برخلاف باور عده زيادي از مردم، لباس امروز ديگر تنها جنبه پوششي براي افراد ندارد. چون لباس افراد اولين نقطه برخورد بصري مخاطبان است، ميتواند اطلاعات فراواني را از صاحب خود به فرد مقابل منتقل کند. در واقع لباس به نوعي نماينده شخصيت افراد و نشاندهنده تمايلات شخصي و ويژگيهاي رواني آنهاست؛ به نحوي که حتي ميتواند طرز تفکر و دستهبنديهاي گروهي در ذهن افراد را نيز مشخص ميکند. به همين دليل است که در دنيا، سالهاي سال است که روي اين موضوع تمرکز شده است و شرکتهاي توليدکننده پوشاک سعي ميکنند محصولات خود را منطبق بر نيازهاي عموم جامعه و انتظار آنان طراحي کنند تا از نظر اقتصادي دچار زيان نشوند.
شيوههاي موفق در دنيا
يکي از سوالاتي که شايد در ذهن بيشتر مردم وجود داشته باشد، اين است که چرا مُد در کشورهاي غربي به راحتي در ميان مردم اپيدمي (همهگير) ميشود و حتي به ديگر نقاط دنيا صادر ميشود؟ اين کشورها و توليدکنندگان آنها سالهاست که روي نظام رواني افراد جامعه کار کرده و به اين نتيجه رسيدهاند که افراد لباسهايي را انتخاب ميکنند که به نحوي با نظام رواني و شخصيت آنها در ارتباط باشند. اين شرکتها توانستهاند با استفاده از علم روانشناسي و شناخت ناخودآگاه افراد، آنها را جذب طرحهاي خود کرده و بدون اعمال زور و اجبار، آنان را خريدار محصولات خود کنند. حتي اين موضوع به حدي پيش رفته که برندهاي معتبر اغلب سبک زندگيهايي را براي محصولات خود تعريف کرده و اين نکته را القا ميکنند که کساني که از اين محصولات استفاده ميکنند داراي همان ويژگيهاي مثبت هستند.
مُد در ايران
متاسفانه پرداختن به پديده مُد نه فقط در مورد افراد سايز بزرگ که بهطور کلي در اين سالها در کشور ما بسيار مغفول واقع شده و به هيچوجه موردتوجه قرار نگرفته است. اينکه ما بدون توجه به ساختارهاي روانشناسي و جامعهشناسي، پوشاکي را توليد کنيم و از مردم انتظار داشته باشيم حتما از آن تبعيت کنند، چندان منطقي به نظر نميرسد. شايد به همين دليل هم هست که بازار چندميليارد توماني داخلي پوشاک به تدريج از دست ما خارج شده است. در واقع، بيشتر توليدکنندگان ما آشنايي خاصي با اين پديده ندارند و توليدهاي انبوه پوشاک در کشور ما بر اساس يک سري الگوهاي کليشهاي است که تطابق خاصي هم با شرايط و ويژگيهاي مردم جامعه ندارد. توليدکنندگان بايد با مُد آشنا باشند و در اين زمينه آموزش ببينند. وقتي که توليدکننده لباس از عناصر روز براي توليد با کيفيت پوشاک مطلع باشد، براي رسيدن به سود اقتصادي مناسب از اين فاکتورها استفاده خواهد کرد.
مُد، پوشاک و اقتصاد
صنعت پوشاک در جهان سهم عمدهاي از اقتصاد کشورها را بر عهده دارد. در کشور ما نيز حدود 300 هزار کارگر در کارگاههاي توليدي پوشاک مشغول به فعاليت هستند. در نتيجه اگر اين صنعت در کشور به هر دليلي از عرصه رقابت خارج شود، زيان مالي فراواني را براي کشور به دنبال خواهد داشت. ما در اين زمينه ضعفهاي بزرگي داريم که برطرفکردن اين ضعفها نياز به زمان و سرمايهگذاري ويژهاي دارد. در حال حاضر اين صنعت در جهان نزديک به 300 ميليارد دلار بهره اقتصادي به همراه دارد و توقع اين است که کشور ما که حدود يک درصد خشکي زمين را در اختيار دارد، بتواند يک درصد اين سودآوري را در اختيار داشته باشد که متاسفانه هرگز اين طور نبوده است.
مُد و افراد درشتاندام
به هر حال افراد درشت اندام يا سايز بزرگ و چاق نيز درصدي از جمعيت جامعه را تشکيل ميدهند و توجه به سليقههاي آنان ميتواند علاوه بر بهره اقتصادي، سلامت روانيشان را تامين کند. اين افراد با استفاده از مُد روز ميتوانند خود را عضو گروههاي مختلف جامعه بدانند و به اين ترتيب خود را عضوي فعال در جامعه تلقي کنند. جالب است که در کشورهاي پيشرفته در زمينه مُد در دنيا نه تنها طراحي لباس بر اساس ويژگيها و خواستههاي اين افراد انجام ميشود، بلکه حتي مانکنهاي درشتاندام هم براي نمايش اين لباسها وجود دارند. اگر اين توجه در نگاه کلي به اين افراد صورت نگيرد، افراد درشتاندام يا چاق به دليل عدم پيروي ظاهري با جريان طبيعي اجتماع دچار ناراحتيهاي روحي ورواني شده و از بافت جامعه جدا ميشوند. افرادي با اين ويژگيها در جامعه ما دو حالت عمده دارند؛ اول گروهي هستند که توانايي مالي براي تامين هزينههاي طراحي لباس را دارند و اين کار را با صرف هزينههاي بالا انجام ميدهند. گروه دوم کساني هستند که با توجه به مخارج بالاي طراحي و دوخت لباس به صورت شخصي دوزي، ترجيح ميدهند، لباسهاي خود را از فروشگاهها تهيه کنند و چون در سريدوزيها، سايزهاي معمول بيشتر مدنظر قرار دارند، به تنوع مدل و رنگ لباسها با سايز نامتعارف توجه چنداني نميشود.
هزينههاي بالاي طراحي
بيشتر مردم نسبت به هزينههاي بالاي طراحي لباس در کشور ما اعتراض و اعتقاد دارند که اين هزينهها بيش از حد معمول است. البته از يک نظر بايد به اين افراد حق داد. هزينههاي طراحي لباس در کشور بسيار بالاست ولي غيرمعقول نيست. زيرا طراحي يک کار زمانبر و ويژه است و از طرف ديگر کار چندان جاافتادهاي در کشور نيست. بنابراين مخاطبان محدودي دارد که طراح مجبور است هزينههاي مربوط به اين کار را از تعداد محدود مشتريهاي خود دريافت کند. طبيعتا اگر اين روند به سمتي باشد که طراحي لباس بيشتر مورد توجه توليدکنندگان و مردم قرار گيرد، هزينهها بين تعداد افراد بيشتري تقسيم ميشود و از سهم پرداخت هر نفر کاسته خواهد شد.
پينوشتها:
* کارشناس مُد
منبع:www.salamat.com