جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
متد و نوع رفتاري والدين در تربيت فرزندان (1)
-(3 Body) 
متد و نوع رفتاري والدين در تربيت فرزندان (1)
Visitor 737
Category: دنياي فن آوري

مقدمه:

فرهنگ جامع و گسترده ديني ما هيچ گاه به صورت تک بعدي به يک جريان نگاه نمي کند. و هميشه با هر قضيه اي به صورت همه جانبه برخورد مي کند. و از جمله ي اين جريانات بحث رفتاري والدين نسبت به فرزندان خود مي باشد. يعني همانگونه که فرزندان نمي توانند هرگونه رفتاري با والدينشان داشته باشند، والدين هم نمي توانند هرگونه رفتاري داشته باشند. و ما در اين نوشتار برآنيم که نوع رفتاري والدين را مورد بررسي قرار دهيم. اين را بايد بدانيم که زندگي هر فردي وقتي موفقيت آميز خواهد بود، که بتواند ميان نيازهاي عاطفي خود، تعادل برقرار کند. و به شيوه هاي مطلوب آنها را ارضاء کند. از اين رو شناخت و ارضاي مطلوب اين نيازها از جمله ي وظايف مهم والدين مي باشد. اگر به اين نيازها اجازه ي بروز و شکوفايي داده نشود در سنين بزرگسالي فرزندانمان بايد منتظر اقداماتي غير منتظره و کارهايي که ريشه در يک عقده ي نهفته در درون آنهاست و يا مورد سوء استفاده واقع شدن فرزندانمان توسط افرادي سودجو که با شناسايي اين نيازهاي نهفته بدنيال اقراض شخصيشان مي باشند، باشيم. اما در مقابل صحيح رفتار کردن ما و ارضاي نيازهاي عاطفي فرزندانمان باعث وقار و وجهه ي اجتماعي فرزندانمان و خودمان مي گردد.
امام سجاد عليه السلام مي فرمانيد: حق فرزندت بر تو اين است که بداني وجود او از توست و بد و خوب او در دنيا به تو ارتباط دارد و بداني در سرپرستي او مسئوليت داري و مسئول تربيت او هستي. و او را به خداوند بزرگ راهنمايي کني با فرزندت آنچنان رفتار کني که اثر نيکوي تربيت تو مايه زيبايي و جمال اجتماعي او باشد. و يا اينکه او را آنچنان تربيت کن که بتواند در شئون مختلف زندگي با عزت و آبرومندي ندگي کند و مايه زيبايي و جمال تو باشد.
توجه به اين نکته حائز اهميت است که بسياري از عکس العملهاي پرخاشگرانه و نامناسب فرزندان نسبت به والدين و جامعه هب خاطر اشتباهات رفتاري والدني و سهل انگاري در تربيت به موقع فرزندان مي باشد. آنها زماني را که دين براي تربيت فرزندان اختصاص مي دهد، رها کرده و مي خواهند آن موقعي که ديگر شخصيت و اسکلت اخلاقي فرزندانشان شکل گرفته است او را تربيت کنند.
بنابراين دانستن زمان تربيت و نحوه رفتار در اين زمانها از اهميت به سزايي برخوردار است.
و ما د رذيل با ذ کر روايتي از نبي گرامي صلي الله عليه و آله به تقسيم بندي متدهاي رفتاري در زمانهاي مختلف مي پردازيم.
رسول اکرم صلي الله عليه و آله مي فرمانيد: فرزند هفت سال آقاست، هفت سال خدمتکار و هفت سال وزير و دستيار. اگر تا بيست و يک سالگي از کمکي که به او کرده اي راضي بودي (و تربيت نتيجه داد) که خوب و گر نه بر شانه او بزن. ( و ديگر به حال خود رهايش کن) و ت درباره ي او نزد خداوند معذوري.
نوع رفتاري والدين نسبت به فرزندانشان به دو بخش تقسيم مي شود. که يک بخش در تمام طول عمر فرزندان ثابت و بخش ديگر در سنين مختلف فرزند متغير است.
متدهايي که والدين به صورت ثابت بايد در رفتارشان داشته باشند.

