ونداليسم يا تخريبگرايي پديدهاي است که امروزه در مناطق شهري به شدت شيوع پيدا کرده است. متاسفانه ونداليسم در ايران هنوز ناشناخته است و تاکنون در زمينه علل پيدايش و راههاي پيشگيري از اين پديده مخرب، تحقيق و بررسي صورت نگرفته است. اغلب صاحبنظران و محققان، ونداليسم را نوعي بزهکاري جوانان و نوجوانان ميدانند. البته ممکن است اين پديده در ميان ديگر گروههاي سني هم مشاهده شود اما بهطور معمول شيوع آن در ميان افرادي است که 10 تا 25 سال سن دارند.
موضوع ونداليسم متنوع و متعدد است و از الگوي خاصي تبعيت نميکند. به طور معمول، اشيا و اموال عمومي بيشتر در معرض تخريب وندالها قرار ميگيرند. کشورهاي غربي اغلب آمار دقيقي از ميزان خسارات وارده از وسوي وندالها در اختيار دارند. براي مثال، شرکت اتوبوسراني فرانسه چندي پيش گزارش کرد سالانه پنج هزار شيشه اتوبوس در اثر اعمال «ونداليسم» تخريب ميشوند. روزنامه لوموند فرانسه در گزارشي، هزينههاي ناشي از ونداليسم در بخش مخابرات به خصوص تلفنهاي عمومي را تنها در منطقه پاريس، سالانه بيش از 200 ميليون فرانک برآورد کرده است.
علل ونداليسم
اغلب کارشناسان معتقدند که ونداليسم معلول علت واحدي نيست. براساس نظريه «کلارک»، هشت متغير مستقل و در عين حال وابسته به هم در بروز رفتارهاي ناهنجار موثرند. اين متغيرها عبارتند از:
1) محيطهاي نخستين تربيتي و تجارب دوران کودکي
2) توارث که اين متغير شامل زيرمجموعههايي از قبيل ضريب هوشي است. بيشتر مجرمان از ضريب هوشي پايينتري نسبت به ديگران برخوردارند.
3) شخصيت مجرمان که به شخصيت پرخاشگر، برونگرا، عکسالعملي، ضد جامعه و انتقامجو تقسيم ميشود.
4) وضعيت اجتماعي، اقتصادي و جمعيتي. اغلب وندالها جوان و از جنس مذکرند همچنين داراي تحصيلات پايين هستند. از نظر شغلي غيرماهر و از نظر وضعيت تاهل مجرد و در طبقات فرو دست و پايين جامعه قرار دارند.
5) وضعيت فعلي زندگي بزهکاران و وندالها نشان ميدهد که آنها در مناطق درون شهر ساکناند و بيشتر در مناطق فقيرنشين زندگي ميکنند. آنها داراي رفقاي بزهکار و منحرفاند و به ورزشهايي مانند فوتبال علاقه دارند. اجارهنشين هستند و در خانههاي تنگ، کوچک، محدود و حقير زندگي ميکنند.
6) اين افراد اغلب در محيطهاي تحصيلي درگير سلسله رفتارهاي خشونتآميزند. اين عده ميل به دارند و داراي تجربه تنبيه بدني در محيط تحصيلي هستند.
7) شرايط و وضعيت مکاني و موضوعاتي که وندالها نسبت به آنها حساسيت دارند، عبارت است از خيابانهاي خلوت و بدون گشت که پليس در آن رفت و آمد ندارد.
8) متغير آخر مربوط به جريانهاي ادراکي، شناختي و انگيزشي است. وندالها اغلب قدرت خطرپذيري پاييني دارند. مساله ديگر آنکه براي اعمال خود توجيهپذيري دارند و تصور کيفر پاييني را براي رفتارشان درنظر ميگيرند. اين عده در رفتارهايشان با يک سلسله اختلالات روحيرواني و عاطفي دست به گريبان هستند.
رابطه ونداليسم و مشاهده خشونت
در مطالعاتي که «استپنس مير»، «روشکافران»، «کلارستون» انجام دادهاند، به مساله يادگيري و تقليد برخورد ميکنيم. رفتارهاي ستيزهجويانه و پرخاشگرانه از جمله ونداليسم مبين تاثيرپذيري از الگوهاي فرهنگي آموخته شده و ناشي از مشاهده رفتارهاي خشونت بار در جامعه است.
مشاهده خشونت يا مساله احساس اجحاف در سينما و تلويزيون ميتواند وندالها را تحريک کند. به قول اريک فروم، احساس اجحاف، واکنش فرد نسبت به توزيع غيرمنصفانه و ناعادلانه منابع و امکانات موجود است که خود به خود به خشم، پرخاشجويي، پرخاشگري و تنفر ميانجامد. در حقيقت، ونداليسم از عوارض سرخوردگي، درماندگي و احساس اجحاف است.
تجربه کارشناسان نشان ميدهد که احساس اجحاف و احساس ناکامي، دو انگيزه مهم در ونداليسم و خرابکاري است. تحقيقي که روي 15 باجه تلفن عمومي در پاريس انجام شد، نشان داد که 90 درصد از تلفنهايي که در معرض تخريب وندالها قرار ميگيرد، تلفنهايي هستند که شماره مورد نظر را نميگيرند و سکه را هم ميخورند.
يکي ديگر از عوامل گرايش وندالها به تخريب را ميتوان به کسب اعتبار و منزلت در گروه به خصوص در ميان جوانان نسبت داد. در واقع وندالها با اين اعمال ميخواهند شجاعت خود را به رخ ديگر اعضاي گروه بکشند.
يک جمعبندي کلي
ونداليسم در مقايسه با ديگر رفتارهاي بزهکارانه و مجرمانه از الگويي پيروي ميکند که ديگر صور و اشکال رفتار کجروانه را دارد. منتها ويژگيهايي دارد که آن را از ديگر رفتارهاي منحرفانه و کجروانه متمايز ميسازد. به طور مثال، بيشتر وندالها مذکرند، در گروههاي سني جوان قرار دارند، ميل به انتقامجويي و احساس اجحاف و بيگانگي اجتماعي و سياسي بالايي دارند و مجموعه اين عوامل آنها را به انفصال از نظام ارزشهاي و باورها وا ميدارد.
در ميان تمامي وندالها نوعي اختلال روحي و رواني مانند پرخاشگري، اضطراب و افسردگي مشاهده ميشود که گاهي به خودکشي منجر ميشود.
منبع: http://www.salamat.com