چکيده
در اين مقال ميخوانيم که دوران طـفـوليت , جوانى و پيرى , هر كدام مراحل مختلفى از زندگى يك انسان هستند, ولى اين مراحل مختلف با يكديگر تفاوت كلى دارند. جوان امروز را نمى توان به صورت همان كودك ديروز مطالعه كرد. پير سالخورده را نمى توان همان جوان ديروز پنداشت . بـديـن تـرتيب وضع يك يا چند قانون كلى براى نحوه تربيت , امكان پذيراست ,اما يك مربى دانا و با تدبير ـ با توجه به آنچه اهل فن گفته و نوشته اندخود موقع شناس و احيانامبتكر است . او مى داند در هر موردى چگونه رفتارى داشته باشد كه مفيد و موثر در پيشرفت برنامه هاى تربيتى او باشد.ضمنا به اين نتيجه خواهيم رسيد که اخلاق از تربيت مهم تر است و اين دو واژه لازم و ملزوم يکديگرند.و در پايان اينکه مهمترين زمان تربيت همان کودکي است.و در پايان نکاتي را که در تربيت موثر است، ياد آور شده ايم.
کليد واژه ها
تربيت ، کودکي ، تربيت بچه ، دروغ
مقدمه
شايد يکي از اهداف مهم ازدواج که در آثار و متون ديني بدان توجه داده شده است؛ تربيت فرزند صالح و شايسته ميباشد، که بزرگترين مسؤوليت خانواده محسوب ميشود، و موفقيت در آن، بهرهمندي از نعمت عظيم الهي است .در آثار ديني ترغيب به ازدواج شده است تا والدين موفق به تربيت انساني الهي شوند، نه اينکه غرض از ازداواج تنها اطفاي شهوات که مشترک بين انسان و حيوان است باشد که در متون ديني به اين واقعيت بسيار اشاره شده است.مثلا در سوره بقره ميفرمايد: نِساوُئکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَاْتُوا حَرْثَکُمُ أنّي شِئْتُمْ و قَدِّمُوا لِاَنْفُسِکُمْ ...) (1) همسران شما کشتزاران شما هستند، با بذرافشاني در کشتزار خود از نعمت فرزند شايسته بهرهمند شويد. و روايات رسولاللّه (ص) و عترت رسولاللّه (ص) هم بر اين اصل تأکيد دارد . از امام صادق (ع) رسيده است که از سعادت انسان داشتن فرزند شايسته است: (مِنْ سعادة المرء الولد الصّالح ). (2) از حضرت نيز نقل شده که فرزند شايسته گلي است که خداوند سبحان بر پدر و مادر هديه ميکند: (الولد الصالح ريحانةٌ مِن اللّه ). (3) و نيز از حضرتش نقل شده است: يادگار و ميراث بندهي مؤمن فرزند شايسته است که براي او طلب مغفرت ميکند: (ميراثِ اللّه مِن عبده المؤمن الولد الصالح يستَغفر له.) (4) بنابراين از اهداف مهمّ و مقدّس ديگر ازدواج تربيت فرزند صالح و شايسته است که در آيات و روايات تأکيد زيادي بر آن شده است، که براي نمونه به چند مورد اشاره شد.