الف: ابراز محبت:

«1» دوست داشتن و ابراز محبت به فرزندان:
از مواردي که والدين گرامي بايد در متد رفتاري خود مورد دقت قرار دهند، دوست داشتن و ابراز محبت به فرزندان مي باشند. متأسفانه بعضي از والدين و خصوصاً پدران به تصورات مختلف از ابراز محبت به فرزندانشان خودداري مي کنند. و اين باعث مي گردد که علاوه بر آن که فرزند با کمبود محبت روبرو گردد، از تفکر اينکه در محيط خانواده از جايگاهي برخوردار نيست و کسي در اين محيط به او توجهي ندارد مورد آزار قرار گيرد. و لذا وقتي که در خارج از خانه با کمترين ابراز محبت برخورد مي کند به آساني و به راحتي به آن شخص خارجي مي گرايد و اين ضربه اي بسيار سنگين بر پيکره ي خانواده است. اما وقتي که بيائيم و سبک برخوردي نبي اکرم گرامي را مورد بررسي قرار دهيم خواهيم ديد ايشان روشي کاملاً ايشان روشي کاملاً مقابل اين نوع والدين خاص دارند.
و اينگونه والدين را مورد نهي قرار مي دهند.
و کان النبي صلي الله عليه و آله: اذا اصبح مسح علي رئوس ولده و ولد ولده.
روش رسول اکرم صلي الله عليه و آله در خانواده اين بود که هر روز صبح دست محبت به سر فرزندان و نوه هاي خود مي کشيد.
رسول خدا صلي الله عليه و آله ، حسن و حسين عليهما السلام را مي بوسيد، انزع بن حابس گفت: من ده فرزند دارم و هرگز يکي از آنها را نبوسيده ام. رسول خدا صلي الله عليه و آله چنان عصباني شد که رنگش برگشت و به او فرمود: اگر خدا رحم و مهرباني را از دل تو کنده است، من با تو چه کنم؟ کسي که با خردسالان نامهربان نباشد و به بزرگسالان احترام نگذارد از ما نيست.
چنانچه از روايت بدست مي آيد اهميت مهرباني کردن به فرزندان در نزد نبي گرامي تا جائيست که: مهرباني نکردن را باعث اخراج از دين مي دانند.
پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله : احبّوا الصبيان و ارحموهم. کودکان را دوست بداريد و نسبت به آنان رئوف و مهربان باشيد.
از امام صادق عليه السلام نقل شده است که موسي بن عمران گفت: پروردگارا کدام عمل نزد تو بهتر است؟ فرمود: دوست داشتن کودکان زيرا سرشت آنان بر توحيد من است و اگر آنها را بميرانم به رحمت خود به بهشتشان مي برم.
نبي گرامي اسلام صلي الله عليه و آله: رحم الله عبداً اعان ولده علي بره بالاحسان اليه و التألّف له وتعليمه و تأديبه . رحمت خداوند به بنده اي که در راه نيکي و نيکوکاري به فرزندان خود کمک کند بر او احسان کند، مهرباني کند و تعليمش دهد و تأديبش کند.
از مجموع رواياتي که ذکر شد، به خوبي اهميت دوست داشتن و ابراز محبت نسبت به کودکان بالاخص فرزندان خود را مي توانيم دريابيم. « روانشناسان نيز امروزه به عواقب بي مهري والدين پي برده اند و بيان مي کنند که بي مهري والدين به دو طريق انجام مي گيرد:
الف: بي اعتنايي بر وجود فرزند.
ب: سختگيري و تعدّي بر کارها و فعاليتهاي او.
که باعث مي شود کودک اعتماد به نفس را از دست بدهد و همواره با اضطراب و تشويش خاطر زندگي بکند. اين نوع کودکان از قبول مسئوليت شانه خالي مي کنند تا به علت اشتباه، مورد سرزنش ديگران قرار نگيرند. از ديگر صفات بارز چنين کودکاني، ترس و کمرويي است که در تمام مراحل زندگي گريبانگيرشان مي شود و همواره آنها را ناراحت مي کند و مانع پيشرفتشان مي شود.»
اين نکته را نبايد فراموش کنيم که دين ما هميشه با افراط و تفريط به شدت برخورد مي کند. و لذا مي بينم که در بحث محبت و دوست داشتن هم، اجازه ي زياده روي را به ما نمي دهند. ما در اينجا با ذکر يک روايت به توضيح دوست داشتن افراطي مي پردازيم.

