جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
پنج چالش اصلي زنان و دختران در ايران و جهان
-(2 Body) 
پنج چالش اصلي زنان و دختران در ايران و جهان
Visitor 587
Category: دنياي فن آوري
بنابر باور بسياري از صاحب نظران، انسان، محور توسعه ي پايدار است و جامعه اي مي تواند توسعه يابد که همه ي افراد آن، ظرفيت توسعه پذيري را داشته باشند و راه ها و روش هاي مناسب براي حصول توسعه ي پايدار را بيابند. بنابراين، تا زماني که به زنان کشورمان به عنوان نيمي از نيروي انساني در روند توسعه، توجه کافي مبذول نگردد، تحقق اين آرمان، آرزويي محال به نظر مي رسد.
بررسي قوانين موجود، اعم از قانون اساسي و ساير قوانين، نشان مي دهد که زنان ايران، مشکل اساسي اي از لحاظ قانوني ندارند؛ لکن عوامل اقتصادي، فرهنگي و سنتي ويژه اي، در قالب قوانين نانوشته، مانع مشارکت کامل زنان در روند تو سعه و استفاده از مزاياي توسعه اند.
در اين نوشتار کوتاه، به پنج مسئله ي مربوط به زنان و دختران در جوامع توسعه يافته و عقب مانده، اشاره مي شود:

يک. اشتغال زنان

زنان، از اولين پگاه حيات جمعي بشر، درتمام عرصه هاي اجتماعي، نقشي مؤثر و تعيين کننده داشته اند و براساس نظر بسياري از محققان و مردم شناسان، سنگ بناي تمدن هاي مادي جوامع در پي فراگيري کشاورزي و زراعت توسط زنان نهاده شده است و شايد بتوان گفت که تداوم، پيشرفت و تکامل جامعه ي اوليه ي انساني، بيشتر مديون تلاش ها، کوشش ها، مجاهدت ها و زحمات بي دريغ زنان بوده است تا مردان!
در جوامع گوناگون و در بين افراد مختلف، انگيزه هاي بسياري، زنان را به بازار کا ر مي کشاند که در اين جا به مهم ترين آنها (که بالاخص در جامعه ما مي تواند مطرح باشد)، اشاره اي کوتاه خواهيم داشت:
1. انگيزه هاي اقتصادي
يکي از شايع ترين دلايل اشتغال زنان، نه تنها در ايران، بلکه در جوامع مختلف، کمک به وضعيت اقتصادي همسر و خانواده است. بالا بودن هزينه ها و تنوع نيازها و خواسته هاي خانواده، معمولا مانع از آن است که درآمد مرد به تنهايي از عهده اداره ي خانوار برآيد. اين نياز، مخصوصا در شرايط نا به ساماني اقتصادي، بيشتر ضرورت مي يابد و موجب روي آوردن زنان، به انواع و اقسام کارهاي دست پايين، با مزد بسيار کم مي شود.
2. انگيزه هاي رواني و استقلال طلبي
بسياري از زنان، صرفا به انگيزه ي نيل به استقلال مالي، راهي بازار کار مي شوند. بدين معنا که حتي در صورت بي نيازي خانواده از درآمد آنها، به کا رمي پردازند و دستمزد خود را به دلخواه، پس انداز يا هزينه مي نمايند. يکي از جنبه هاي مهم اشتغال به انگيزه ي مذکور، احساس نوعي همآوردي با مرد در اداره ي امور خانه و در واقع، تقسيم مديريت خانواده بين زن و مرد است.
ميل به استقلال مالي در محيط ها و جوامعي که آمار طلاق بالايي دارند يا در آنها نرخ بي کاري و تلفات مردان بالاست و طبعا زنان را با نوعي نگراني و ترس از شرايط آينده مواجه مي سازد، اهميت بيشتري مي يابد.
3. انگيزه هاي اجتماعي
گاهي هم ميل به کسب هويت و شخصيت اجتماعي مؤثر، افراد را وادار به حضور در جامعه مي کند. محيط محدود خانه و کارهاي تکراري آن، که تقريبا تمام وقت مفيد فرد را به خود اختصاص مي دهد، کمتر زمينه اي براي رشد ادراکي و شخصيتي فرد، باقي مي گذارد و درچنين شرايطي، زن براي جلوگيري از رخوت و خمود فکري و روحي، خروج چند ساعته از محيط خانه را انتخاب مي کند. اما در برخي از موارد، عامل اصلي شکل گيري انگيزه ي حضور فعال در اجتماع و ورود به بازار کار، عرصه توانايي ها و تخصص هاي به دست آمده است. اين مورد، شخصا در مورد زنان تحصيل کرده و واجد تخصص هاي موردنياز جامعه، مصداق پيدا مي کند.
اشتغال زنان، زمينه و مقدمه اي براي حضور اجتماعي آنان است و آثار اجتماعي اين امر، دامنه ي وسيعي را در بر مي گيرد. ضمن اين که امروزه، اشتغال زنان به عنوان يکي از عوامل تحقق توسعه پايدار و همه جانبه تلقي مي گردد.

