فلسفه حجاب از مسائل مهمي است که آگاهي از آن مي تواند يکي از پايه هاي تحقق فرهنگ پوشش اسلامي گردد و به آن عمق و معنا بخشد، زيرا به اين سؤال مهم بانوان که « چرا بايد با حجاب باشيم» پاسخ مي دهد.
امروزه با وجود سوء استفاده هايي که دنياي غرب از وجود زن دارد، به خوبي مي توان به رمز تأکيدات دين اسلام بر حجاب و فلسفه و فوايد آن پي برد. آيا زن اين حقيقت عريان و کالامنشي است که در دنيا به نمايش آمده است؟
با نگاهي به آموزه هاي اسلام مي توان دريافت که زن از ديدگاه اسلام داراي شخصيتي شايسته و جايگاهي والا و الهي است که مي تواند مدارج کمال را طي کرده و به مراتب عالي انسانيت بار يابد و مصداق تحقق فلسفه خلقت يعني خليفه و جانشين خدا گردد.
وجود زن زينت بخش آفرينش انسان است و افق روح او تجلي گاه رحمت. دامن زن مدرسه بشر است و کمال مرد بدون او ممکن نيست. زن مظهر ظرافت و وجود جمال آفرينش است. اصلاح جامعه در گرو تقواي زن و محيط خانواده کلاس درس اوست. و بر همين اساس زن مربي بشر است و مي تواند با تربيت فرزند صالح ، امتي را رهايي بخشد.
زن اگر موقعيت خود را در نظام آفرينش بيابد ، حقيقت و ارزش خود را درک کند ، بداند از کجا آمده است، در کجا قرار دارد و به کجا مي رود از پوشش ديني به عنوان يک نياز جدي بهره مي گيرد و هرگز جامعه را صحنه نمايش تن و تحرکات جنسي خود قرار نمي دهد.(1)
با همه وجود جاي تأسف است که چرا هنوز براي بسياري از زنان ، بخصوص در جوامع شهري ، خروج از عروسکي زيستن و ساختگي بودن، نيز پذيرش پوششي که بتواند جامعه و آنها را از فساد حفظ نمايد مسئله اي است بس سنگين ؟ مگر نه اين است که لباس بايد براي انسان باشد و نه انسان ابزاري براي عرضه پوشاک؟ پس چرا ممانعت ازغربي بودن ، و جامعه را به بي بند و باري کشاندن براي بعضي موجب دلخوري و مخل آزادي است؟ چرا هنوز که هنوز است به کار گرفتن کلمات فرنگي و اصطلاحات سوغاتي غربي در محاورات روزمره و مقالات و سخنراني ها نشانه کمال فرد و علامت رشد او تلقي مي شود؟
مگر نه اين است که براي مسلمان ، کافر و حرکاتش بي ارزش است و تشبيه به آنان زشت و گناه؟ پس چرا مسلمان گناه را صواب مي شمرد ؟ چرا علي رغم همه ممنوعيت ها و محدوديت هاي ايجاد شده به وسيله دولت ، باز پاره اي از اصناف، توزيع گر و حتي توليد کننده پوشاک ، خوراک و وسايل غير ضروري غربي و ناسازگار با شئونات اسلامي اند و بازارشان نيز چندان بي رونق نيست؟
حجاب به هر شکل و رنگ و نمود مقبول که باشد، از مهم ترين عواملي است که مانع نفوذ شعاع نظر نظر بازان و توجه آنها به اندام زن مي باشد و در نتيجه زمينه ي ظهور و فعاليت انگيزه هاي عاطفي و فعاليت غريزه جنسي را در روابط اجتماعي از بين مي برد و موجب کاهش تنش هاي حاصل از تحريک شهوت جنسي در مردان مي شود.
به همين جهت در اسلام حجاب هم به عنوان دژ حفاظت زن و تأمين امنيت رواني و اجتماعي او مطرح است و هم براي حفاظت مردان از انحراف فکري و گرفتار شدن در توهمات حاصل از تحريک عاطفي غريزه جنسي مي باشد.(2)
حجاب و فعاليت هاي اجتماعي
پوشش و حجاب زن به آن معنا نيست که از فعاليت هاي اجتماعي دست کشيده و در کنجي زنداني شود.