«2» زيادي محبت

امام باقر عليه السلام: شرُّ الآباء من دعاه البر الي الافراط و شر الابناء من دعاه التقصير الي العقوق.
بدترين پدران کساني هستند که در نيکي و محبت نسبت به فرزندان، از حد تجاوز کنند و به زياده روي و افراط بگرايند. و بدترين فرزندان کساني هستند که در اثر تقصير و کوتاهي انجام وظايف پدران را از خود ناراضي نمايند.
طفل فطرتاً ميل دارد آزاد باشد، هر چه مي خواهد بکند، به هز چيز دست بزند و هيچ کس سد راه او نشود. ولي اين کار به صلاح کودک نيست. زيرا او نيک و بد را نمي شناسد و خير و شر خود را نمي فهمد. پدر ومادر خوب کسي است که عاقلانه خواهشهاي طفل را تعديل نمايد و هر جا خواسته ي کودک بر صلاح اوست با مهرباني و عطوفت عمل کند. آنجا که خواهشهاي کودک به صلاح وي نيست در کمال اقتدار با يک نگاه تند يا بي اعتنايي او را از خواسته ي ناروايش منع نمايد. بعضي از پدران و مادران نادان کمترين توجهي به خير کودک و مصلحت تربيت او ندارند. اينان عاشق دلباخته دوست نادان طفل خود هستند. هدفشان تنها راضي کردن طفل و برآورد خواهشهاي او است. بي حساب به بچه ميدان مي دهند و عملاً خود را مطيع و فرمانبردار و او را مطاع و فرمانروا مي سازند. هر روز که از عمر کودک مي گذرد، خودخواه تر مي شود و ريشه هاي خانمان برانداز استبداد و خودستيزي در فکرش محکمتر مي شود. اين قبيل پدران و مادران بي خرد به صورت دوستي و مودّت ريشهي سعادت فرزند خود را از بين مي برند. و با عواطف نابه جا ، محبتهاي ناپسند خويش آنان به راه بدبختي و سيه روزي سوق مي دهند.
روانشناسان راجع به محبت بيش از اندازه ي والدين بيان مي کنند که: « اين قسم بيش از نامهرباني اثرات زيانبخش دارد. والدين بايد هر چه کودک بزرگتر مي شود، در عين ابراز محبت، به او بفهمانند که اين محبت و توجه تا آخر زندگي او ادامه نخواهد داشت. و او در آينده بايد شخصاً به حل مشکلات خود بپردازد و داراي استقلال و اعتماد به نفس باشد.
براي اين که کودک به تدريج استقلال يابد و خود را از وجود والدين بي نياز سازد و بتواند، شخصاً زندگي کند، بايد هر عمل کوچکي که انجام مي دهد و اعتماد به نفس او را آشکار مي سازد، مورد تشويق والدين قرار گيرد. محبت و حمايت افراطي از کودک ممکن است به سه شکل انجام گيرد: الف: تماس بدني بيشتر مادر و کودک: خوابيدن با بچه در بستر دوران کودکي و حمايت دقيق کودک از هر آسيب و اذيت ممکن، ظاهر مي شود. مادر يا پدر کودک را به مدرسه مي برد و مي آورد و به او اجازه نمي دهد از چشم آنها دور شود.
ب: بچه نگاه داشتن: دست و رويش را مي شويند و لباس و کفش او را مي پوشانند.
ج: جلوگيري از نضج و تکامل اجتماعي: والدين درسهاي کودک را حاضرش مي کنند، او را از بازي کردن با کودکان ديگر باز مي دارند و ديگران را در نظر او کثيف و بي تربيت جلوه گر مي سازند، نمي گذارند تنها جايي برود، دوستانش را والدين برايش انتخاب مي کنند و حتي رشته ي تحصيلي وي را ايشان برمي گزينند، چنين کودکي که هر کار را برايش انتخاب مي کنند ، داراي يک شخصيت پلاستيکي خواهد بود. که خود کوچکترين اراده اي ندارد. اين کودک معمولاً فرمانبردار و چاپلوس است. وبزرگسالان او را يک بچه خوب مي نامند.
زيرا مؤدّب، پاکيزه و مرتب و احترام گذار است اين نوع کودکان معمولاً کمرو و خجالتي مي باشند. و اگر بخواهند با کودکان بازي کنند خردسالات را ترجيح مي دهند. بعضي ها وقتي با کودکان ديگر بازي مي کنند که مادرشان آنجا باشد. آنها به ورزش کمتر رغبت نشان مي دهند و چون نمي دانند با دوستان چگونه رفتار کنند از اين رو، اشخاص تنها و کناره گير مي شوند.»

