بارزترين سياست رژيم پهلوي اسلام زدايي از ايران بود. نخست وزيري سيزده ساله «هويدا» خادم امر الله، يکي از تجليات اين سياست است. در دوران او بود که فرقه بهاييت به سرعت پيش رفت و به وضعيتي غير قابل باور رسيد؛ موقعيتي که درک آن براي رهبران اين فرقه نيز غيرقابل تصور بود و با خوشحالي غيرقابل وصفي به تشريح آن مي پرداختند:
بهايين در کشورهاي اسلامي پيروز هستند و مي توانند امتياز هرچيزي را که مي خواهند بگيرند. تمام سرمايه هاي بانکي و ادارات و رواج پول در اجتماع ايران مربوط به بهاييان و کلميان مي باشد. تمام آسمان خراشهاي تهران، شيراز و اصفهان مال بهاييان است. چرخ اقتصاد اين مملکت به دست بهاييان و کليميان مي چرخد. (1)
بهاييان پس از کسب موقعيت مالي و سياسي ويژه، قصد تبليغ و گسترش فرقه خويش را داشتند. رهبران و کارگزاران اين فرقه، راه تسلط بي چون و چرا بر ايران را مبارزه با اسلام در جامعه ايران مي دانستند و با حرکت در اين مسير حتي از بيان آن نيز ابايي نداشتند و در محفل خصوصي خود بيان داشته بودند: «عده اي از مأمورين مخفي ايران که در دربار شاهنشاهي مي باشند مي خواهند هويدا را محکوم کنند، ولي او از بهترين خادمين امر الله است و امسال مبلغ پانزده هزار تومان به محفل ما کمک نموده است. آقايان بهاييان نگذاريد کمر مسلمانان راست شود.» (2) از اين رو بهاييان با ابزار قدرت در اختيار خود مي کوشيدند هرچه بيشتر عوامل خود را در مراکز مختلف دولتي و رسمي نفوذ دهند و از طريق آنان به اجراي برنامه هاي ضد اسلامي خود نايل آيند. يکي از اهداف مهم آنان، تسلط بر مراکز و نهادهاي اسلامي بود. کابينه اميرعباس هويدا، چند وزير بهايي داشت ولي يکي از مهم ترين آنها «محمد حسين احمدي» معاون نخست وزير در سازمان اوقاف بود.
1- سوابق خانوادگي و تحصيلي
محمد حسين احمدي به فرزند علي به سال 1298 ش در بشرويه طبس، از توابع استان خراسان 03) به دنيا آمد. در اسناد ساواک، پدرش از مبلغين فرقه بهاييت در بشرويه معرفي شده است. وي دوره ابتدايي را در «دبستان ترغيب» محل تولدش و مقطع متوسطه را در «دبيرستان ايرانشهر» و «دارالفنون» به پايان رساند و از «دانشکده حقوق و علوم سياسي» دانشگاه تهران ليسانس حقوق گرفت.
2- مشاغل
محمد حسين احمدي در استخدام وزارت دارايي بود. مشاغل وي عبارت بود از:
کارمند حکمي وزارت دارايي
کارمند اداره کل بهره برداري و خالصه و املاک
نماينده قضايي اداره کل امور حقوقي و رسيدگي به تصفيه املاک
رياست اداره رسيدگي به امور دعاوي منقول در اداره کل حقوقي
معاون اداره کل دفتر وزارتي با حفظ سمت، عضو کميسيون تقشيم اراضي يوسف آباد
بازرس کميسيون ارز- نماينده دوم وزارت دارايي در کميسيون ارز
پيشکار دارايي کرمان
پيشکار دارايي گيلان
پيشکار دارايي اصفهان
عضو هيئت نظارت بر هزينه شهرداري اصفهان
مدير کل وصول تهران
معاون وزير مشاور در اداره ي رسيدگي به شکايات و عرايض
معاونت نخست وزير و رئيس اوقاف
برخي ديگر از مشاغل احمدي در طول خدمتش به رژيم پهلوي به قرار زير است:
عضو هيئت امناي صندوق رفاه دئانشجويان وزارت علوم و آموزش عالي
عضو هيئت امناي مؤسسه عالي ساختمان
عضو کميسيون نامگذاري دانش آموختگان دانشگاه تهران
مسئول هماهنگي و ناظر بر حسن اجراي برنامه هاي اردو هاي عمراني ملي دانشجويان و دانش آموزان
رئيس کميته نظارت برفعاليتهاي اجتماعي دانشجويان شاغل در سازمانهاي دولتي
سرپرست بررسي مسائل سياسي و اجتماعي
عضو هيئت امناي مؤسسات آموزشي فرح پهلوي
پيشکار فاطمه پهلوي (خواهر شاه)(4)
تمام مشاغل فوق جنبه فرهنگي داشته و عمده ارتباطات وي با جوانان و نوجوانان مملکت بود. او نيز اين محلها را بهترين جا براي اشاعه مقاصد فرقه اي خود مي دانست.
