جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
خطيب يگانه
-(1 Body) 
خطيب يگانه
Visitor 679
Category: دنياي فن آوري
طلوع روز دهم ربيع‌المولود سال 1326هـق مصادف با سال 1286 هـش(1) طليعه‌دار تولد انسانى والاتبار از نسل خردمندان در بيت شريف مرحوم آيت‌الله شيخ محمدرضا تنکابنى از علماى مبرز تهران بود.(2) آن مرحوم به ميمنت خجستگى ايام و به جهت ارادت به ساحت معصومين، مولود خويش را محمدتقى نام نهاد. دوران کودکى و نوجوانى اين نورسيده توام با سختى‌ها و مرارت‌هاى حاصله از گردش ايام و حوادث دوران معاصر با قحطى و مضيقه شديد اقتصادى تهران، در اثر وقوع جنگ بين‌المللى اول بود که با کودتاى سوم اسفند 1299هـ ش رضاخاني، ناامنى و اضطراب عجيبى بر تهران سايه افکند. محمدتقى على‌رغم تمامى موانع موجود با جديت و سعى وافرى تحت تعليم و تربيت پدر بزرگوار خويش به تحصيل علوم اسلامى مشغول شده و هوش و استعداد سرشار خويش را با پشتکار خاصى که داشت، سرمايه رشد و ترقى سريع در کسب معارف الهى قرار داد. استعداد خلاق و شکوفايى که در وجود او بود، پدر را بر آن داشت تا او را به جديت در تحصيل علوم اسلامى تا صعود به مدارج بالاى اجتهادى تشويق کند اما خواست حق‌تعالى که در اصرار مادر آن بزرگوار متجلى شده بود، غير از اين گرديد. زيرا والده او علاقه وافرى به روآوردن فرزندش به وعظ و خطابه و اداره مجالس عزاى حسين(ع) به سبک متداول داشت. و عاقبت نيز همين معنا اتفاق افتاد.
مجالس خطابه از ديرباز علاوه بر زنده نگهداشتن نام و عملکرد اسوه‌هاى دينى و پيشوايان آزادى و عدالت، نقش مهمى در آگاهى دادن به توده‌هاى مردم ايفا مى‌نمود. در انقلاب‌هاى مهم بويژه نهضت تنباکو و سپس انقلاب مشروطيت، بزرگان وعظ و خطابه، نقش مهم واساسى ايفا نموده و در تسريع آگاهى‌دهى به توده‌هاى مردم به صورت محورى عمل مى‌کردند.(3) و مشيت حق‌‌تعالى به اين تعلق گرفت که شيخ محمدتقى جوان در اين مسير قدم گذارد. آثار نبلوغ و استعداد ذاتى وى در القاى مطالب در منبرها، کم کم بازار سخنش را رونق داده و استقبال از سخنان او به تدريج چشمگير گرديد.(4) به نحوى که در حدود سال 1330 وى مبدل به واعظ شهيرى گرديد که آوازه او به مناطق مختلف کشور رسيد. از آن زمان به بعد طنين صدا اين خطيب نامور، در مجالس بزرگ و مساجد جامع ايران و حتى کشورهاى ديگر پايه‌گذار روشى نو در خطابه گرديد که قريب به سه ربع قرن، ميدان وسيع اين عرصه را به تسخير خويش درآورده و مبدل به استاد وحيد و مسلم اين عرصه گرديد. استفاده از بيانى بليغ با تکيه بر اطلاعات عميق علمى از وى شخصيتى ساخت که آحاد جامعه از خرد و کلان با ترنم صداى نکويش مانوس گرديدند. وى بارها تجربيات خويش را در قالب کلاسهاى فن و خطابه به وعاظ و خطباى جوان منتقل نمود که اين علاوه بر نقش موثر وى در عصر طاغوت در آگاهى بخشى به توده‌هاى مردم و بخصوص جوانان بود که در رسوخ مبانى فکرى معمار انقلاب اسلامى در جامعه نقش مهمى داشت. حقير که در يک دوره جلسات مستمر فن‌ خطابه که با حضور تعداد کمى از فضلا در منزل آن بزرگوار تشکيل مى‌شد(5)، شرکت مستمر داشته و خوشه‌هايى از خرمن وسيع تسلط وى به قدر استطاعت خويش برگرفتم و در اين بين لطف و عنايت ويژه‌اى به اين کمترين مبذول نمودند. بنابراين بر خود وظيفه ديدم که گوشه‌هايى از توانايى‌هاى آن بزرگ عنقاى آسمان سخن که به تعبير رهبر معظم انقلاب حضرت آيت‌الله خامنه‌اى دامت برکاته، خطيب يگانه(6) بودند را بنويسم. خداوند ايشان را با اولياى طاهرينش محشور فرمايد.