«3» آثار زيادي محبت

«1-3» در هم شکستن اعتماد بر نفس و از بين رفتن حس استقلال:
حس مسئوليت و اعتماد به نفس يکي از بزرگترين ارکان سعادت اجتماع است. پيروزيهاي درخشاني که مردان بزرگ جهان به دست آورده اند، موفقيتهاي علمي و پيشرفتهاي اقتصادي براي کساني است که در زندگي تنها به فعاليت خود تکيه کرده اند و به احدي چشم اميد ندوخته اند.
والدين بايد دقت د اشته باشند که از جمله نيازهاي کودکان و نوجوانان نياز بر استقلال است و کودک اين نياز خود را وقتي آشکار مي سازد، که مي خواهد کفشهايش را شخصاً پا کند.
نوجوان مي خواهد، شخصاً خود راهنماي خود باشد و ديگر از طرف والدين راهنمايي نشود. او از دخالت والدين در کارهايش عصباني مي شود. بنابراين براي پاسخگويي بر اين نيازش اقدام به مجاهدت و تلاش مي کند ولي مساعدتي که از خارج به شخص مي رسد غالباً پشتکار و مجاهدت او را ضعيف مي کند. زيرا در اين صورت انسان علتي براي سعي و کوشش خود نمي يابد. خصوصاً در صورتي که مساعدتهاي خارجي از حد لزوم تجاوز کند. در اين وقت به کلي اعصاب سست و روح عزم و قوه ي سعي در انسان مي ميرد.
اسلام اعتماد به خلق را که نقطه ي مقابل اعتماد به نفس است مذموم شاخته و پيروان خود را از آن برحذر داشته است.
امام سجاد عليه السلام مي فرمايند: رأيت الخير کله قد اجتمع في قطع الطمع عمّا في ايدي الناس.
امام سجاد عليه السلام مي فرمايند: تمام خير را در اين ديدم که آدمي از آنچه در دست مردم است قطع طمع و اميد نمايد.
به خود تکيه کردن ، روي پا ايستادن اعتماد به نفس داشتن، مايه ي استقلال شخصيت و موجب عزّت نزد خداوند و خلق است.
عن ابي عبدالله عليه السلام: اليأس منّا في ايدي الناس عز المؤمنين.
امام صادق عليه السلام مي فرمايند: عزت و شرف مومن در اين است که از ديگران مأيوس باشد و از آنچه در دست مردم است قطع اميد نمايد.
حال از والدين بزرگواري که عاشق دلباخته ي فرزندان خود هستند و در ابراز محبت و خواستهاي فرزندانشان از هيچ اندکي چشم پوشي نمي کنند و در اسرع وقت خواسته هاي آنها را هر چند غير منطقي بر آورده مي کنند، سئوال مي کنيم ، آيا فرزند عزيز شما وقتي که پا در اجتماع خارج از خانه گذاشت مي تواند بر آنچه در دست ديگران است قطع طمع کند و نسبت به آنها يأس داشته باشد؟
«2-3» از خود راضي بار آمدن:
کودکاني که با اين نوع رفتار بزرگ مي شوند، لوس و از خود راضي بار مي آيند. و اين خلق ناپسند از بيماريهاي خطرناک روانيست و عوارض بسياري روي جسم و جان مي گذارد و نتايج شومش از خلال گفتار و رفتار بيمار به خوبي مشهودست.
امام علي عليه السلام: شر الامور الرضا عن النفس. خودپسندي و از خود رضايي بدترين حالات است.
طفلي که ساليان دراز در محيط خانواده مستبدانه حکومت کرده و پدر و مادر، مطيع بي قيد و شرط او بوده اند به جايي مي رسد که اگر در شرايطي والدين نتوانند خواسته هايش را محقق سازند، در مقابل آنها متجري و طغيان گر مي شود و اين طفل در بزرگسالي مورد نارضايتي و عاق والدينش قرار مي گيرد.
امام حسن عسکري عليه السلام مي فرمايند: جرأه الولد علي والده في صغره تدعوا الي العقوق في کبيره. تجري و طغيان فرزند بر والدينش در کودکي او را در بزرگسالي به نارضايتي و عاق والدين مي کشاند.
طفل لوس و از خود راضي وقتي وادر جامعه مي شود ، متوقع است تمام مردان، مانند پدر و همه ي زنان مانند مادر از وي اطاعت کنند و اوامر او را بي چون و چرا به کار برند. بديهي است آنکس که از جامعه چنين توقع بي جايي دارد مورد نفرت و انزجار مردم است و او را با چشم سخط و غضب نگاه مي کنند و اين خود يکي از آثار شوم خودپسندي است.
امام هادي عليه السلام: من رضي عن نفسه کثر الساخطون عليه. آنکس که خودپسند و از خود راضيست غضب کنندگان به وي زياد خواهند بود.

