جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
پرواز سفيد
-(7 Body) 
پرواز سفيد
Visitor 696
Category: دنياي فن آوري
نويسنده: داوود بختياري دانشور
قبل از اينکه داخل شود، اقدس را جلوي پله ديد.چشمان دخترک از شادي برق مي زد.
-مامان يک داداش ديگر برايمان آورده.مي گويد اسمش عباس است؛عباس آقا بابايي!
عباس بابايي درروز چهاردهم آذر ماه سال 1329 در شهر قزوين و در خانواده ي مذهبي به دنيا آمد. از همان کودکي، به خاطر هوش فراوانش مورد توجه خانواده و مردم قرار گرفت.در هفت سالگي پا به دبستان گذاشت و دوره ابتدايي را با موفقيت به پايان رسانيد.دوره ي متوسطه را نيز در همان شهر به پايان رساند و پس از موفقيت در کنکورسراسري،در حالي که در رشته پزشکي پذيرفته شده بود، به خاطر علاقه به خلباني داوطلب تحصيل در دانشکده ي خلباني نيروي هوايي شد.
پس از گذراندن دوره ي آموزش مقدماتي براي تکميل تحصيلات در سال 1349 به آمريکا رفت.کشور آمريکا با تمام زرق و برقش نتوانست عباس را که سالها در خانواده اي مذهبي رشد کرده بود،جذب خود کند.
در آمريکا،آنچه او را از ديگران متمايز مي کرد، پشتوانه مذهبي و ممتاز بودنش درتحصيل بود.به طوري که در پايگاه «ريس» آمريکا،فرمانده پايگاه او را به عنوان کاپيتان تيم واليبال پايگاه معرفي کرد.به گفته ي عباس،خلبان شدن او با عنايت خداوند بوده است.
درست در زمان فارغ التحصيل شدن،پس از گذراندن تمام مراحل تحصيل،آخرين نفري که مي بايست پرونده فارغ التحصيلي او را امضا کند،فرمانده پايگاه بود. به خاطر گزارشهايي که به رئيس دانشکده -يک ژنرال آمريکايي -داده بودند،مي خواست از دادن گواهينامه خلباني به او خودداري کند.درست زماني که ژنرال مي خواهد رد صلاحيت عباس را زير پرونده ي او بنويسد،کسي از بيرون او را صدا مي زند.ژنرال، پس از بازگشت،عباس را در حال نماز مي بيند.وقتي علت کارش را مي پرسد، عباس کامل و
مفصل در مورد دين خود توضيح مي دهد.ژنرال پس از چند لحظه سکوت نگاه معنا داري به او مي کند و مي گويد: «همه ي مطالبي که در پرونده تو آمده،مثل اينکه راجع به همين کارها است.»
بعد لبخندي مي زند و خودنويس را از جيبش بيرون آورده و پرونده را امضا مي کند. عباس بعدها مي گويد:«آن روز به اولين محل خلوتي که رسيدم،به پاس اين نعمت بزرگي که خداوند به من عطا کرده بود،دو رکعت نماز شکر خواندم.»
پس از بازگشت به ايران به همراه چند نفر ديگر از هم دوره ايهايش براي پرواز با هواپيماي اف - 14 انتخاب و به اصفهان منتقل شد.
متن کتاب "پرواز سفيد"
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image