استرس و اضطراب، انرژي ما را ميگيرد و نهايتا ما را خسته و کمحوصله ميکند. فردي که تمام روز را با تنش و استرس گذرانده، تواني براي امور عادي روزمره ندارد حتي گاهي حال و حوصله سلام کردن را هم ندارد.
از ترافيک، از قرض و قولهها، از بدقوليها و جفاکاريها، از ناکاميها و سرخوردگيها، از همه اينها خستهاي و به خانه که ميرسي، دوست داري شامت را بخوري و بخوابي؛ بدون اينکه به همسرت توجهي نشان بدهي. استرسها و اضطرابها، بيشتر و بيشتر ميشوند و مشکلات نه تنها کمتر نميشوند که به خاطر فرسودگي تو، زير بار اين همه استرس، پيچيدهتر و دردسرسازتر ميشوند.
اما آيا نگاهي به کنار دستت کردهاي؟
همسر مهرباني که در کنار تو و يار و غمخوار توست و از تو توقع مهر و محبت دارد؟ ...
استرس و اضطراب، انرژي ما را ميگيرد و نهايتا ما را خسته و کمحوصله ميکند. فردي که تمام روز را با تنش و استرس گذرانده، تواني براي امور عادي روزمره ندارد حتي گاهي حال و حوصله سلام کردن را هم ندارد. بررسيها نشان داده افراد پراضطراب و پرتنش، کمتر به روابط زناشويي با همسرشان تمايل نشان ميدهند. بقيه افراد هم همينطورند، يعني زماني که درگير استرس و تنش هستند، نسبت به رابطه زناشويي بيعلاقه ميشوند. تحقيقات بيولوژيک هم سرنخهايي از اين موضوع به دست آورده است چنانکه محققان ميگويند استرس باعث اتصال هورمونهاي جنسي به پروتئينها ميشود و به اين ترتيب آنها را از دسترس سلولهاي هدف دور نگه ميدارد. هورمونها نميتوانند تاثير خود را در بدن داشته باشند و به همين علت، ميل جنسي فرد کمتر ميشود.
استرس بيشتر، کار بيشتر
خيلي از افراد، به خصوص آقايان، کار را محل فرار از استرس و مشکلات ميدانند و سرخوردگي و احساس کمبود رابطه زناشويي هم يکي از مشکلاتي است که بعضيها، در برابر آن جا ميزنند و به جاي حل آن، کارشان را زياد ميکنند. اين را مطالعات مختلف علمي هم تاييد ميکند؛. به اين ترتيب که مشخص شده افرادي که رابطه زناشويي کمتري با همسرشان دارند، سعي دارند آن را با کار بيشتر جبران کنند و اين کار زياد باعث فرسودگي شغلي بيشتر و رابطه جنسي کمتر ميشود. اين چرخه معيوب به اين ترتيب همچنان ادامه دارد و حتي ميتواند به از هم پاشيدن بنيان خانواده بينجامد. در حالي که نتايج اين تحقيقات جديد نشان داده که اگر در هنگام مواجهه با يک محرک استرسزا، رابطه زناشويي خود را با همسرتان بيشتر کنيد، ميتوانيد از استرس خود بکاهيد.
کمک همسران به سلامت همديگر
تحقيقات پيشين از جنبههاي مختلف تاثير يک رابطه زناشويي سالم و رضايتمندانه بين زن و شوهرها خبر داده بودند و حالا ديگر کارشناسان سلامت جنسي معتقدند يک رابطه زناشويي مثبت و سالم، نه تنها براي تداوم زندگي زناشويي و محکم کردن بنيان خانواده اهميت دارد بلکه براي سلامت زوجين هم مفيد است. به عنوان مثال، مشخص شده که رابطه زناشويي ميتواند باعث ترميم سريعتر زخمها شود. همچنين افرادي که ازدواج کردهاند و رابطه زناشويي رضايتمندانهاي را با همسرشان تجربه کردهاند، در درازمدت، کمتر بيمار ميشوند و طول عمر آنها نيز بيشتر از مجردها و افرادي است که به روابط زناشوييشان توجهي ندارند.
کمک همسران براي زندگي
اما اين تمام ماجرا نيست. تغييرات هورموني به وجودآمده به دنبال يک ارتباط زناشويي بين همسران، ميتواند آنها را در برابر سختيها و ناملايمات زندگي هم مقاوم کند و آسيبپذيريشان را پايين بياورد و اين را مطالعات گوناگون نشان دادهاند. در يکي از اين مطالعات، که کار محققان دانشگاه اسکاتلند است، مشخص شده فشارخون افرادي که رابطه زناشويي کافي و رضايتمندانهاي داشتهاند، در هنگام سخنراني، کمتر افزايش پيدا ميکرد که اين نشاندهنده احساس عزتنفس بيشتر و استرس و تنش رواني کمتر بود. همچنين در زنان، تحريک سلولهاي عصبي واژن و دهانه رحم، در هنگام رابطه زناشويي، موجب آزاد شدن هورمونهاي شلکننده ديواره رگها ميشود که اين هورمونها سبب تعادل فشارخون ميشوند.
