مسائل اساسي و مهم، همانند اصول اعتقادي و امور غيبي كه اين كتاب آسماني ميخواهد آنها را در اذهان مردم جا بيندازد مثل توحيد، ايمان به غيب، رستاخيز و ... از شيوه تكرار استفاده شده است. يكي از اين نمونههاي تكرار در مورد عقيده به يگانهپرستي (توحيد) است كه در سوره نمل ديده ميشود. در اين سوره مبارك جمله «اَ اله مع الله» آيا معبود ديگري با خداوند همراه است؟» پنج بار تكرار شده است (نمل / 64- 60). گام اول در يادگيري آموزش است. آنچه پس از آموزش به تحكيم و ماندگاري رفتار منجر ميشود، تمرين و تكرار است. در زمينه امور ديني نيز اين مسئله صدق ميكند؛ به عنوان مثال ابتدا به نوجوان انواع رفتارهاي ديني را آموزش ميدهيم. سپس در مواقع مختلف و به بهانههاي زياد استفاده كردن از آن را از وي ميخواهيم. اين تمرين و تكرار موجب عادي شدن آن رفتارها براي نوجوان خواهد شد.
ز - ايجاد رابطه عاطفي
برقراري رابطه صميمانه و پرمهر و محبت براي الگو لازم است. تحقيقات روانشناسي نشان داده است كه از بين عواملي نظير شباهت، قدرت و صميميت، عامل صميميت تأثيري قويتر بر فرد به جاي ميگذارد (اتكينسون و هيلگارد[1]، ترجمه براهني و همكاران، 1369). كودك تا مدتها به اطرافيان و بويژه به پدر و مادر وابستگي كامل دارد و به همين دليل شديداً نيازمند امنيت عاطفي است كه در ماههاي اول، مادر تنها پناهگاه براي به دستآوردن اين امنيت است. با افزايش سن، راههاي ارتباط عاطفي ديگري با افراد مختلف براي كودك گشوده ميشود. پدر، پدربزرگ، مادربزرگ، خواهر و برادر و اطرافيان وي، كه در درجات بعدي قرار دارند، هريك به سهم خود در رشد و تكامل عاطفي وي مؤثرند. ايجاد صميميت و رابطه محبتآميز باعث ميشود كه فرزندان از والدين و درخواستهاي آنان پيروي كنند؛ زيرا ميترسند كه درغيراينصورت عشق و علاقه آنان را از دست بدهند. بنابراين با استفاده از علائق خانوادگي، اعلام جهت، نشان دادن رحمت وعنايت، تحريك عواطف و گاهي نيز استفاده توأمان از مهر و قهر ميتواند بسيار مفيد باشد؛ به عنوان نمونه پيامبر اكرم ميفرمايد: «فرزندت را كتك نزن بلكه با وي قهر كن ولي مدت قهر را طولاني نكن.» (مجلسي، 1385، ج 23: 114) از نظر متخصصان تعليم و برقراري رابطه صميمانه و پرمهر و محبت براي الگو لازم است. تحقيقات روانشناسي نشان داده است كه از بين عواملي نظير شباهت، قدرت و صميميت، عامل صميميت تأثيري قويتر بر فرد به جاي ميگذارد (اتكينسون و هيلگارد[2]، ترجمه براهني و همكاران، 1369). كودك تا مدتها به اطرافيان و بويژه به پدر و مادر وابستگي كامل دارد و به همين دليل شديداً نيازمند امنيت عاطفي است كه در ماههاي اول، مادر تنها پناهگاه براي به دستآوردن اين امنيت است. با افزايش سن، راههاي ارتباط عاطفي ديگري با افراد مختلف براي كودك گشوده ميشود. پدر، پدربزرگ، مادربزرگ، خواهر و برادر و اطرافيان وي، كه در درجات بعدي قرار دارند، هريك به سهم خود در رشد و تكامل عاطفي وي مؤثرند. ايجاد صميميت و رابطه محبتآميز باعث ميشود كه فرزندان از والدين و درخواستهاي آنان پيروي كنند؛ زيرا ميترسند كه درغيراينصورت عشق و علاقه آنان را از دست بدهند. بنابراين با استفاده از علائق خانوادگي، اعلام جهت، نشان دادن رحمت وعنايت، تحريك عواطف و گاهي نيز استفاده توأمان از مهر و قهر ميتواند بسيار مفيد باشد؛ به عنوان نمونه پيامبر اكرم ميفرمايد: «فرزندت را كتك نزن بلكه با وي قهر كن ولي مدت قهر را طولاني نكن.» (مجلسي، 1385، ج 23: 114) از نظر متخصصان تعليم و تربيت و روانشناسان تربيتي يكي از راههاي رشد عاطفي كودك توسط بزرگسالان مشاركت در بازيهاي آنان است (هترينگتون)[3]. پيشوايان گرامي اسلام به اين امر توجه زيادي داشته و در اين باره توصيههاي زيادي فرمودهاند؛ مثلاً رسول اكرم(ص) ميفرمايند: «آنكس كه كودكي نزد اوست، بايد در پرورش وي، رفتاري مناسب با حال كودك را در پيش بگيرد» (شيخ حر عاملي، 1401، ج 5: 126) و باز در جاي ديگر ميفرمايند: «رحمت خداوند بر پدري كه در راه نيكي و نيكوكاري به فرزند خود كمك كند؛ يعني به او احسان كند و همچون كودكي، رفيق دوران كودكي وي باشد واو را عالم و مؤدب بار بياورد» (ري شهري، 1416). باز ميفرمايد: «كسي كه دختر خود را شادمان كند، همچون كسي است كه بندهاي را از فرزندان اسمعيل آزاد كرده باشد و آن كس كه پسر خود را مسرور و ديده او را روشن سازد، مانند كسي است كه ديدهاش از خوف خدا گريسته باشد» (طبرسي، 1365: 114).