دو. فرار دختران

فرار از خانه، رفتاري است که در ابتدا به صورت يک اقدام ساده انجام مي گيرد و سپس تا ولگردي، تکدي، سرقت، خريد و فروش مواد مخدر، اعتياد، فحشا، قتل، و در نهايت خودکشي کشيده مي شود.
پديده ي«دختران فراري» با گسترش روزافزون خود، امروز به عنوان يک تهديد جدي براي کانون گرم خانواده ها مطرح و عامل افزايش ناهنجاري هاي اجتماعي در کلان شهرها شناخته شده است.
دختران فراري، اقدام خود را نوعي «اعتراض»مي دانند و خود را قرباني روابط ناسالم خانواده ها و فراموش شدن خود در جامعه مي دانند. به اعتراف پژوهشگران اجتماعي، فرار دختران، نتيجه ي يک فرايند رواني وذهني در نوجوانان است که براي رسيدن به امنيت دروني ورهايي از سلطه والدين، زندگي خانه به دوشي را برمي گزينند.
در ايران، از حدود پنج سال پيش به دليل افزايش فراريان از خانه، به اين معضل توجه شده است و فرار کودکان و نوجوانان، به عنوان يک آسيب جدي، مورد بررسي قرار گرفته است.
طبق آمارهاي متشر شده: در سال 1378، 937 دختر فراري و 735 پسر فراري توسط نيروي انتظامي در تهران دستگير شده اند. به اين ترتيب، تعداد فراريان از خانه 30 درصد نسبت به سال قبل، افزايش داشته است. سال 1378 تا 1379، 5450 دختر فراري و 5000 پسر فراري در تهران دستگير شده اند که 96% آنان بدون سابقه کيفري بوده اند.
تحقيقات نشان مي دهد که سبب حدود 70درصد فرار فرزندان، والدين هستند، به طوري که از خرداد تا شهريور ماه، وقتي نوجوانان پس از فراغت از مدرسه نمي توانند محيط نامساعد خانواده را تحمل کنند، به اميد قرار گفتن در فضاي بهتر و مساعد تر، از خانه فرار مي کنند و در فروردين ماه - که اعضاي خانواده و فاميل به ديد و بازديد و انجام دادن مراسم سال نو مشغول هستند - کمترين فرار را شاهد هستيم.
آمارها نشان مي دهد افرادي که از خانه فرار مي کنند، غالبا 14 تا 25 سال دارند و 80 درصد آنها به دليل ناسازگاري با والدين، ترجيح مي دهند خانه را ترک کنند.
از مهم ترين علت هاي فرار دختران، طلاق و اعتياد والدين است. طلاق، روابط عاطفي و ارتباطات سالم انساني را سست مي کند و اين خلأ عاطفي، باعث مي شود که دختران، ازخانه بگريزند.

