اصول بديهي بهائيت راكه از فرائض( واجبات) اين فرقه است در12قسم معرفي مي شود.
1- حقيقت جويي( تحري حقيقت)
2- گزينش زبان ( جدا از زبان مادري) وخط جهاني براي برقراري ارتباط ( با عموم مردم ومذاهب جهت تبليغ وگرايش به بهائيت)
3- ترك تمام تعصب ها.
4- تساوي حقوق زن ومرد.
5- صلح عمومي.
6- تعديل معيشت همگاني ورفع مشكلات اقتصادي.
7- جهان بشري محتاج نفثات روح القدس است.
8- تعليم وتربيت عمومي واجباري.
9- تشكيل دادگاه كبري بين المللي.
10- وحدت عالم انساني.
11- دين بايد سبب الفت ومحبت باشد.
12- دين بايد مطابق علم وعقل باشد.
اين تعاليم را عبدالبها ( عباس افندي) با الهام ازافكارنويي كه در اروپا وامريكا پديد آمده بودونيز برخي از گفتار هيكل مبارك ( بها) تنظيم نمود. او به كمپاني لوح سازي حيفا دستور داد الواحي با نام حسين علي( بها) ساخته ودرآن اشاراتي به تعاليم 12گانه بهائيت نمايد.(حقيقت آنست كه همه اين تعاليم ازديگران گرفته شده وابداع بهائيت نيست بلكه نمادي توخالي از اين مذهب است وبسياري از رفتار وكردار آنها وحتي گفتار رهبران بهائيت مخالف ومتضاد با اين تعاليم است. اين تعاليم به عنوان ابزاري براي پوشاندن چهره واقعي اين فرقه است كه خيلي از افراد گول ظاهر آن را مي خورند.)
اداره جوامع بهائي:
محفل روحاني محلي در هر شهري از يك گروه 9نفره انتخاب مي شود بدين صورت كه اين اعضا 9نفره بدون كانديدا شدن وتبليغات با راي مخفي انتخاب مي شوند.يعني هر كس 9را كه به نظر خودش شرايط بهتري دارد براي قرار گرفتن درقالب تشكيلات انتخاب مي كند.وهيچكس حتي زن وشوهر از راي يكديگر مطلع نمي شوند.9نفري كه راي بالاتري مي آورند بدون حد نصاب به عنوان اعضاي محفل محلي انتخاب مي شوند تا تصميمات اداره جامعه بهائي را اخذ نمايند.(اين گونه انتخابات اگرنقص نداشته باشد كه دارد بعيد است درجايي برگزار شود زيرا هر كس مي تواند به خود يا خانواده خود راي دهد وچون حد نصابي در كار نيست هركس كه خانواده وفاميل پر جمعيتي داشته باشد مي تواند درجمع 9نفر قرار گيرد كه در اين صورت اداره جامعه بهائي بدست افراد كاربلد نمي افتد.)
نمايندگان منتخب حوزه فعاليتي اين محافل اعضاي محفل روحاني ملي را انتخاب مي كنند.ازبين تمام افراد جامعه بهائي در هر كشور اعضاي محفل همان كشور انتخاب مي شود.واعضاي بيت العدل اعظم كه صدر محافل است توسط اعضاي محافل ملي انتخاب مي شوند.اعضاي محافل محلي وملي مي توانند مذكر يا مؤنث باشند اما درمحفل بيت العدل فقط بايد مردان حضور داشته باشند( قابل توجه اصل 4تساوي حقوق مرد وزن)كه اين قانون كتاب اقدس است.
بيت العدل هم اكنون در شهر حيفاي فلسطين ( اسرائيل غاصب) محل تبعيد بها وخانواده اوست كه مدت طولاني در آنجا زنداني بودند.
ساخت مذهب:
دشمنان اديان الهي از ابتدا سياست مذهب تراشي را در پي گرفتند تا در كنار اديان الهي وپيامبران اديان با تحريف مذهب حق واختراع يك مذهب ومسلك جديد جدا از تضعيف حق عده اي را به سمت وسوي خوئد كشيد تا منافع شيطاني ودنيوي خود را تامين نمايند.
