فاضل مقداد دانشمندي محقق، پژوهشگري ژرف انديش، صاحب نظري توانا در دانشها كلام، فقه، اصول،معاني بيان، قرآن، حديث و منطق و داراي تأليفات ارزشمندي است كه نزد دانشمندان شيعه و سني شهرتي فراوان دارد.
نكتة مهم و قابل توجه در مورد اين دانشمند آن است كه وي با اين كه نزد دانشمندان اسلامي، شهرتي خاص دارد واو را به علم، فضل و عظمت شأن ميستايند، كتابهاي متنوعش را در اقصي نقاط كشورهاي اسلامي شناساندهاند و در برابر علوّ مرتبت او سر تعظيم فرود آوردهاند، ولي از شرح حال وي به ويژه از دوران كودكي، كيفيت تحصيل، ويژگيهاي اخلاقي، خدمات فرهنگي و اجتماعي، تعداد دقيق استادان و شاگردان و ديگر شئون زندگي وي مطالب زيادي در دست نيست و برخي نويسندگان تنها به اين كه او «سيوري»، «اسدي»، «غروي»، شاگرد شهيد اول و داراي چند اثر و شاگر ميباشد، بسنده كردهاند.[1]
حتي شرح حال نويسان بعضي از آثار ارزشمند وي مثل «اللوامع الالهيه» و «نضد القواعد» را نام نبردهاند. از اين رو، نويسندة «بهجة الامال» ميگويد: «عجب آن است كه شرح حال نويسان اين مرد، لوامع و نضد القواعد را از جمله كتابهاي او ذكر نكردهاند.»[2]
نيز كساني كه با لقبهاي گوناگون كه ناشي از جنبههاي تخصصي فاضل مقداد در دانشهاي مختلف اسلامي ميباشد، وي را مورد ستايش قرار دادهاند، تنها به چند عنوان و لقب كوتاه كه در مجموع يك سطر هم نميشود، اكتفا كردهاند. بيشتر شرح حال نگاران كه نام وي را در كتاب خود ذكر كردهاند، همان عنوانها و لقبها را بدون كم و كاست، تكرار كردهاند و چيزي در ابعاد شخصيتي وي نگفتهاند.[3]
باز جاي شكرش باقي است كه تأليفات فاضل مقداد كه نام وي در اول آنها آمده است، هنوز در مجامع علمي و كتابخانههاي بزرگ و كوچك، مرجع پژوهشگران و محققان علوم اسلامي مي باشد. از اين رو، مخفي بودن تاريخ ولادت و... چيزي از كمالات و فضيلتهاي اين بزرگ مرد عالم فقاهت را كم نميكند.
خاندان
فاضل مقداد يا فاضل سُيوري از فقيهان بزرگ قرن نهم هجري است. پدرش، عبدالله بن محمّد، جدّش، محمّد فرزند حسين، جد اعلاي او، حسين فرزند محمّد و كنيهاش، ابوعبدالله است.[4]
جدّ مادري فاضل مقداد، ركن الدين محمّد فرزند علي استرآبادي جرجاني، مترجم «فصول نصيريه» خواجه نصير، از فارسي به عربي است. فاضل مقداد، در كتابهاي «ارشاد الطالبين» و «الانوار الجلاليّة» خود، با لفظ «جدّي» و «الجدّ الحميد»، به اين مسأله تصريح ميكند.[5]
ركن الدين محمّد استرآبادي از متكلمان بزرگ و شاگرد علامة حلّي بود. وي داراي آثار فراواني است، از جمله: روضة المحققين، الارشارات في علم البلاغه ( المعاني و البيان و البديع)؛ اشراق اللاهوت في شرح الياقوت في علم الكلام و المباحث العربيه في شرح الكافيه الحاجبيه.[6]
خاندان مقداد از دانشمندان عرب نجف اشرف هستند، كه نسب آنها به قبيلة بني اسد ميرسد. اهالي بني اسد، كه شيعه بودند، نزديك رود فرات عراق ميزيستند.
