|
رعايت در امانت
-(4 Body)
|
رعايت در امانت
Visitor
621
Category:
دنياي فن آوري
خداوند در آيه 32 سوره معارج مي فرمايد: «والذين هم لاماناتهم و عهدهم راعون، و کساني که امانت ها و پيمان خود را مراعات کنند». آن مردمي از هلع و از جزع در هر شر و امساک در هر خير مستثني هستند که اين خصلت اسلامي انساني را داشته باشند: پايبند بودن به امانات و پايبند بودن به تعهدها. امانت يعني چيزي را که نه به خود انسان بلکه به ديگران تعلق دارد به او بسپارند به عنوان پاسداري که تو نگهدارش باش، حافظ و نگهدار و نگهبان آن باش. امانات، پيمان انساني است؛ يعني دايره اش حتي از اسلام وسيعتر است به معني اينکه اسلام دايره رعايت امانات را از حوزه مسلمين هم بيرون مي داند. از نظر اسلام رعايت امانت واجب است ولو در مورد غير مسلمان. اين تعريف امانت است. حال امانت ممکن است مالي باشد. کسي مال خودش را به عنوان امانت به کسي مي سپارد که بعد بيايد بگيرد. اگر بخواهد در آن مالي که امانت است خيانت کند (مرتکب گناه شده است) حتي در بسياري از معاملات امانت شرعي ايجاد مي شود. مستأجر امين موجر است. يعني با اينکه اجاره خودش يک باب مستقلي است ولي مستأجر مالک منافع جايي است که اجاره کرده است و از نظر عيني که در اختيار او هست او يک امين است يعني حق کوچکترين تصرفي که بيرون از دايره استفاده اجاري اش باشد ندارد. تصرفاتي که لازمه اجاره کردن است به جاي خود؛ کوچکترين تصرفي که از اين دايره خارج باشد از نظر شرعي خيانت در امانت تلقي مي شود. هر مستأجري امين است. هر عاريه بگيري امين است. شخصي مي آيد از شما فرش يا ظرف و يا مرکوب – اسب يا ماشين – شما را عاريه مي گيرد که از آن استفاده کند؛ به شما مي گويد اين ماشينتان را بدهيد مثلا ما مي خواهيم تا قم برويم و برگرديم. در حدودي که عاريه گرفته است حق دارد، اگر از آن حدود يک ذره تجاوز کند خيانت در امانت تلقي مي شود. داستاني نقل مي کنند. البته اين داستان با موازين فقهي جور در نمي آيد ولي با بعضي از موازين اخلاقي جور درمي آيد. مي گويند مقدس اردبيلي از نجف به کاظمين يا کربلا آمده بود و براي برگشتن حيواني را اجاره کرده بود. بعد يک کسي امانت کوچکي از قبيل امانت پستي به او داد که آن را به صاحبش برساند. گرفت و در بغلش گذاشت. ديگر حيوان را سوار نشد، جلو انداخت و آورد. به او گفتند چرا سوار نشدي؟ گفت: من از صاحبش اين را اجاره کردم که خودم سوار بشوم نه اينکه يک چيز ديگر هم علاوه داشته باشم؛ اين خيانت در امانت است؛ با اينکه آن وزني نداشت و در جيبش گذاشته بود. اين مقدار رعايت وديعه و غير وديعه و امثال اينها را مي کردند، که بايد چنين باشد. همين طور است امانت ناموسي. يک کسي ناموس خودش را به ديگري مي سپارد که تو مراقب و محافظ باش. اگر يک نگاه به او بکند خيانت تلقي مي شود. امانت جاني از اين هم بالاتر است. شخصي مي آيد به کسي پناه مي برد و در جوار او قرار مي گيرد. مسئله جوار خودش يک مسئله اي است. يک انساني که بيچاره و مورد تجاوز يک ظالم است خودش را در جوار کسي قرار مي دهد. او مي تواند از اول اين جوار را نپذيرد. اين مرحله است. البته نپذيرفتن هم يک نوع نامردي است ولي خيانت در امانت نيست. اما يک وقت جوار را مي پذيرد و راه مي دهد، بعد خيانت مي کند، مي رود گزارش مي دهد. مثل کاري که حارث براي بچه هاي مسلم کرد يا پسر آن زن براي خود مسلم کرد. مسلم به خانه اي آمده، جوار و پناه خواسته است. ممکن بود از اول به او اجازه ندهند، راهش ندهند. ولي بعد که جوار داد نبايد خيانت کند. البته تکليف نمي کنند که تو حتما دفاع هم بکن، ولي بعد گزارش دادن و اطلاع دادن به ابن زياد که مسلم اينجاست، اين همان خيانت در يک امانت است. منبع: www.tahoor.com /خ
|
|
|