اين ويژگي كه در استعمار به نحو زيركانه وفريب دهنده تري وجود دارد افكار عمومي را از حقيقت به دور نگه داشته تا سود بيشتري نصيبش شود.نمونه آن هم در مورد بهائيت و وهابيت است كه باعث رشد ونمو اين دو نوزاد كريه در جامعه اسلامي شده است.
درحال حاضر در دنياي امروز مسالك ومذاهب جديد با اهداف نفساني با شكل وساختار نو با چهره هاي علمي وسياسي با پسوندهاي مختلف خصوصا ايسم خلق شده اند وروز به روز در حال رشد هستند.بودجه تامين مخارج آنها وسرپا ماندن مذاهب ساختگي نيز از جيب مردم وطرفداران گول خورده اين فرقه ها برآورد مي شود.در عين حال سودش به نفع استعمار ورهبران اين مذاهب است واگر ضرري باشد باز متوجه مردم است كه به خاطر جهل خود فريب خورده اند.
از ابتداي ظهور اسلام مسلمانان شاهد تفريق مذهب وظهور فرقه هاي جديد بودند كه اين بعد از رحلت نبي اكرم بسيار بيش از پيش خود را نشان داد. پشت تمام اين فرقه هاي نوظهور اهداف سياسي،دنيوي،وپوچ ونفساني بود كه حتي در بسياري از موارد قرباني جاني ومالي هم مي گرفت كه باز ضرر آن متوجه پيروان آن اديان ساختگي بود. نه رؤسا ورهبران آن فرقه ها.
با نگاه دقيق به ساليان صدر اسلام متوجه مي شويم جدا از جريان حكميت وخوارج كه مشكلاتي در اتحاد بين مسلمانان ايجاد كرد.بيشترين انحراف مذهبي در قرون دوم وسوم هجري قمري بوده است.درقرن هفتم ابن تيميه با برداشت شخصي ونادرست از دين ومذهب عقيده اي جديد ساخته ومذهبي نو بوجود آورد.كه بعد ازيك دوره نزول دوباره درقرن 12سيرصعودي خود راتوسط يك شخص كم جنبه بنام محمدبن عبدالوهاب پي گرفت كه با تغيير برخي از اصول وپا فشاري روي عقايدي ديگر پايه وهابيت را استواركرد.كه يكي ديگر از نمونه هاي گهواره چرخاني مذاهب انحرافي توسط استعمار را روشن مي كند.باضربه هاي مهلكي كه استعمار از اسلام خصوصا تشيع نوش جان كرده بود براي مقابله ورسيدن به اهدافش بهترين راه را مشغوليت اسلام از درون مي دانست لذا هزينه هاي هنگفتي را براي رشد اين فرقه فراهم كرد.
استعمار بعد از شناسايي افراد مستعد مذهب سازي ( كساني كه جنب داشتن مقداري علم ومقام علمي در دين را ندارند وهر روز سينه خود را به نشانه فزوني علمشان وجب مي كنند ونداي انا العالم سر مي دهند.) با حمايت مالي از آنها وبال وپر دادن به عقايدشان سوار بر مركب آنها شده وتا جايي كه بتواند مي تازد تا سد راه مذهب حق شده وخواسته خود را به مرحله اجرا در آورد.
حاميان مذاهب انحرافي( استعمار):
روسيه:درحوالي سال 1260هجري قمري دولت روس براي پيشگيري از اينكه ايران به فكرحمله به روس وبازپس گيري شهرهاي از دست رفته خود نباشد صلاح را درآن ديد كه ايران را به اختلافات مذهبي واخلاقي مشغول كند.لذا با سياست خاصي ازسيد محمدعلي شيرازي خواست كه ادعاي نيابت وبابيت از امام زمان (عج) راپيش گيرد كه اين شخص كم جنبه خود راچنين معرفي كرد وبعد نيز ادعاهاي بزرگتري نمود.( دربهائيت 1عنوان شد.) البته روسيه نتوانست تا آخر ازاوحمايت كند آنهم به دليل مخالفت شديد علما با باب ( سيدمحمدعلي شيرازي) وافكار او بودند.
