تحقيقات نشان داده است كه بنيهي علمي اوليه و دل مشغولي اوليه به تحصيل در دوره دبستان و راهنمايي، به پيشبيني ترك تحصيل در دبيرستان كمك ميكنند.
شناخت علل ترك تحصيل مثل ديگر مسائل پيشرفت تحصيلي هنوز هم به دليل اين كه متاثر از عوامل ريشهاي و ماهوي چون خود دانش آموز، خانواده، مدرسه و جامعهاي است كه محصل در آن زندگي ميكند، جزء مسائل دشوار محسوب ميشود.
مطابق تحقيق انجام شده، دانش آموزان دلايل متفاوتي را براي ترك تحصيل بيان داشتهاند: دلايل مربوط به مدرسه 77 درصد، دلايل خانوادگي 34 درصد، دلايل كاري 32 درصد (بركتولد و همكاران، 1998)
خاص ترين دلايل هم: عدم علاقه به مدرسه 46 درصد، مردودي 39 درصد، عدم ارتباط خوب با معلم 29 درصد، پيدا كردن كار 27 درصد بودند. اما اين دلايل همه` آن چه را كه باعث ترك تحصيل دانش آموزان ميشود، بيان نميكنند، به ويژه علل و عواملي را كه از قبل بر رفتار و تمايلات دانش آموزان تاثير گذاشته و باعث شدهاند كه تصميم به ترك مدرسه بگيرند.
عوامل مؤثر در ترك تحصيل
جنبه فردي:
بخش عمدهاي از تحقيقات تجربي مويد اين نكتهاند كه يكي از مهم ترين عناصرجابه جايي دانش آموز است: چه جابه جايي محل اقامت (تغيير محل سكونت ) و چه جابه جايي تحصيلي (تغيير مدرسه)، خطر ترك تحصيل را افزايش ميدهد. ( آستن و مك لاناهان 1994) تحقيقات نشان ميدهد اكثر دانشآموزاني كه از دبيرستان جدا شدهاند، حداقل يك بار قبل از انصراف، جابه جا شده بودند. در حالي كه اكثر آنهايي كه فارغ التحصيل شده بودند، اين كار را نكردهاند (رامبرگر 1998.) عامل ديگر، پيشرفت تحصيلي است. تحقيقات زيادي نشان داده اند كه بنيه علميضعيف، محركي قوي براي ترك تحصيل بوده است( لارسن 1998.) هم چنين مشخص شده است كه حتي بعد از كنترل ( به دليل مشكلات تحصيلي و سوابق دانش آموزان ) و بهبود بنيه دانش آموزان، باز هم نتوانستهاند از ترك تحصيل آنان جلوگيري كنند.
تحقيقات نشان داده است كه بنيه` علمياوليه و دل مشغولي اوليه به تحصيل در دوره دبستان و راهنمايي، به پيش بيني ترك تحصيل در دبيرستان كمك ميكنند. رودريك (1993) در تحقيقي نشان داد كه تفاوت در نمرات علمي از ابتداي سال چهارم شروع ميشودو قبل از ترك مدرسه، وضعيت نامطلوب نمرات دانش آموزان مشخص ميگردد. يكي ديگر از عواملي كه توجه زيادي را به خود جلب كرده است مردودي است. برخي تحقيقات اخير نشان داده است كه مردودي، تاثيرات زيادي بر كيفيت تحصيلي ميگذارد. (الكساندر1994)، تمام مطالعات تجربي انجام شده مويد اين است كه مردودي حتي در سطوح پايين تر تحصيلي به طرز محسوسي بر تمايل به ترك تحصيل تاثير گذار است. ( گلداسميت و وانگ 1999)
جنبه اجتماعي:
الف) عوامل خانوادگي:
بيشتر تحقيقات معطوف به ويژگيهاي ساختاري خانوادهها از قبيل وضعيت اقتصادي - اجتماعي است. وضعيت اقتصادي - اجتماعي كه با سطح سواد و درآمد والدين سنجيده ميشود، عامل مهميدر پيش بيني موفقيت تحصيلي و رفتار ترك تحصيل است. اين تحقيقات نشان داد دانش آموزاني كه تنها يك سرپرست دارند يا تحت تكفل پدر يا مادر ناتنياند، بيشتر از دانشآموزاني كه داراي دو سرپرست (پدر و مادر واقعياند) ترك تحصيل ميكنند. تا كنون تحقيقات كميدر جهت شناخت مسائلي كه در آن ساختار خانواده باعث ترك تحصيل ميشود، انجام شده است. طبق نظريه سرمايه گذاري، والدين بر اساس اهداف و محدوديتشان درباره مقدار زمان و منابعي كه براي فرزندشان صرف ميكنند، تصميم ميگيرند و اين مسأله ميتواند بر تمايل بچهها به تحصيل و كسب مهارتهاي علميآنها تاثير بگذارد.(هاو من، ولف، 1994) سرمايه انساني )سطح سواد والدين ) وسرمايه مالي ( در آمد والدين) نميتوانند عوامل كافي براي پيدا كردن ارتباط بين زمينه` خانوادگي و موفقيت تحصيلي باشند.