قرآن عفت دختران شعيب را در حال چوپاني و آب دادن به گوسفندان در جمع مردان بازگو مي کند. عفت و پاکدامني مريم را در معبدي که همگان چه زن و چه مرد به پرستش مي آيند ، مي ستايد و ...
پس حجاب و پوشش به معني انزوا و گوشه گيري نسيت و اصلا با حضور اجتماعي منافاتي ندارد، بلکه همه ي زنان نمونه ي قرآن در متن فعاليت و پويايي جامعه هستند. در کشور عزيزمان پس از انقلاب اسلامي ، زنان با حجاب و پوشش اسلامي را مي بينيم که در همه جا حاضرند ؛ در اداره ها ، کارگاهها ، راهپيمايي ها ، دانشگاه ها ، راديو و تلويزيون ،سينما ، بيمارستان ها ، مراکز بهداشتي ، مخصوصا در مراقبت هاي پزشکي براي مجروحان جنگي و ....
کوتاه سخن اينکه وضع موجود در کشورمان پسخ دندان شکني است بر همه ي ايراد ها ، چرا که فلاسه گفته اند بهترين دليل بر امکان چيزي ، وقوع آن است.
دو ويژگي مهم لباس
لباس و پوشش فوايد خوب و بي همتايي دارد که از آن جمله است محفوظ ماندن از سرما و گرما ، عريان نبودن بدن در مقابل ديگران ، مزين بودن بدن به وسيله لباس به طرح ها و رنگ هاي مختلف و محفوظ بودن از خطرهاي مختلف و عيوب جسماني و ...
« يا بني آدم قد انزلنا عليکم لباسا يواري سواتکم و ريشا؛(3)
اي فرزندان آدم ! لباس براي شما فرستاديم که اندام شما را مي پوشاند و مايه ي زينت شماست.»
قرآن دو ويژگي مهم لباس را مطرح مي کند: يکي پوشش اندام که خود ثمرات زيادي دارد ، دوم لباس مايه ي زينت است براي بشر.
اما متأسفانه در عصر ما جنبه هاي فرعي و حتي نامطلوب و زننده ي لباس شيوع و گسترش يافته که فوايد اصلي لباس را تحت الشعاع خود قرار داده است.
متأسفانه لباس که عاملي بود براي حفظ بشر از خطرهاي مختلف ، امروز تبديل شده به وسيله اي براي به خطر افتادن بشر ؛ و از اين رو تجمل پرستي ، توسعه ي فساد ، تحريک شهوات ، خودنمايي و تکبر ، اسراف و ... را مي توان مصداق چنين رويکرد جديدي دانست؛ گاه بعضي از لباس ها به همه چيز شبيه است جز به لباس ، که اينان اين گونه لباس را به هر عنواني مي پوشند جز به عنوان لباس پوشيدن و پوشش بدن.
فطري بودن حجاب
حجاب و پوشش در ذات و فطرت بشر نهاده شده است. داستان آدم و حوا مي تواند دليلي روشن براي اين مدعا باشد.
در قرآن آمده است:
« فدلاهما بغرور فلما ذاقا الشجره بدت لهما سوأتهما و طفقا يخصفان عليهما من ورق الجنه و ناداهما ربهما الم انهکما عن تلکما الشجره و أقل لکما ان الشيطان لکما عدو مبين؛ (4)
... چون از آن درخت تناول کردند زشتي هايشان ( مانند عورات و ساير زشتي هاي پنهان ) آشکار گرديد و بر آن شدند که از برگ درختان بهشت خود را بپوشانند ... »
قرآن کريم حجاب و پوشش را هديه اي آسماني مي خواند:
« يا بني آدم قد انزلنا عليکم لباسا يواري سواتکم و ريشا و لباس التقوي ذلک خير ذلک من آيات الله لعلهم يذکرون ؛(5)
اي فرزندان آدم ! ما لباسي را که ستر عورت شما کند و جامه هاي زيبا و نرم براي شما فرستاديم و لباس تقوا نيکوترين جامه است. اين سخنان همه از آيات خداست باشد که خدا را ياد آرند.»