3- اختلاف و زدو بندهاي مالي
محمد حسين احمدي با سوء استفاده از موقعيت شغلي و حمايت جريانهاي صاحب نفوذ از او به زد و بند و رشوه ستاني از شخصيتهاي حقيقي و حقوقي مي پرداخت و سرمايه هاي کلاني از اين راه اندوخت که ازجمله آن دريافت رشوه از شرکت توربين اصفهان بود.
ترقي نامبرده از زمان وزارت بهنيا شروع شده و به طور کلي مورد حمايت باند طرفدار بهنيا در وزرت دارايي مي باشد و به طوري که کارمندان وزارت دارايي اظهار مي نمايند احمدي در انتصابات و تعيين اعضاي کميسيونهاي مالياتي و رؤساي مناطق دارايي سوء استفاده هاي کلاني نموده و اکثر کساني که داراي سوابق بد و رشوه خواري بوده اند به رياست کميسيونهاي مالياتي و حل اختلاف منصوب کرده و از هر مأموري که به شغل حساس گمارده مبالغي بين ده الي پانزده هزار تومان رشوه گرفته است و در حال حاضر اکثر آمارهايي که از طرف اداره کل وصول وزارت دارايي داده مي شود غلط و غيرواقع مي باشد و مثلا اداره کل وصول بيلاني منتشر مي سازد که در فلان ماه ميزان وصول نسبت به ماه مشابه سال گذشته فلان مبلغ زيادتر بود. و اين موضوع باعث اغفال دولت در درآمدهاي مالي مي شود...
صرف نظر از بهنيا، وزير سابق دارايي، که با احمدي رابطه فوق العاده نزديکي داشته و مکرر به منزل نامبرده تردد داشته و شايعاتي نيز در باره رابطه نامشروع بهنيا به همسر (5) احمدي انتشار يافته بود؛ ذوالفقاري، معاون اسبق نخست وزير و کشاورزيان، کانديداي نمايندگي مجلس شوراي ملي در انتخابات گذشته هم رابطه نزديک با احمدي دارند و کشاورزيان در وزارت دارايي به نام کارچاق کن احمدي معرفي و شناخته شده است. (6)
4- عضويت در احزاب درباري و تشکيلات فراماسونري
محمدحسين احمدي ابتدا در کانون مترفي عضو بود و در احزاب ايران نوين و رستاخيز نيز عضويت داشت و ضمن عضويت در لژ رازي در تشکيلات فراماسونري، رياست لاينز يوسف آباد را نيز بر عهده داشت. (7)
5- رياست محمد حسين احمدي بر سازمان اوقاف
مهم ترين مسئوليت نامبرده در رژيم گذشته، سرپرستي سازمان اوقاف بود. براساس اسناد ساواک، وي که فردي بهايي بود، تصدي اش بر سازمان اوقاف براي تبليغ مذهب رسمي کشور، جاي تأمل دارد. تعدادي از اقوامش نيز در سازمان اوقاف شاغل بودند.