«4» زماني که بايد در ابراز محبت اندازه گيري شود:

بحثي که در اينجا قابل بررسي است اين است که پدر و مادر از چه زماني بايد در اعمال محبت نسبت به کودک اندازه گيري کنند تا بچه لوس و از خودراضي بار نيايد و اعتماد به نفس او از بين نرود.
کساني تصور مي کنند، نوزاد يک پاره گوشت زنده ايست که تنها بر غذا و خواب احتياج دارد و حداقل بايد يکسال به وي بگذرد، تا تدريجاً دستگاه درک رواني او بيدار شود از آن موقع است که، پد رو مادر مي توانند پرورش عادات پسنديده را در کودک شروع کنند. و به عبارت ديگر، اينان گمان د ارند تغذيه ي جسم کودک از روز اول ولادت شروع مي شود ولي شروع تغذيه ي جان را و لااقل يکسال بعد از ولادت است چنين تصوري خطاي محض و اشتباهي آشکار است. کودک در هفته هاي اول زندگي در روان کودک پي ريزي مي شود. صفاتي که طفل از کودکي به آنها عادت مي کند، در اعناق وجود او نفوذ مي نمايد. و تغيير آنها بسيار مشکل است. همانطور که پدران و مادران دانا از روز اول ولادت غذاي جسم نوزاد را مراقبت مي نمايند و با اندازه گيري صحيح و فواصل معين طبق برنامه ي علمي به کودک غذا مي دهند، لازم است از همان موقع به تغذيه ي جان او نيز توجه داشته باشند و کودک را با برنامه هاي صحيح تربيتي بر عادات پسنديده پرورش دهند.