زماني كه طرفداران باب سوء قصدي به جان ناصرالدين شاه نمودند همگي دستگير شدند كه يكي از آنها بها بود كه باكمك دولت روس وسفيرش در ايران بعد مدتي آزاد وبهمراه برادرش يحيي به بغداد منتقل شدند.يكي از كارمندان دولت روسيه با نام پرنس دالكوركي در سفارت روسيه درايران مدعي مسلماني شد وبا پوشيدن لباس روحاني از اين طريق جاسوسي مي كرد وبا بها ارتباط برقرار مي كرد.
بها دركتاب مبين خود از امپراطور روسيه به دليل دستور به سفارتش جهت آزادي از زندان وفراهم كردن مقدمات سفر به بغداد تشكر مي كند كه اين قويترين سند براي حمايت روسيه از اين فرقه گمراه است.
فرانسه:زماني كه بها با كمك روس به بغداد رفت در آنجا فرانسه از طريق نماينده خود در ملاقات با بها حمايت فرانسه از او وافكارش وتامين امنيت جاني ومالي او را اعلام مي كند.(هم اكنون نيز فرانسه هم پيمان با امريكا به خاطر به رسميت نشناختن اين فرقه در هرمسئله اي عليه ايران اعلاميه صادر مي كند.)
امريكا:عباس افندي رهبر دوم بهائيت وباني شكستن حصر ارتباط با روس وايجاد ارتباط با امريكا وانگليس بعد جنگ جهاني اول بهائيت را ستون پنجم امريكا كرد.
در زمان شوقي رباني رهبر سوم بهائيت فرزند يكي از روحانيون كليساي اسقفي كه متولد امريكا بود با نام چارلز سين ريمي باحمايت ونفوذ امريكا به دستور شوقي به رياست بيت العدل اعظم انتخاب شد.( امريكا امروزه ازجهات مختلف به خاطر به رسميت نشناختن اين فرقه،ايران را مورد فشار قرار مي دهد.)
فرزند شوم امريكا( اسرائيل): قبل از تاسيس دولت نامشروع وباطل صهيون در فلسطين بها به آن سرزمين تبعيد شده بود.درزمان شوقي رباني وقتي اومخالفت كشورهاي اسلامي ومردم مسلمان را با تشكيل دولت اسرائيلي ديد در پيام نورزبه بهائيان چنين گفت: مصداق وعده الهي به فرزندان خليل و وارثان موسي كليم،دولت اسرائيل در سرزمين قدس مستقر شده است( خوش خدمتي تا چه حد؟) در مقابل دولت اسرائيل بهائيت را به عنوان يك دين الهي شمرده ومعرفي نمود وحمايتش را از اين فرقه اعلام كرد.
انگليس:دولت انگليس با اطلاع از سفر بها به بغداد به سفير خود در آن شهر دستور ملاقات با بها را داد واز او خواست حمايت انگليس را ازاو ودينش به برساند. اين حمايت زمان اختلاف بها با برادرش يحيي خود را چنين نشان داد كه انگليس از تركيه خواست در دادگاه حكم تبعيد بها را به عكا صادر كند كه از همان لحظه يحيي از صحنه رهبري بهائيت خارج وشرايط براي رشد بهائيت به رهبري حسين علي بها فراهم شد.
سال 1977ميلادي در ماه نوامبر وزير خارجه انگليس( زمان اعلام تشکيل دولت ملي يهود با نام اسرائيل در فلسطين) به فرمانده لشگرش در فلسطين دستور داد تا از بها حمايت كند وامنيت او را تامين نمايد كه در مقابل بها نيز به لشگر انگليس آذوقه داد كه به خاطر اين خوش خدمتي بعد از جنگ جهاني اول لقب (sir) سر ونشان نايت هود را كسب كرد.
چارلز سين ريمي كه با حمايت امريكا به دستور شوقي رئيس بيت العدل شده بود با نفوذ انگليس وحمايتش از شوقي رباني بركنار شد وبه جاي آن يك هيات 9نفره تا سال 1963ميلادي اداره بهائيت را به عهده گرفت. هم اكنون نيزهر پنج سال يك بار از طرف محافل ملي بهائيت 9نفر با نفوذ انگليس براي بيت العدل انتخاب مي شوند تا براي اداره جامعه و نيز ايجاد قوانين ديني تصميمات لازم را اخذ نمايند كه سرفصل اهداف آنها حمايت از اسرائيل و رابطه مستمر با اين دولت ظالم است.
منبع: سايت محاکمه/خ