اختلافات اساسي در مهم ترين کتاب بهائيان و کتابشناسي آن
پنج شش سال پيش آنان مي خواستند به مناسبت تصادف سال 1390 هجري با صدمين سال قمري تدوين اقدس، کتاب مزبور را در صورت تازه اي با تشريفات جشن يادبود مخصوصي انتشار بدهند و پس از سالهاي متمادي که ديگر به هيچ نسخه خطي و چاپي تازه اي از آن در اختيار مريدان قرار نگرفته بود اقدس چاپ جديدي در دسترس ايشان قرار دهند. نمي دانم چه باعث شد که بار ديگر بلا حاصل وتصميم به سکوت ونسيان امر گرفته شد.
شايد موضوع زبان کتاب باعث بر اين تصميم به فروگذاشت شده باشد، چه در ميان اين فرقه به ندرت پيرو عرب زباني پيدا مي شود که از اين متن عربي بتواند استفاده کند و آنان که زبان عربي را نيکو آموخته باشند از درک معني و لفظ عبارات آن لذتي را که از يک اثر ادبي و مذهبي و اخلاقي معروف عربي مي برند انتظار نخواهند داشت.چنان که مي دانيم نود و هفت درصد کساني که در آسيا و آمريکا و آفريقا به اين اسم و رسم شناخته شده اند، فارسي زبان مادري ايشان است و به زبان اقدس که عربي خاص است کوچکترين آشنايي ندارند. در اين صورت انتشار ترجمه فارسي آن به طور مسلم بر چاپ متن عربي خيلي ترجيح دارد. عجب است در طي صد سال متوالي، هرگز حضرات در صدد ترجمه اين کتاب مهم خود به زبان ديگري اعم از فارسي و انگليسي و ترکي و غيره برنيامده اند و تا کنون اگر احياناً به زبان ديگري ترجمه شده باشد از طرف مسيحيان روسي و آمريکايي بوده چنان که تومانيسکي خاورشناس روس در 1899 ميلادي ترجمه اي از اقدس به زبان روسي کرد و در 1961 اين دفتر به وسيله الدرو ميلر از داعيان پروتستاني امريکايي که سالها در ايران زيسته بودند به زبان انگليسي ترجمه و چاپ و انتشار يافت.در صورتي که هنوز يک فرد يا هيأت بهائي در شرق و غرب دست به چنين اقدامي نزده است، اين مسامحه و دفع الوقت در ترجمه و تفسير و چاپ متن اقدس به تدريج توليد چنين بدگماني کرده که اين فرقه بدين کتاب اساسي خود توجهي ندارند در صورتي که جز آن مبنايي براي تشخيص وظايف و تکاليف شرعي خود نمي توانند سراغ کنند.
اقدس از حيث حجم مطلب تخميناً به اندازه يک نهم کتاب خداست که جمع کلمات قرآن کريم بنا به محاسبه اي شصت وشش هزار کلمه مي باشد و هفت هزار کلمه عربي را براي ترجمه يا چاپ تازه چندان توليد زحمت و صرف وقت نمي کند. پس اين بي توجهي را بايد معلول علت اساسي ديگري دانست که براي امثال اغيار درست آشکار نيست.وقتي به اين متن قديمي اقدس دسترسي حاصل شد که چهار سال پس از تاريخ تدوين اصل و چهارده سال پيش از تاريخ نخستين انتشار تحرير يافته و همه قرائن نسخه شناسي از خط و کاغذ و اسلوب تحرير اصالت و قدمت نسخه را تأييد مي کرد. موقع را براي تطبيق آن با نسخه چاپ استاندارد بمبئي غنيمت شمرد ه و آنها را با يکديگر از آغاز تا انجام سنجيده در ضمن تطبيق به ندرت صفحه اي از نسخه چاپي را با متن خطي قديم (94) مطابق يافته بلکه موارد اختلاف در 64 صفحه به بيش از دويست مورد رسيد که در صفحه 57 و 60 حتي چند سطر متوالي از نسخه چاپي حذف شده بود. (کليشه 3 و 6) نسخه خط 1294 چنين به پايان مي رسد : (کليشه 2)
«هذا سبب الاتحاد لو انتم تعلمون و العلة الکبري للاتفاق و التمدن لو انتم تشعرون . انا جعلنا الامرين علامتين لبلوغ العالم و هو الاس الاعظم نزلناه في الواح اخري.و الثاني نزل في هذا اللوح البديع . ختمتها في يوم چهارشنبه 7 شهر صفر المظفر سنه 1294». در صورتي که نسخه چاپ بمبئي بدين سان پايان مي پذيرد:«.و الثاني نزل في هذا اللوح البديع، قد حرم عليکم شرب الافيون انا نهيناکم عن ذلک نهياً عظيماً في الکتاب و الذي شرب انه ليس مني اتقوالله يا اولي الالباب.» بدين ترتيب معلوم مي شود حرمت شرب افيون يا به عبارت ديگر کشيدن ترياک بدين صراحت سالها بعد از تدوين کتاب اقدس و درحين اقدام به طبع بر آن افزوده شده است. پس از تطبيق نسخه چاپي با نسخه خطي ،موارد اختلاف را درکنار صفحه ها بر حاشيه ها يادداشت کرد و به بررسي آنها پرداخت و دريافت آن چه که در نسخه چاپي غالباً تغيير يافته همانا کلماتي بوده که از نظر قواعد زبان عربي به نظر ناشران مجاز کتاب درست نيامده و بنا به اجازه اي که از طرف بهاء در دست داشتند به اصلاح و تبديل آنها پرداخته اند.