از مهمترين شيوه‌هاى ارزشمند بيان که در منبرهاى ايشان مى‌بينيم، ذکر تاريخ و قصه امت‌هاى پيشين است. اين هنر مهم کلام الهى که براى القاى مطالب مهم مربوط به هدايت انسان‌ها از ماجراهاى امت‌هاى پيشين سود جسته است در قرآن کريم به بهترين نحو ذکر شده است.
آيين مبين اسلام که پيامبر و اولياى طاهرينش بهترين الگوها در نحوه سخن گفتن با مردم بودند، با سرمايه عظيم کلام وحى و قرآن که معجزه بزرگ الهى است، زيباترين روش را در خطبه و خطابه ارائه نمودند به شکلى که اولين مبين و مفسر قرآن يعنى امير بيان مولى‌الموحدين علي(ع) گفتار و روش سخن گفتن را به وديعت گذاشته و آن نهج‌البلاغه نام گرفت.
پيشوايان معصوم همگى در خطابه سرآمد زمانه خويش بوده و مواعظ موثر ايشان، چراغ راه بزرگان اين طريق بوده و هست. در طول تاريخ اسلام و شيعه، خطابه يکى از موثرترين ابزارهاى علماى شريعت براى ابلاغ پيام الهى بوده و به همين جهت خطباى بزرگ و بنام قرون متمادى اسلام، علاوه بر بهره بردن از توانايى‌هاى فنى از تسلط همه‌جانبه‌اى در آيات روايات و دستورات اسلامى بهره وافرى داشتند.
بايستى اذعان نمود که استاد مسلم اين مقام يعنى مرحوم فلسفى (قدس‌سره) جانشين شايسته و بى‌بديلى براى اسلاف صالح خويش بود. ويژگى‌هاى مهم وى در منبر وعظ و خطابه را بايستى به دو بخش اساسى که شامل مهارتهاى فنى و اسلوب محتوايى گفتارهايش بود، تقسيم نمود.

الف: ابعاد فني

يکى از مهمترين مسائلى که در شرايط خطيب از آن غفلت شده و مى‌شود، داشتن اسلوب و روشى خاص در ادا و بيان مطالب منبر است که در صورت عدم توجه به آن حتى بعضا نتيجه معکوس به دنبال خواهد داشت. شايد عده‌اى نيز اين مسئله را اساسا جز شرايط لازم براى سخنران دينى نبينند اما مرحوم استاد فلسفى با تمسک به سخن زيباى امير بيان، حضرت مولى الموحدين(ع) که به کميل بن زياد نخعى صحابى ويژه خويش فرمود: اى کميل، هيچ حرکت و جهتى در امور زندگى‌ات نيست مگر آنکه تو در آن نياز به دانش و آگاهى داري، (7) توانايى‌ها و خصوصيات خطيب را در ابعاد به اصطلاح امروز، فيزيکى و به عبارت واضح‌تر فنى خيلى محل حاجت و مهم ارزيابى مى‌کرد. بنابراين خود استاد در اين جهت داراى ويژگى‌هاى منحصر به فردى بودند که از جمله عبارت است از:
-1 آهنگ مناسب نطقى در اداى جملات
استاد، يک استعداد فطرى در اين خصوص داشت. او ساليان متمادى با اندوختن تجربيات موثر، خود را در اين جهت کاملا مسلط ساخته بود. روشن است که بعضى از حنجره‌ها، صداى دورگه و خش‌دار دارند که به اصطلاح در علم آواشناسى جزء نکات منفى گويش محسوب مى‌شود. صداى رسا، صاف، ضربدار از گويش آن مرحوم وضعيت دلنشين و مناسبى ساخته بود که شنونده را مجذوب مى‌کرد. ايشان همواره به دانش‌پژوهان اين فن توصيه مى‌نمود که نحوه نطق خويش را مناسب با شروع، توسط و اوج‌گيرى همراه با تغيير در فرکانس، صدا را به نحوى تنظيم کنند تا مخاطبين با حوصله و جد کافى به استماع مطالب بپردازند.
