جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
مردان بدبين
-(1 Body) 
مردان بدبين
Visitor 732
Category: دنياي فن آوري
درست است که مرد بايد از همسرش مراقبت کند ليکن نه بحديکه به وسواسيگري منتهي شود.بعض مردها به بيماري بدگماني و سوءظن مبتلا هستند.بي جهت نسبت به همسرانشان بدبين هستند.درباره آنان احتمال خيانت ميدهند.
هر مرديکه بدين بيماري خانمانسوز مبتلا شد زندگي را به خودش و خانواده اش تلخ ميکند. ايراد و بهانه جويي ميکند.نسبت به اعمال وحرکات همسرش به نظر بدبيني نگاه ميکند و مانند سايه او را تعقيب مينمايد.چون سوءظن دارد از در و ديوار شاهد و قرينه پيدا ميکند.
چيزهايي را که اصلا دليل خيانت نيستند به منزله ادله قطعيه غير قابل انکارميشمارد.مثلا: چون فلان مرد برايش نامه نوشته لابد با هم سر و سري دارند.چون با فلان مرد سلام و تعارف کرد معلوم ميشود خيانتکار است.
چون جوان همسايه از پشت بام باو نگاه کرد معلوم ميشود خواهان يکديگرهستند.چون از فلان مرد تعريف کرد معلوم ميشود دل بسته اوست.چون نامه اش را از من مخفي نمود لابد از معشوقش بوده است.چون کمتر ازسابق اظهار محبت ميکند معلوم ميشود زير سرش بلند است.چون قيافه دخترم با همسرم شباهت ندارد معلوم ميشود خيانت کرده است.
اين قبيل امور بلکه کوچکتر از آنها را دليل قطعي خيانت ميشمارد.
بدتر از همه اينکه گاهي مادر يا خواهر يا يکي از همسايگان در اثرغرض ورزي و کينه توزي عقيده اش را تاييد نمايد در اينصورت جرم وخيانت يقيني ميشود.
بدبخت خانواده ايکه به مرض بدگماني مبتلا شوند.آسايش وخوشي ندارند.آب خوش از گلوي هيچکدامشان پايين نمي رود.مرد هماننديک پليس مخفي دائما از اعمال و حرکات همسرش مراقبت مينمايد.از درو ديوار شاهد و دليل مي تراشد و در رنج و عذاب دائم بسر مي برد. زن بيچاره هم ناچار است همانند يک متهم بيگناه همواره در شکنجه و عذاب روحي و در حال محدوديت و تحت نظر زندگي کند.بنياد چنين خانواده اي همواره در معرض خطر قرار دارد. ممکن است طلاق و جدايي به ميان آيد و زن و شوهر هر دو بدبخت شوند.ممکن است در اثر بدبيني قتل و جنايت بوجود آيد.
مردانيکه در اثر سوءظنهاي بيجا همسران بيگناه خويش را بقتل رسانده و حتي خودشان انتحار کرده اند نمونه هاي فراواني دارند.
در چنين موردي که واقعا يکي از مواقع حساس و خطرناک زناشويي است مرد و زن بايد دست از لجبازي بردارند و قبل از وقوع حوادث ناگوار با عقل و تدبير در صدد چاره بر آيند.زن و مرد اگر اندکي بخود آيند و خطر بزرگي را که در کمينشان نشسته در نظر بگيرند و بااحتياط کامل و عاقبت انديشي در صدد حل مشکل برآيند پيروز خواهندشد.
مرد بايد تعصبهاي غلط و توهمات بيجا را از خويش دور گرداند وبر طبق موازين عقل و وجدان رفتار کند.نسبت خيانت به کسي دادن موضوع بسيار دشوار و پر مسؤوليتي است.تا موضوع خيانت با دليل وشاهد قطعي به اثبات نرسد نمي توان کسي را متهم کرد.خداوند متعال درقرآن ميفرمايد:اي کسانيکه ايمان آورده ايد از بسياري از گمانهاي بداجتناب کنيد زيرا بعض گمانها گناه است.
? رسول خدا (ص) فرمود:هر کس همسرش را (بي جهت) متهم به زنا کند همانند مار که از پوستش خارج ميشود از حسناتش خارج خواهدشد.و به تعداد موهاي بدنش هزار گناه در نامه اعمالش ثبت خواهد شد.