سه. فقر زنان

در طول سه دهه ي گذشته، کشورهاي در حال توسعه، به پيشر فت ها ي اقتصادي قابل ملاحظه اي نائل آمده اند. با وجود اين، يک ميليارد نفر از مردم جهان، زير خط فقر زندگي مي کنند و قسمت عمده ي اين فقيران در روستاها زندگي مي کنند. براساس مطالعات انجام يافته به وسيله ي صندوق توسعه ي کشاورزي ملل متحد (IFAD) حدود 65 تا 70 درصد از افرادي که تحت عنوان «فقير مطلق» طبقه بندي شده اند، زن هستند. مهم ترين دلايل وجود فقر بيشتر در ميان زنان را به مسائل زير نسبت مي دهند:
1. عدم وجود تساوي قدرت اقتصادي
زنان، تقريبا درهمه ي دنيا (نسبت به مردان) از قدرت اقتصادي پايين تري برخوردارند. اطلاعات موجود سازمان ملل نشان مي دهد که اگر چه حدود دو سوم کار انجام شده در دنيا به وسيله ي زنان انجام مي شود، لکن تنها 10% از درآمد و 1% از دارايي هاي دنيا در اختيار زنان است.
2. مهاجرت بيشتر مردان به شهرها و باقي ماندن زنان در روستاها
در بيشتر نقاط دنيا، هنگامي که مسائل و مشکلات متعدد در خانوار هاي کشاورز، منجر به مهاجرت آنان به شهرها مي گردد، معمولا مردان، عازم شهرها مي شوند تا در جستجوي شغلي پردرآمدتر باشند و اين زنان هستند که وارث مشکلات موجود گشته، ناچارند به همه ي آنها به تنهايي دست به گريبان شوند. تنهايي و عدم توانايي براي گرفتن کارگر کشاورزي، درآمد خانوار را حتي به کمتر از قبل مي رساند و زنان، بيشتر در فقر فرو مي روند.
3. تاثير نامساوي سياست هاي اقتصادي بر زنان و مردان
سياست هاي اقتصادي نوين، بويژه سياست هاي مربوط به بازار آزاد، معمولا بر پيشه هاي کوچک و آسيب پذير، اثر سوء دارند و چون معمولا زنان در واحدهاي اقتصادي کوچک، مشغول به کار هستند، آنها اولين قربانيان ضوابط و مقررات جديد اقتصادي اندکه اين، خود، عاملي براي در بيشتر در فقر رفتن زنان بوده است.
4. تاثير متفاوت شاخص هاي توسعه ي انساني
تفاوت شاخص هاي توسعه ي انساني (مانند ميزان درآمد و دسترسي به بهداشت، دسترسي به آموزش و. . .) براي زنان و مردان، به گونه اي که معمولا زنان از شاخص هاي پايين تري برخوردارند، منجر به شرايطي مي گردد که نهايتا مو جب فقيرتر شدن زنان مي شود. مثلا دسترسي کمتر زنان به آموزش، موجب مي شود تا آنان مهارت هاي لازم را براي يافتن شغل پيدا کنند و در نتيجه، درآمد نداشته باشند لذا فقيرتر شوند. . .

