جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
علاقه مندي به درس و مدرسه
-(1 Body) 
علاقه مندي به درس و مدرسه
Visitor 714
Category: دنياي فن آوري

دانش آموزان چگونه به درس و مدرسه علاقه مند مي شوند؟

تا زماني که به چيزي احساس نياز نشود فرد براي رسيدن به آن تلاش نمي کند. اگر فردي نتواند در زندگي چيزهاي مهم را تشخيص دهد و آنها را نشناسد، نبايد اميد زيادي به بهبود زندگي و رفاه او داشته باشيم. اگر فرد نداند چه چيزي برايش اهميت دارد و چه بايد انجام دهد، به هدف هاي خود نخواهد رسيد.
بايد کوشيد تا چيزهايي را که دانش آموز در زندگي به آنها علاقه دارد شناسايي کرد.
عده اي از روانشناسان رفتار انسان را متأثر از احساسات او مي انگارند. يعني احساسات انسان ايجاد کننده رفتار او است. به عبارت ديگر احساسات، طرز فکرها، اعتقادات و ادراکات انسان به وجود آورنده رفتارند. از نظر تربيتي نيز اين عقيده بسيار اهميت دارد. اگر دانش آموزي احساس کند که معلمش او را دوست دارد، رفتارش نسبت به آن معلم دوستانه خواهد بود و به درس آن معلم نيز علاقه مند خواهد شد. در مقابل اگر احساس کند که معلم او را دوست ندارد، احتمالاً نسبت به درس آن معلم نيز علاقه اي نخواهد داشت. بنابراين بايد کوشيد تا چيزهايي را که دانش آموز در زندگي به آنها علاقه دارد شناسايي نمود و کار کردن با دانش آموز را از چيزهاي دوست داشتني آغاز کرد.
شناسايي خود يا خويشتن پنداري- خويشتن پنداري عامل بسيار مهمي در ايجاد نوع رفتار است. افرادي که خويشتن پنداري مثبتي دارند رفتارشان اجتماع پسندتر از افرادي است که خويشتن پنداري آنها منفي است. خويشتن پنداري عبارت از عقيده و پنداري است که فرد درباره خود دارد. اين عقيده و پندار به تمام جوانب خود يعني جنبه هاي جسماني، اجتماعي، عقلاني و رواني فرد مربوط مي شود. تصور انسان درباره هريک از عوامل رفتار معين و مشخص است. به عنوان مثال يک نمونه از مواردي که تأثير خويشتن پنداري دانش آموزان را در وضع تحصيلي آنان نشان مي دهد اين است که دانشمندي در ضمن مشاوره با دانش آموزان عقب افتاده طي ساليان متمادي به اين نتيجه رسيده است که يکي از عوامل اصلي عدم موفقيت تحصيلي اين عده عقيده و پنداري است که آنها درباره خود دارند. به عبارت ديگر تعداد زيادي از اين دانش آموزان اصولاً معتقدند که قادر به خواندن نيستند. آزمايشات پزشکي نشان مي دهد که اين عده داراي هيچ گونه نقص بينايي، عقلاني، شنوايي يا گويايي نيستند و از نظر جسمي سالم هستند. اين دانشمند پس از مشاوره با اين شاگردان نتيجه مي گيرد که فقط خويشتن پنداري منفي شاگردان باعث عقب افتادگي تحصيلي آنها شده است. نتيجه آن که خويشتن پنداري تأثير مهمي در نحوه پيشرفت دانش آموزان و رفتار آنها دارد.
دانشمندي به نام "کوير اسميت" معتقد است خويشتن پنداري بر اثر روابط بين عوامل زير تعيين مي شود:
الف-پندار والدين درباره فرد-سال هاي اوليه کودکي عامل بسيار مهمي در شکل گيري شخصيت کودک به شمار مي رود. در چنين سال هايي والدين نقش بسيار مهمي در ايجاد نوع شخصيت کودک ايفا مي کنند. کودک اولين الگوهاي رفتاري خود را در محيط خانواده از والدين خود تقليد مي کند. تربيت صحيح کودک در سال هاي اوليه که به سال هاي سازندگي معروفند اهميت خاصي دارد. به گونه اي که رفتار والدين با کودک در سال هاي اوليه زندگي اثرات خاصي در نحوه رفتار و تکوين شخصيت کودک به جا مي گذارد. والدين مي توانند کودک را در خلال اين سال ها به استقلال يا وابستگي، به عطوفت يا خشونت تشويق کنند.
ب-تصور و پندار دوستان و همبازي ها درباره فرد-به موازات رشد کودکان با مشاهده بازي آنها مي توان دريافت که کودکان سعي دارند همواره نقش دوستان صميمي خود را تقليد کنند. کودک مي خواهد مثل دوست صميميش لباس بپوشد، حرف بزند و عمل کند. تقليد نقش امري طبيعي است و در تکوين شخصيت کودک مؤثر است. از سوي ديگر کودکان در انتخاب نوع دوستان تشخيص کافي و دقت لازم را ندارند و احتمالاً دوستاني انتخاب خواهند کرد که يا از لحاظ سني متفاوتند و يا از نظر رفتاري با هم مغايرت دارند. در اين مورد معمولاً والدين به طور مستقيم در اين امر اساسي و حياتي دخالت کنند و کودک را در صورت لزوم در انتخاب دوست راهنمايي کنند.