توانايي اجتماعي كه منظور از آن رابطهاي است كه والدين با فرزندانشان، خانوادههاي ديگر و مدرسه دارند، مستقل از تاثير سرمايه انساني - مالي ميتواند بر موفقيت تحصيلي تاثير بگذارد (كلمن 1988.) دانش آموزاني كه والدينشان فعاليتهاي آنها را تنظيم ميكنند، از آنان حمايت معنوي ميكنند، آنها را به تصميمگيريهاي مستقل تشويق ميكنند و در مسائلشان خود را درگير مينمايند، احتمال ترك تحصيلشان كمتر است. ( آستن و مك لاناهان 19911(
ب) عوامل مدرسهاي:
در اين زمينه چهار ويژگي مدرسه دخيل اند: تركيب دانش آموز، امكانات مدرسه، مشخصههاي ساختاري مدرسه و فرآيندها و شيوههاي مدرسه(
? امكانات مدرسه: يكي از تحقيقات نشان داد هر چه دانش آموزان معلمها را بهتر درك كنند، نرخ ترك تحصيل پايين ميآيد.
? ساختار مدرسه: تحقيقات مويد آن هستند كه اندازه مدرسه و عمومييا خصوصي بودن آن، بر ترك تحصيل تاثير ميگذاردد.
? شيوهها و خط مشيهاي مدرسه: تحقيقات نشان ميدهند كه مدرسه برد به روش بر انصراف دانش آموزان از تحصيل تاثير ميگذارد. يك راه به طور غير مستقيم و از طريق خط مشيهاي عموميو اموري است كه براي بهبود بهرهوري كل مدرسه طراحي شده است. اين خط مشيها و امور كاري و ساير مشخصههاي مدرسه ميتوانند منجر به انصراف داوطلبانه دانش آموزان شود.
راه ديگر، خط مشيهاي صريح و تصميمگيريهاي آگاهانه است. اين قوانين ميتوانند در ارتباط با مواردي مثل كسب نمرات پايين، غيبت زياد، بي انضباطي و.... باشند كه منجر به اخراج، بلاتكليفي و تعويض اجباري مدرسه ميشوند.
? گروه همسالان: نبود امكانات، فقر مالي، شرايط سكونت و فراهم كردن كار و اشتغال بعد از اتمام تحصيلات و... پيشرفت بچهها و بزرگسالان را تحت تاثير قرار ميدهند و احتمال اين كه اين گونه افراد ترك تحصيل كنند، بيشتر است.
نتيجهگيري
ترك تحصيل روندي است كه به مرور زمان شكل ميگيرد. از اين ديدگاه، علايم خطر براي دانشآموزاني كه در معرض ترك تحصيل قرار دارند، از سالهاي دبستان به چشم ميخورد كه زمان زيادي را براي مداخله عوامل فراهم ميآورد.
افراد ترك تحصيل كرده كه دوباره به مدرسه بر ميگردند، معمولا تحصيلات دبيرستان خود را از طريق يكي از روشهاي جايگزين به پايان ميرسانند. در ده سال گذشته شمار دانش آموزاني كه با اين روشها دبيرستان را تمام كردهاند، افزايش يافته است. اين روند در آينده به سبب مردودي و افزايش امتحانات خروجي دبيرستانها سرعت خواهد گرفت.
ترك تحصيل تنها به دليل ضعف تحصيلي دانش آموزان نيست بلكه بيشتر از مشكلات اجتماعي و تحصيلي در مدارس ناشي ميشود و عواملي چون ضعف امكانات خانوادهها، مدارس و جوامع بر اين مشكلات ميافزايند.
منبع:www.classkonkoor.com/خ