? پيغمبر اسلام (ص) فرمود:هر کس به مرد يا زن مؤمني بهتان بزند خداوند متعال در قيامت او را بر تلي از آتش نگه ميدارد تا به کيفر بهتانش برسد.
ماداميکه با ادله و براهين شرعي خيانت زن به اثبات نرسد مرد حق ندارد او را متهم سازد.و تهمت زدن به او گناه بسيار بزرگي است که درشرع مقدس اسلام هشتاد تازيانه براي آنان مقرر شده است.
به صرف احتمال يا به وسيله شواهد و علائم خيالي نمي توان يک چنين موضوع مهمي را اثبات نمود.مثلا اگر در روزگار جواني براي کسي نامه فرستاده يا برايش نامه يا عکس فرستاده اند دليل خيانت او نيست.
درست است که نبايد چنين عملي را انجام داده باشد ليکن ممکن است در اثر سادگي و ناداني مرتکب اين اشتباه شده باشد و واقعا عفيف وپاکدامن باشد.
براي جوانان از اين قبيل اشتباهات اتفاق مي افتد.اگر مردي برايش نامه فرستاده البته نبايد نامه اش را قبول کند ليکن اگر از روي ناداني نامه اش را پذيرفت يا از ترس اتهام مخفي ساخت نمي توان صرف اين نامه را دليل خيانت شمرد.
اگر با مرد بيگانه اي سلام و تعارف کرد گر چه کار خوبي نکرده که با بيگانه اي گرم گرفته است ليکن تنها اينکار را نمي توان دليل خيانت شمرد.شايد به عقيده خودش مي خواسته خوش اخلاقي بخرج بدهد يامنظور ديگري داشته است.شايد از دوستان پدر يا برادرش بوده است.
شايد به مناسبتي سابقه آشنايي داشته اند.
اگر از مردي تعريف کرد دليل آن نمي شود که به او دلبسته است.
البته زن کار خوبي نميکند که نزد شوهرش از مرد ديگري تعريف ميکندليکن شايد از روي سادگي و عدم توجه باشد و نبايد از علائم خيانت محسوب شود.
اگر نامه اش را مخفي ساخت يا در مورد معاشرتهايش مرتکب دروغ و خلافگويي شد دليل خيانت نيست.شايد از ترس اتهام نامه اش را مخفي ساخته يا مرتکب دروغ شده باشد شايد مطلب ديگري در آن نامه بوده خواسته از شوهرش مخفي بماند.شايد براي خلافگويي منظور ديگري داشته است.
اگر کمتر از سابق اظهار محبت ميکند دليل آن نيست که نسبت به ديگري دلبسته است.شايد از شوهرش دلخوري داشته باشد.شايد غم وغصه اي به دل داشته باشد،شايد بيمار باشد.شايد در اثر بي توجهي و عدم اظهار محبت شوهرش،نسبت به زندگي دلسرد شده باشد.
به هر حال،در اين قبيل امور که از علائم خيانت شمرده ميشود دههااحتمال صحيح عقلايي وجود دارد که اگر با وجدان پاک و بي آلايش مورد سنجش قرار گيرد احتمال خيانت يک احتمال مرجوح و غير عقلايي محسوب خواهد شد.
آقاي محترم!ترا به خدا سوگند دست از سوءظن و وسواسيگري بردار.مانند يک قاضي با انصاف در محکمه داوري بنشين و ادله و شواهدخيانت همسرت را با دقت و انصاف بررسي کن و مقدار دلالت آنها رابسنج و ببين آيا قطعي هستند يا ظني يا احتمالي؟
من نميگويم لاابالي و بي غيرت باش بلکه ميگويم:بهر دليلي به مقدار دلالتش ترتيب اثر بده نه زيادتر.چرا براي بعضي توهمات بيجا و شواهد پوچ زندگي را به خودت و خانواده ات تنگ ميکني؟اگر کسي باهمين قبيل شواهد خيالي خودت را متهم سازد چه حالي پيدا ميکني؟ چراانصاف و وجدان نداري؟چرا آبروي خودت و همسرت را ميريزي؟چرابر احوال زار و پريشان او ترحم نميکني؟هيچ فکر نميکني که ممکن است در اثر همين بددليها و تهمتهاي بيجا همسر پاکدامنت از وادي عفاف خارج شود و دامنش به فساد آلوده گردد.