قرآن کريم ، برهنگي و کنار گذاشتن لباس را دامي مي داند که شيطان در مسير انسان قرار داده ، آن را مخالف با فطرت بشر مي داند و انسان ها را از فرو افتادن در چنين دامي بر حذر مي دارد. در سوره ي اعراف آمده است:
« يا بني آدم لا يفتننکم الشيطان کما أخرج أبويکم من الجنه ينزع عنهما لباسهما ليريهما سواتهما انه يراکم هو و قبليه من حيث لا ترونهم انا جعلنا الشياطين اولياء للذين لايؤمنون؛(6)
اي فرزندان آدم ! مبادا شيطان شما را فريب دهد چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بيرون کرد و لباس شان را از تن شان بيرون آورد و قبايح آنان را در نظرشان پديد آورد . همانا شيطان ، خويشان و بستگانش شما را مي بينند در صورتي که شما آنها را نمي بينيد. ما شيطان را دوستدار آنان که به خدا ايمان نمي آورند، قرار داده ايم.»
با توجه به فطري بودن گرايش به پوشش و تناسب قوانين الهي با غرايز و فطريات بشر، حجاب در همه اديان الهي تشريع شده است. تاريخ نگاران نيز وجود حجاب را در بين پيروان اديان الهي گزارش کرده اند.
«ويل دورانت» مورخ مشهور ، در مورد حجاب زنان يهودي مي نويسد:« در طول قرون وسطي يهوديان همچنان نسوان خويش را با البسه ي فاخر مي آراستند لکن به آنها اجازه نمي دادند که با سر عريان به ميان مردم روند. نپوشاندن موي سر خلافي بود که مرتکب را مستوجب طلاق مي ساخت.»(7)
او مي نويسد: « اگر به نقص قانون يهود مي پرداخت ، چنان که مثلا بي آنکه چيزي بر سرداشت به ميان مردم مي رفت ، و يا در شارع عام نخ مي ريست يا با هر سنخي [ = گونه اي ] از مردان درد دل مي کرد يا .... در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهريه اي او را اطلاق دهد.»(8)
دکتر «مناخم براير» (9) استاد ادبيات کتاب مقدسي در دانشگاه يشيوه (Yeshiva ) در اثرش به نام « زنان يهودي» آورده است:
« زنان يهودي را رسم بر آن بوده است که بدون روسري از خانه بيرون نروند. آنها حتي گاهي اوقات جز يک چشم خود تمام صورت را مي پوشاندند»(10)
از سوي ديگر براساس گفته کتاب « زن به ظن تاريخ» زنان اشکاني را بر بالاي لباس هاي خود چادر مي پوشيده اند. ( 11)
همچنين زنان عهد ساساني ، گاه چادري گشاد و پرچين به سر مي کردند که تا وسط ساق پا مي رسيد. نقش هايي که از بانوان ساساني در بشقاب هاي نقره ساخته شده، نشان آن است که هر يک از اين بانوان ، چادري به خود پيچيده دارند.(12) در شاهنامه فردوسي نيز پوشش زن ايران باستان، توصيف شده است ،آنجا که شيرين ،همسر خسرو پرويز، در بارگاه « شيرويه» مي گويد:
بدانگه که من جفت خسرو شدم
به پيوستگي در جهان نو شدم
بگفت اين و بگشاد چادر ز روي
همه روي ماه و همه پشت ، موي
مرا از هنر موي بد در نهان
که آن را نديدي کس اندر جهان
نمودم همه پيشت اين جادويي
نه از تنبل و مکر و از بد خويي
نه کس موي او پيش اين ديده بود
نه از مهتران نيز بشنيده بود(13)
پوشيده چادر نه تنها در ايران که در ديگر مناطق نيز از دير زمان رايج بوده است. «جرجي زيدان» دانشمند معروف مسيحي ، در مورد حجاب زنان اروپا مي گويد:
« اگر مقصود از حجاب ،پوشاندن بدن به وسيله چادر و روسري و ... است ، اين موضوع قبل از اسلام و حتي پيش از دين مسيح در اروپا معمول بوده و مسيحيت هم در آن تغييري نداده است»(14)
نويسنده کتاب فرهنگ البسه مسلمانان نيز از بوکينگهام که مسافرت هايي به بين النهرين داشته ، نقل مي کند: « زنان اين ديار ، چادر بزرگي از ابريشم مشکي ، همان طور که در ميان زنان توانگر قاهره موسوم است ، مي پوشند.» (15)
همين نويسنده با نقل اينکه در تصويرهاي سفرنامه « ويت مان» ( سفرهايي به ترکيه آسيايي ، سوريه و مصر) يک حبر( چادر ابريشمي سفيد رنگ) ديده مي شود ، مي نويسد:
« اين مسافر در صفحه 274 گويد : در اوقات ديگر ، زنان چادر يا روپوش فراخ سياهي مي پوشند که تقريبا تمام بدن را مي پوشاند و تا پاشنه هاي پا پايين مي آيد.»(16)
امروزه نيز اين پوشش در بيشتر کشورهاي عربي و از آن شمار عربستان ، سوريه ، الجزاير ، عراق و بيشتر کشورهاي حاشيه خليج فارس معمول است.
تا پيش از سال پنجم هجري ، بر زنان مسلمان واجب نشده بود که حجاب داشته باشند. در اين سال ، خداوند حکم حجاب را بر زنان رسول گرامي اسلام (ص) قرار داد و به مؤمنان دستور داد هر گاه از همسران پيامبر چيزي خواستند، از پشت پرده بخواهند:
« و اذا سألتموهن متاعا فسئلوهن من وراء حجاب؛ (17)
هر گاه از زنان رسول متاعي مي طلبيد ، از پس پرده بخواهيد .» (18) سپس آنها را از تبرج و خودنمايي باز داشت.
اصولا روش قرآن کريم در بعضي از احکام ، تشريع تدريجي است. پس از اين تاريخ حکم حجاب صادر مي گردد و در مرحله بعد ، همه زن هاي مؤمن به پوشاندن زينت هاي خويش از چشم نامحرمان وظيفه مي يابند:
« وقل للمؤمنات يغضضن من أبصارهن و يحفظن فروجهن و لا يبدين زينتنهن الا ما ظهر منها ؛(19)
اي رسول ، به زنان مؤمن بگو تا چشم ها و فروج و اندام شان را ( از عمل زشت) محفوظ دارند و زينت و آرايش خود را ، جز آنچه قهرا ظاهر مي شود ، بر بيگانه آشکار مسازند.»
واژه «زينت» به طور مطلق از مفهومي عام برخوردار است که هم زينت طبيعي ( خلقي) و هم زينت اکتسابي (عارضي) را شامل مي شود.
خليل بن احمد فراهيدي مي گويد :
«زيبايي ، نقيض زشتي است ... و زينت ، هر آنچه را به واسطه آن آراسته شود، در بر دارد.» (20)
فخر رازي نيز در اين باره مي نويسد:
« بدان زينت نامي است بر زيبايي هاي مخلوق که خداوند آفريده و همين طور به آنچه انسان به وسيله آن آراسته و مزين مي شود ، مثل لباس و ... اطلاق مي شود.»(21)
آيه شريفه بالا ، زن را مأمور مي کند که زينت هايش را بپوشاند و آنها را در مقابل چشمان نامحرم ننهد. البته اين حکم عام ، در ادامه آيه در دو بعد ، تخصيص خورده و شامل استقناهايي مي گردد. عبارت « الا ما ظهر منها» اولين استثنا را بيان مي کند. از اين جمله نتيجه گرفته مي شود که زينت زن به دو دسته زينت هايي که به طور طبيعي آشکار است و زينت هايي که به طور معمول پنهان است ، تقسيم مي گردد. در اينکه غير وجه و کفين ( دست ها از مچ به پايين) از زينت هاي پنهان زن به شمار آمده و پوشانيدن آنها واجب است، از لحاظ فقه اسلامي هيچ گونه ترديدي وجود ندارد. اين قسمت ، جزء ضروريات و مسلمات است. نه از نظر قرآن و نه از نظر فتواها ، در اين باره اختلاف و تشکيکي وجود ندارد. (22)
