جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
استاد مطهري از نگاه شهيد بهشتي
-(2 Body) 
استاد مطهري از نگاه شهيد بهشتي
Visitor 924
Category: دنياي فن آوري

« ساده و بي تکلف»

از سال 1325 يعني در شهريور 1325 هجري شمسي من براي ادامه تحصيلم از اصفهان به قم رفتم. در همان اوايل در جمع دوستاني كه در درس و بحث با آنها آشنا شدم با مرحوم آقاي مطهري هم آشنايي پيدا كردم. در جرگه دوستان ما ايشان مي آمدند و گفت وگوها و بحث هاي متفرقه اسلامي و اجتماعي با ايشان داشتيم تا اين كه در بهار سال 1326 برنامه اي براي فعاليت هاي تبليغي اسلامي در روستاها مطرح كرديم. در جلسه دوستانه اي كه من و حجه الاسلام شيخ عباس ايزدي نجف آبادي و آيه الله منتظري و مرحوم آقاي مطهري، در حجره آقاي ايزدي نجف آبادي در مدرسه حاج ملاصادق قم داشتيم، صحبت از ضرورت ارشاد و تبليغات در نقاط دورافتاده به ميان آمد و آن جا اين انديشه به ذهنمان رسيد كه بايد عده اي از ما به روستا برويم و قرار شد نفري 100 تومان بدهيم و چون غالباً اين مبلغ را نداشتيم مرحوم آقاي بروجردي كه به وسيله امام خميني در جريان اين برنامه قرار گرفته بودند اين خرج سفر را تأمين كردند. برنامه اي تنظيم كرديم و در آن سال حدود هجده نفر از ما به اطراف رفتيم. در بازگشت از آن سفر تصميم گرفتيم كه علاوه بر برنامه جاري درس هاي حوزه، در روزهاي پنجشنبه و جمعه كه حوزه تعطيل است برنامه مطالعاتي خاصي را داشته باشيم كه آگاهي ها و مطالعات موردنياز ما را براي اين گونه فعاليت ها بالا ببرد. هفت شاخه مطالعاتي براي اين تقريباً هجده نفر در نظر گرفتيم: شاخه فلسفه ماترياليستي (اسلام و ماترياليسم)، شاخه اسلام و اديان ديگر، شاخه تفسير و اخلاق، مبحث تاريخ ، و در مبحث اسلام و اديان ديگر هم ما سه بخش را تعيين كرديم و بنابراين هفت مبحث مورد كار قرار گرفت.
در مبحث اسلام و ماترياليسم من و مرحوم آقاي مطهري و آيه الله منتظري با هم كار مي كرديم و يادم مي آيد كه زمينه بحثمان كتابي بود به نام علي اطلال المذهب المادّي كه نويسنده آن فريد وجدي بود كه كتاب جالبي به زبان عربي بود. به اين ترتيب بود كه ما كار منظم بحثي با هم پيدا كرديم و بعد هم همچنان آشنايي و برنامه هايمان ادامه داشت تا سال 1331.
در سال 1330-31 هم در جلسات بحث استاد علامه آيه الله طباطبايي در جلسات درس فلسفه ايشان با هم حضور داشتيم و در آن جلسات باز بحث از اسلام و ماترياليسم بود كه بعدها به صورت كتاب روش رئاليسم درآمد و منتشر شد. البته اين جلسات تا سال 1335 ادامه داشت ولي مرحوم آيه الله مطهري در سال 1331 به تهران آمدند. باز هم البته روابط دوستانه و روابط فكري ادامه داشت.
در خصوص آشنايي ايشان با امام، بيش از آن چه خود ايشان در نوشته هايشان در اين باره نوشته اند مطلب خاصي نمي دانم ولي خوب يادم مي آيد كه در همان سال 1325 كه من به قم رفتم مرحوم آيه الله مطهري و آيه الله منتظري به عنوان شاگردان فاضل و برجسته و ارزنده امام شناخته مي شدند و از نظر فكري و درسي خيلي به ايشان نزديك بودند و باز آن چه مي دانم آن است كه در برخوردهايي كه خود من در خدمت امام در اين سال هاي اخير داشتم امام علاقه خاصي به ايشان داشته و براي ايشان ارزش فكري و علمي و خدماتي ويه اي را قائل بودند و هستند.
در مورد رفتار ايشان با شاگردانشان طبعاً بايد از خود آنها سؤال كرد ولي آن طور كه من از برخي از شاگردان شان شنيده ام ايشان را استادي توانا و ارزنده و خبير مي ديدند. يكي از علماي با فضيلت و با معلومات جوان در تهران در زمان حيات آقاي مطهري همواره از ايشان با احترام خاصي ياد مي كرد. دانشجوياني كه با ايشان در دانشكده الهيات درس داشتند نيز ايشان را فردي علاقه مند و استادي ارزنده مي يافتند. در اين سال هاي اخيري كه ايشان در روزهاي آخر هفته به قم براي تدريس مي رفتند فضلاي جوان با معلومات كه در درس ايشان حضور مي يافتند نيز همين برداشت را داشتند. به هر حال اطلاعات بيشتر را بايد از خود آنها بپرسيد.
در رابطه با دوستان مرحوم آقاي مطهري، دوستي بي تكلف و فعال و خوش فكر و خوش مجلس و پرمعلومات بود و من خودم همواره دوست مي داشتم كه هميشه فرصت بيشتري مي داشتيم تا با هم باشيم و اين برداشت را من در بسياري از دوستان مشتركمان درباره ايشان يافتم.