«5» چگونگي اندازه گيري و تعديل در اعمال محبت:

بحث ديگري که بايد به آن توجه داشت چگونگي اندازه گيري و تعديل در اعمال محبت است.
وظيفه ي دقيق و سنگين پدر و مادر در حين تربيت کودک اين است که بدانند مهر و محبت را در چه مواردي بايد به کار ببرند. و در مواقع لازم چه مقدار بايد آن را اعمال نمايند. زيرا از خود راضي و لوس بار آمدن و از بين رفتن حس اعتماد به نفس و استقلال کودک معلول يکي از اين دو امر است يا بيجا محبت کردن، يا در جاي صحيح بيش از اندازه مهر ورزيدن. ما در اينجا براي نشان دادن خطاهاي تربيتي دو نمونه مثال بيان مي کنيم.
1- در زماني که کودک مريض شده و بستري مي شود، چنانچه پدر و مادر همچون دو پرستار وظيفه شناس خود را براي مراقبت از کودک آماده کنند و به کودک بفهمانند که وضع ما و شما عاديست. فقط شما به علت کسالت از بعضي کارهاي روزانه کانند بازي کردن، دويدن، غذاي عادي خوردن و ... محروم هستيد. و وضع غير عادي به خود نگيرند با قيافه ي غصه دار به او نگاه نکنند و بيماري او را يک حادثه مهم وانمود ننمايند. هيچ گاه کودک در بزرگسالي از پدر و مادر و ساير مردم توتقع بيجا و انتظار احترام افراطي ندارد. در غير اين صورت کودک ياد مي گيرد که براي کسب توجه بيشتر و برآورده شدن خواهشهايش مي تواند از راه تظاهر به بيماري وارد شود.
2- در هنگامي که کودک تازه راه رفتن را شروع کرده، در حضور پدر و مادر با توپ بازي مي کند. توپ را به طرف ديوار پرتاب مي کند. در هنگام برداشتن پيشانيش به ديوار مي خورد اين پيشامد براي او حادثه تازه اي است و طفل براي نشان دادن عکس العمل به رفتار پدر و مادر خود نگاه مي کند. چنانچه بخندد مي خندد اگر اظهار ناراحتي کند، ناراحت مي شود. بعضي ها در چنين موقعي، ا عتناء نکردن به کودک را پيش مي گيرند ولي بهترين عکس العمل آن است که پدر ومادر با قيافه ي جدي و با زبان آموزش به طفل بگويند، نزديک ديوار قدري عقب تر بنشين که وقتي خم شدي، پيشانيت به ديوار نخورد.
طفل در محيط خانواده ، بايد همواره بين اميدواري و ترس باشد، به محبت هاي پدر و مادر اميدوار بوده و از تندي و تعرض آنان بترسد. طفل بايد اين مطلب را باور کند که در کارهاي بد، آزاد نيست. و از وي مؤاخذه مي شود. در محيط خانواده محبت، خشونت، اغماض، توبيخ، تشويش ، بي اعتنايي، هر يک در جاي خود لازم است . پدران و مادران بايد تمام اين صفات را در موارد مناسب به منظور تربيت صحيح فرزند اعمال نمايند. در چنين شرايطي طفل علاوه بر آنکه، در خود احساس مسئوليت مي کند، و هرگز لوس و از خود راضي باز نمي آيد. داراي اعتماد به نفس و استقلال مي شود.
امام هفتم عليه السلام در جواب عده اي که به ايشان طي نامه اي از فرزندانشان شکايت کرده بودند، فرمودند: کودک خود را تنبيه بدني نکن. اما بعضي اوقات با او قهر کن. اما مواظب باش اين بي توجهي و قهر کردن به طول نينجامد. لا تضربه و اهجره و لا تطل.
و در جاي ديگر به والدين سفارش به جريمه کردن فرزندان مي کنند.
امام کاظم عليه السلام: يستحب غرامه الغلام في صغره ليکون حليماً في کبيره.
چه بسيار نيکوست که انسان بعضي اوقات کودکش را جريمه کند و همين جريمه کردنها باعث بردبار شدن او در بزرگسالي خواهد شد.
در هنگام ارتکاب خطاي فرزندانمان بايد به چند نکته توجه داشته باشيم:
1- اگر اين خطا را در جمع مرتکب شده، همانجا بخواهيم او را نصيحت کنيم، زيرا اينکار باعث از بين رفتن شخصيت او مي شود. امام علي عليه السلام: النضح بين الملاء تقريح. نصيحت شخص در حضور مردم باعث سرکوبي شخص مي گردد.
2- اينکه سرزنش و ملامت، نبايد زياد از حد شود.
امام علي عليه السلام: لا تکثرن العتاب؛ فانه يورث الضغينه و يدعوا الي البغضاء و الستعيب لمن رجوت اعتابه.
زياد سرزنش نکن، که سرزنش زياد کينه مي آورد. و به دشمني مي انجامد. و کسي را سرزنش نما که اميدواري از بدي خود برگردد. در جاي ديگر اميرالمومنين زياده روي در ملامت و سرزنش را باعث شعله ور شدن آتش لجاجت مي دانند.
امام علي عليه السلام: الافراط في الملامه يشب النيران اللجاج. زياده روي و ملامت و سرزنش آتش لجاجت را شعله ور مي کند.

