|
گنجينه
-(5 Body)
|
گنجينه
Visitor
674
Category:
دنياي فن آوري
حضرت آية الله العظمي ابوالمعالي سيد شهاب الدين، محمد حسين مرعشي نجفي فرزند سيد شمس الدين محمود حسيني مرعشي نجفي، در بيستم صفر سال 1315ه. ق در نجف اشرف ديده به جهان گشود. آموزش هاي اوليه را نزد پدرش سيد شمس الدين و جده اش بانو بي بي شمس الدين شرف بيگم طباطبايي آغاز کرد و سپس در حوزه هاي درس اساتيد بسياري شرکت جست. مبالغه نيست اگر بگوييم آيه الله العظمي مرعشي نجفي قدس سره، يکي از پر استاد ترين چهره هاي معاصر است، که توفيق درک محضر استادان متعدد، در رشته هاي گوناگون را يافت، امّا اين که کدام يک از اين اساتيد، نقشي مؤثرتر، بزرگ تر و ارزنده تر در شکل گيري شخصيت، علم، تقوا و پرورش استعدادهاي دروني وي داشته اند، پرسشي است که به سادگي نمي توان به آن پاسخ داد. ناگفته پيداست که پدر و مادر وي، نقشي حياتي، سازنده و مهم در زندگي او ايفا کردند، او خود بارها از نقش سازنده ي پدر و مادر در حق خويش به احترام و سپاس ياد کرد و بيشتر پيشرفت هاي خود را مديون زحمات طاقت فرساي آن ها مي دانست. مادري که بي وضو به او شير نمي داد و چنان مواظب بود که لقمه اي غذاي حرام و حتي شبهه ناک از گلوي وي پايين نرود. مادر همان انداره در شکل گيري شخصيت او مؤثر بود که ديگر اساتيد؛ چرا که با اين کار، نخستين درس پاکي و تقوا را به کام فرزند ريخت. پدر وي نيز که عالم به علوم و معارف گوناگون بود و در بسياري از آن ها استاد مسلم، نخستين معلم، استاد، مربي، پير و مرشد او بود. اساتيد وي، که تعداشان بسيار زياد است و ما در اين مختصر، نام و مشخصّات آن ها را فهرست وار ذکرخواهيم کرد، به چند دسته تقسيم مي شوند: دسته اي از آن ها کساني هستند که آيه الله مرعشي ماه ها و سال ها در نزد آنان تلمّذ کرد و از آنان علوم مختلف را فرا گرفت. شماري ديگر، اساتيدي هستند که حضرت آيه الله پاره اي از اوقات خود را در محضرشان بود و از آن ها کسب فيض نمود. و از گروهي فقط در ايام تعطيل حوزه استفاده نمود و از برخي از آنان هم فقط چند روز يا چند ساعت مطلب و درس فرا گرفت. حضرت آيه الله العظمي مرعشي نجفي قدس سره در مورد اشتياقش به درس و حضور اساتيد و حوزه هاي تدريس چنين فرموده اند: «من شب ها بيش از سه الي چهار ساعت استراحت نمي کردم و هميشه به دنبال کسب علم و فراگيري دانش بودم. هر جا استادي مي يافتم، به هر طريقي نزد وي مي شتافتم و او را راضي مي کردم تا حداقل يک درس خصوصي از او فرا گيرم». او بر مبناي اين درس اساسي اسلامي که «برکة العلم في تعظيم الاستاذ»، هميشه و در همه جا از اساتيد خويش به بزرگي و احترام ياد مي کرد و از هيچ گونه تواضع و فروتني در حق آنان کوتاهي نمي کرد. يکي از امتيازات معظم له آن بود که از يک استاد علوم مختلفي را فرا مي گرفت. آيه الله مرعشي دروس مقدماتي، تجويد و قرائت قرآن، علم انساب، فقه و اصول، علوم رياضي و هيأت، طب و فقه و حديث و رجال را از محضر درس بزرگاني چون: شيخ مرتضي طالقاني، ميرزا ابوالحسن مشکيني، آيه الله العظمي