از ميان اين طايفه، دانشمندان، اديبان و اميران فراواني برخاستهاند. بسياري از دانشمندان حلّه نيز اين طايفه هستند. بسياري از خانوادههاي مقيم نجف اشرف از جمله خانوادة مقدادي منتسب به اين طايفه هستند. از اين رو فاضل مقداد را «فاضل مقداد اسدي» نيز گفتهاند.[7]
لقبها
وي به اعتبار محل تولدش به «سُيُوري» مشهور است.[8] سُيُور قريهاي است واقع در نزديكي شهر حلّة عراق. از آنجا كه «سيور» از توابع حلّه است، او به حلّي هم منتسب شده است.[9]
به وي «مشهدي» و «غروي» نيز گفته ميشود. چون حضرت علي ـ عليه السلام ـ در نجف به شهادت رسيد و «مشهد» در زبان عربي به معناي محلّ شهادت است. نجف اشرف در بين مردم عراق، به «مشهد» مشهور است. از آن جا كه فاضل مقداد در نجف اشرف سكونت داشت و در همان جا وفات كرد، به «مشهدي» و «غروي» شهرت پيدا كرد.[10]
فقيهان و دانشمندان اسلامي لقبهاي فراواني به مقداد سيوري دادهاند. آنان به اعتبار فضل، علم، و نقش مؤثر وي در احيا و پاسداري از فرهنگ دين، او را «فاضل»، «شرف الدين»، «علّامه»، «محقق»، «مدقق» و ... ناميدهاند.[11]
تحصيلات
فاضل مقداد تحصيلات مقدماتي علوم اسلامي را در شهرهاي حله و بغداد به پايان رساند و براي ادامه تحصيل، به شهر مقدس نجف اشرف رفت و تحصيلات عالي فقه و اصول و كلام را در آن حوزه دنبال نمود.[12] وي از دانش و معارف فقيهان
و دانشمندان بزرگ آن ديار مقدس، بهرههاي فراوان برد.[13]
فاضل مقداد با كوشش فراوان در راه تحقيق، پژوهش و طي مراحل اعلاي دانش و فضل، جامع علوم عقلي و نقلي شد و به درجة عالي اجتهاد رسيد و متصدّي مقام مرجعيت تقليد گشت.[14]
استادان و مشايخ
در كتابهاي معتبر علم تراجم، غير از شهيد اول (محمّد بن جمال الدين مكي)، شيخ و استادي براي فاضل مقداد ذكر نكردهاند. بعضي از شرح حال نويسان معاصر در كتابهاي خود، يادآور شدهاند كه فخر المحققين (محمّد بن حسن بن يوسف بن علي بن مطهر حلّي)، سيد ضياء الدين عبدالله الاعرجي و سيد عميدالدين از استادان و مشايخ فاضل مقداد بودهاند.[15]
فاضل مقداد از مشهورترين شاگردان و تربيت يافتگان مكتب فقهي شهيد اول است.[16] كه از او حديث نقل كرده است وي بسياري از آثار خود را در شرح و تكميل و آراء و نظرات فقهي شهيد اول، به رشتة تحرير درآورده است، مثل: كتاب «قواعد الفقهيه» كه آن را به نحو خوبي ترتيب و دسته بندي كرده و اسم آن را «نضد القواعد» گذاشته است. او مجموعه پرسشهاي خود را از شهيد اول در «المسائل المقداديه» گردآوري نمود.[17]
تأليفات
فاضل مقداد در ساية نبوغ و علوم سرشار خود، كتابهاي فراواني را به رشتة تحرير درآورد، كه از زمان خويش تاكنون، جزو ذخيرههاي علمي جهان اسلام به شمار ميرود.[18] وي پژوهشگر، ژرف انديش، نويسنده، اديب، نظريهپردازي، نو آور و داراي ذوقي لطيف و ذهني تيزبين رود. از اين رو، تأليفهاي وي در نهايت نيكويي بيان، اتقان و استحكام معنا ميباشد. او در تأليفات خود، از آخرين دستاوردهاي تحقيقاتي و پژوهش خود، كه شامل روشهاي نوين علمي، به ويژه در رشتههاي فقه و تفسير ميباشد، استفاده كرده است. آثار ارزشمند او جزو منابع معتبر و مهم فقهي، قرآني، ادبي و روايي است و مورد استفاده عالمان و فقيهان است.[19]