فرق تربيت و اخلاق
در اين مورد شهيد مطهري ميفرمايد: با اينكه اخلاق هم خود نوعي تربيت است و به معني كسب نوعي خلق و حالت و عادت ميباشد . تربيت مفهوم پرورش و ساختن را ميرساند و بس . از نظر تربيت فرق نميكند كه تربيت چگونه و براي چه هدفي باشد .يعني در مفهوم تربيت ، قداست نخوابيده كه بگوئيم " تربيت " يعني كسيرا آنطور پرورش بدهند كه يك خصايص مافوق حيوان پيدا كند ، بلكه تربيتجاني هم تربيت است ، و اين كلمه در مورد حيوانات نيز اطلاق ميشود . يكسگ را هم ميتوان تربيت كرد ، اعم از اينكه تربيت شود براي اينكه با صاحبش رفتار خوبي داشته باشد ، يا براي گله كه گرگ را بگيرد و يا براياينكه خانه را پاسباني كند . همه تربيت است .اما در مفهوم " اخلاق " قداستي نهاده شده است ، و لهذا كلمه "اخلاق " را در مورد حيوان به كار نميبرند . مثلا وقتي اسبي را تربيتميكنند ، نميگويند كه به او اخلاق تعليم ميدهند . اخلاق اختصاص به انساندارد و در مفهومش نوعي قداست خوابيده است . اين ديگر تابع غرض ماست كه طرف را چگونه و براي چه هدفي پرورش دهيم . اما علم اخلاقيا فن اخلاق امري تابع غرض ما نيست كه بگوئيم اخلاق بالاخره اخلاق است ، حال هر جور كه ما بار بياوريم . نه ، در مفهوم اخلاق نوعي قداست خوابيدهاست كه بايد ملاك و معيار قداست را به دست آوريم. (5)
کودکي حساس ترين دوران
دوران کودکي يکي از حساسترين دوران شکلگيري و تربيتپذيري انسان است. گرچه کودک با زمينه سعادت و يا انحراف و شقاوت متولد ميشود، امّا با لحاظ اهميت الگوپذيري کودک، اين دوران ميتواند زمينهها را کاملاً تغيير دهد. بنابراين کودکي هم که با زمينهي سعادت متولد شده، ممکن است در اثر رعايت نکردن اصول تربيتي منحرف گردد. و يا اگر با زمينهي شقاوت متولد شده، با مراقبتهاي لازم و رعايت اصول تربيتي سعادت او فراهم آيد. بدين جهت همانطور که در مورد دوران بارداري فرمودند: (الشّقي من شَقِي في بطن امِّه والسعيد مَنْ سَعدَ في بطنِ امّه )،(6)در مورد دوران کودکي هم آمده: (قَلْبُ الحَدَثِ کالارض الخاليه ما اُلْقِيَ فيها مِن شيءٍ قَبِلْتُه ). (7) قلب کودک همانند زمين خالي که پذيرش هر بذري را دارد، ميباشد.و تأکيد شده که به تربيت افراد در دوران کودکي اهميت قائل شويد، که اگر قلب خالي را تصرف کردي و در آن بذرافشاني نمودي مالک آن خواهي بود، وگرنه ديگران آن را تصاحب و در اختيار خواهند گرفت. مانند زمين موات که هر کسي حيا نمود، مالک آن است. لذا از امام صادق (سلام الله عليه) روايت اين چنين آمده که قبل از اينکه گروههاي منحرف به سراغ کودکان و نوجوانان شما بروند شما آنها را دريابيد و با احکام معارف الهي آنان را آشنا کنيد: (بادِروُا أحْداثکم بالحديث قبل اَنْ تَسبِقکم اِلَيهِمْ المرجئه ).(8) و يا در روايت ديگر آمده: (عَلَيکَ بِالاحداث فانَّهم أسرع اِلي کل خيرٍ)( 9 )کودکان و نوجوانان را دريابيد که آنان به خير و سعادت نزديکند و سريعتر، تربيت ميپذيرند.اگر در اين دوران زمينهي هدايت و رشد فراهم شد، و يا خداي ناخواسته زمينه گمراهي فراهم شد، زدودن آن بسيار مشکل خواهد بود، چنانکه اين هشدار را در روايات دادهاند که اثر يک صحنهي تحريکآميز در دوران کودکي براي هميشه باقي خواهد ماند: (عن رسولالله (صلي الله عليه و آله و سلم) لو اَنَّ رجلاً غَشي امرأته و في البيت صبي مستيقظ يَراهما و يسمع کلامهما ونَفَسَهُما ما افلح ابداً ...)(10) هر مردي که با همسرش در اطاقي آميزش کند که در آن اطاق کودک حضور دارد و بيدار است و آن دو را ميبيند، کلام و نفسهاي آنها را ميشنود؛ آن کودک هرگز رستگار نخواهد شد. که سهلانگاري در مسائل تربيتي و حتي رعايت نکردن يک اصل، اين چنين عوارض غير قابل جبران به بار ميآورد. در اهتمام اسلام به تربيت همين بس که حتي اجازه نميدهد يک صحنهي تحريکآميز در حضور کودک تحقق يابد. با توجه به اهميت تربيتپذيري کودک لازم است به رعايت اصول تربيتي کمال اهميت داده شود، که هيچگونه سهلانگاري در آموختن مسائل تربيتي و به کار بستن آن روا نيست و اين مسؤوليّتي بزرگ و الهيست، در انجام آن بايد از خداي سبحان استمداد طلبيد که هيچ کاري بدون مدد الهي انجام نخواهد گرفت، و به لحاظ همين اهميّت تربيت فرزندان است که امام سجاد (سلام الله عليه) براي موفقيّت در اين مسؤوليت مهم از خداي سبحان استمداد کرده عرض ميکند: (واَعِنّي علي تربيتِهمْ و تَأدييهمْ وَ بِرِّهِمْ ). (11) خدايا مرا در تربيت فرزندان و ادب کردن و نيکي بر آنان ياري نما. خداوند سبحان قدم به قدم در مراحل مختلفِ رشد کودکان، ما را راهنمايي نموده، اميد است با استمداد از خداي سبحان در آموختن و به کارگيري اين اصول موفق باشيم.
