اصل توجه به تفاوت هاي فردي فرزندان
انسان ها به گونه اي آفريده شده اند که هر يک از آنها يک فرد مستقل هستند و هيچ دو نفري را نمي توانيم بيابيم که از همه جهت شبيه هم باشند. آدميان با يکديگر برابر نيستند و از نظر توان جسمي، قدرت انديشه، هوش و استعداد و زيرکي متفاوتند. از اين رو، والديني که با صرف هزينه فراوان مي کوشند فرزندانشان را آن گونه که خود مي خواهند پرورش دهند، به نتيجه دل خواه نمي رسند. بايد توجه داشت که کودکان با هم تفاوت هاي زيادي دارند و والدين و مربيان آگاه بايد پيش از آنکه از آنان انتظار تربيتي ويژه اي داشته باشند، به شناخت واقع بينانه اي از آنها برسند تا برنامه هاي تربيتي موفقي را به پيش ببرند. «توجه کردن به تفاوت هاي فردي، در سيره معصومان عليهم السلام نيز رعايت مي شد و معصومين عليهم السلام امر شده بودند که با مردم به اندازه عقلشان سخن بگويند؛ زيرا از تفاوت هاي ميان انسان ها، تفاوت در عقل و تفاوت در استعداد ذهني وقدرت فهم است که بايد بسيار به آنها توجه کرد.» (1) هر يک از اين تفاوت ها، روش آموزشي خاص خود را مي خواهد و اگر به آنها توجهي نشود، در فرآيند پرورش اختلال به وجود نخواهد آمد.
بر اين اساس، نمي توان از همه فرزندان انتظار يکسان داشت و از آنان خواست که در يک سطح از رشد و کمال قرار گيرند، بلکه وظيفه والدين آن است که زمينه شکوفايي و رشد استعدادهاي فرزندانشان را فراهم آورند تا هر کدام از آنها به اندازه توانايي و شايستگي خويش به کمال مطلوب دست يابد.
پيام متن:
والدين در تربيت فرزندانشان بايد توجه کنند که :
هر کسي را بهر کاري ساختند
ميل آن را در دلش انداختند
اصل پرورش تدريجي فرزندان
هيچ انساني جز بر اساس توانايي اش و جز با حرکت تدريجي و درست، به کمال دل خواه نمي رسد. تربيت بايد هماهنگ با طاقت، توان و گنجايش افراد و به صورت تدريجي و آهسته صورت گيرد. منظور از پرورش تدريجي، هماهنگي روند تربيت با رشد تدريجي فرزندان است. بنابراين، والدين در تربيت و نگه داري فرزندان بايد به تدريجي بودن ويژگي ها و توان مندي هاي آنها توجه داشته باشند؛ زيرا شخصيت انسان کم کم ساخته مي شود و گفتار و رفتار به مرور در او اثر مي گذارد و در عمق جانش نفوذ مي کند. از اين رو، توجه به اصل تدريجي و هميشگي بودن در امر تربيت و پرورش، مهم و ضروري است. انسان فقط با چند رفتار و کردار نيک ، به شخصيت عالي دست نمي يابد، بلکه با تداوم، تکرار و به تدريج، شخصيت او قالب مي خورد و شکل مي گيرد. (2)
پيام متن:
آنچه به شتاب بر آيد، ديري نپايد ، ولي آنچه به تدريج حاصل آيد، سرسخت شود و به آساني زوال نيابد.