علّامه مجلسي (ره)، در «بحار الانوار» دو كتاب «كنز العرفان في فقه القرآن» و «ارشاد الطالبين الي نهج المسترشدين» فاضل مقداد را از جمله منابع خود در تأليف و تدوين بحار الانوار، شمرده و آنها را از كتابهاي كلامي بسيار نافع، به ويژه در بحث امامت ميداند.[20]
شيخ حر عاملي كتاب «ارشاد الطالبين» را يكي از منابع كتاب «اثبات الهداه» معرفي كرده است.[21]
نويسندة روضات الجنات در مورد كتاب «اللوامع الالهيه» فاضل مقداد، ميگويد: اين كتاب از بهترين كتابهايي است كه در فنّ كلام، از جهت نظم ظاهري و استحكام باطني، نوشته شده است. كتاب «التنقيح الرائع» وي نيز از متينترين كتابهاي فقه استدلالي، داراي بيان شيوا و مشتمل بر اطلاعات مفيد و ارزنده است.[22]
آثار وي كه بسياري از آنها هنوز چاپ نشده و به صورت نسخههاي خطي در كتابخانههاي معتبر بزرگ موجودند،[23] عبارتند از:
1. آداب الحج.
2. الاربعون حديثاً.
3. الادعية الثلاثون.
4. ارشاد الطالبين الي نهج المسترشدين.
5. الاعتماد في شرح رسالة واجب الاعتقاد.
6. الانوار الجلاليه في شرح الفصول النصيريه.
7. تجويد البراعة في شرح تجريد البلاغة.
8. تفسير مغمضات القرآن.
9. التنقيح الرائع من المختصر الشرائع.
10. جامع الفوائد في تلخيص القواعد.
11. رسالة في وجوب مراعاة العدالة في من يأخذ حجة النيابة.
12. شرح الالفيه للشهيد.
13. شرح سي فصل خواجه نصير در علم نجوم و تقويم.
14. شرح مبادي الاصول للعلامه.
15. الفتاوي المتفرقه.
16. كنز العرفان في فقه القرآن.
17. اللوامع الالهيه في المباحث الكلاميه.
18. المسائل المقداديه.
19. النافع يوم الدين في شرح باب حادي عشر.
20. نضد القواعد في شرح القواعد.[24]
21. التحفة الناجيه في التقربات الالهيه.[25]
اين عالم فرزانه بر بلنداي قلة معارف ديني قرار گرفته است و فقيهان و ديگر انديشمندان دين در برابر انديشههاي نوگرايانه او سر تعظيم و تكريم فرود آوردهاند. بهترين دليل بر اين مدعا، تأليفها و تصنيفهاي ارزشمند اين دانشمند گرانمايه است كه پر از پژوهشهاي دقيق و نوآوريهاي فراوان است. وي جامع علوم عقلي و نقلي و در رشتههاي مختلف علوم، مثل: كلام، فقه، تفسير، اصول، حديث، معاني و بيان، اثرهاي جاوداني از خود به يادگار گذاشته است.
فاضل مقداد پژوهشهاي فراوان در علم كلام انجام داد. وي از جمله كساني است كه اركان اين علم را استوار و در تهذيب و تنقيح آن از افكار نادرست، كوششهاي بسياري نمود.
او براي علم كلام، كه علم جهان بيني است، ارزش فوق العادهاي قائل بود. وي بيش از پژوهش در مسائل فرعي به پژوهش در مسائل كلامي و تأليف كتاب در آن زمينهها ميپردازد.
