نقش راهبردي و تاثيرگذار وسائل ارتباط جمعي بويژه رسانههاي جهاني و همچنين ماهيت استکباري آنها بر اهل نظر پوشيده نيست چرا که با گسترش ارتباطات و تبديل کره ارض به دهکده جهاني وضعيت عالم به شکلي درآمده که هر کس بر جريان اطلاعات سيطره داشته باشد، بر جهان سيطره پيدا ميکند و دقيقا به همين دليل، استکبار جهاني کوشيده است با ايجاد رسانههاي وابسته به خود و يا با نفوذ در رسانههاي مستقل، بهتدريج سلطه خبري خود را به همه جهان ديکته کند، تا آنجا که ميتوان از مخالفت يا موافقت امپرياليسم خبري با جنبشها و جريانهاي معاصر به خوبي اصالت يا وابستگي آنها را به کانونهاي استکباري دريافت. به عنوان نمونه ميتوان از مخالفت هماهنگ آنها با دستيابي ايران به انرژي هستهاي، حمايت يکپارچه از جريانهاي صهيونيستي در برابر جنبش مقاومت اسلامي (حماس) و حمايت از دولت وابسته فؤاد سينيوره در لبنان و موارد فراوان ديگر ياد کرد.
در حقيقت بخش عمدهاي از نبرد نظام سلطه با ممالک شرقي و اسلامي و جنبشهاي اصيل آن، نبرد و تهاجم فرهنگي است که در اين معرکه، رسانهها بار عظيمي از حملات سياسي و تبليغاتي را بر دوش ميکشند.
وابستگي بهائيت به قدرتهاي استکباري از اين منظر ميتواند مورد بررسي و دقت قرار گيرد چرا که در کنار حمايتهاي صريح روساي جمهور امريکا (همچون ليندون جانسون، ريگان و...) و سران رژيم صهيونيستي (همچون بن گوريون، اسحاق بن زاوي، ژالمان شازار، آريل شارون، ايهود اولمرت و...) از بهائيت، رسانهاي استکباري هم به پشتيباني گسترده از اين فرقه پرداختهاند که در اين مقال و با مجال اندک، صرفا به بيان جلوههايي از اين حمايتها بسنده ميکنيم. البته شايسته است که محققان عالم و حقيقتجو، گام همت فراپيش نهند و تحقيقي جامع و عميق را در باب ماهيت اين مطبوعات و ارتباط آنها با نظام سلطه غرب، سامان دهند.
1. رسانههاي انگليسي:
اين رسانهها همپاي سياستمداران اين کشور استعمارگر، از حاميان ديرين بهائيت به شمار ميروند که به ذکر يکي دو مورد اکتفا ميکنيم:
الف) در ارديبهشت سال 1342 آن که اعضاي نخستين دور بيتالعدل بهائيان در اسرائيل انتخاب شدند، کنفرانس مفصلي در لندن (محل دفن شوقي افندي) برگزار کردند که در مطبوعات آن کشور انعکاس فراوان يافت. ازجمله در يکي از جلسات اين کنفرانس دو مبلغ بهائي به نامهاي «هينزورث» و «ويليام سيرز» به ايراد سخن پرداختند که به نوشته نشريه بهائيان: «روزنامه معروف تايمز که از جرايد درجه اول انگلستان است، قسمت اعظم بيانات دو ناطق فوقالذکر را نقل کرد.» 1
همچنين فردي به نام بهيه مظفرينژاد (افلاطوني) که در اجلاس مزبور شرکت کرده بود، مينويسد: «چند روزنامه انگليسي ازجمله «تايمز» ، «ابزرور» و «ساندي تايمز» اخباري راجع به کنگره درج ميکردند ولي تنها روزنامهاي که مشتري پر و پا قرص کنگره بود، روزنامه «ايوينينگ نيوز» بود که هر روز اخبار کنگره را به قول خودمان «با عکس و تفصيلات» درج ميکرد..2
البته حمايتهاي رسانهاي انگليسي از بهائيت فقط به جرايد، آن هم در ايام برگزاري اين کنفرانس محدود نميشود و همه رسانهها حتي راديويي بيبيسي نيز به هر بهانهاي به تعريف و تمجيد از آن فرقه ميپردازند از جمله به نوشته نشريه محفل ملي بهائيان ايران: در يک برنامه راديويي که در بنگاه سخنپراکني بي.بي.سي انگلستان انعقاد يافت... تحت عنوان «پيامي از لندن به موريس» ... خانم مهرانگيز منصف يکي از احباي =]بهائيان] ساکن لندن موکدا موضوع عدالت اجتماعي و جهاني و رفع تعصبات و تبعيضات را که بهائيان سراسر جهان براي نيل به استقرار جهاني آن، شب و روز ميکوشند گوشزد کرد و در آخر، پيام تحيات خود را به دوستان [=بهائيان] شرکت کننده در کنفرانس موريس از طريق فرستنده راديو بي.بي.سي فرستاد.3
صحنههايي از قبر باب و مرکز جهاني بهائيت به چشم ميخورد.4 اين امر نمونهاي از تبليغ غيرمستقيم بهائيت در رسانههاي امريکايي به شمار ميرود و آن قدر شاخص است که بهائيان را به بيان آن واداشته است.