? حضرت علي عليه السلام به فرزندش امام حسن فرمود:مواظب باش در غير موضع غيرت، غيرت بخرج ندهي.زيرا اين عمل افراد صحيح را به سوي فساد و افراد پاکدامن را به جانب گناه متمايل خواهد ساخت.
اگر نسبت به همسرت بدبين هستي مطلب را با هر کس در ميان نگذار زيرا ممکن است در اثر دشمني يا ناداني يا تظاهر به خيرخواهي،بدون دقت و بررسي،عقيده ترا تاييد نمايند بلکه شواهد بي اساس ديگري را بدان بيفزايند و سوءظنت را به مرحله يقين برسانند و بدينوسيله دنيا وآخرتت را تباه سازند.مخصوصا با مادر و خواهرت در اين باره صحبت نکن زيرا اکثر آنها باطنا با همسرت ميانه خوبي ندارند.چه بسا در اين مواقع حسد و کينه توزي آنان تحريک شود و بدون عاقبت انديشي بدبيني ترا زيادتر گردانند.
اگر خواستي از راهنمائيهاي ديگران استفاده کني بادوستان عاقل و با تجربه و خيرخواه و عاقبت انديش مشورت کن.بهتر ازهمه اينکه نسبت بهر يک از اعمال و رفتار همسرت بدبين هستي مطلب رابالصراحه با خودش در ميان بگذاري و توضيح بخواهي.ليکن منظورت اين نباشد که مطلب را باثبات برساني.
بلکه حس بدبيني را و لو موقتا کنار بگذار و خودت را خالي الذهن بگير.و مانند يک قاضي با انصاف که بخواهد درباره ديگران داوري کندبه توضيحات همسرت گوش بده.اقلا احتمال صدق درباره اش بده،فرض کن شوهر خواهرت براي داوري بنزد تو آمده و براي خيانت همسرش يک چنين شواهدي را ذکر ميکند ببين درباره او چطور قضاوت ميکني درباره همسرت نيز همانطور حکم کن؟چرا گريه و زاريها و دليل و برهانهاي اودر دل سنگ تو اثر نميکند؟و به عنوان يک مجرم قطعي به سخنانش نگاه ميکني؟
بردبار و عاقل باش.مبادا به مجرد اين شواهد پوچ همسر بيگناهت را طلاق بدهي و خودت و او را بدبخت گرداني.گيرم اين زن را طلاق دادي و توانستي با تحمل خسارتهاي زياد همسر ديگري انتخاب کني ازکجا که او بهتر باشد؟حالت بدبيني تو آنوقت هم خواهد بود.وانگهي فکربچه هاي بيگناهت را نميکني؟آخر آنها چه کرده اند که بايد فداي مرض بدبيني تو شوند؟ به چشمهاي معصوم و رنگ پريده آنان نگاه کن و دست ازبددلي بردار.
مبادا در اثر بدبينيهاي بيجا دست بخودکشي بزني يا همسر بيگناهت را بقتل رساني.از يک طرف مرتکب قتل نفس که بدترين گناه است و خدابدان وعده دوزخ داده بشوي،از طرف ديگر زندگي را از هم بپاشي وخودت را سيه روز و بدبخت گرداني.
اين مطلب را بدان که کمتر خوني است که مخفي بماند.بالاخره آثار خون بروز ميکند.آنگاه به کيفر اعمالت يا کشته ميشوي يا براي هميشه بايد در زندان بسر بري. اگر مطلب را قبول نداري به آمار محکومين که مقداري از آنها درصفحات مجلات و روزنامه ها منعکس ميشود بنگر تا عواقب اين قبيل جنايتها برايت روشن گردد.
همسران يک چنين مرداني نيز وظيفه بسيار سنگيني بر دوش دارند.
بايد براي نجات خودشان و شوهر و فرزندانشان فداکاري کنند.بايد واقعاشوهرداري کنند.در يک چنين مواقع دشوار است که مراتب لياقت وکارداني و عقل و تدبير بانوان ظاهر ميگردد.
خانم محترم!قبل از هر چيز اين مطلب را بدان که شوهرت به يک بيماري خطرناک رواني مبتلا است.بي جهت نميخواهد زندگي را به خودش و تو تلخ کند بيمار است.آري وسواسيگري نيز يکي از بيماريهاي خطرناک است.با بيمار بايد مدارا نمود تا بيماريش برطرف گردد.