وي در ابتداي كتاب «الانوار الجلاليه» به اين مطلب چنين تصريح ميكند: از آن جا كه علم كلام در بين دانشها، از نظر دليل و برهان مطمئنتر و از نظر بيان، روشنتر و از نظر موضوع، شريفتر و از نظر اصول و فروع، كاملتر است، تقدم آن بر ساير دانشها، لازم و ضروري است.[26]
نيز در مقدمة كتاب فقهي «نضد القواعد»، بعد از آن كه علم كلام را، از موهبتهاي بزرگ خداوندي ميشمارد، ميگويد:
«بعد از آن كه خداوند توفيق نوشتن كتاب «اللوامع الالهيه في مباحث الكلاميّه» را به من داد، لازم ديدم كه بايد به دنبال آن، به نوشتن كتاب در مورد مسائل فقهي و فروع دين كه يكي از دو موهبت بزرگ خداوند است، بپردازم.»[27]
فاضل مقداد در زمينة علم كلام، اثرهاي متعددي دارد كه شرح حال نويسان و دانشمندان علوم مختلف آنها را توصيف كرده و يا منبع كتابهاي خود قرار دادهاند.[28]
پي نوشت :
[1] . كنز العرفان، ج 1، مقدمه، ص 4.
[2] . بهجة الامال، ج 7، ص 91.
[3] . ر.ك: الكني و الالقاب، ج 3، ص 7؛ روضات الجنات، ج 7، ص 171؛ ريحانة الادب، ج 4، ص 282؛ مستدرك الوسايل، ج 3، ص 431؛ لؤلؤ البحرين، ص 172 و تنقيح المقال، ج 3، ص 245.
[4] . روضات الجنات، ج 7، ص 171؛ ريحانة الادب، ج 4، ص 282؛ رياض العلما، ج 5، ص 216 و الكني و الالقاب، ج 3، ص 7.
[5] . اللوامع الالهيه في المباحث الكلاميه، مقدمه، ط ـ بح.
[6] . اعيان الشيعه، ج 9، ص 425.
[7] . ماضي النجف، ج 3، ص 377.
[8] . بهجة الامال، ج 7، ص 93 و ريحانة الادب، ج 4، ص 283.
[9] . الكني و الالقاب، ج 3، ص 7؛ رياض العلما، ج 5، ص 216 و مفاخر اسلام، ج 4، ص 379.
[10] . اللوامع الالهيه، ص بح و روضات الجنات، ج 7، ص 171.
[11] . ريحانة الادب، ج 4،ص 282؛ ارشاد الطالبين، ص 8 (مقدمه)؛ تنقيح المقال، ج 3، ص 245؛ الكني و الالقاب، ج 3، ص 7؛ روضات الجنات، ج 7، ص 171 و... .
[12] . مفاخر اسلام، ج 4، ص 379.
[13] . ماضي النجف و حاضرها، ج 1،ص 85 و ج 3، ص 380.
[14] . كنز العرفان، ج 1، ص 4 «مقدمه» و نضد القواعد، ص 7، (مقدمه).
[15] . ماضي النجف، ج 3، ص 380.
[16] . الكني و الالقاب، ج 3، ص 7؛ روضات الجنات، ج 7، ص 171؛ رياض العلماء، ج 5، ص 216؛ ريحانة الادب، ج 4، ص 283؛ فوائد الرضويه، ص 267؛ الامل الامل، ج 2، ص 325؛ لغتنامة دهخدا، ج 10، ص 14942 و تنقيح المقال، ج 3، ص 345.
[17] . روضات الجنات، ج 7، ص 15 و كنز العرفان، ج 1، مقدمه، ص 6.
[18] . مفاخر اسلام، ج 4، ص 379.
[19] . كنز العرفان، مقدمه، ص 10.
[20] . بحار الانوار، ج 107، ص 169.
[21] . ارشاد الطالبيين، ص 25 مقدمه.
[22] . روضات الجنات، ج 7، ص 172.
[23] . نضد القواعد، مقدمه، ص 12.
[24] . روضات الجنات، ج 7، ص 171؛ ريحانة الادب، ج 4،ص 283؛ فوائد الرضويه، ص 667؛ الامل الامل، ج 2، ص 325؛ ايضاح المكنون، ص 229؛ بهجة المقال، ج 7، ص 90؛ رياض العلما، ج 5، ص 217؛ الكني و الالقاب، ج 3، ص 7؛ الذريعة، ج 18، ص 159 و تنقيح المقال، ج 3، ص 245.
[25] . مقدمهاي بر فقه شيعه، ص 153.
[26] . اللوامع الالهيه.
[27] . نضد القواعد، ص 4.
[28] . روضات الجنات، ج 7، ص 172 و رياض العلما، ج 5، ص 216.
منبع:انديشه قم/س