-2 احاطه به مجلس خطابه
از خصوصيات مهم آن استاد در ابعاد فني، احاطه عجيب به مجلس خويش بود. بارها ديده و شنيده شد که شخصى با داشتن محتواى قوى در سخن به جهت وجود اين نقيصه، يعنى نداشتن روش مناسبى در اداره مجلس به مشکل دچار شده و با آمد و شد افراد به محل سخنرانى و بويژه ورود افراد مشهور و برجسته که توجه حضار را به خود جلب مى‌کند، کنترل جلسه را از دست مى‌داده است. استاد مى‌فرمود: گاه مى‌شود که در جلسه شما بزرگى وارد مى‌شود که اگر بخواهيد ادامه سخن دهيد از دو حال خارج نيست، يا عدم توجه شما به حضور و تشريف‌فرمايى آن شخص باعث وهن واسائه ادب به او شده و يا در صورت توجه شما حضار رشته مطالب از دستشان مى‌رود، بنابراين لازم است ضمن قطع آنى سخن، حضار را به ورود و مقام علمى شخصيت تازه وارد آگاهى داده و با ذکر صلوات و عرض ادب مردم را براى ادامه استماع سخنان خود مهيا نماييد.
-3 توجه داشتن به کليه جوانب مجلس
آن مرحوم در حين اداى کلمات به دقت تمامى اطراف محل سخنرانى خويش را از نظر مى‌گذراند به نحوى که حضار احساس مى‌کردند که وى به تمامى چهارگوشه مجلس به شکل مساوى مى‌نگرد. اين مسئله به قدرى آشکار بود که وى روى منبر بارها به صورت واضح به همه اطراف مى‌نگريست و برخلاف بعضى از بزرگان منبر که به جمعيت خيره نشده و حتى بعضا چشم بر هم مى‌گذارند عمل مى‌نمود. اين مسئله در ايجاد ارتباط طرفينى که از لوازم خطبه و خطابه است بسيار موثر محسوب مى‌گردد.
-4 هماهنگ نمودن محتواى مطالب با شيوه نطق
اين ويژگى از توانايى‌هاى خاص آن مرحوم بود که حقا در انتقال اين خصوصيت به خطباى جوان به تمام و کمال جد و کوشش داشت. وى نحوه نطق خويش را طورى با محتواى سخن هماهنگ مى‌کرد که تو گويى مانند مصور ساختن يک قضيه گفتارى آن را به شکلى عيان و آشکار به مستمعين مى‌نماياند. اين مسئله باعث تبديل شدن مسئله سمعى به بصرى در انظار مخاطبين مى‌شد. او در بيان قصه‌ها و حکايات اصوات را به اشکال مختلف بيان مى‌کرد. او در بيان حکايتى از قضاوت‌هاى محيرالعقول اميرالمومنين(ع) پرسش و پاسخ جلسه قضاوت را چنان طرح مى‌کرد که صحنه آن دادگاه عدل، يعنى رئيس محکمه متهم و شهود در نظر حضارمجسم مى‌گشت.(8)
-5 هماهنگ ساختن اعضا و جوارح با محتواى مطالب
تبحر خاص استاد در اين جهت باعث شده بود که وى در بيان مطالب حزن‌انگيز، وحشت‌آور، حيرت‌زا، طعنه‌هاى مناسب زدن و به تصوير کشيدن مسائلى حماسي، اخلاقي، پنديات، صداى خود را با حرکات چشم، ابرو و دست به نحو مناسبى به هم آميخته و اين تناسب باعث به‌وجود آمدن فضاى مناسبى در انتقال مطالب به مستمعين مى‌گرديد. وى هيچ‌گونه حرکت اضافى در منبر نداشت.