تاميتواني به او اظهار عشق و محبت کن.آنقدر اظهار علاقه کن تا يقين کندکه جز او کسي در دل تو راه ندارد.اگر ايراد و بهانه جويي ميکند تحمل کن.در مقابل تنديها و خشونتهايش بردباري بخرج بده.در مقابل سختگيريهايش مدارا کن.
داد و قال راه نينداز.قهر و دعوا نکن.در مقابل پيشنهاداتش لجبازي نکن.اگر احساس کردي که نامه ها و معاشرتهايت راکنترل ميکند اصلا برويش نياور.تمام اعمال و رفتار و حوادث روزانه رابرايش تشريح کن.هيچ حادثه اي را از وي مخفي مدار.
در هر موردي توضيح خواست حقيقت را بدون کم و زياد در اختيارش بگذار.از دروغ وکتمان واقع جدا اجتناب کن زيرا اگر يک مرتبه دروغت آشکار شد آنراسند جرم و دليل قطعي خيانت محسوب ميدارد و باين آسانيها بدبيني اوبرطرف نخواهد شد.اگر گفت: با فلان کس معاشرت نکن و فلان کار را انجام نده بدون چون و چرا بپذير و سرسختي نشان نده که سوءظنش زيادتر ميشود.
از کارهاييکه اسباب بدگماني و تهمت ميشوند جدا اجتناب کن.
? حضرت علي (ع) فرمود:هر که نفس خويشتن را در موضع تهمت قرار دهد نبايد کساني را که به او گمان بد ميبرند ملامت کند.
اگر نسبت به شخص معيني حساسيت دارد او را به طور کلي رها کن.
تو اگر بتواني شوهر و زندگي خودت را حفظ کني بهتر است تااينکه دوستي با افراد مخصوصي را نگهداري کني.پيش خود نگو مگر من اسير و بنده زر خريد شوهرم هستم که مجبور باشم اينقدر مدارا کنم.البته بنده نيستي ليکن همسر يک مرد بيمار هستي.
در آن هنگام که با هم پيمان زناشويي بستيد متعهد شديد که درمشکلات و گرفتاريها يار و غمخوار يکديگر باشيد آيا رسم وفا است که بايک شوهر بيمار لجبازي و ستيزه گري کني؟ احساسات خام را کنار بگذارهوشمند و عاقبت انديش باش.به خدا سوگند براي حفظ شوهر وخانواده ات هر چه بردباري و فداکاري کني ارزش دارد.هنر زن در اينست که در يک چنين مواقع دشوار با چنين مرداني سازگاري کند.
? امام صادق (ع) فرمود:جهاد زن در اين است که در مقابل اذيتها وغيرتهاي شوهرش بردباري کند.
کاري نکن که شوهرت بدبين يا بدبين تر شود.از مردان بيگانه مخصوصا آنها که شوهرت نسبت به آنها حساسيت دارد تعريف نکن.به مردان نامحرم خيلي نگاه نکن.پيغمبر اسلام (ص) فرمود:خداوند متعال برزن شوهرداري که چشمش را از نگاه به نامحرم پر کند غضب شديد خواهدکرد.
با مردان بيگانه معاشرت و گفتگو نکن.بدون اجازه شوهرت به خانه آنها نرو.به اتومبيل آنها سوار نشو.عفت و پاکدامني تو کافي نيست بلکه بايد از اموري که اسباب سوء ظن مي شود جدا اجتناب نمايي.ممکن است در اثر غفلت و سادگي کار کوچکي از تو سر بزند که شوهرت رابدبين گرداند.
به داستان زير توجه فرماييد:
دختر 27 ساله اي...در دادگاه گفت:در زمستان سال 1342 در يک روز برفي به تقاضاي يکي از دوستانم به اتومبيل دايي او سوار شدم تا مرابه منزل برساند.و همين امر هشت سال است که مرا بلاتکليف گذارده است،دو ماه قبل از واقعه موقعي که در کلاس ششم دبيرستان تحصيل مي کردم عقد شده بودم.يک روز که براي حاضر کردن درس به خانه يکي از همشاگرديهايم رفته بودم برف شروع شد.