ب: نياز به محبت متقابل:

همچنان که هر فرد در تمام زندگي نيازمند است که مورد محبت قرار گيرد همچنين هم احتياج دارد به يک عده به عنوان والدين، فرزند، برادر و خواهر، خويشاوندان و دوست محبت کند. آنچه که در اينجا والدين بايد در متد رفتاريشان مورد دقت و توجه قرار دهند پذيرش محبت و اجازه ي بروز اين محبت از سوي فرزندانشان مي باشد.

ج: احترام

1- احترام نبي گرامي نسبت به حسنين عليهما السلام:

از مواردي که والدين در متد رفتاري خود بايد مورد دقت و عنايت قرار دهند، احترام به فرزندان مي باشد، يعني همانگونه که فرزند نبايد به والدين خود بي احترامي کند، والدين هم نبايد نسبت به او بي احترامي کنند.
ام الفضل همسر عباس بن عبدالمطلب دايه ي امام حسين عليه السلام مي گويد: روزي رسول اکرم صلي الله عليه و آله حسين را که در آن موقع شير خوار بود، از من گرفت و در آغوش کشيد. کودک لباس پيغمبر را تر کرد. من طفل را چنان به شدّت از پيغمبر جدا کردم که گريان شد. حضرت به من فرمود: ام الفضل آرام، لباس مرا آب تطهير مي کند، ولي چه چيز مي تواند ، غبار کدورت و رنجش را از قلب فرزندم حسين بر طرف کند. کودک شيرخوار با تمام ناتواني جسم و جان، مهر و محبت را مي فهمد، تندي و خشونت را درک مي کند، از مهرباني لذت مي برد. و از خشونت آزرده خاطر مي گردد. تيرگيهاي که از تندي و تعرض رفتار در روان کودک پديد مي آيد. اثر نامطلوبي در ضمير باطن او مي گذارد و باعث تحقير شخصيتش مي شود. و برطرف کردن اين حالت رواني بسيار مشکل است. چنانچه نبي اکرم صلي الله عليه و آله به پرستار حضرت حسين عليه السلام مي فرمايد: لباس مرا آب تطهير مي کند ولي چه چيز مي تواند غبار کدورت و عقده ي حقارت را از قلب فرزندم بر طرف کند.
اين نوع احترام در بعد از شيرخوارگي نيز به چشم مي خورد. رسول اکرم صلي الله عليه و آله نشسته بودند حسن و حسين عليهماالسلام وارد شدند. حضرت به احترام آنها از جاي برخاست و به انتظار ايستاد، کودکان در راه رفتن ضعيف بودند لحظاتي چند طول کشيد، نرسيدند، رسول اکرم صلي الله عليه و آله به طرف کودکان پيش رفت. و از آنان استقبال نمود، بغل باز کرد، هر دو را بر دوش خود سوار نمود. و به راه افتاد و مي فرمود: فرزندان عزيز مرکب شما چه خوب مرکبيست و شما چه خوب سواراني هستيد.
در اين مورد پيغمبر گرامي به چند صورت از فرزندان خود احترام کرد: به پا خواستن، به انتظار ماندن، استقبال کردن، به دوش نشاندن، احترام عملي آن حضرت بود. و در پايان با جمله ي سواران خوب، لفظاً به آنان احترام نمود. احترامي که رسول اکرم صلي الله عليه و آله در محضر مردم به فرزندان خود مي گذاشتند، با عث مي شد که:
1- ريشه ي شخصيت فرزندان، با احترام در مقابل مردم بهتر تقويت شود.
2- نوع رفتار با کودکان را به مردم آموزش مي دادند.
3- وقتي کسي فرزندش را مورد احترام خاص قرار دهد. و براي او شخصيت قائل شود ديگران هم در نوع رفتارشان و احترام نسبت به آن فرزند با د قت عمل مي کنند.
2- احترام نبي گرامي نسبت به فرزندان ديگر:
رفتار احترامي پيغمبر اسلام صلي الله عليه و آله درباره ي شيرخواران مردم نيز به همين گونه بوده است. وقتي طفل صغيري را براي دعا و يا نامگذاري به حضور پيغمبر صلي الله عليه و آله مي آورند حضرت براي احترام کانش او را با آغوش باز مي گرفت و در دامت خود مي گذارد. گاهي اتفاق مي افتاد که طفل دامن پيغمبر را تر مي کرد. کساني که ناظر بودند، بر کودک صيحه مي زدند، تندي مي کردند، تا او را از ادرار باز دارند. نبي اکرم صلي الله عليه و آله آنان را منع مي کرد و مي فرمود: با تندي و خشونت از ادرار کودک جلوگيري نکنيد، پس طفل را آزاد مي گذارد تا ادرار کند. موقعي که دعا، يا نامگذاري تمام مي شد.
اولياء طفل در نهايت مسرّت کودک خود را مي گرفتند و کمترين آزردگي و ملالت خاطر در پيغمبر مهربان از ادرار کودک احساس نمي کردند. موقعي که کسان طفل مي رفتند پيغمبر لباس خود را تطهير مي کردند.
اساساً رسول اکرم صلي الله عليه و آله نسبت به تمام کودکان، خواه فرزندان يا اطفال مردم، رأفت و مهر مخصوص داشتند و پسنديده است ما که اين چنين بزرگواري اسوه ي حسنه مان است، رفتار ايشان را سرمشق کارهاي خود قرار دهيم. و التلطّف بالصبيان من عاده الرسول. لطف و عنايت به کودکان از عادت حميده و صفات پسنديده پيغمبر اسلام است.
ادامه دارد ......