مطالعات محققان دانشگاه گوتينگن نيز نشان داده حتي گرفتن دست همسر، باعث کاهش استرس او ميشود. آنها اين موضوع را اين طور امتحان کردند: به گروهي از زنان جمله استرسزايي مانند اين گفته شد: «ظرف چند ثانيه به شما شوکي وارد ميشود.» اين در حالي بود که گروهي از آنان دست همسرانشان را در دست داشتند و عدهاي ديگر دست فردي غريبه را. در همين حال، پاسخ مغزي آنها نيز از طريق دستگاه تصويربرداري مغزي ارزيابي شد. پاسخ مغزي آنها که دست همسرشان را در دست داشتند، نسبت به اين جمله محرک استرس، بسيار پايينتر از گروه ديگر بود و آنهايي که رابطه قويتري در زندگي واقعي داشتند، پاسخ بسيار ضعيفي نسبت به آن نشان دادند.
باز هم زندگي
در مطالعه ديگر مشخص شده که رابطه سالم و مثبت با همسر، ميتواند اثرات نامطلوب فيزيکي اضطراب را در بدن کم کند. اضطراب، فشارخون را بالا ميبرد و همين افزايش فشار خون ميتواند موجب کاهش کارايي سيستم ايمني بدن شود اما بعد از هر بار رابطه زناشويي، هورمونهايي از قبيل اکسيتوسين و اندورفين در بدن ترشح ميشود که سبب متعادل شدن فشار خون و نيز رشد احساس خوب و نگرش مثبت ميشود. اين احساس مثبت، در رابطه عاطفي شما با همسرتان تاثير ميگذارد و باعث بهبود روابط شما ميشود و موجب ميشود يکديگر را بهتر درک کنيد و همدلي بين شما نيز بيشتر شود. به اين ترتيب ميتوان نتيجه گرفت که يک رابطه خوب عاطفي بين همسران، نيازمند رابطه زناشويي موفق است و اگر زن و شوهري با يکديگر رابطه زناشويي کافي و موفق نداشته باشند، ميتوان انتظار داشت که به تدريج از يکديگر دور شوند و قدرت ايثار و گذشت را در مورد همديگر از دست بدهند. بررسيهاي اين محققان نشان داده که ارتباط زناشويي زوجين با همديگر، باعث فرونشاندن خشم و عصبانيت آنها نسبت به همديگر و ديگران ميشود و نبود چنين ارتباطي، باعث بيعلاقگي و حتي زمينهساز خيانت و طلاق آنها ميشود. عليرغم اينکه هنوز يکديگر را واقعا دوست دارند.
چرخه زندگي
به نظر ميرسد استرس و اختلال جنسي با همديگر رابطه دوجانبهاي دارند يا به عبارت ديگر باهم يک چرخه معيوب را ميسازند. در هنگام استرس، ميل جنسي و دفعات رابطه جنسي کم ميشود و با کم شدن رابطه جنسي نيز استرس فرد افزايش مييابد. حال براي شکستن اين چرخه معيوب چه بايد کرد؟
محققان و متخصصان سلامت جنسي، به زوجين توصيه ميکنند در هنگام استرس و تنش رواني، تسليم احساس خود در دوري گزيدن از همسرشان نشوند و تلاش کنند در اين حالت هم محبت خود را نسبت به او بيان کنند. البته شايد بيشتر زنوشوهرها اعتراض کنند که رابطه زناشويي نميتواند فرمايشي و دستوري باشد. نکته در اينجاست که وقتي دو نفر واقعا يکديگر را دوست داشته باشند و به هم عشق بورزند، نتيجه خوبي به دست خواهد آمد و استرس از ميان خواهد رفت. اين نتيجه را هم آزمونهاي سنجش استرس، بر روي زن و شوهرهاي مورد مطالعه، تاييد ميکند و هم اظهارات خود آنها در مورد احساس درونيشان. بنابراين براي کاهش استرس، حتما نياز به برقراري ارتباط کامل بين همسران نيست بلکه بهتر است در مرحله اول، همديگر را نوازش کنند و به روشهاي مختلف محبت خود را به يکديگر نشان دهند. چنين رفتاري ميزان استرس و افسردگي آنها را 8 برابر کاهش ميدهد.
منبع: روزنامه سلامت/س