همشاگردي از من خواست که دايي اش مرا به منزل برساند.اتفاقا هنگامي اتومبيل حامل من به منزل رسيد که شوهرم سر کوچه ايستاده بود.من که متوجه خطر شده بودم به راننده گفتم فرار کند او هم مانند يک مجرم فرار کرد و همين امر برسوءظن شوهرم افزود.بعدا نيز موقعي که مورد اعتراض قرار گرفتم جريان را انکار کردم و اين امر سوءظن او را بيشتر کرد به طوري که بعداحتي شهادت همشاگردي و خانواده اش نتوانست خاطر او را آسوده سازد و مرا از اتهام برهاند.
شوهرم ديگر نه حاضر شد مرا به خانه ببرد و نه طلاقم گويد هشت سال است که همينطور بلا تکليف مانده ام.
به نظر خوانندگان مقصر در اين داستان کيست؟به نظر من عمده تقصير به گردن زن است. اوست که در اثر سادگي و غفلت،خودش وشوهرش را به اين روز انداخته است.
? اولا کار خطائي کرد که در اتومبيل مرد بيگانه اي سوار شد.برفرض اينکه شوهرش هم اين قضيه را نديده بود اصولا سوار شدن زن دراتومبيل يک مرد بيگانه کار زشت و خطرناکي است.
? ثانيا گيرم که در اثر غفلت اين عمل را انجام داد ليکن وقتي ديدشوهرش سر خيابان ايستاده است بايد فورا به راننده بگويد نگه دار.ازاتومبيل پياده شود و با شوهرش به منزل برود و جريان را براي او شرح بدهد.
? ثالثا يکي از اشتباهات بزرگش اينست که به راننده دستور فرارداده.
? چهارمين اشتباهش اينست که بعدا قضيه را به کلي انکار نموده است.بعد از همه اينها جا داشت وقتي شوهرش را ملاقات مي کرد تمام قضايا را برايش شرح مي داد و اعتراف مي کرد که من در اثر سادگي وخجالت اشتباه کردم.
البته مرد هم در مرتبه دوم بي تقصير نبوده است.نبايد تنها اين حادثه را دليل قطعي يانت بشمارد.بايد احتمال بدهد که همسرش در اثر غفلت و سادگي و عدم تجربه مرتکب اين خطا شده بعدا هم از ترس اتهام دستور فرار داده و به همين جهت هم اصل قضيه را منکر شده است.
در اين صورت بايد با کمال انصاف و بيطرفي در اطراف قضيه خوب تحقيق کند.وقتي به برائت او اطمينان حاصل کرد خطايش راببخشد و زياد سختگيري نکند.

زن خيانتکار

اگر با ادله و شواهد قطعيه باثبات رسيد که زن خيانتکار است و بامردان بيگانه رابطه نامشروع دارد مرد با مشکل بسيار دشواري روبرومي شود.از يک طرف حيثيت و آبرويش در معرض خطر قرار دارد ازطرف ديگر تحمل چنين ننگي دشوار است.مرد در بن بست سختي گيرکرده که نجات از آن کار بسيار خطرناک و دشواريست.
در اينجا مرد چند راه در پيش دارد:
1) براي حفظ آبرو و بقاي خانواده اش دندان بر سر جگرنهاده موضوع خيانت همسرش را ناديده بگيرد و با وضع موجود تا آخرعمر بسازد.البته اين راه درستي نيست.زيرا هيچ مرد غيرتمندي نمي تواندشاهد خيانتهاي همسرش باشد و وجود اطفال نامشروع را تحمل کند.
غيرت براي مرد يکي از صفات پسنديده است و مرد بي غيرت نزد خدا ومردم خوار و فرومايه و بي آبروست.
واقعا چه زندگي کثيف و ننگ آوري دارند نامرداني که بدين خوي بد آلوده اند؟!
نه تنها مرد نيستند بلکه از حيوانات هم پست ترند. پيغمبر اسلام صلي الله عليه و آله فرمود:
بوي بهشت از پانصد سال راه استشمام مي شود ليکن دو دسته مردم از بوي بهشت محرومند: عاق والدين و ديوث.عرض شد:يا رسول الله ديوث کيست؟فرمود:مردي که ميداند همسرش زناکار است (و در مقابل خيانت او سکوت مي کند).
2) همسر خودش يا مرد خيانت پيشه را به قتل برساند.
