جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
واقعه بدشت
-(3 Body) 
واقعه بدشت
Visitor 736
Category: دنياي فن آوري
(اعلان نسخ اسلام ورفتار هاي قبيح بعضي از سران بابيه)
واقعه بدشت نخستين و مهم ترين گردهمايي سران بابي در 1264 در بدشت بود.پس از دستگيري و تبعيد سيد علي محمد باب به قلعه چهريق در ماکو (اعتضادالسطلنه ، ص 20) ملاحسين بشرو يه اي ملقب به باب الباب ،‌اولين پيرو باب به ملاقاتش رفت و از جانب او مأموريت يافت که از راه مازندران به خراسان بازگردد و به تبليغ آيين باب بپردازد (خورموجي، ص 56 ) .
بشرو يه اي در نامه اي به حاجي محمد علي بارفروشي، يکي از نخستين پيروان باب ،او را به مشهد دعوت کرد تا به کمک وي آيين باب را رواج دهند (سپهر، ج 3 ، ص 238) . تبليغ آن دو در مشهد همزمان با فتنه محمدحسن خان سالار (متوفي 1266 ) در خراسان بود.
شاهزاده حمزه ميرزا (پسر عباس ميرزا و برادر محمد شاه) که به قصد سرکوبي سالار در چمن رادکان به سر مي برد ، چون از فعاليت بشرويي آگاه شد ،دستور دستگيري و فرستادنش را به اردوي دولتي داد (هدايت، ج 10، ص 421-422) .
پس از بازداشت بشرويي، محمد علي بارفروشي نيز مشهد را به همراه همراهانش ترک کرد(امانت، ص 324-325) .
از سوي ديگر قرة‌ العين ، دختر حاج ملاصالح برغاني ، که سالها پيش به شيخيه گرويده و سپس بابي شده بود (نوائي ، ص 168-169) ، پس از مکاتبه با علي محمد باب از او دستور گرفت که براي رهاييش از زندان تبليغ کند (نقبائي، ص 88)
؛ اما با کشه شدن عمو و پدر همسرش، ملامحمدتقي برغاني، به دست چند تن از طرفداران باب،دستگير و زنداني شد (محبوبي اردکاني، ص 625) .
در اين ميان با اقدامات ميرزا حسينعلي نوري از زندان گريخت و همراه جمعي از بابيها و نوري راهي خراسان شد (زرندي، ص 273-278).
بدشت نقطه تلاقي اين گروه و محمد علي بارفروشي ويارانش بود که از خراسان بازمي گشتند. اين دو گروه به هم پيوستند و ظاهراً اشتراک اهداف و دررأس آنها تلاش براي آزادي باب از زندان، عامل اساسي اجتماع هواداران باب بود (امانت، ،همانجا) .
اين اجتماع، با شرکت 81 نفر که عموماً بابيهاي خراسان و مازندران و قزوين بودند ، به مدت سه هفته ادامه داشت (زرندي،ص 285) به نوشته نبيل زرندي (همانجا) ،‌ميرزاحسينعلي نوري با اجاره سه باغ همجوار براي سکونت قرة‌ العين ،حاجي محمدعلي بارفروشي و خودش در برپايي اجتماع بيشترين تأثير را داشت .
در اين گردهمايي، سران بابي ، القاب جديدي يافتند، ميرزا حسينعلي نوري به "بهاءالله "،‌قرة‌ العين به" طاهره "و محمد علي بارفروشي به "قدوس" ملقب شدند. اما اجتماع کنندگان بدشت نمي دانستند که اين القاب راچه کسي اعطا کرده است (همان، ص 285-287).
هدف عمده و آشکار اين اجتماع رهايي باب بود (امانت، ص 325). در گفتگوهاي خصوصي بدشت سخن از نسخ شريعت اسلام مي رفت، اما ميان سران بابي در اين باره اختلاف نظر وجود داشت (آواره، ص 129). قرة‌ العين که قبلاً نيز در مباحثات بابي ها در عتبات فعال بود ،‌گرايش نسخ اسلام را رهبري مي کرد ( امانت، ،همانجا) .