سپردن مراکز و نهادهاي اسلامي به بهاييها و اقدامات انجام شده در آن سازمان، حکايت از اهداف دراز مدت پيروان فرقه ضافه بهاييت دارد. آنان با اقدامات گوناگون خويش، قصد تخريب اسلام و قرآن را داشتند و از دوره رضاخان دنبال اعلام رسمي فرقه بهاييت به عنوان يکي از اديان رسمي کشور بودند. رضاخان نيز با حضور در محافل بهاييها خود را بهايي معرفي مي رکد و ارادت او به اسدالله صنيعي، حکايت از روابط حسنه اش با بهاييها دارد. وي اسدالله ضيعي را به عنوان آجودان مخصوص وليعهد انتخاب کرد. صنيعي در تمام دوران ولايتعهدي محمدرضا، آجودان مخصوص او بود و شايد نزديک ترين فرد به محمدرضا محسوب مي شد. مسلما رضا خان به بهايي بودن صنيعي توجه داشت (8) و اين مسئله در دربار پهلوي، بويژه که بعدا تيمسار ايادي يار غار و پزشک مخصوص او گرديد نمود بيشتر يافت و به قول فردوست به محفل خصوصي و اتاق خواب محمدرضا نيز رفت و آمد داشت و اسدالله صنيعي هم بعدا وزير دفاع شد. (9)
اسناد موجود حکايت از همراهي و هم فکري درباره پهلوي بويژه رضاخان و محمدرضا پهلوي با بهاييان دارد و در طول دوران حکومتشان بر ايران، از اين فرقه حمايت مي کردند. با نخست وزيري هويدا، پيروان اين فرقه به تمام امور کشور تسلط يافتند و هويدا با شناخت از هم مسلکش – محمد حسين – احمدي او را بر سازمان اوقاف اسلامي گماشت تا مبلغ قران و احکام اسلام باشد!
سياست بهاييان، اين عوامل جاسسوسي و اطلاعاتي صهيونيستها (10) تحريف تدريجي قرآن بود. ساواک به نقل از نشريات خارجي درباره ي انتشار قرآنهاي تحريف شده مي نويسد: «مطلب اين است که اسرائيليها نسخه تازه اي از قران کريم را با چاپ بسيار نفيس و زيبا در آلمان غربي روي کاغذ بسيار مرغوب چاپ کرده و به قيمت بسيار نازلي در معرض فروش گذاشته اند. اين نسخه هاي قرآن به وسيله نمايندگان آنها در کشورهاي آفريقايي پخش مي گردد و نيز به طوري که معلوم مي شود پخش آن را در کشورهاي آسيايي آغاز کرده اند. در ادامه درباره محتواي تحريف شده آن مي نويسد: در چاپ جديد آياتي را که از يهود انتقاد مي کند حذف کرده اند و در موارد مختلفي کلماتي جاي داده شده است که معني را مقلوب مي سازد، با اينکه مي دانيم حتي حذف نقطه ها و اضافه کردن نقطه ها مي تواند معني کلمات را تغيير دهد و مجله الدعوه نمونه هايي از اين نوع تغييرات را نقل کرده است. (11)
مسئولان و طراحان سازمان اوقاف در رژيم شاه نيز با چاپ و انتشار قرآنهاي تحريف شده معني آيات و کلمات را قلب مي کردند و بر اساس روايات و احاديث مشکوک، جعلي به ترجمه و تفسير آن مي پرداختند و چنين اقدامي را به نام مبارزه با اسلام دروغين و تفاسير غلط انجام مي دادند: «آقاي بطحايي معاون وزارت آموزش و پرورش در گزارش تقديمي به سازمان اوقاف به عرض رسانيده اغلب تفاسير قرآن مجيد که درسنوات اخير نوشته شده نقل از روايات يهود و نصاري و توأم با خرافات و بدون تحقيق و عاري از حقيقت است که نه تنها قرائت آنها جوانان را معتقد به مبادي دين نمي کند بلکه داراي اثرات منفي است و اضافه کرده در بين تفاسيري که مطالعه کرده، به تفسيري در سطح بسيار عالي برخورد کرده که اصل آن به زبان اردو و اثر سيد احمد خان هندي (12) است که مرحوم فخر داعي گيلاني قسمتي از آن را به فارسي ترجمه کرده است که اکنون بسيار کم ياب و تقريبا ناياب است و استدعا دارد در صورتي که اراده عالي تعلق گيرد امر به ترجمه اين اثر مفيد صادر فرمايند. (13)
اين سند به نقل از مسئول رسمي رژيم، مدعي چاپ و انتشار قرآنهاي تحريف شده است. اما نکته جالب اينکه سفارش به استفاده از تفسير اثر «سيد احمد خان هندي» به بهانه ي صيانت از اسلام و جلوگير از تزلزل افکار مسلمانان در قبال پيشرفت انديشه هاي غربي و علوم تجربي، براي تطبيق علوم جديد با اسلام است و براي تحقق اين منظور، مرکزي را با کمک انگليسيها به نام «کالج محمدي انگليس» برپا کردند. او رياست هيئت امناي اين کالج انگليسي را به عهده داشت. با انتشار نظريات و آراي او که منکر بسياري از مباني و اعتقادات اصولي دين اسلام شده بود، برخي علما به تکفير او همت گماشتند. (14)
در دوران نخست وزيري هويدا، ايادي تا توانست وزير بهايي وارد کابينه کرد و بهاييان با سوءاستفاده از موقعيت هويدا و ايادي در مناصب و مشاغل مهمي قرار گرفتند و در تمام سازمانها و وزارت خانه ها نفوذ نمودند. (15) سازمان اوقاف تحت رياست بهاييان، قرآني را با عنوان قرآن شهبانو به وسيله مفسران درباري ترجمه و منتشر کردند که در آن از احاديث جعلي استفاده شده بود که اعتراضاتي به آن صورت گرفت و مجبور به تغييراتي در آن شدند.