تربت بچهها
متاسفانه خانواده ها آن مقداري که به تيپ و قيافه بچه هامي رسند ولي به تربيت ديني و اخلاقي بچه ها نمي رسند .تربيت فرزندان و اصولاً پدر و مادر بودن، وظيفهاى بس دشوار و حساس است. قـرآن كـريـم كـه سعادت بشر را در داشتن يك زندگى سالم و برانداختن انگل هاى اجتماعى و تـقـويـت روحـى و جـسـمى انسان مى داند و با برنامه هاى جاودانى خويش زمينه را براى ساختن اجتماع سالم و پيشرو فراهم مى سازد ـدرباره آن طبقه اى كه مزاحم ترقى و رشد انسانيت هستند و سـررشـتـه مـفـاسد را به دست دارند و مايلند كه در جامعه , زشتى ها و انحراف هاى اخلاقى رواج داشـته باشد تا خود بهره بردارى هاى بلهوسانه شخصى بنمايند,چنين مى گويد: إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون(12)يعني: همانا براى كسانى كه دوست دارند زشتىها دربارهى اهل ايمان شايع گردد، در دنيا و آخرت عذاب دردناكى است، و خداوند مىداند و شما نمىدانيد.كودكان موجودات در حال رشدي هستند و براساس اين كه در سالهاي اوليه زندگي چگونه تربيت شوند و آموزش ببينند، سبك خاص رفتاري پيدا مي كنند. اين سبك رفتاري الگويي تقريباً ثابت و دائمي براي آنها به وجود ميآورد، و تعيين كنندهِ نحوه ارتباطات و برخوردهاي آنان نيز مي باشد. هر خانواده در ارتباط با فرزندان شيوه خاص خود را دارد؛ و اين نحوه برخورد، در تلاقي با ساختار ژنتيكي هر فرد، باعث مي شود كه شخصيتهايي بسيار متفاوت و متمايز شكل بگيرند. يكى از مؤثرترين راهها براى آموختن رفتار درست به بچهها آن است كه هر گاه بر طبق نظر شما حرف زدند و يا عمل كردند آنها را تشويق كنيد. مثلا در متون ديني وارد شده که: اميرالمومنين على"عليه السّلام "به عباس (ع) فرمود: بگو يك، گفت يك. فرمود بگو دو. عرض كرد حيا ميكنم با زبانى كه يك گفتهام دو بگويم و اين خود اشاره به يك لطيفه ي توحيدى است، يعنى موحدين و يكتا پرستان هرگز به شرك و دوگانه پرستى نمي گرايند على (ع) بمنظور تشويق و تحسين كودك، چشمهاى فرزند خود را بوسيد.(13)
نکات موثر در آموزه هاي تربيتي
خيلى از پدر و مادرها هستند كه به جنبه دينى و ايمانى اولاد توجه كافى ندارند و آنها را از آداب و تكاليف مذهبى خود بى اطلاع گذاشته و با بى اعتنائى از كنار آن رد مىشوند ولى به در آمد مادى و دنيوى آنها اهميت بيشتر مىدهند، در كتاب (جامع الأخبار) روايت شده است: نظر النبى صلى الله عليه و آله و سلم الى بعض الأطفال فقال صلى الله عليه و آله و سلم: ويل لأولاد آخر الزمان من آبائهم فقيل: يا رسول الله من آبائهم المشركين؟ فقال آبائهم المؤمنين لا يعلّمونهم شيئاً من الفرائض و إذا تعلّموا- يعنى اولادهم- منعوهم و رضوا عنهم بعوض يسير من الدنيا فأنا منهم برئ و هم منّى براء يعني : (روزى) پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به دستهاى از اطفال نگاه كرد و فرمود: واى به حال بچههاى آخر الزمان از دست پدرانشان!، پرسيدند اى رسول خدا از پدران مشركشان؟! فرمود: بلكه از پدران مؤمنشان، چيزى از واجباتشان را براى آنها تعليم نمىكنند، اگر خودشان هم ياد گيرند، مانع مى شوند و به ناچيزى از (مال) دنيا، راضى مى شوند، پس من از آنها بريء و دور و آنها نيز از من بدورند. در ادامه به برخي از اين نکات اشاره ميشود:
1.برخى از دروغهاى كوچك والدين ، الگوى ناپسند و بدى براى فرزندان است و به آنها ياد مىدهد كه دروغگويى در برخى مواقع به دردبخور و قابل قبول است.دروغ يکي از آفتهاي تربيتي بزرگ و نادرست ميباشد.در تعريف دروغ گفته اند: دروغ، سخن بر خلاف حقيقت است و دروغ گو كسى است كه بر خلاف حقيقت،خبرى مىدهد. شما اگر گرسنه باشيد و به منزل دوستخود برويد، او براى شما غذا بياورد، شمابگوييد من سير هستم، اين سخن دروغ است، چون بر خلاف حقيقت است; شما نيزدروغ گو هستيد، زيرا بر خلاف حقيقتخبر دادهايد. كم را بيش گفتن يا بيش را كم گفتن، دروغ است و گويندهاش دروغ گومىباشد، چنان كه بود را نبود و يا نبود را بود خبر دادن دروغ گويى مىباشد و نيزبد را خوب و خوب را بد يا كوچك را بزرگ و بزرگ را كوچك خواندن، دروغخواهد بود. امير المؤمنينعليه السلام مىفرمايد: (ان اعظم الخطايا عند الله اللسان الكذوب) (14) يعني: بزرگترين گناهان نزد خدا، زبان بسيار دروغ گو است.
2- زمانى كه مطمئنيم فرزندمان كار اشتباهى انجام داده، بار ديگر از خود او در مورد آن سؤال نپرسيم. اين نوع سؤالها بر بچه فشار مىآورد تا به طور طبيعى با دروغ گفتن در مقابل آن عكسالعمل نشان بدهد. على عليه السّلام فرموده است: آداب و رسوم زمان خودتان را با زور و فشار بفرزندان خويش تحميل نكنيد زيرا آنان براى زمانى غير از زمان شما آفريده شدهاند. (15)
3- زمانى كه بچهها خطاهايشان را مىپذيرند و از آن شرمنده مىشوند، آنان را به سختى تنبيه نكنيم زيرا در اين صورت آنها ناخودآگاه مىخواهند از تنبيه سخت فرار كرده، پس به ناچار دروغ مىگويند.در اين مورد امام صادق (عليه السلام) ميفرمايد:الغلام يلعب سبع سنين، و يتعلم الکتاب سبع سنين، و يتعلم الحلال و الحرام سبع سنين(16) يعني:پسر ، هفت سال بايد بازي کند،هفت سال تعليم قرآن ببيند و هفت سال حلال و حرام تعليم ببيند . از اينکه فرمود هفت سال بايد بازي کند،استفاده ميشود که در اين سن نبايد زياد سرزنش شود چون در اين صورت به ناچار دروغگو بار مي آيد.