-6 صداى موزون و کلام بدون وقفه
به نظر نگارنده اين ويژگى در ابعاد فنى وى برجسته‌ترين خصوصيت بود. آن مرحوم هميشه و در طول قريب به هفتاد سال سخنرانى و منبر، شکل و آهنگ سخنش مانند حرکت موزون قطار، پشت سرهم و بدون وقفه و لکنت بود، مطالب را با تسلسل حيرت‌انگيز ادا مى‌کرد و احيانا در محل‌هاى مناسب نيز توقف لحظه‌اى داشت که اين نيز به جهت مراعات مقتضاى سخن و محتواى کلام و جهت ايجاد سوال در ذهن مخاطبين و توجه دادن ايشان بود. صداى ضربدار وى با ترنمى چنان دلپذير ادا مى‌شد که لحظه‌اى قوه سامعه شنوندگان را به حال خود نمى‌گذاشت و اين نظم گفتارى تاثير مناسبى در جذب مردم به جلسات وى داشت و جان کلام در اين بخش اين است که وى با تلفيق صحيح رابطه بين فن و علم و با داشتن عنصر تجربه به فتح قله‌هاى رفيع عرصه سخن و سخنورى دست يازيده بود.

ب: ابعاد محتوايي

اين بزرگ فرزانه سخن که قالبهاى فنى بى‌نظيرى در القاى مطالب داشت، زيباترين و رساترين مباحث عميق اسلامى را در اين قالب‌ها ريخته و به مخاطبين عرضه مى‌داشت. بنابراين هنر وى در انتخاب و طرح محتوايى قوى را محور اصلى اين نوشتار بايستى تلقى نمود. با اتکاى به سخن اميرالمومنين(ع) که فرموده است: چه بسا سخنى که از تير، نفوذش بيشتر است.(9) معتقد بود که خطبا اگر بتوانند وظيفه خود را به نحو احسن و صحيح انجام دهند، افکار بشرى از آسيب تيرهاى مسموم و انحرافى در امان خواهند بود.
از جمله خصوصيات بارز وى در ابعاد محتوايى عبارت بود:
-1 پرهيز از مطالب اغراق‌آميز و دور از ذهن
وى به مصداق فرمايش رسول‌الله(ص) که فرمود: “همانا ما ماموريم تا به مردم به ميزان کشش عقل و ذهنشان سخن گوييم”(10)، همواره در محتواى مطالب خويش اين اصل مهم را مورد توجه قرار داده و بر آن اصرار داشت. سخنان آن استاد تا آخر عمر نيز از اين اصل خالى نبود. او هيچ‌گاه مطالب خرافه‌گونه، اغراق‌آميز، مبهم و سوال‌انگيز را مطرح نمى‌کرد. در سخنان وى ابهام و ايرادى واضح نبود و استقبال بى‌حد مردم از مجالس وى حاکى از همين مدعاست.
-2 سخن گفتن در خور فهم مستمعين
او هرگز از کلمات و اصطلاحات ويژه مجالس علمى در منبر استفاده نمى‌کرد و اگر احيانا لازم بود که ذکر کند در اطراف آن به قدر کافى توضيح همه فهم مى‌داد و از مثال‌هاى غيرمتناسب و نامانوس جدا اجتناب داشت. او در اطراف مباحث خويش نه آنقدر توضيح مى‌داد که مستمعين کسل گردند و نه تلگرافى بيان مى‌کرد که حضار رشته کلام را گم کنند.
-3 آگاهى و احاطه کامل به مطالب
اين احاطه، يادآور خطبه‌ها و سخنان بزرگانى همچون علامه شيخ جعفر شوشترى بود که با علم وسيع و آگاهى عميق مجالس خود را اداره مى‌کردند و اين شبهه را که اهل منبر نياز به معلومات بالايى ندارند را مى‌زدود.مطالب وى آنقدر عميق، جامع و کامل بود که به صورت کتاب‌هايى قابل عرضه به محافل علمى راه پيدا کرد.
-4 پاسخگويى روشن و مستدل به شبهات
يکى از مسائل مهمى که همواره در جوامع اسلامى مطرح بوده و هست شبهاتى است که پيرامون معارف دينى طرح و القا مى‌گردد. وظيفه خطبا که ارتباط رو در رو و مستقيم با افکار عمومى دارند پاسخگويى روشن و مناسب به اين شبهات است که از مميزات اين خطيب بزرگ، ايفاى نقش در اين خصوص بود. او به قدرى در اين جهت قوى و صاحب فکر بود که حتى در مجالس خصوصى و گفتمان‌هاى حضورى نيز، در چند کلمه به شبهه بزرگى پاسخ مى‌داد.