مرحوم آقاي مطهري از همان زمان كه وارد قم شده بودند به مسايل مبارزاتي سياسي مردم علاقه نشان مي داد و طلبه فاضلي بود كه خود را از سياست بركنار نمي ديد و نمي گرفت. در آن زمان فدائيان اسلام در قم فعاليت ها و تلاش هايي داشتند. بنابراين جوّ حوزه با فعاليت هاي سياسي و حتي فعاليت هاي حادّ چهره هاي روحاني آشنا بود و اين مسايل مطرح بود. مرحوم آقاي مطهري، هم در رابطه با فعاليت هاي سياسي و هم در رابطه با فعاليت هاي مترقي فرهنگي و فكري اسلامي قرار داشت و در اين زمينه ها هم علاقه مند بودند.
ولي فعاليت جدي و مؤثري كه من از آن اطلاع داشته باشم مربوط به سال 1341 به بعد بود كه مبارزات به رهبري امام خميني در مسير تازه اي در جهت خالص تر اسلامي وضع تازه اي به خود گرفت و در سال 1342 كه من در زير فشار ساواك ناچار شدم قم را ترك كنم و به تهران آمدم و در آن گروه روحانيوني كه از طرف امام براي كار با هيئت هاي موتلفه اسلامي تعيين شدند مرحوم آقاي مطهري هم شركت داشتند. به هر حال از آن موقع به بعد در مبارزات شركت داشتند تا مرحله اخير كه روحانيت مبارز در تهران تأسيس شد ايشان عضو برجسته و مؤثر تشكيلات مركزي روحانيت مبارز بودند.
مرحوم آقاي مطهري همان طور كه گفتم دوستي بي تكلف و در دوستي و ادامه دوستي ديرپاي، در رفتار اجتماعي نيز ساده و بي تكلف، در اهتمام به عبادات اسلامي داراي اهتمامي قوي، مردم دوست و انسان دوست و به هر حال از ملكات ارزنده متعددي پربهره بود. داراي پشتكار فراوان، جدّ و پشتكاردار، خوش قريحه و خوش نفس بود.
مرحوم مطهري داراي فكري قوي و تحليل گر و قدرت جمع آوري و جمع بندي بود و اين را در آثار و كتاب هاي ايشان به خوبي مي توانيم بيينم. در فقه و اصول در حدّ اجتهاد و صاحب نظر و در فلسفه دوره اسلامي بسيار پرمطالعه و پربهره بود. در فلسفه مقايسه اي و تطبيقي با مكاتب فلسفي غرب در چند قرن اخير داراي مطالعات گسترده در حدود منابع ترجمه شده به فارسي و عربي بود. در تفسير و تاريخ و حديث داراي مطالعات خوب و ارزنده بود و اين كتاب خدمات متقابل اسلام و ايران ايشان نشان دهنده اين بخش از مطالعات ايشان است.
از نظر خط فكري در زمينه ايدئولوي، ايشان سخت با خطوط التقاطي و انحرافي مخالفت داشتند و در برابر آنها حساسيت داشتند به طوري كه با احزاب و گروه هايي كه تفكر التقاطي داشتند سخت درگير مي شدند. از نظر خط سياسي و مبارزاتي تا آن جا كه من اطلاع دارم ايشان در همان خط امام گام برمي داشتند و به هر حال اگر هم در مواردي خود ايشان در تصميم گيري نسبت به مسائل حساس از همان آغاز نقطه نظرهاي روشني همچون نقطه نظرهاي روشن و صريح امام از خودشان نشان نمي دادند، در عمل مي ديديم كه هر وقت از امام نقطه نظري روشن و صريح مي رسيد مرحوم آقاي مطهري در جلسات بحث ها در تحقق بخشيدن به اين نقطه نظرها كوشا بودند.
وقتي دو نفر با هم در طول بيش از 30 سال آشنايي و معاشرت دارند آن قدر خاطره ها زياد است كه نمي شود روي يكي از آنها انگشت گذاشت.
مي توانم بگويم يكي از خاطراتي كه به يادم مانده، ديدار مفصلي بود كه با ايشان و براداران ديگر در مكه معظمه داشتيم. در آن سال من از هامبورگ به حج مشرف شده بودم، مرحوم آقاي مطهري و عده اي از دوستان هم از تهران با كاروان "حسينيه ارشاد" آمده بودند و در آن سال چند سالي بود كه ايشان را نديده بودم، پس از چند سال دوري ديدن اين دوست ديرين و انس با ايشان برايم بسيار جالب و مطلوب بود. در آن ديدار از خيلي مسائل سخن مي رفت، از كوشش هايي كه در آن جا مي شد به سود رشد اسلام و انقلاب اسلامي بكنيم، از تلاش هايي كه ايشان و دوستان در تهران با پايه گذاري "حسينيه ارشاد" و كارهاي مشابه آن مي كردند و از آينده اي كه در آن، اين كارهاي موضعي گوناگون همچون جويبارهاي كوچك به هم بپيوندند و سيلي خروشان و بنيان كن به وجود بياورند كه ريم شاهي را بركند و نظام اسلامي را به جاي آن بنشاند.
منبع: http://www.hamshahri.org
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image