پي نوشت :

1 - مکارم الاخلاق ص 421
2 - ميزان الحکمه ص 7107.
3 - بحارالانوار، ج 101 ص 99.
4 - ميزان الحکمه ص 7083.
5 - ميزان الحکمه ص 7080.
6 - ميزان الحکمه ص 7081.
7 - مستدرک ج 15 ص 119.
8- روانشناسي رشد، علي اکبر شعاري نژاد ص 479.
9 - تاريخ يعقوبي ج2 ص 53.
10 - نضج يا رشد غريزي: آشکار شدن خصايص نهاني است که از درون فرد سرچشمه مي گيرد و موهبت ژنتيک مي باشد. (روانشناسي رشد ص 479)
11 - گفتار فلسفي به نقل از اعتماد به نفس ص 14.
12 - اصول کافي ج2 ص 148.
13 - اصول کافي ج2 ص 149.
14 - غرر الحکم ص 307.
15 - تحف العقول ص 489.
16 - بحاراالانوار ج 69 ص 316.
17 - گفتار فلسفي کودک ص 255.
18 - بحارالانوار ج 101 ص 99.
19- وسائل الشيعه ج2 ص 479.
20 - شرح ابن ابي الحديد ص 341.
21 - ميزان الحکمه ص 104.
22 - تحف العقول ص 82.
23 - روانشناسي رشد، علي اکبر شعاري نژاد ص 477.
24 - گفتار فلسفي ج2 ص 111.
25 - بحارالانوار ج43 ص 286.
26 - بحارالانوار ج6 ص153.
27 - محجه البيضاء ج3 ص346.

Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image