-5 طرح مسائل مورد ابتلاى جامعه
استاد فلسفى در هر برهه‌اى و با توجه به لوازم فکرى و معضلات عمومى مردم، مطالب مناسبى را انتخاب کرده و پيرامون آن به صورت سلسله‌وار سخن مى‌گفت. گاه مى‌شد که ماه رمضان يک سال را اختصاص به موضوع مهمى داده و مطالب وى از طريق راديو به گوش عامه مردم مى‌رسيد. او اعتقاد داشت که خطبا بايستى نحوه ارتباط خود را با مردم در سخنان خويش منعکس کنند و ثمره و علامت اين ارتباط پرداختن به مسائل مورد ابتلاست.
-6 دنبال کردن هدفى مشخص در محتواى سخن
دانشمندان روانشناس معتقدند که نطق در واقع نوعى مسافرت است که ناطق به دنبال هدفى از اين مسافرت مى‌باشد. بنابراين خطيب آغاز و پايان راه خويش را بايستى دقيقا بداند.(11) مرحوم استاد فلسفى به نيکى مى‌دانست که چه مى‌کند و چه مى‌گويد. او با روش مبارزه غيرمستقيم با وضع فکرى و فرهنگى آشفته جامعه روبرو مى‌گرديد. موج‌هاى سهمگين در اجتماع آن روز موج‌شکن سترگى را مى‌طلبيد که با مهارت فوق‌العاده به مصاف اين وضع رود. کمتر کسى است که از سخنان وى مفهوم والاى آن را که زنده نگهداشتن ارزشهاى دينى در بين مردم بود نفهمد. يکى از اهداف مهم او جذب قشر جوان به مجالس و محافل دينى بود که متاسفانه به جهات تنگ نظرانه در جاهاى ديگر رانده مى‌شدند. او در اين هدف بسيار موفق بود زيرا به مجرد شرکت يک جوان در مجلس خطابه آن مرحوم همان جوان در جلسات آتى مبلغ و مروج مجالس او مى‌شد. از جمله اهداف روشن وى زدودن چهره دين از حرف‌هاى خرافى و استناد به مسائل تجربى روز در اثبات حقانيت دستورات شرع مقدس بود. مسئله‌اى که خيلى در آن زمان کاربرد داشت.
-7 به مقتضاى حال سخن گفتن
وى در انتخاب روايت، شعر و تمثيل با بالاترين مهارت و توانايى عمل مى‌کرد.
يکى ازمسائل جالب توجه در اين بخش اولين سخنرانى وى درحضور امام راحل پس از ورود به ميهن اسلامى بود. او در اين جمع به مقتضاى حال و رعايت کليه جوانب، روايتى از امام صادق(ع) را که فرمود: تمناى فتنه انقلاب کنيد که به واسطه آن ستمگران هلاک و زمين از اشخاص فاسق و بدکار پاک مى‌شود(12) بيان کرده و ضمن بر شمردن معانى متعدد واژه فتنه و تطبيق آن با خيزش عمومى مردم و مترادف نمودن با لفظ انقلاب، حضار را به وضعيت نامناسب و وحشتناک عصر ستم و ستمگرى پهلوى توجه داد. وى در ضمن بيان گوشه‌هايى از ظلم و بيداد دوره رضاخانى و فجايع مربوط به آن عصر، قصه جالبى از کنترل شديد کتابها و آثار فرهنگى اهل ادب و فرهنگ را توسط عمال رضاخان به نحو برجسته‌اى طرح کرده و حکايتى را مناسب با محتواى مطلب به شکل زيبايى بيان مى‌کند. در پايان اين نوشتار، اميدواريم شيوه او مورد عمل خطبا و گويندگان قرار گرفته و از اين طريق خللى و سستى که در استقبال مناسب از مجالس وعظ و خطابه ديده مى‌شود جبران گردد. انشاءالله
منبع:رسالت
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image