چگونه ميتوانيم به رشد ذهني فرزندمان کمک کنيم؟
حتما ميدانيد که هيچ کودکي نابغه به دنيا نميآيد ولي نقش کسي که او را پرورش ميدهد و در مورد اهميت آموزش قبل از دبستان و رشد مغزي کودکان اطلاع دارد، بسيار مهم است زيرا اين شانس را به کودک ميدهد تا بيشتر از همسالانش بياموزد و استعدادهاي نهفتهاش به شکوفايي برسد.
البته اغلب ما قدرت آموختن کودکان را دستکم ميگيريم و به تواناييهاي آنها درست توجه نميکنيم، در حالي که اين کار در درجه اول اهميت قرار دارد. شايد به عنوان والدين کودکان 5 تا 9 ساله فکر کنيد، تمام تلاش خود را براي رشد ذهني فرزندانتان انجام دادهايد. از هنگام نوزادي برايشان کتاب خواندهايد، سرگرميهاي فکري و اسباب بازيهاي ذهني برايشان تهيه کردهايد، آنها را با کتابخانه آشنا کردهايد و اکنون هم در يک مدرسه خوب درس ميخوانند. اما آيا بايد از اين پس خيالتان راحت باشد؟ پدر و مادر با تشويق هر گام کوچک کودک، کمک بزرگي به خلاقيتهاي بزرگتر وي در آينده خواهند کرد. اکنون محققان معتقدند که تحريکهاي ذهني کودکان از سوي والدين نقشي بسيار مهم در تقويت هوش آنها دارد.
نقش پدر و مادر تنها به دوران کودکي و نوجواني محدود نميشود زيرا فرزندان در جواني و بزرگسالي هم به پشتيبان و راهنما نياز دارند. بنابراين به نظر ميرسد به منظور برنامهريزي کمک به ذهن فرزندان، محدوديت زماني داريم. دانشمندان معتقدند نيازي نيست براي دستيابي به اين هدف، آموزشهاي رسمي خاصي را براي کودک در نظر بگيريم. آنچه ضروري است ايجاد فضاي مناسب و تحريککننده براي تعليم روزمره است و براي اين منظور، متخصصان رعايت توصيههاي زير را ازابتداي کودکي پيشنهاد ميکنند.
عوامل موثر بر افزايش هوش کودک
مطالعهها نشان ميدهند ژن و محيط هر دو سهم فراواني در افزايش هوش کودک دارند و در اين راستا عوامل محيطي را سلامت، تغذيه و تربيت خانوادگي معرفي کردهاند. براساس يافتههاي اخير، حتي اگر ژنها نقش اصلي در ميزان ضريب هوشي افراد داشته باشند، هرگز نميتوان تاثير والدين را بر ذهن کودک ناديده گرفت. به خصوص در سالهاي اول زندگي کودک، وقتي مغز هنوز در حال شکل گيري و تکامل است، توجه والدين حتي اگر شرکت در بازي سادهاي چون دالي موشک باشد به ايجاد مداربنديهاي مغزي پيچيده و ضروري و تقويت آن براي ارتقاي هوش کودک کمک ميکند.
دوسال اول زندگي؛ دوران طلايي رشد مغز
دکتر کريگ رمي، استاد روانشناسي کودک، ميگويد: «واقعا لازم است والدين بدانند که چقدر دادههايشان به فرزندان، مهم و سرنوشتساز است و کودک از سنين بسيار پايين و بدو تولد تحت تاثيرتربيت والدين قرار ميگيرد.» در عين حال، تحقيقات دانشمندان روي دو گروه شاهد و آزمايشي از کودکان نشان داده است که تجارب و تعاليم دوران کودکي روند رشد و تکامل مغزي را تسريع و تقويت ميکند. دو سال اول زندگي به نوعي دوره طلايي رشد مغزي کودک است و اين زمان دوران ايجاد ارتباطهاي مغزي به حساب ميآيد. در اين سن در مغز، بيش از 300 تريليون ارتباط وجود دارد و در همين زمان سلولهايي که هنوز مرتبط نشدهاند و مورد استفاده قرار نگرفتهاند غيرقابل استفاده ميشوند.
به چشمان کودک نگاه کنيد
چشمان نوزاد در شش هفتگي تا فاصله 5/17 سانتيمتري متمرکز ميشود و اين دقيقا به اندازه فاصلهاي است که شما کودک را جلوي خود نگه ميداريد و به صورت او نگاه ميکنيد. اين عمل ارتباطهاي مغزي را به الگويي تشخيصي که با هر بار ديدن تقويت ميشود، تبديل ميکند و به کودک کمک ميکند در شناخت مفاهيم مشابه و نامتشابه مهارت بهتري کسب کند.
با کودکتان صحبت کنيد
دکتر هوتن لوچ، فوق تخصص روان شناسي کودکان دانشگاه اوهايو معتقد است: «فرمانهاي اوليه زباني براي کودک بسيار مهم هستند زيرا زبان در موفقيت عملکرد ذهني بسيار اهميت دارد و هر درک و استنباطي از زبان به ايجاد توانايي کلاميو بيان صحيح لغتها کمک ميکند و اين در حالي است که دامنه لغتهاي کودک به طور مستقيم با ميزان صحبت والدين طي دو سال اول زندگي او ارتباط دارد.»