فضيل بن يسار مي گويد : از امام صادق (ع) پرسيدم : آيا ذراعين زن نيز از شمار زينت هايي است که خدا در مورد آن فرمود : « و لا يبدين زينتهن » ؟ ايشان فرمود: « بلي ، آنچه روسري آن را مي پوشاند و بالاتر از دو دستبند ، از شمار زينت است.» (23)
از مسعده بن زياد نقل است که مي گفت : « شنيدم کهاز حضرت صادق (ع) در مورد زينت هاي آشکار زن سؤال شد ، ايشان فرمود : صورت و کفين ( دست ها از مچ به پايين ).» (24) همچنين عايشه نقل مي کند که از خواهرش اسماء در حالي که لباس نازکي به تن داشت ، نزد رسول خدا (ص) آمد ، حضرت روي از وي برتافت و فرمود:
« يا اسماء ان المرأه اذا بلغت المحيض لم تصلح أن يري منها الا هذا و هذا و اشار الي وجهه و کفيه ؛ (25) اي اسماء زن هنگامي که به بلوغ مي رسد ، صحيح نيست که غير از اين قسمت واين قسمت از بدنش پيدا باشد و به صورت و کفين خويش اشاره کرد.»
در بخش اول آيه ، به زنان دستور داده شده زينت هاي خويش را آشکار نسازند. ظاهر اين قسمت از آيه مي نماياند که گويي زن در مقابل جميع افراد بايد اين دستور را اجرا کند ، ولي ادامه آيه که بيانگر دوين استثنا است ، با عبارت « و قل للمؤمنات يغضضن من أبصارهن و يحفظن فروجهن و لا يبدين زيتنهن الا ما ظهر منها وليضربن بخمر هن عالي جيوبهن و لا يبدين زينتهن الا لبعولتهن أو آبائهن او آباء بعولتهن أو أبنائهن أو أبناء بعولتهن أو اخوانهن أو بني اخوانهن أو بني أخواتهن أو نسائهن أو ما ملکت أيمانهن أو التابعين غير اولي الاربه من الرجال أو الطفل الذين لم يظهروا علي عورات النساء و لا يضربن بأرجلهن ليعلم ما يخفين من زينتهن و توبوا الي الله جميعا أيها المؤمنون لعلکم تفلحون» (26) گروه دوازده گانه اي را از اين عام ، خارج مي سازدو اين گروه عبارت است از : 1- شوهران ؛ 2- پدران ؛ 3- پدر شوهران ؛ 4- پسر شوهران ؛ 5- پسران ؛ 6- برادران ؛ 7- پسر برادران ؛ 8- پسر خواهران ؛ 9- زنان ؛ 10 - مملوکان ؛ 11- خدمتکاران مرداني که از زن بي نيازند؛ 12- کودکاني که از امور جنسي بي خبرند.(27)
پس از اينکه تاريخچه پوشانيدن زينت زن در اسلام و استثناهاي آن نيز مشخص گرديد، اينک بايد از چگونگي پوشش و پنهان ساختن زينت ، سخن به ميان آورد.
پيامبر گرامي اسلان (ص) فرمود :
« للزوج ما تحت الدرع و للابن و للأخ ما فوق الدرع و لغير ذي محرم أربعه أثواب : درع و خمار و جلباب و ازار؛(28) شوهر حق دارد به بدن زن که زير پيراهن قرار مي گيرد نگاه کند و برادر و فرزند و مجازند از روي پيراهن به بدن زن نگاه کنند ، ولي در برابر نا محرم ، بايد چهار لباس پوشيد : پيراهن ، مقنعه ، چادر و شلوار.»