ج-تصور و پندار معلمان درباره فرد-در سن معيني که کودک پا به کودکستان و يا دبستان مي گذارد تجربه جديدي را در زندگي آغاز مي کند. آشنايي شاگرد با معلمان و رابطه اي که بين معلم و دانش آموز ايجاد مي گردد عامل مهمي در شکل گيري شخصيت و نحوه خويشتن پنداري دانش آموز به شمار مي آيد. معلمان علاقه مند با رفتار انساني خود دانش آموزاني با صفات انساني و علاقه مند در مدرسه به وجود مي آورند. در حالي که معلمان بي علاقه و وقت گذران که به روابط انساني بي توجهند دانش آموزاني افسرده و گريزان از مدرسه تربيت مي کنند. اعتقاد و پندار معلم درباره نوع رفتار دانش آموز و توانايي هاي او و نحوه استفاده از اين عوامل مي تواند شخصيت دانش آموز را در مسير خاصي پرورش دهد. معلمي که دانش آموز را در مدرسه با کلماتي نظير تنبل، بي عرضه و بيچاره نامگذاري مي کند، نبايد از دانش آموز توقع داشته باشد که فرد علاقه مند و منطقي اي شود.
د-تصور و پندار فرد درباره خود- تصور و پندار درباره خصوصيات جسماني، عقلاني، اجتماعي و رواني بخشي از شکل گيري خويشتن پنداري فرد را تشکيل مي دهد. افرادي که نسبت به همسن هايشان کوتاه تر يا بلندتر هستند يا کساني که عقب افتادگي ذهني دارند، احتمالاً رفتارشان با افراد عادي متفاوت خواهد بود.
ه-توجه به زمان حال- عامل مهم ديگري که در تعليم و تربيت براي کشف معني و مفهوم مشخصي بايد مورد مورد توجه قرار گيرد، تأکيد بر زمان حال است. اگر بپذيريم که احساس باعث ايجاد رفتار است، از آن جايي که احساس در زمان حال به انسان دست مي دهد بايد رفتار کنوني فرد را مورد بررسي قرار دهيم. اين عقيده دريچه هاي اميد تازه اي را در تعليم و تربيت بر روي والدين و دانش آموزان مي گشايد. در اکثر اوقات چشم پوشي از شکست هاي گذشته، دانش آموزان را تشويق مي کند تا در زمان حال براي کسب موفقيت مجدانه کوشش کنند. از سوي ديگر تأکيد بيش از حد بر عوامل گذشته عذر و بهانه اي براي دانش آموز فراهم مي کند و به او امکان مي دهد که به سادگي تمام شکست هاي آينده خود را به گذشته اش نسبت دهد و براي بهبود وضع تلاش و فعاليتي نکند.
ل-فراهم آوردن امکانات و فرصت براي کشف معني و خوديابي- عامل مهمي که در نظام کنوني تعليم و تربيت کمتر مورد توجه قرار گرفته، دادن امکان و فرصت به دانش آموزان براي کشف معني از آموخته هاست. در مدارس مطالب بسيار سريع و بدون صرف وقت به دانش آموزان ارايه مي شود.هنوز موضوعي را دانش آموز درک نکرده و مفهومي از آن براي خود به وجود نياورده، مطلب جديدي به او ارايه مي شود و دانش آموز مجبور مي شود بدون کم و کاست محتوا را عيناً فراگيرد. در غير اين صورت مردود خواهد شد. چنين روشي از همان کلاس اول ابتدايي يعني همزمان با آغاز آموزش رسمي در مورد دانش آموز اجرا مي گردد. به دانش آموز آموخته مي شود که آن چه که معلم و کتاب مي گويد صحيح است وبايد عيناً همان را فرا گيرد. در اين حالت به احساسات، عقايد و ارزش هاي انساني دانش آموز به عنوان يک فرد متفکر توجهي نمي شود. دانش آموز در مدارس نحوه سازگاري و ابراز احساسات را فرا نمي گيرد و فقط به محتواي کتاب ها بها مي دهد. مي توان مدل تربيتي موجود را مدل طبي نام گذاري کرد. زيرا در چنين نظام تربيتي اي معلم همه چيز را مي داند و دانش آموز هيچ چيز نمي داند. ممکن است اين عقيده درباره تعدادي از دانش آموزان و معلومات دانش آموز صحيح باشد ولي درباره برداشت شخصي و کاربرد مطالب صادق نيست. عامل ديگري که موجب مي شود دانش آموزان شتابزده و بدون تفکر به حفظ اطلاعات و داده ها بپردازند نحوه ارزشيابي است. متأسفانه نمره هدف نهايي تعليم و تربيت شده است. در اين روش به وسيله نمره دادن به دانش آموزان آموخته مي شود که فقط اصول و حقايق را فراگيرند. در عين حال به دانش آموزان مي آموزند که هيچ چيز ارزش ندارد مگر اين که بتوان براي آن نمره اي در نظر گرفت. از همه مهم تر آن که دانش آموزان به حفظ کردن مطالب تشويق مي شوند نتيجه آن که مطالب از نفر معلم به نفر دانش آموز و از نفر دانش آموز به روي ورقه امتحاني منتقل و سپس براي ابد فراموش مي شود. بنابراين نحوه مرسوم ارزشيابي کاملاً محدود کننده و بي ثمر است وقوه تخيل و تفکر را در دانش آموزان از بين مي برد.
منبع: http://020.ir
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image