چهار. آموزش و تحصيلات عالي زنان

آمارها حکايت از سير صعودي حضور زنان در عرصه ي علم و دانش دارد. اگر به مقايسه ي اين آمار در سال هاي قبل و بعد از انقلاب بپردازيم، مشخص مي شود که علاقه ي دختران به تحصيل و طي مدارج بالاي تحصيلي، بيش از مردان است و درحال حاضر نيز 62% قبولي دانشگاه ها را در ايران، دختران تشکيل مي دهند.
آموزش، يکي از ابزارهاي ارزشمند، جهت توانمند سازي زنان است. از اين رو، در خيلي از کشورها اقداماتي براي تحت پوشش قرار دادن زنان و دختران در جوامع بومي و ساير گروه ها ي محروم و به حاشيه رانده شده، انجام شده است.
اما در برخي از کشورها، تلاش هاي صورت گرفته براي ريشه کن سازي بي سوادي و تقويت سواد در ميان زنان و دختران و افزايش دسترسي آنان به همه سطوح و انواع آموزش و پرورش، با موانعي نظير موارد زير، محدود شده است: فقدان منابع و نبود اراده و تعهد سياسي کافي براي بهبود زيربناي آموزشي و اصلاحات مربوط؛ وجود تبعيض و تعصبات جنسيتي مداوم، از جمله در امر آموزش معلمان؛ استفاده مداوم ا زکليشه هاي جنسيتي در مواد آموزشي و. . . .
تاکنون، پيشرفت اندکي در زمينه ريشه کن سازي بي سوادي در برخي ازکشورهاي درحال توسعه حاصل شده است و همين امر، باعث تشديد نابرابري زنان در سطوح اقتصادي، اجتماعي و سياسي گرديده است.

پنج. زنان و بهداشت

درکشورهاي توسعه يافته، برنامه هايي براي ايجاد آگاهي در ميان سياست گزاران و برنامه ريزان در خصوص بهداشت زنان به اجرا درآمده است که موجب افزايش اميد به زندگي براي زنان در بسياري از اين کشورها شده است.
توجه فزاينده اي به ميزان بالاي مرگ و مير در ميان زنان و دختران به سبب مالاريا، سل، بيماري هاي ناشي از آلودگي آب، بيماري هاي مسري و اسهالي و سوء تغذيه صورت گرفته است. و نيز نسبت به: بيماري هايي مانند ايدز در ميان زنان و دختران و روش هاي محافظت در برابر عفونت هايي از اين قبيل: تغذيه با شير مادر، تغذيه و بهداشت مادران و نوزادان؛ در نظر گرفتن دورنماي جنسيتي در امر بهداشت و فعاليت هاي آموزشي وجسمي مربوط به آن؛ برنامه هاي خاص جنسيتي در خصوص پيشگيري و توانبخشي در زمينه ي افراط در استفاده از مواد مخدر؛ بهداشت رواني زنان؛ بهداشت محيط کار و. . .
در جوامع کنوني ما، زنان، بيش از مردان مي کوشند تا با خلاقيت، کار و تحصيلات دانشگاهي، شخصيت اجتماعي خود را افزون تر از هنجارهاي مرسوم، بروز دهند. به طور قطع، حضور بانوان در بازار کار ايران، تحولات و تغييرات بسياري را در پي خواهد داشت. اين تحولات ـ که از نگاه جامعه شناسان به عنوان لايه اي از «توسعه يافتگي» از آن ياد مي شود ـ، نگاه هاي جنسيت گرايانه ي سنتي را دگرگون خواهد کرد. به اين جهت، ضروري است که پيشگامان انديشه هاي ديني و فرهنگي و حتي سياست پيشگان، به نقش زنان و دختران در مسير توسعه ي کشور، نگاه واقع بينانه تري داشته باشند؛ نگاهي مبتني بر انسان مداري عادلانه و شايسته سالاري.
منابع
1. مباحثي پيرامون اشتغال زنان. حميد محمدي، تهران: ادراه کل پژوهش هاي سيما، 1380.
2. زن وتوسعه ي پايدار، گروه تدوين، تهران: انتشارات سازمان محيط زيست، 1378.
3. فرار دختران، صادق برزگر، قم: نشر جمال، 1382.
4. روان شناسي فرار از خانه، مريم حيدر ي، قم: مهر قائم، 1381.
5. زنان، مشارکت و برنامه ريزي براي توسعه ي پايدار (ج2)، تهران: مرکز امور مشارکت زنان رياست جمهوري.
منبع: مجله ي حديث زندگي

Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image