قرآن کرين نيز افزون بر صدور حکم پوشش زنان ، براي تأمين حجاب بيشتر بهتر آنها و همچنين پيشگيري از رواج سليقه ها و مدل هاي نامطلوب لباس در مواجهه با نامحرم ، دو شکل پوشش خاص ، به نام « خمار » و « جلباب» را براي بانوان تعيين کرده است.(29)
بر اين اساس مي توان ادعا کرد که همه اديان الهي حجاب را بر زنان واجب دانسته اند. اسلام نيز که آخرين آئين الهي و کامل ترين اديان است ، آن را تصديق کرده و لباس را هديه اي الهي معرفي کرده ، نه تنها پوشيدن موي سر ، بلکه پوشيدن تمام بدن جز صورت و دست ها را به زنان مؤمن سفارش کرده است.
در حجاب اسلامي افراط و تفريط وجود ندارد. حجاب اسلامي آن گونه که غرب تبليغ مي کند به معناي حبس زن در خانه يا پرده نشيني و دوري از شرکت در مسائل اجتماعي نيست ، بلکه بدين معناست که زن در ارتباطات خود با مردان بيگانه ، موي سر و اندام خود را بپوشاند و به جلوه گري و خود نمايي نپردازد.
قرآن کريم مردان و زنان مؤمن را سفارش مي کند نگاههاي خود را کنترل نمايند و حجاب خود را رعايت کنند ؛ آنگاه زنان مؤمن را تشويق و سفارش مي کند علاوه بر پوشاندن موي سر، گردن و سينه ي خود را هم بپوشانند:
« قل للمؤمنين يغضوا من أبصارهم و يحفظوا فروجهم ذلک أزکي لهم ان الله خبير بما يصنعون و قل للمؤمنات يعضضن من أبصارهن و يحفظن فروجهن و لا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها و ليضر بن بخمر هن علي جيوبهن و لا يبدين زينتهن الا لبعولتهن أو آبائهن أو آباء بعولتهن أو أبنائهن أو أبناء بعولتهن أو اخوانهن أو بني اخوانهن أو بني أخواتهن أو نسائهن أو ما ملکت أيمانهن أو التابعن غير أولي نسائهن أو ما ملکت أيمانهن أو التابعين غير أولي الاربه من الرجال أو الطفل الذين لم يظهروا علي عورت النساء و لا يضربن بأرجلهن ليعلم ما يخفين من زينتهن و توبوا الي الله جميع أيها المؤمنون لعلکم تفلحون؛(30)
اي رسول ما ! مردان مؤمن را بگو تا چشم ها را ( از نگاه ناروا ) بپوشانند و فروج و اندامشان را محفوظ بدارند ... اي رسول ! زنان مؤمن را بگو تا چشم ها را بپوشند و فروج و اندام شان را ( از عمل زشت ) محفوظ بدارند و زينت و آرايش خود را جز آنچه قهرا ظاهر مي شود بر بيگانه آشکار نسازند و بايد سينه و بر و دوش خود را به مقنعه بپوشانند.
قرآن پوشش و حجاب را براي زنان لازم و ضروري مي داند. حال شايد اين سؤال مطرح شود که چرا حجاب و پوشش براي زنان الزامي است ؟ قرآن کريم جواب اين پرسش را به روشني داده فلسفه ي حکم حجاب را بيان کرده است . قرآن کريم مي فرمايد :
« يا أيها النبي قل لأزواجک و بناتک و نساء المؤمنين يدنين عليهن من جلابيبهن ذلک أدني أن يعرفن فلا يؤذين و کان غفورأ رحيما ؛ (31) اي پيامبر ، به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خويشتن را به چادر فرو پوشند که اين کار براي آنکه شناخته شوند تا از تعرض و جسارت ( هوسرانان ) آزار نکشند ، بهتر است و خداوند ( در حق خلق ) بسيار آمرزنده و مهربان است.
حجاب زن مسلمان بر خلاف آنچه غربي ها مي انديشند ، نشان مظلوميت او نيست . حجاب در اسلام محدوديت نيست ، بلکه مصونيت است. حجاب اسلامي بر خلاف سنت مسيحي نشان و سمبل تسلط و اشراف مرد بر زن يا تبعيت زن از مرد نيست. حجاب اسلامي بر خلاف سنت يهودي سمبل تجمل گرايي و تبعيض و تمايز طبقه اي از طبقه ي ديگر نيست. حجاب در اسلام نشان تقوا ، پاکدامني و خدا ترسي زن مسلمان است ، هدف و منظور از حجاب اسلامي مصونيت تمام زنان مسلمان است.