ح ـ استفاده از زمينههاي تشخصطلبي
همه انسانها دوست دارند كه جدي گرفته، و ارزشمند تلقي شوند. كودكان و نوجوانان نيز از اين قاعده مستثني نيستند. هرجا كه اين عامل قدرتمند اجتماعي موجود باشد گرايشهاي افراد نيز به همان سمت خواهد بود. بنابراين اگر مشاهده ميكنيم كه گرايش نوجوانان به سمت همسالاني است كه براي نظريات و عقايدشان احترام قائل هستند و نوجوانان آنها را بر اعضاي خانواده ترجيح ميدهند، نبايد تعجب كرد زيرا نوجوان اين نياز را در جمع دوستان بيشتر فراهم شده ميبيند. والدين ميتوانند از اين عنصر در جهت مثبت استفاده كنند و با فراهم آوردن زمينههاي تشخص طلبي، مسئوليت پذيري و مسئوليت خواهي در امور، نوجوان را جذب كنند. والدين ميتوانند در جمعهاي خانوادگي به طور غيرمستقيم به ارزشهاي مذهبي اشاره كنند و كساني را كه از آنها پيروي ميكنند ستايش كرده، افراد معروف ومحبوب و شناختهشدهاي را كه از ارزشهاي مذهبي پيروي ميكنند، معرفي نمايند. سپس به فعاليتهاي مذهبي كودك ونوجوان خود پرداخته، آنها را بسيار كوتاه و گذرا براي حاضران تشريح كنند. در چنين مواقعي كودك از اينكه در زمره چنين افرادي قرار گرفته، احساس شايستگي كرده برخود ميبالد و نسبت به شعائر مذهبي نگرشي مثبت پيدا ميكند و نسبت به اداي آنها اصرار بيشتري خواهد كرد.
ط ـ كنترلهاي غيرمستقيم
احتمال غفلت و فراموشي براي همگان هست خصوصاً براي كودك يا نوجواني كه اضطرابها و اشتغالات ذهني زيادي دارد. با توجه به اين مراتب بايد اذعان كرد كه همگان به تذكر نياز دارند. اين امر براي كودكان و نوجوانان بيشتر صدق ميكند. بنابراين آنها براي انجام دادن اعمال و شعائر مذهبي نظير نماز و روزه و حجاب و ... نيازمند كمك و راهنمايي هستند. لذا مراقبت از برنامههاي مذهبي كودك و نوجوان، تذكر بموقع و واداشتن آنان به اين امور، لازم و حتمي است. در عين حال بايد توجه داشت كه اين كنترلها هر اندازه غيرمستقيمتر و هنرمندانهتر باشد، مفيدتر است و احتمال گرايش نوجوان را بيشتر ميكند. نكته مهمتر ديگر اينكه اجراي اين تذكرات و درخواستها نبايد جنبه خشونت، رسواگري و تنبيهي داشته باشد كه در اين صورت، نتيجهاي جز دوري هرچه بيشتر كودك و نوجوان از فعاليتهاي مذهبي نخواهد داشت.
