هرچه در کارتان باتجربه تر و متخصص تر مي شويد براي رسيدن به موفقيت به علم، مهارت و استعداد نياز داريد.
مرحله اول (خود)
وقتي اولين کارتان را به دست مي آوريد، اولين چيزي که از شما انتظار مي رود مهارت هاي تکنيکي، درک خوب از تئوري و اصول حيطه کارتان است. از شما انتظار مي رود دستورالعمل ها را به درستي و با اطمينان اجرا کنيد.
خيلي زود در کارتان تکنيکي مي شويد و علم زيادي در حيطه کارتان پيدا ميکنيد. متخصصي مي شويد که فارغ التحصيلان جديد مي توانند به خوبي از شما راهنمايي بگيرند و براي همکارانتان هم مشاور خوبي خواهيد بود.
مرحله دوم (ابزارها)
بعد از چند سال کم کم راه هاي بهتري براي انجام فعاليت هايتان پيدا مي کنيد. هدفتان انجام کار بيشتر، در مدت زمان کمتر و با تلاش کمتر خواهد بود. شما جوان، پرانرژي، و بسيار مشتاق به کار هستيد. ديگر از کارهاي تکراري و يکنواخت خسته خواهيد شد.
از اينرو يا ابزارهاي لازم براي آنرا خودتان مي سازي و يا از ابزارهاي موجود در بازار استفاده مي کنيد. درنتيجه دانش ابزارآلات موجود، طريقه استفاده و ماهر شدن در آنها بخش بسيار مهمي از ليست مهارت هاي شما خواهد شد.
مرحله سوم (مردم)
وقتي مهارت هاي تکنيکي در حيطه کارتان به دست آورديد و در استفاده از ابزارآلات هم ماهر شديد، عملکردتان بسيار بهتر از همکارانتان خواهد شد. از اينرو شرکتي که براي آن کار مي کنيد، تصميم مي گيرد که شما را به کادر مديريت ارتقاء درجه دهد. شما ديگر يک مدير پروژه خواهيد بود.
در برخي شرکت ها دو خط پيشرفت کاري وجود دارد، يکي نردبان مهارت تکنيکي است و ديگري نردبان مديريت. ممکن است مسئوليت مديريت پروژه را قبول نکنيد و دوست داشته باشيد که سِمَت متخصص فني يا مشاور فني را به دست آوريد.
انتخابتان هرچه که باشد در اين مرحله کارتان خواهيد ديد که همکارانتان که مهارت هاي مديريتي بالاتري دارند، پاداش بيشتر، ترفيع سريعتر و حقوق بيشتري عايدشان مي شود. درنتيجه در مرحله سوم شما چه مستقيماً مسئول بازده کاري يک تيم هستيد يا مشاور و راهنماي پروژه هاي مختلفيد، نياز به مهارت هاي مديريتي داريد.
پرورش روابط ميان فردي، مذاکره، انگيزه، مربي گري و راهنمايي افراد تازه کار مستقيماً بعنوان يک مدير پروژه يا ضمني بعنوان متخصص فني مهمترين نياز اين زمان شماست. با موفقيت در اين جوانب بسيار موثرتر و کارامدتر خواهيد شد و با سرعت و تلاش بيشتري به سمت موفقيت حرکت مي کنيد.
مرحله چهارم (مشتري)
يکي از مهمترين روابط و انتظارات که با آن روبه رو خواهيد بود درمورد مشتري هايتان است.
مشتري ديگري که انتظارات و روابط او بايد در ذهنتان باشد، مدير کل تان، همکاران و سوپروايزرهاي او هستند. اين مشتري هاي مهم چه فکري درمورد شما مي کنند؟ آيا منبع باارزشي براي آنها به حساب مي آييد؟
متوجه خواهيد شد که در زندگي فردي که مشتريانش را خوشحال و راضي نگه مي دارد شناخت بيشتري پيدا مي کند و سريعتر در کارش ترفيع مي گيرد.
مرحله پنجم (ابزارها و تکنيک هاي PM، اصول و روش پردازش)
اين روزها با تاکيد بر کيفيت تحويلات هر کمپاني از تعداد زيادي ابزار و تکنيک هاي مديريت پروژه استفاده مي کند تا به بازده بيشتر و پايدارتري برسد. شما بايد بتوانيد در اين ابزارها و تکنيک ها استاد شويد تا اطلاعاتي که مدير کل تان نياز دارد را فراهم کنيد.
علاوه بر اين بايد درصدد راه هايي براي ارتقاء فرايند و بالا بردن بازده باشيد. بايد مطمئن شويد که همه کارکنان از اهميت ارتقاء فرايندها آگاهند. همکار روبه رويي شماست که دقيقاً مي داند چطور مي تواند کاري را بهتر انجام دهد.
مرحله ششم (تيم هاي کارکردي، پروژه هاي پيچيده بزرگ)
وقتي تيم هاي کارکردي را مديريت مي کنيد به چيزي بيش از مهارت هاي مردمي، پروژه و ابزار نياز داريد. شما به حمايت بسيار زيادي از طرف فرهنگ و طريقه کار شرکت نياز داريد. فرهنگ تعاوني شرط لازم براي موفقيت چنين تيم هايي است. سياست قرض گرفتن منابع خطراتي براي موفقيت پروژه ها خواهد بود.
در کار کردن با پروژه هاي پيچيده بزرگ نياز به مهارت هاي مذاکره اي و انگيزشي، ارتباطي و تشويقي به ميزان بالاتري داريد. بايد مراقب خطرات احتمالي و مهارت هاي گزارشي باشيد و اطمينان يابيد که عملکردهاي لازم انجام گيرد. براي پروژه هاي بزرگ، مسئله سوددهي بايد دقيق تر بررسي شود. آيا سازمان ابزارهاي لازم براي انجام آن را دارد؟ درغير اينصورت بايد بتوانيد مقياس ها و نقطه هاي بازرسي را تعريف کنيد تا پروژه هاي بزرگ و پيچيده از نظر مالي سوددهي داشته باشند.
مرحله هفتم ( مديريت واحد تجارت)
درست مثل مورد پروژه هاي بزرگ و پيچيده، شما بعنوان مدير واحد تجرتي شرکت بايد مراقب حاشيه سود باشيد. شرکت دستاوردهاي بلند و کوتاه مدن و اهداف واحد تجارتي را به ياد داشته باشيد. بايد بدانيد که چطور آنها را خودتان با در نظر گرفتن وضعيت بازار، مشتري هاي کنوني و احتمالي، قدرت و ضعف تيمتان تعريف کنيد.
بازار مدام در تغيير است. وجود تغيير تنها چيزي است که تغيير نمي کند. مشتري ها مي آيند و مي روند و پروژه هاي آنها نيازمند تغيير است. تکنولوژي تغيير مي کند و اين نيز روي پروژه هاي شما تاثير مي گذارد. تحقق نيازهاي تيم بايد از قبل برنامه ريزي شود تا پروژه هاي خوب را فقط به خاطر نبود مهارت انساني از دست ندهيد.
بنابراين به عنوان مدير واحد بازرگاني شرکت شما شروع به بررسي مسير حرکت شرکت مي کنيد.
اينها 7 مرحله اصلي دانش و مهارت هستند که بايد در آنها خبره شويد. بااستفاده از راهکارهايي که در اين مقاله ذکر شد و استفاده از توانايي ها و مهارت هاي خود مي توانيد هميشه در کارتان اول باشيد.
منبع:http://www.mardoman.net/س