حائري يزدي، سيد علي طباطبايي يزدي، سيد جعفر بحر العلوم، دکتر عندليب زاده، احمد منجم، آيه الله سيد محمد کاظم عصار، آيه الله ضياء الدين عراقي، شيخ احمد کاشف الغطاء، شيخ عبدالنبي نوري، علي اکبر مدرس يزدي، شيخ محمد اسماعيل محلاتي، سيد هبة الدين شهرستاني و بسياري ديگر از علما و فضلا فرا گرفت. معظم له موفق به دريافت بيش از 450 اجازه روايتي و تعدادي اجازات اجتهاد و اجازات شفاهي از مشايخ ديگر گرديد. شرح اجازات ايشان در کتاب «المسلسلات في الاجارات» به تفصيل آمده است. آيه الله العظمي شيخ عبدالکريم حائري يزدي قدس سره در آن جا ساکن شد و ضمن تدريس به تحکيم پايه هاي حوزه نوپاي قم پرداخت. معظم له پس از رحلت آيه الله العظمي بروجردي، جزو معدود مجتهداني بود که به عنوان مرجعيت شيعيان انتخاب گرديد. محصول حلقه هاي درس ايشان در طول بيش از هفتاد سال تدريس در حوزه ي علميه ي قم تعليم و تربيت شاگردان بسياري است که هم اکنون خود در عداد علما، فضلا و مدرسين حوزه هاي علميه داخل و خارج از کشور به شمار مي آيند. مهم ترين خدمت فرهنگي آيه الله مرعشي، تأسيس کتابخانه اي بزرگ و کم نظير در قم و کوشش پي گير در گردآوري نسخ خطي، به ويژه منابع و مآخذ شيعي از سراسر جهان بود. ساخت و تعمير مدارس علوم ديني قم، ساخت، تعمير و بازسازي بسياري از مساجد در ايران و ساير کشورها، ساخت و تعمير بيمارستان، درمانگاه، آسايشگاه و مرکز توان بخشي در قم از ديگر خدمات معظم له به شمار مي آيد. آثار و تأليفات پرشمار آيه الله مرعشي نزديک به يکصد و پنجاه کتاب و رساله است. فهرست کامل اين آثار با توضيحات وافي در کتاب «کتاب شناسي توصيفي حضرت آيه الله العظمي مرعشي نجفي» آمده است. معظم له پس از عمري تحصيل و تدريس و مبارزه و تأليف، سرانجام در شامگاه روز چهارشنبه هفتم ماه صفر 1411، برابر با هفتم شهريور 1369، پس از اقامه ي آخرين نماز جماعت در صحن مطهر حضرت فاطمه ي معصومه عليها السلام، به فاصله چند دقيقه از آخرين ميقات، به منزل بازگشت و گرفتار حمله و سکته ي قلبي شد. فرزند ارشد ايشان بلافاصله پزشکان معالج را به ياري طلبيد، ولي معالجات مؤثر واقع نشد و آن پيکر نحيف و رنجديده، آرام و مطمئن به نحوي که موجب تعجب همگان گرديد، به ديار باقي و جاوداني شتافت. نگاه نگران و پرسش گر اطرافيان به دهان پزشک دوخته شده بود و نفس ها در سينه ها زنداني بود تا او لب باز کند؛ امّا او به لب ها را فروبست و با نگاه خويش گفت: دفتر تمام گشت و به آخر رسيد عمر!! و بنا به وصيت خويش در راهرو کتابخانه اي که خود تأسيس کرده بود، به خاک سپرده شد. فرزند ارشد ايشان مي گويد: «پدرم گويي مدت ها پيش، از مرگ خويش خبر داشت؛ چرا که از يک هفته و بلکه 24 ساعت قبل از رحلت بارها راجع به مرگ خويش سخن گفت و هرگاه ما درصدد کاري که مربوط به ايشان بود بر مي آمديم، مي فرمود: «من به زودي از ميان شما مي روم و يکي دو روز بيشتر مهمان شما نيستم». منبع: ماهنامه ي نامه ي جامعه 42، نشريه ي فاطمه الزهرا(عليها السلام)، سال چهارم، اسفند 1386، ص 21 /س
|
|
|