ترجمه، تفسير، چاپ و انتشار قرآن تحت نظر بهاييان بدون اهداف پنهان نبود. سند به جامانده از سازمان اوقاف درباره تغييرات صورت گرفته و اعتراضات علما حاکي است:
... دو فقره نامه از علما و محققين داخل و خارج از کشور رسيده و در آن به پاره اي از مطالب تفسير قرآن اعتراض شده بود. پس از بررسي و مراجعه به مآخذ مربوطه با نظر کميسيون پاسخ آنها تهيه و صادر گرديده است.
در جاي ديگر از اين سند درباره استفاده از ساير منابع اديان آمده است:
در اين جلسات بقيه سوره مبارکه انعام و سوره مبارکه اعراف که 240 آيه مي باشد با مقدمه و ترجمه متن و حواشي بررسي گرديد. در مقدمه سوره اعراف مطالب نقل شده از کتب ساير اديان درباره آفرينش که مناسبتي نداشت و ممکن بود موجب نگراني و انتقاد پيروان آن آيين و کيش قرار گيرد و به علاوه روايتي که مربوط به آيين ايرانيان باستان دو دور از حقيقت و واقعيت بود حذف [شد] و در مطالب ديگر نيز اصلاحاتي به عمل آمد، در ترجمه متن و شأن نزول آيات تغييرات زيادي داده شد و روايات نامناسب و واهي حذف و به جاي آن مطالب مهم اخلاقي و اجتماعي از ائمه اطهار عليهم السلام نقل گرديد. (16)
در متن سند بيان شده که در ترجمه و تفسير از کتب ساير اديان ورواياتي از آيين ايرانيان باستان استفاده شده بود و چون احتمالا علما و مردم به آن اعتراض خواهند کرد، آن را حذف کرده اند، به عبارت ديگر، اگر اعتراضي در کار نبود قطعا آن را به چاپ مي رساندند.
پي نوشت :
1- فردوست، حسين، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج2، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، ص 385.
2- همان، ص 385.
3- به تازگي اين منطقه به استان يزد پيوسته است.
4- سند شماره يک.
5- صديقه، مهراقدس، شريف العلماء معروف به شريفي يکي از فعالان سياست بي بند و باري و لاابالي گري، تحت عنوان آزادي زنان در دوره ي پهلوي بود و به همين دليل در سازمانها و نهادهاي مختلفي به فعاليت پرداخت و در راستاي سياستهاي رژيم راجع به کشف حجاب فعاليت مي کرد.
6- سند شماره 2.
7- سند شماره 3.
8- رستمي، فرهاد، پهلويها (خاندان پهلوي به روايت اسناد)، ج 1، رضاشاه، ص 34.
9- فردوست، حسين، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج1، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، صص 200- 240.
10- سند شماره 4.
11- اسناد ساواک، اسناد موضوعي اسرائيل، کلاسه 415812، ج3، سند شماره 5.
12- اختر، وحيد، «ميرسيد احمد خان و انديشه ديني»، ترجمه رسول جعفريان، تاريخ و فرهنگ معاصر، ج1.
13- سند شماره 6.
14- «ميرسيد احمدخان و...»، همان.
15- مجموعه مقالات همايش اسناد و تاريخ معاصر، آذر 1381، کتاب اول، مرکز بررسي اسناد تاريخي، ص 142.
16- پرونده موضوعي سازمان اوقاف در ساواک.
/س