البته بدين طريق مي تواند انتقام بگيرد و به طور موقت تشفي قلب حاصل کند.ليکن کار بسيار خطرناکي است و عاقبت خوشي ندارد.زيرا کمتراتفاق مي افتد که موضوع قتل براي هميشه مخفي بماند.
بالاخره قاتل شناخته و مورد تعقيب قرار خواهد گرفت.در دادگاه هم موضوع خيانت همسرش را به اين آسانيها نمي تواند به ثبوت برساند.بدين جهت احتمال تبرئه شدنش بسيار ضعيف است.يا محکوم به اعدام مي شود يا اينکه اقلامدت درازي را بايد در زندان بسر برد.زندگي او از هم مي پاشد.اطفالش بدبخت و بي سرپرست مي شوند.بنابراين، عقلايي نيست که انسان تحت تاثير احساسات خام قرار بگيرد و براي تشفي نفس و ارضاي حس کينه توزي دست به چنين اقدامات خطرناکي بزند و جان خودش را درمعرض خطر قرار بدهد.
مرد بايد عاقل و بردبار و عاقبت انديش باشد.آنقدر قدرت نفس داشته باشد که دست به اقدامات جنون آميز نزند تا اينکه چاره واقعي را پيداکند.
مرداني که به يک چنين بليه زندگي گرفتارند بايد قبل از هر گونه اقدام خطرناک،عواقب آن را بخوبي بسنجند و به آمار مرداني که همسرخويش يا مرد خيانت پيشه را به قتل رسانده اند، و در صفحات مجلات وروزنامه ها هر روز منعکس مي شوند،مراجعه کند و نتيجه کارشان را ببيند وآنگاه تصميم بگيرد.
3) خودکشي کند تا خيانتهاي همسرش را نبيند و از اين زندگي ننگين نجات پيدا کند، البته اين راه هم عقلايي نيست.زيرا از يک طرف مرتکب قتل نفس شده که از لحاظ شرع يکي از گناهان بزرگي است که خداوند متعال وعده دوزخ بدان داده است.
از طرف ديگر،خودش را نابود و از زندگي محروم نموده است.
اين چه کار غير عقلايي است که انسان براي انتقام از ديگران خودش را به هلاکت دنيوي و اخروي بيندازد؟!و همسرش را براي ارتکاب خيانت آزادي بيشتري بدهد؟شايد بدترين راهها همين راه باشد.
4) در صورتي که خيانت همسرش به طور يقين به اثبات رسيد و ديد به هيچ قسمي حاضر نيست از کارهاي غير مشروعش دست بردارد بهترين و بي خطرترين و عقلايي ترين راه اينست که او را طلاق بدهد و از شر او نجات پيدا کند.
درست است که در اثر طلاق زندگي او از هم مي پاشد و خسارتهاي زيادي هم خواهد ديد و تحمل اينکار دشوار است مخصوصا اگر بچه دارباشد ليکن به هر حال چاره اي جز اين وجود ندارد.بهترين راه اينست که همسرش را طلاق بدهد و فرزندانش را تحويل بگيرد.زيرا صلاح نيست فرزندان بيگناهش را در اختيار يک زن فاسد قرار دهد.
البته نگهداري از بچه ها دشوار است ليکن بايد مرد مطمئن باشد که چون براي رضاي خدا اين طريق را انتخاب نموده خدا هم ياريش مي کند وبزودي يک زن پاکدامن و عفيف نصيبش مي گردد و طولي نخواهد کشيدکه زندگي او در يک مسير عادي و آبرومند قرار خواهد گرفت فرمود:استفاده از نعمتهاي خدا جزء دين است.
? پيغمبر اسلام (ص) فرمود:آدم کثيف بد بنده اي است.
? پيغمبر اکرم فرمود:آنقدر جبرئيل درباره مسواک به من سفارش کرد که بر دندانهايم ترسيدم.
? حضرت علي (ع) فرمود:خدا زيبا است و زيبايي را دوست دارد.ودوست دارد که آثار نعمتهايش را بر بندگانش ببيند.
پاکيزه گي و زيبايي اختصاص به زن ندارد.بلکه مرد هم بايد به سرو وضع خويش برسد و تميز و شيک باشد.بسياري از مردها اصلا مقيد به نظافت و لباس خوب نيستند.دير به دير به حمام مي روند.به اصلاح سر وصورت چندان مقيد نيستند.با لباسهاي کثيف و موهاي ژوليده در منزل ودر حضور مردم ظاهر ميشوند.بوي عرق بدن و پاهايشان مردم را اذيت ميکند.
