چگونه با نشاط زندگي کنيم؟
-(3 Body)
|
چگونه با نشاط زندگي کنيم؟
Visitor
598
Category:
دنياي فن آوري
در شماره چهارم نشريه با برخي عوامل نشاط آور و پيروزي آفرين آشنا شديد. در اين شماره نيز با عواملي ديگر آشنا ميشويد. 1. از اظهار دلتنگي پرهيز کنيد. هيچ يک از ما نميتواند ادعا کند که عوامل دلتنگي آور پيرامون او وجود ندارد. دلتنگيگاه علت آشکار دارد و زماني ناآشکار. با علتهاي آشکارش ميتوان مبارزه کرد ولي عوامل ناآشکار، شناخته نميشود تا برطرفشان کرد. دلتنگي از يک نظر عامل انديشه در کارها، يقين به بيارزشي دنيا و فريفته نشدن به آن است؛ اما زماني که از حالت زود گذر به شکل پايدار در آيد، پديدهاي ويرانگر است. سفارش به انجام دعا و تعقيب نمازها يکي بدان سبب است که معاني آن دعاها، مانع از پايداري دلتنگيهاي ويرانگر است. نمازگزاري که در پي عبادت خود چنين زمزمه کند، با دلتنگي انسي نمييابد: خدايا به درستي که آمرزش تو اميدبخشتر از کردار من است و رحمتت وسيعتر از گناه من. بار خدايا، اگر من اهل و شايسته براي دريافت رحمت و مواهب تو نيستم، رحمت تو بسي اهل و شايسته است که مرا فرا گيرد. اي پوشنده عيبها و اي شنونده شکوهها! اي آن که درگاهش براي جويندگان گشاده است! اي مهربان، روزي بخش، دادرس، يکتاي بيهمتا، رفيق همراه و...! آن دلتنگي که از حالت زود گذر به شکل پايدار چهره تغيير ميدهد، نوعي است که فرد خود آغازگر و تقويت کننده آن است. بدين شيوه که پيوسته از درون به خردهگيري از خويش ميپردازد و يکايک قوايش را به محاکمه ميگيرد؛ خود را براي هر کار ناموفقش ملامت ميکند و نارسايي و ناکامياش را بزرگ جلوه ميدهد. به همين سبب هميشه پيرامونش را تار و سرانجام کارهايش را تباه و بينتيجه ميپندارد. بدانيد که آغاز بيشتر افسردگيهاي مرموز، دلتنگيهاي ساده بوده است. پس تصميم بگيريد تا آن جا که ممکن است ذهن و اعصاب خود را در اختيار دلتنگي قرار ندهيد که پس از مدتي در اعماق جانتان لانه ميکند و آنگاه ديگر به سادگي شما را ترک نميکند تا آرام آرام يکايک نيروهايتان را مرموزانه فرسوده کند. گرفتاريها و مشکلات را ورزشگاه پرورش نيروهاي نهفته خود قرار دهيد نه سببي براي تعطيل کردن فعاليتها. تا شما در مسير خود با موانع و مشکلات روبه رو نشويد، بخش عمده قدرت تجزيه و تحليل مغزتان به کار نميافتد و درون مايه شکيبايي و دورانديشيتان هويدا نميگردد. زماني که شما در هر گفتوگوي دوستانه يا خانوادگي از مشکلات و کاستيها و ناکاميهايتان سخن ميگوييد، افزون بر اين که ديگران را دلسرد و دلتنگ ميکنيد، از درون به جنگ سلولهاي مغز و اعصابتان رفتهايد و آنها راخسته و فرسوده کرده و توان انجام کار را، با رفتار خود، از دست دادهايد. 2. رويدادها را خود رقم زنيد . آيا شما فکر ميکنيد زندگي سراسر تحمل دشواري است؟ آيا هيچ کس شما را دوست ندارد؟ آيا شما در کارهايتان پيوسته دچار بد اقبالي ميشويد؟ آيا گمان ميکنيد به سبب نوعي ناتواني جسمي يا ذهني پيشرفتي نخواهيد کرد؟ پاسخ اين پرسشها را جز شما کسي تعيين نميکند. تصميم با شما است که براي اين پرسشها چه پاسخي آماده کرده باشيد. گزاف نيست اگر بگوييم ما هر طور ميانديشيم، برايمان رخ خواهد داد. هر چند هيچ نميتوان سهم عوامل جانبي تأثير گذار بر زندگي ما را ناديده گرفت، مهمترين سهم را ذهن خود ما رقم ميزند. همه رفتارهاي ما از ذهن فرمان ميگيرد. کسي که از درون ذهن خويش، براي خود موفقيتي را روا نميداند، عوامل بيرون از وجودش براي نيل او به موفقيت کمکي به وي نميکند. اگر زمينهاي نيز براي او فراهم شود، ناپايدار است. گويا همه عوامل بيروني منتظر خود مايند که به آنها چه فرماني ميدهيم. اگر کسي زندگي را «سراسر تحمل دشواري» تعريف کند يا بپندارد که هميشه دچار بد اقبالي است، گويا همه پديدهها همين گونه که او ميپندارد تنظيم ميشود؛ درست همانند ساعتي که آن را براي زنگ زدن در ساعت معين، تنظيم ميکنند. وقتي شما به سبب نوعي ناتواني جسمي يا ذهني راه بسياري از موفقيتها را بر خود بسته بدانيد، گويا همه چيز همان طور خواهد شد که شما احساس ميکنيد. روان شناسان اين پديده را «جادوي ذهن» ميخوانند. آن خوشبيني که در گفتار پيشوايان آسماني مورد سفارش جدي قرار گرفته است تنها ويژه «خوشبيني به رفتار ديگران» نيست. همه ما بايد به استعدادهاي دروني خويش خوشبين باشيم. خود راناتوان از به دست آوردن هيچ موفقيتي نپنداريم. با تخيّلات منفي، سد راه موفقيت خود نباشيم و بيسبب عوامل بيروني تأثيرگذار بر موفقيتهاي خود را، با افکار اشتباه و مأيوسانه، بر ضد خود بسيج نکنيم.پس تصميم با خود شما است که چگونه آينده را رقم زنيد. 3. در هر موقعيت که قرار گرفتيد قدرشناس آن باشيد. به درستي معلوم نيست چرا گروه بيشماري از مردم هميشه در جستوجوي لذتهايي هستند که قرار است به احتمال در آينده بدان دست يابند. آنها خود را مسافرِ مقصدي ميدانند که لذت هايش را فقط در مقصد به مهمانانش هديه ميکند. غافل از آن که لذت سفر، در طول سفر است نه فقط هنگام رسيدن به مقصد؛ به ويژه آن که در خيلي از سفرها در مقصد لذتي نهفته نيست و شادکاميهاي بين راه است که مسافرت را لذتبخش ميکند. پس بياييد در هر موقعيت که قرار گرفتهايد قدرشناس آن باشيد. همه شاديها در آينده موهوم جاي ندارد. امروز نيز آينده ديروز است که بايد سپاسگزار نعمتهايش بود. اگر در کنار پدر و مادر زندگي ميکنيد يا ميان دوستان، در سالهاي آغاز تحصيل هستيد يا پايان آن، موقعيت اقتصادي متوسطي داريد يا نداريد، همه را آن گونه که انتظار ميرود قدر بدانيد. اگر قدرشناسي بخشي از جهانبيني شما قرار گيرد، خواهيد ديد که همه چيز برايتان دلچسب و شادي آور ميشود. مطمئن باشيد، با وجود اين خصيصه، عوامل ناخوشايند زندگي بر شما پيروز نميشود و به تدريج خواهيد ديد که در همه زمينهها تحولات چشمگيري برايتان پديد خواهد آمد. هرگز اين قانون طبيعت را از ياد نبريد که «در زندگي سپاس هر نعمت را که به جاي آوريد، بيشتر در خدمتتان قرار ميگيرد و آنگاه با نيروي آن بهتر ميتوانيد با ناملايمات مبارزه کنيد يا دست کم با آنها به سازگاري برسيد.» از وضع خود و خانواده و محيط و استاد گلهمند نباشيد. کوشش براي بهتر سازي اين امور به مفهوم گلهمندي از آنها نيست. پديدههاي پيرامون ما نيز، همانند اشخاص، خوب در مييابند که شما سپاسگزار وجود آنهاييد يا ناسپاس. به فرموده خداي متعال: اگر شيوه سپاسگزاري پيش گيريد، بر [نعمتهاي] شما افزوده ميگردد و اگر ناسپاس باشيد، عذاب الاهي شديد است (با استفاده از سوره ابراهيم، آيه 7). بيشتر افراد از احسان و محبت به کسي که قدرشناس محبت نيست، دريغ دارند؛ هر چند وي از ديگر امتيازات اخلاقي برخوردار باشد. به عکس به فردي که از ميان همه امتيازات فقط قدرشناسي را پيشه خود کرده است، خرسندترند و از هر گونه احسان و محبت به وي دريغ نميورزند.
|
|
|