ي ـ حمايتهاي اجتماعي
داشتن حمايتهاي اجتماعي در رفتارهاي اجتماعي بسيار مهم است. در مفهوم حمايت اجتماعي، فردي كه از يك الگوي رفتاري خاص پيروي ميكند با مشاهده افراد ديگري كه در همان زمينه فعال هستند احساس ميكند كه تنها نيست و لذا اعتماد به نفس او افزايش مييابد. اين قاعده براي رفتارهاي مذهبي نيز صادق است. بنابراين وقتي نوجوان مذهبي ما با نوجوانان مذهبي ديگر رو به رو ميشود، خود را تنها نمييابد لذا دلگرم ميشود. پس بهتر است وي را به مدرسهاي بفرستيم كه تعداد بچههاي مذهبي در آنجا بيشتر است. او را به مراسم و جشنهايي ببريم كه تعداد افراد با گرايشهاي مذهبي فراوانتر است. يكي از بهترين راههاي تقويت رفتارهاي مذهبي از طريق حضور در مراسم مذهبي مخصوصاً نماز جمعه است؛ جايي كه دختران و پسران بسياري حضور دارند و نوجوان با حضور در آن جمعيت وسيع احساس تنهايي و غربت نميكند و از عنصر حمايت اجتماعي بياندازه بهرهمند ميشود. البته در اين موقعيت چند عنصر كارامد ديگر نيز وجود دارد؛ نظير الگوبرداري، كنترل غيرمستقيم، ايجاد رابطه عاطفي، جديت و منظم بودن، تمرين و تكرار و تشويق تفكر.
ك ـ ايجاد وضعيت خاص
اين عنصر به ابتكارات فردي والدين در خانواده مربوط است. خانوادهها ميتوانند با فرزندان خود قرارهايي بگذارند و در صورت اجرا شدن به آن قرارها عمل كنند. مراسمهايي مانند جشن عبادت كه در مدارس برقرار ميشود مثال بسيار خوبي است. در منزل نيز خانوادهها ميتوانند با برقراري چنين برنامههايي، كه رنگ مذهبي داشته باشد، موقعيتي فراهم كنند كه تا نوجوانان احساس شايستگي و افتخار كنند.
ل ـ فضاسازي
فضا سازي در تعليم و تربيت از دستورالعملهاي مستقيم مهمتر است. محيط فاسد و مسموم زمينهساز فساد است و محيط صالح و شايسته زمينهساز صلاح. در فضاسازي، وضعيت بهگونهاي سازماندهي ميشود كه فرد احساس ميكند مجبور است كار معيني را انجام دهد؛ مثلاً وقتي فرد در يك مجلس ختم شركت ميكند ناگزير از انجام دادن اعمال خاصي است. بسياري از خانوادهها ميتوانند با بهرهگيري از اين عنصر، موقعيت را بهگونهاي آماده سازند كه بچه به سمت درس خواندن، كمك در كارهاي منزل، انجام دادن اعمال اخلاقي ومذهبي برود؛ به عنوان مثال، زماني كه مادر، خواهر، خاله و دخترخالهها با پوشش مناسب براي خريد اقدام ميكنند، نوجوانما هم در آنفضا ناگزير بهانتخاب همانپوشش خواهدشد. زمانيكه براي رفتن به مدرسه چهار دختر نوجوان از چادر استفاده ميكنند، نوجوان پنجم نيز از چادر استفاده خواهدكرد. از فضاسازي در فعاليتهاي بسياري ميتوان استفادهكرد.
م ـ خلوص در اعمال
در برخوردها، ارشادات و راهنماييها همواره بايد رضايت الهي را مدنظر قرار داد و اعمال را با در نظر گرفتن صفاي باطن انجام داد. بايد به اين نكته توجه كرد كه دل ميتواند دل را هدايت كند. لذا سخني از مربي پذيرفته است كه از دل و جان وي برخاسته باشد. خلوصها و القائات نشات گرفته از ايمان و باوردروني كارسازند و نمونهها در اين زمينه بسيار.