اين اصلاحات گاهي املائي بوده مانند"عفي" در سطر 7 از صفحه 5 نسخه خطي که به عفاي چاپي اصلاح شده و يا آن که از نظر نحوي تصور اشکالي مي شده مانند «ان يبلغ رشدهم » خطي ک «ان يبلغوا رشدهم» در نسخه چاپي شده است. اين نوع تغيير کلمات قسمت اعظم اختلاف را در بر مي گيرد و کم کردن چند سطر در صفحه هاي 57 و 60 گويي به رعايت بلاغت لازم شده ولي افزايش حکم ترياک در پايان نسخه چاپي شايد بنا بر ضرورتي مربوط به موقع چاپ صورت گرفته باشد و آن موضوع دخالت هاي فقهاي شيعه در کار کشيدن تنباکو و توتون و تأثير فوق العاده اي که فتواي حرمت دود در ايران بخشيده بود سران اين فرقه را هم به بذل همتي وادار ساخته است.
به هر صورت چنان که در نسخه «هو صاحب الحب و الوفاق في بيان…» که در 1315 هجري هنگام بالا گرفتن اختلاف ميان فرزندان ميرزاحسينعلي در بمبئي به چاپ رسيده ميرزا محمد علي غصن اکبر وميرزا آقا جان خادم اجازه تجديدنظر در نوشته هاي بهاءالله و از جمله اقدس راداشته اند و بر اين اساس آن چه را که در اقدس از آرايش و افزايش و کاهش لفظ و عبارت روا ديده اند به کار برده اند و در نتيجه ميان اقدس خطي و چاپي اختلاف صورت فوق العاده به وجود آورده اند. پيش از آن که نسخه اقدس چاپ بغداد انتشار يابد، مردم عرب زبان عراق و سوريه و فلسطين و مصر به ندرت از وجود چنين کتابي در دست حضرات آگاهي داشتند و دور انديشي عقلاي فرقه در دور نگاهداشتن کتاب اقدس از چشم قوم عرب شايد تنها مربوط به مخالفت وجود چنين کتابي با صورت ظاهر ادعاي آنان نبوده که فرقه اي از صوفيه شمرده مي شدند بلکه براي عدم استحضار فضلا و ادباي عرب بر اسلوب تحرير چنين کتابي بوده که لااقل در هر صفحه آن از لحاظ عربي نويسي به طور متوسط سه چهار مورد قابل اعتراض به نظر مي رسد.
پيش از بروز اختلاف ميان فرزندان بها چنين معمول شده بود که اقدس را با وصيت نامه بها يا کتاب عهد و مجموعه سوال و جوابي در باره احکام غير منصوص با هم بنويسند .در يک مجموعه که نسخه اي از آن به خط زين المقربين در سال 1310 به اختيار انور ودود مهاجر بهائي زاده و برگشته از حيفا و عکا بود که از آن در کتاب رديه خود جمله ها و کليشه هاي متعدد نقل کرده است و نوشته که نسخه ديگري از همين مجموعه را يکي از خويشاوندان او به موزه بريتانيا داده است.بعدها که موضوع کتاب عهدي منتفي شد و اغصان آن شجره مورد سب و لعن بهائيان قرار گرفتند گويي در ميان آن رساله سوال و جواب فارسي با متن عربي اقدس جنسيتي ديده نمي شد که هر دو را از پهلوي اقدس عربي جدا کردند. مسلم است هر بهائي و بهائي زاده طرفدار عبدالبهاء">عباس افندي و شوقي افندي که ميرزا محمد علي غصن اکبر و ميرزا آقاجان خادم را ناقض و دشمن و سزاوار سب و لعن مي داند،حاضر نيست کتابي را که اين دو تن هنگام چاپ به اصلاح آن همت گماشته اند و حتي الامکان از نقاط قابل اعتراض آن کاسته اند به چشم رضا ورغبت بنگرد و يا آن که به تجديد چاپ و انتشار آن همت گمارند. چه اين اقدس در حقيقت اقدس غصن اکبري است نه غضن اعظمي .
از طرف ديگر صرف نظر کردن از اصلاحات و تغييرات مسطور و مطبوع و بازگشت به صور خطي نامطبوع بار ديگر سراسرمتن اقدس را در معرض انتقاد ناقدان خودي و بيگانه قرار مي دهد که به اشکالات املايي و صرفي و نحوي وبياني آن ناگزير از اشاره خواهند بود. پس همان بهتر که اين کتاب پر ماجرا را مانند هشتاد سال گذشته ناديده بگيرند و از آن مانند مجردات نامقيد و غيرقابل مشاهده سخن بگويند. توضيح مقداري از مطالب مورد نظر با ملاحظه اوراق زيراکس شده از نسخه هاي خطي و چاپي در کليشه هاي 1 و 2 و 3 و 4 و 5 و 6 خاطرنشان خوانندگان مي گردد نيازي به تفصيل ندارد.
ماهنامه "گوهر" سال چهارم شماره 11 و 12 بهمن و اسفند 2535 شماره مسلسل 48 و 47 صفحات 910-906
منبع: بهائي پژوهي/س