اصل آسان گيري
نرمي و مدارا کردن بهترين شيوه براي نرم کردن دل ها و همراه ساختن جان ها با امر تربيت است و هيچ چيزي همچون مدارا و آسان گيري بهنگام در تربيت دل انسان ها و رشد درست عواطف انساني مؤثرنيست. اين مسئله در سالهاي نخستين زندگي و در دوران کودکي انسان، اهميت بيشتري دارد؛ زيرا وجود انسان لطيف تر است و به سهل گيري و چشم پوشي بيشتري نياز دارد و بايد آسان گيري سرلوحه همه رفتارهاي تربيتي قرار گيرد. (3) در برنامه تربيتي بايد اصل را بر انتخاب و تعيين تکليف هاي آسان قرار دهيم ؛ زيرا اين روش، يکي از زمينه هاي دروني و انگيزشي لازم براي فرزندان را فراهم مي آورد و آنها را به سوي انجام کارهاي شايسته ودل خواه تشويق مي کند. رسول اکرم صلي الله عليه و آله مي فرمايد: «يبعث علي الحنيفه السهله المسحه؛ من به آيين فطري آسان و چشم پوشنده برانگيخته شده ام». (4)
از آن جا که کودکان ما به دليل ضعف نفس، در برابر به دوش کشيدن تکليف ها فرو مي شکنند، اصل گذشت يا آسان گيري در تربيت و تشويق آنان به رعايت برنامه هاي ديني بايد به نيکي رعايت شود. در اجراي اين اصل مي توان از روش مرحله اي کردن تکليف ها و تجديد نظر در مسئوليت ها استفاده کرد؛ زيرا فرزندان تکليف هاي سخت را نمي توانند انجام دهند و در مرحله نخست نمي توان از آنها انتظار داشت که بدون آمادگي و زمينه قبلي، آنها را دقيق و مناسب انجام دهند. بنابراين، بايد يک تکليف مشکل را به صورت مرحله به مرحله از آنها بخواهند تا توانايي انجام دادن آن را پيدا کنند و چنانچه تکليفي از حد توان فرزندان خارج بود، در آن تجديد نظر کنند و بنابر اصل آسان گيري، تکليف ديگر و ساده تري به آنها بدهند. (5)
پيام متن
والدين بايد قدرت فراگيري فرزندان را در نظر گيرند و از آموزش زود هنگام و آنچه فراتر از درک آنهاست، بپرهيزند تا در نتيجه، در امر تربيت فرزند سخت گيري کنند.
اصل ايجاد شرايط
بر اساس اين اصل، افزون بر آنکه بايد زمينه هاي فراهم آورنده و رشد دهنده کج روي ها و انحراف ها را از بين برد، بايد شرايط پرورش هر چه بيشتر و بهتر انسان ها را پديد آورد.
براي نمونه، در دوران کودکي به ويژه زماني که کودک در رحم مادر زندگي مي کند، جنين در انتخاب سرنوشت خود نقشي ندارد و اين پدر و مادرند که با چگونگي رفتار خود خوش بختي يا بدبختي نوزاد را رقم مي زنند. در دوران خردسالي که فرزندان در سطح آگاهي کمتري به سر مي برند، براي والدين بهترين فرصت است که با جاذبه ها و راه کارهاي بسيار ظريف و دقيق، فرزندان را بر انجام دادن کارها و ارزش هاي اخلاقي وا دارند و بدين گونه، زمينه رشد اخلاقي و پرورش درست را در او فراهم آورند.
پيام متن:
پرورش فرزند بايد اساسي و ريشه اي باشد، به اين معنا که از همان زمان کودکي فرزند، سنگ بناي آينده کودک به شکل درست نهاده شود تا کودک، ناخودآگاه و ناخواسته به سوي انجام دادن نيکي ها گام بردارد و از لغزش بپرهيزد.
پي نوشت :
1- اصغر احمدي، اصول تربيت، ص 47.
2- بهروز اعرافي و ديگران، آراي انديشمندان مسلمان درباره تعليم و تربيت اسلامي و مباني آن، ج 3، ص 110.
3- مصطفي دل شاد تهراني، سيري در تربيت اسلامي، ص 153.
4- محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، ج 69 ، ص 42.
5- خسرو باقري، نگاهي دوباره بر تربيت اسلامي، ص 152.
منبع: ماهنامه طوبي 26/س