قرآن کريم به جسم و روح و پاکدامني زنان توجه زيادي دارد. قرآن تا آنجا به آبرو و شرافت زن توجه دارد که حتي اگر کسي به ناروا به زني نسبت زنا دهد ، شديدا مجازات خواهد شد:
« و الذين يرمون المحصنات ثم لم يأتوا بأربعه شهداء فاجلدوهم ثمانين جلده و لا تقبلوا لهم شهاده أبدا و اولئک هم الفاسقون ؛ (32) و آنان که به زنان مؤمنه با عفت نسبت زنا دهند ، آنگاه چهار شاهد بر دعوي خود نياورند آنان را به هشتاد ضربه تازيانه کيفر دهيد و ديگر هرگز شهادت آنها را نپذيريد که مردمي فاسق و نادرستند.
پي نوشتها :
1- حجاب در عصر ما ، ص 15.
2- مقدمه اي بر روانشناس زن با نگرش علمي و اسلامي ، ص 206.
3- سوره اعراف ، آيه 22.
4- سوره اعراف ، آيه 22.
5- همان، آيه 26.
6- همان، آيه 27.
7- ويل دورانت ، تاريخ تمدن ، ج 12 ، ص 62.
8- همان، ص 30.
9- Menachem Brayer.
10- Abdel Axeem. sherif , op .cit . p .22.
11- حجازي ، بنفشه ، زن به ظن تاريخ ، تهران ، شهر آب ،ج 1 ، ص 141.
12- همان، ص198.
13- فردوسي، ابوالقاسم ، شاهنامه ، مصحح: ژول مول ، شرکت سهامي انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي ، 1370 ، چ 5 ، ج 7 ، ص 2223.
14- ر.پ ، آ ، دزي ، فرهنگ البسه مسلمانات ، مترجم : حسينعلي هرون ، تهران ، بنگاه ترجمه و نشر کتاب ، 1359، ص 129.
15- همان.
16- محمد ، اسداله ، گزيده اي از بهشت جوانان ، قم ،سبط اکبر ، چ 1 ، ص 183.
17- سوره احزاب ، آيه 53.
18- عابديني ، احمد ، سيري در آيات حجاب ، مجله فقه ، ش 23 ، س 7 ، بهار 79 ، ص 51.
19- سوره نور ، آيه 31.
20- فتاحي زاده ، فتحيه ، حجاب از ديدگاه قرآن و سنت ، قم ، مرکز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، 1376 ، ج 2، ص 26 ، برگرفته از العين ، ج 7 ، ص 387.
21- فخر رازي ، التفسير الکبير ، ج 23 ، ص 205.
22- مسئله حجاب ، ص 181.
23- فروع کافي ، ج 5 ، کتاب النکاح ، باب ما يحل النظر اليه من المرأه ، ص521، ح 1.
24- وسائل الشيعه ، ج 14 ، ابواب مقدمات نکاح ، باب 109 ، ص 146 ، ح 5.
25- أبي داوود سليمان بن اشعث سجستاني الازدي ، سنن أبي داوود ، دار احياء السنه النبويه ، ج 4، باب قيما تبدي ء المرأه من زينتها ، ص 64.
26- سوره نور ، آيه 31 .
27- همان ، آيه 60.
28- ابوعلي الفضل بن الحسن طبرسي ، مجمع البيان ، تهران ، کتاب فروشي اسلاميه ، 1374 هـ . ق ، ج 7 ، ص 155 ، ذيل آيه 60 سوره نور.
29- چادر و مقنعه از ديدگاه قرآن و حديث ، ص 55-89.
30- سوره نور ، آيه 31-30.
31- سوره احزاب ، آيه 59.
32- سوره نور ، آيه 4.
منبع: ماهنامه ي پيام زن /خ