کنجکاوي کودک را تحريک کنيد
همگام با رشد جسماني کودک، قدرت تفکر و انديشه او نيز در حال رشد و شکوفايي است. او از طريق تجربه وقايع جديد در زندگي دنيا را ميشناسد و آن را کشف ميکند. نيازي نيست کنجکاوي را به بچهها آموزش دهيم، بلکه بايد وجود سرشار از کنجکاويشان را به صورت هدفمند ارضا کنيم. پدر و مادر با تشويق هر گام کوچک کودک، کمک بزرگي به خلاقيتهاي بزرگتر وي در آينده خواهند کرد.
براي اشيا اسم بگذاريد
کودکان حتي پيش از آنکه بتوانند صحبت کنند، قادرند بسياري چيزها (براي مثال اجسام مختلف و رنگها) را درک کنند. در اين سن اگر به او بگوييد: «عروسک خرسي سفيدت را بياور.» او دقيقا ميداند اين اسم متعلق به کدام اسباب بازياش است. بنابراين يکي ديگر از وظايف والدين نامگذاري انواع رنگها، اندازهها و شکلها براي تقويت درک کودک است.
موفقيت کودکتان را جشن بگيريد
وقتي کودکتان موفق ميشود براي اولين بار از فنجان آب بخورد و شما فرياد شادي سر ميدهيد، اين عمل شما نه تنها او را خوشحال ميکند، بلکه ارتباطهاي قشر جلويي مغز و بخش دروني مغز او را که جايگاه احساسها است، تقويت ميکند. بين 10 تا 18 ماهگي اين ارتباطهاي مغزي شکل ميگيرد. براي مثال وقتي اولين گامهاي او را تشويق ميکنيد، اين عمل باعث خوشحالي او ميشود و در پي آن جرياني از مواد شيميايي در مغز او آزاد ميشود که اين چرخه را تقويت ميکند. در مقابل، هرگونه بيتوجهي والدين به رفتارهاي کودک، موجب تقويت نشدن چرخه ارتباطهاي مغزي او ميشود و کودک نسبت به انجام کارهاي جديد دلسرد ميشود. در عين حال، دامنه لغتهاي کودک به ميزان صحبت والدين طي دو سال اول زندگي او بستگي دارد.
فقط پدر و مادر نباشيد
هرگز توجه خود را از فرزندانتان دريغ نکنيد. گرچه توجه والدين در سنين پايين براي کودک بسيار مهم است، اما پيشرفت ذهني و هوشي او در اين سنين به پايان نميرسد. شبکههاي عصبي بهخصوص آنها که به احساسها مربوط ميشوند تا سنين نوجواني در حال توسعهاند. بنابراين با افزايش سن ميتوانيد به کتاب خواندن فرزندتان اهميت بيشتري بدهيد، او را در گفتوگوهاي خانوادگي سهيم کنيد، از وي نظر بخواهيد، به او موسيقي بياموزيد و نيز مشوقي مهربان برايش باشيد. علاوه بر اينها، نقش ما به عنوان پدر و مادر تنها به دوران کودکي و نوجواني محدود نميشود زيرا فرزندان در جواني و بزرگسالي هم به پشتيبان و راهنما نياز دارند.
مهدکودک استاندارد و افزايش هوش کودک
شما يک روز فرزند خود را زير نظر بگيريد، آنگاه بيشتر سوالهاي او را جدي خواهيد گرفت. زيرا ميفهميد که چه چيز او را شادتر ميکند، چه چيزي موجب تمرکز بيشتر فکر او ميشود و چه چيز علاقه او را طولانيتر به اشيا و محيط اطرافش ميکند. پس آموزش قبل از دبستان، به اين معني است که والدين کشش و ظرفيت آموزشي فرزندشان را درک کنند و خواستههاي مغز در حال رشد او را فهميده، اطلاعاتي را در اختيارش بگذارند که ذهن کودک به آن نياز دارد.
گاهي پدر و مادرها کودک خود را تحت تمرينهاي مداوم و آموزشي قرار ميدهند که ممکن است رشد فکري او را محدود کند. ممکن است والدين در تختخواب يا محل بازي با اين تصور که طفل را تربيت ميکنند، مانع رسيدن او به خواستههايش شوند، يا سر او فرياد بکشند تا او را آرام کنند. بايد بدانيد که کودک نياز به تحرک و فعاليت بدني دارد. او ميخواهد به اشياي مختلف نگاه کند، به آنها دست بزند. حرکت کند و صداها و آهنگها را بشنود. همچنين دوست دارد را به اطراف حرکت دهيد تا چيزي را بگيرد. اين کارها همانقدر براي او اهميت دارد که هنگام گرسنگي، غذا برايش مهم است. والدين ممکن است ناراحت شوند، از اينکه طفل آنها نميخواهد کاري که آنها دوست دارند انجام دهد و اصرار دارد که خواستههاي خود را انجام دهد. براي مثال کودک با وجود ممانعت والدين از جايي بالا ميرود، چيزي را هل ميدهد يا پاره ميکند. البته پدر و مادر کارهاي زيادي را به طور غريزي براي پرورش فکري کودکشان انجام ميدهند و اين در حالي است که از تلاش خود براي رشد و پرورش وي مطلع نيستند. به همين دليل است که توصيه ميشود بعد از سن 3 سالگي و به صورت پاره وقت کودک خود را به يک مهد کودک استاندارد بفرستيد تا از بيشترين بهره هوشي بهرهمند شود.
منبع:www.salamat.com