البته شايد اکثر مردها به زينت کردن و نظافت و شيک پوشي مقيدباشند ليکن آن هم در خارج منزل و براي مردم است.اما در داخل منزل اصلا مقيد نيستند.وقتي مي خواهند به اداره يا بازار و خيابان يا مجلس مهماني بروند سر و صورتشان را اصلاح ميکنند،موهايشان را شانه ورنگ و روغن ميزنند،بهترين لباسهايشان را پوشيده از منزل خارج مي شوند اما وقتي به منزل بازگشتند فورا لباسهاي اتو کرده و زيبا را درآورده لباسهاي مندرس و کثيف را مي پوشند.کمتر اتفاق مي افتد که در منزل موهايشان را شانه بزنند و به آرايش و زيبايي مقيد باشند.
بامداد که ازخواب برخاستند با همان موهاي ژوليده و چشمهاي قي کرده براي خوردن صبحانه سر سفره مي نشينند.اگر اتفاقا يک يا چند روز از منزل خارج نشوند با همان وضع نامرتب بسر مي برند.به طوري در منزل زندگي ميکنندکه هيچکس نمي خواهد به او نگاه کند نظافت و آرايش و شيک پوشي رافقط براي خارج منزل و براي مردم بيگانه گذاشته است.و هيچ به فکرخانواده اش نيست.
آقاي محترم!چنانکه تو از زن کثيف و ژوليده بدت مي آيد و ازهمسرت انتظار داري که در منزل به سر و وضع خودش برسد و تميز وقشنگ باشد مطمئن باش او هم همين انتظار را از تو دارد.او هم از شوهرژوليده و بدقيافه بدش مي آيد دوست دارد هميشه شوهرش را زيبا و مرتب ببيند.
اگر تو در داخل منزل به وضع خودت نرسي چشم همسرت درخارج منزل به مردان شيک پوش و خوش قيافه مي افتد و خيال ميکند که آنان از آب و خاک دگر و شهر و ديار دگرند.
وقتي آنان را با تو مقايسه ميکند از تو ناراضي و دلسرد ميگردد.توهم در داخل خانه به سر و وضع خودت برس و تميز و شيک باش تاهمسرت ببيند که تو هم از مردان ديگر کمتر نيستي. تا محبتش زياد شود وبه خانه و زندگي بيشتر علاقه مند گردد و از فساد و انحراف سالم بماند.
اصولا چه ثمري دارد که براي مردان بيگانه و زنان کوچه و بازار زينت کني با اينکه اصلا احتياجي به آنها نداري ليکن براي همسرت که شريک زندگي است و به مهر و محبت او کاملا نيازمندي با بدترين وضع و قيافه ظاهر شوي؟!
بدين جهت،دين مقدس اسلام به مردان سفارش ميکند که براي همسران خويش آرايش و زينت کنند.
? پيغمبر اسلام (ص) فرمود:
بر مرد واجب است که غذا و لباس همسرش را تامين کند و باصورت و قيافه بد بر او ظاهر نشود.اگر چنين کرد حقش را ادا کرده است .
? رسول خدا (ص) فرمود:بايد شما خودتان را براي همسرتان مرتب و آماده گردانيد،چنانکه دوست داريد آنان خودشان را براي شما مهياسازند پ .
? حسن بن جهم مي گويد:حضرت ابو الحسن عليه السلام را ديدم که خضاب کرده بود.عرض کردم خضاب کرده ايد؟فرمود:آري.مرتب و مهيابودن باعث عفت زنان ميشود.به واسطه نامرتبي و مهيا نبودن مردان است که زنان،عفت خويش را از دست ميدهند.سپس فرمود:آيا دوست داري همسرت را نامرتب ببيني؟گفتم:نه.فرمود:او هم عينا مانند تو است. امام رضا عليه السلام فرمود:زنان بني اسرائيل بدان جهت از طريق عفت خارج شدند که مردانشان به مرتب بودن و زيبايي مقيد نبودند.سپس فرمود:همان انتظاري که تو از همسرت داري او نيز همان انتظار را دارد.
منبع:آفتاب
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image