او در حين سخنراني نقاب از چهره برداشت و رسماً ظهور شريعت جديد را اعلام کرد . از اين رو عده اي از بابيان رنجيدند و بدشت را ترک کردند. سرخوردگي برخي از اجتماع کنندگان به واکنشهاي منفي انجاميد براي مثال عبدالخالق اصفهاني، از هواداران باب در اعتراض گلوي خود را بر يد (زرندي، ص 288) .
محمد علي بارفروشي نيز در ظاهر به شدت از اين کار بر آشفت ،‌هر چند که با ميانجيگري نوري دست از اعتراض برداشت و رأي قرة‌ العين را پذيرفت. از همه مهم تر واکنش شديد بشرويي بود. او که خود پيشگام تلاش براي آزادي باب از زندان بود و از اردوي دولتي به قصد پيوستن به جمع بابيها گريخته بود ، پس از شنيدن خبر اجتماع بدشت و اقدامات و اظهارات سران اين اجتماع ،‌آشکارا اعلام کرد که اگر آنجا بود بدشتي ها را حد مي زد (ميرزاجاني کاشاني، ص 155).
اهالي آبادي بدشت، نيز پس از اطلاع از نتيجه اجتماع بابيان، شبانه به ايشان حمله کردند و سنگ بسياري انداختند و اموالشان را بردند و آنان را متفرق ساختند. (ميرزاجاني کاشاني ، ص 4 و 153).
از سوي ديگر به گفته حاج ميرزاجاني کاشاني (ص 154) اخبار بدشت، که بخشي درست و بخشي نادرست ،در مازندران و اطراف پخش شده بود اين سابقه موجب شد که در پانزدهم شعبان 1264،‌ وقتي بدشتيان به نزديکي قريه نيالا رسيدند،‌مردم با ديدن منظره غير مترقبه طاهره و قدوس در يک کجاوه، که با صداي بلند اشعاري مي خواندند، برآشفتند و به آنان حمله کردند (امانت، ص 328). به اين ترتيب بدشتيان پراکنده شدند و سران بابي گريختند.
قدوس به بارفروش گريخت و قرة‌العين و ميرزا حسينعلي نوري به نور رفتند (همانجا) ماجراي بدشت ،‌که تا اندازه اي معرف ديدگاهها و اهداف سران بابي بود، در رويگرداني علاقه مندان و چه بسا گروندگان به باب از اين جريان، و نيز در اقدامات حکومت نسبت به بابيان تأثير قطعي داشت.
منابع:
عبدالحسين آواره، الکواکب الدريه في مآثر البهائيه، مصر 1342/1923؛
عليقلي اعتضاد السطلنه، ‌فتنه باب ،‌توضيحات و مقالات به قلم عبدالحسين نوائي، تهران 1351 ش؛
محمد جعفر بن محمد علي خورموجي، حقايق الاخبار ناصري، چاپ حسين خديو جم تهران 1363 ش؛
محمد نبيل زرندي ، تلخيص تاريخ نبيل زرندي،‌ترجمه و تلخيص اشراق خاوري. تهران 1324ش،
محمدتقي سپهر، ناسخ التواريخ، چاپ محمد باقر بهبودي، تهران 1358 ش؛
حسين محبوبي اردکاني، تعليقات حسين محبوبي اردکاني ، بر المآثر و الآثار ،‌در چهل سال تاريخ ايران، چاپ ايرج افشار، ج 2، تهران 1368 ش،
ميرزاجاني کاشاني، نقطه الکاف، چاپ براون، ليدن (بي تا) ،
حسام نقبائي،‌ طاهره (قره العين ) ،تهران (بي تا) ،
عبدالحسين نوائي، «قرة العين» در اعتضاد السلطنه ،‌فتنه باب ، توضيحات به قلم عبدالحسين نوائي، تهران ، 1351ش،
رضاقلي بن محمد هادي هدايت، ملحقات تاريخ روضه الصفاي ناصري، درميرخواند، تاريخ روضه الصفا ، ج 8-10؛ تهران، 1339
ش؛
Abbas Amanat , Resurrection and renewal : the making of the Babi
movement in Iran , 1844-1850, Ithaca 1989
دانشنامه جهان اسلام / مهين فهيمي
منبع : سايت بهائي پژوهي

Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image