كلام آخر
خانوادهها در زمينه تعليم و تربيت نقش ارزندهاي دارند. از آنجا كه دوره جواني بسيار مهم و باارزش است و آينده كشور در اختيار جوانان است، بايد در تربيت جوانان بسيار كوشيد و با دقت و درايت و برنامهريزي از فساد و تباهي آنان خانوادهها در زمينه تعليم و تربيت نقش ارزندهاي دارند. از آنجا كه دوره جواني بسيار مهم و باارزش است و آينده كشور در اختيار جوانان است، بايد در تربيت جوانان بسيار كوشيد و با دقت و درايت و برنامهريزي از فساد و تباهي آنان جلوگيري كرد و خانوادهها در اين ميان، نقشي حساس و فراگير دارند. در گذشته حكومتهاي طاغوتي و فرعوني، جوانان پسر را به قتل ميرساندند و دختران را آزاد ميگذاشتند. اين كار به دو علت بود: يكي اينكه از خطر قيام و شورش آنها در امان بمانند و ديگر اينكه تعادل جنس دختر و پسر را برهم بزنند تا جامعه به سوي فساد و فحشا كشيده شود. در عصر حاضر در كشورهاي غربي وكشورهايي كه به تعاليم ديني و اخلاقي اهميت نميدهند، بسياري از نابهنجاريها و كجرويهاي اجتماعي به وسيله جوانان انجام ميشود؛ مانند قتل، خودكشي، اعتياد، سرقت، تجاوز و فحشا و... و براي كاهش آنها هرساله سرمايههاي كلاني صرف ميشود كه نتيجه زيادي دربرندارد و روز به روز دامنه آنها گسترش مييابد. ولي اگر دراين باره به نقش دين در جامعه اهميت دهند و جوانان تربيت ديني شوند، هم ميزان جرائم كاهش مييابد، هم جامعه امن و سالم ميگردد و هم به اين همه پليس و زندان و مراكز قضايي نيازي نيست. بنابراين پرورش استعداد ديني جوانان بسيار با اهميت و اساسي است و نبايد از آن غافل شد و در اين رأستا به سرمايهگذاري و برنامهريزي نياز است تا نسلي با ايمان، سالم، وظيفهشناس، درستكار، امين، فداكار، شجاع و هدفدار داشته باشيم تا انشاءالله جامعهاي اسلامي و ايدهآل به وجود آيد
منابع:
هومن، احمد. زندان و زنداني. تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1332.
1. گيدنز، آنتوني. جامعهشناسي. تهران: انتشارات ني، 1373.
2. طبرسي، محمدحسن. مكارم الاخلاق. ترجمه ميرباقري. تهران: انتشارات فراهاني، 1365.
3. فرهاديان، رضا. پايههاي اساسي ساختار شخصيت انسان در تعليم و تربيت. قم: مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، 1376.
4. كاردان، عليمحمد. فلسفه تعليم و تربيت. تهران: انتشارات سمت، 1372.
5. شهيدي، سيدجعفر. نهجالبلاغه. تهران: شركت انتشارات علمي و فرهنگي، 1368.
6. همداني، احمدرضا. اميرالمومنين علي (ع). ترجمه حسين استادولي. تهران: انتشارات منير، 1377.
7. مطهري، مرتضي. تعليم و تربيت در اسلام. تهران: انتشارات صدرا، 1374.
8. شاكري نيا، ايرج. دين، نياز ديروز، امروز و فرداي انسان. مقاله ارائه شده در همايش دين و دنيا از منظر امام علي(ع)، دانشگاه علوم پزشكي اصفهان، 1379.
9. اتكينسون، ريتا. اتكينسون، ريچارد و هيلگارد، ارنست. زمينه روانشناسي. ترجمه براهني و همكاران، تهران: انتشارات رشد، 1369.
10. شاكرينيا، ايرج. برخي نكات تربيتي در كلام مولي علي (ع). مقاله ارائه شده در همايش امام علي(ع) خورشيد بيغروب، دانشگاه بيرجند، 1380.
11. كينيا، مهدي. مباني جرمشناسي. تهران: انتشارات دانشگاه تهران،1375.
12. سادات، محمدعلي. اخلاق اسلامي. تهران: انتشارات سمت، 1368.
13. شعارينژاد، علياكبر. فرهنگ علوم رفتاري. تهران: انتشارات اميركبير، 1365.
14. ستوده، هدايت الله. آسيبشناسي اجتماعي. تهران: انتشارات آواي نور، 1379.
15. مجلسي، سيدمحمدباقر. بحارالانوار. ج 20 و 23. تهران: انتشارات دارالكتب الاسلاميه، 1385.
16. رحماندوست، مصطفي. تحليلي بر وضعيت تربيت ديني معاصر ايران. مقاله ارائه شده در همايش جايگاه تربيت در آموزش و پرورش، 1371.
17. پارسا، محمد. روانشناسي كودك و نوجوان. تهران: انتشارات بعثت، 1368.
18. ري شهري، محمد. ميزان الحکمه. تهران: انتشارات موسسه دارالحديث الثقافيه، 1416.
19. حر عاملي، حسن. وسائل الشيعه. ج 5. تهران: انتشارات مكتب الاسلاميه، 1401 هـ . ق.
20. احمدي، احمد. روانشناسي نوجوانان و جوانان. تهران: انتشارات نخستين، 1374.
منبع: فصل نامه مصباح/خ