4- طبيعى است به چيزى شك كنيم يا بدبين شويم و چيزهايى در آن ارتباط از بچهها بپرسيم اما نبايد زياد عصبانى شويم. اگر فرزند ما خطايش را مىپذيرد، بايد نشان دهيم از صداقتش خوشحاليم و او را تشويق كنيم كه هميشه راستگو باشد. . امير المؤمنينعليه السلام مىفرمايد:لا ادب مع غضب (17) يعني: با خشم تربيت ممکن نيست و يا در حديث ديگري اينکه از فرزندم
به امام کاظم شکايت کردم حضرت فرمودند: اورا نزن،با او قهر کن ،ولي طول نده.(18)
5 – به طور جد ، زمانيکه وعده اي به کودک ميدهيم يدان وعده عمل کنيم زيرا کودکان ما را امين خود ميدانند و در اين صورت ما را در ضمير ناخود آگاهشان متهم به دروغگوئي ميکنند.به ديگر بيان ، از هنگامي که کودک به مرحله درک ميرسد،در تعامل خود با والدين ، با وعده هايي برخورد ميکند که اين وعده ها گاه عملي ميشوند و گاه عملي نميشوند. در آموزه هاي ديني اين مساله مورد توجه قرار گرفته و نسبت به وفاي به عهد ، توصيه اکيد شده است.پيامبر خدا فرمودند:کودکان را دوست بداريد و با آنان مهربان باشيدو هر گاه چيزي را به آنان وعده داديد ، بدان وفا کنيد؛زيرا آنان جز اين ندارند که شما روزي آنها را ميدهيد.(19) در اين مورد بايد توجه داشته باشيم بچههايمان و بخصوص نوجوانان به حد معينى نياز به استقلال دارند بنابراين لازم نيست با كنجكاوىهاى خارج از حدّ و غير معقولانه آنان را وادار به دروغگويى نماييم. بر عكس، بر والدين فرض است تا حدودى استقلال فرزندان خود را محترم شمرده و از بازخواست دائمىشان خوددارى ورزند.
پي نوشت ها :
1 . (بقره،223)
2 . (وسائل، ج 15،ص97)
3 . (وسائل، ج 15،ص97)
4 .( وسائل، ج 15،ص97)
5 . (تعليم و تربيت در اسلام ،ص95)
6 . (بحار ،ج 5، ص9)
7 . (وسايل ، ج 15، ص197)
8 . (وسايل ، ج 15، ص196)
9 . (روضه کافي ، ص93)
10 . (وسايل ، ج 14، ص94)
11 . (صحيفه سجاديه، دعاي 25)
12 . (سوره النور ، 19)
13 . ( روايات تربيتى ، ج1، 74)
14 . (المحجة البيضاء، ج 5، ص 243.)
15 . (شرح ابن ابي الحديد، ج20، ص267)
16 . (کافي،ج 6،ص47)
17 . (غررالحکم، ح10529)
18 . (بحار الانوار،ج104،ص99)
19 . (کافي،ج 6،ص49)
منابع
1 . قرآن كريم.
2 . ابن ابى الحديد، عبدالحميد بن حميداله; شرح نهج البلاغه، بيروت، موسسه اعلمى، 1415هـ.ق، چاپ يكم.
3 . حر عاملى، محمد بن حسن; وسايل الشيعه، قم، موسسة آل البيت(ع)، 1405هـ . ق ، چاپ دوم.
4 . مكارم شيرازى، ناصر; تفسير نمونه، تهران، دارالكتب العلميه، 1374، چاپ يكم.
6 . مجلسى، محمدباقر; بحارالانوار، بيروت، داراحياء التراث العربى، 1403، چاپ سوم.
7 . مطهرى، مرتضى; تعليم و تربيت در اسلام، تهران، صدرا، 1418هـ . ق ، چاپ يكم.
8 . آمدى، عبدالواحد بن محمد (م 520 ق): غرر الحكم، تحقيق مصطفى درايتى، انتشارات دفترتبليغات اسلامى 1366.
9 . بهشتى، احمد: تربيت از ديدگاه اسلام، دفتر نشر پيام، قم 1360.
10 . کليني،ثقه الاسلام،ترجمه اصول کافي،چ اول،حاج سيد جواد مصطفوي،تهران،اسلاميه،1377)
11. مجلسي،ملا محمد باقر، بحار الانوار لجامعه درر الاخبار،تهران،1379،نشر اسلاميه،چ33)
12 . کشف المحجة لثمرة المهجة، سيدبن طاووس، ترجمه اسدالله مبشري، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چ پنجم، 1383. /ع