ب) در جريان کنفرانس بهائيان در شهر شيکاگو، رسانههاي آن کشور به طور يکپارچه و باهماهنگي کامل به پوشش خبري آن مراسم پرداختند تا آنجا که به نوشته فردي به نام جلال صحيحي از بهائيان شرکتکننده در آن اجلاس: اخبار مربوط به کنفرانس در قريب چهارصد روزنامه منتشر گرديد.5
اما اين حمايتها آنجا شکل علنيتري به خود ميگيرد که نشريه کنگره امريکا به حمايت از اين فرقه برميخيزد آن هم در مقالهاي به قلم سناتور کيتينگ. به نوشته نشريه رسمي بهائيان ايران در 18 فوريه سال 1963 سناتور مزبور در مقالهاي به حمايت از بهائياني برخاسته که در آن ايام در مراکش دستگير و به جرم اقدامات سوء خود به اعدام محکوم شده بودند.6
ج) نشريات مهم امريکايي همچون تايم، لسآنجلس تايمز، ديلينيوز و خبرگزاريهايي همچون آسوشيتدپرس نيز به هر بهانهاي به تبليغ بهائيت ميپردازند. به عنوان مثال روزنامه تايم در شماره 26 آوريل 1963 در مقاله مشروحي که دو ثلث يک صفحه را اشغال کرده بود به معرفي اين فرقه و درج مصاحبهاي با روحيه ماکسول (همسر شوقي) ميپردازد.7 همچنين در زمستان سال 1346 يکي از سران بهائيت به نام طرازالله سمندري براي تبليغ به امريکا سفر کرد و چهار ماه در آن مناطق حضور داشت که با انعکاس رسانهاي مفصلي همراه بود ازجمله روزنامه ديلينيوز شيکاگو مصاحبهاي از او چاپ زد که عنوان جانبدارانه «پيام ديانت بهائي، صلح و عدالت» را بر آن نهاده بود. همچنين به نوشته نشريه بهائيان: «علاوه بر اعلانات و اخباري که در اين مورد در روزنامهها، راديوها و تلويزيونها انتشار يافت و طي آن شمهاي از شرح حال... جناب سمندري... پخش گرديد، شرح مبسوطي نيز به وسيله «جورج کورنل» سردبير مذهبي خبرگزاري آسوشيتدپرس انتشار يافت» ، اين نشريه سپس ميافزايد که جورج کورنل مصاحبهاي با سمندري ترتيب داد که: «در بيش از 4000 روزنامه مختلف در سراسر امريکا و کشورهاي مجاور ازجمله پاناما منتشر گرديد.» 8 به راستي آيا اين پوشش وسيع جز با هماهنگي کامل امپرياليسم خبري ممکن است؟
2. رسانههاي فرانسوي:
در فرانسه نيز همچون انگليس و امريکا شاهد پوشش تبليغي گستردهاي براي بهائيت هستيم. در اين زمينه ذکر يک مثال ما را در نيل به مقصود ياري، و از بيان ساير مصاديق تا حدي بينياز سازد.
در مرداد 1355 کنفرانس بينالمللي بهائيان در پاريس برگزار شد. در مورد بازتابهاي اين کنفرانس، در نشريه رسمي محفل ملي بهائيان ايران چنين آمده است: «مطالب بسياري است که در حاشيه اخبار مربوط به کنفرانس بايد به عرض خوانندگان عزيز برسد. اولين مطلب، انعکاس کنفرانس از وسائل ارتباط جمعي فرانسه بود. در کليه جلسات کنفرانس، مخبرين جرايد و راديو و تلويزيون حاضر بودند و اخبار کنفرانس را پخش ميکردند و تلويزيون فرانسه فيلم کنفرانس را نشان ميداد.جرايد معتبر فرانسه مانند لوموند، سوسو اکسپرس، فيگارو چند شماره مقالات و مطالبي درباره کنفرانس و تعاليم بهائي درج کردند»9
3 .ديگر رسانهها:
در ساير کشورهاي اروپايي نيز اين حمايتها به اشکال مختلف مشاهده ميشود که به دليل جلوگيري از تطويل کلام از بيان آن درميگذريم و تنها به ذکر اين نکته بسنده ميکنيم که مواردي از گشادهدستي و سخاوتهاي غيرمعمول دولتهاي غربي نسبت به اين فرقه در خلال اسناد و مدارک موجود مشاهده ميشود که براي آشنايان با ديپلماسي «سوداگر» حاکم بر کشورهاي ماوراي بحار، دقيقا بده بستانهاي پشت پرده را نشان ميدهد. به عنوان مثال به کنفرانس بهائيان در لوکزامبورگ اشاره ميکنيم که شهريور1331 برگزار شد و به گفته منابع بهائي «بزرگترين کنفرانس ساليانه اروپا» بود. پيرامون بازتاب رسانهاي اين اجلاس در نشريه بهائيان ميخوانيم: «... هر شب در جرايد لوکزامبورگ تفصيل کنفرانس را مفصلا درج مينمودند... و همچنين در راديو لوکزامبورگ که قويترين فرستنده راديويي اروپاست و براي هر دقيقه وقت آن مبلغ هنگفتي بايد پرداخت، مجانا و رسما مصاحبه راديويي با 3 نفر از نمايندگان بهائي در کنفرانس لوکزامبورگ به عمل آوردند که در روز جمعه 14 شهريور 31، بيست و پنج دقيقه بعدازظهر به وقت محل در راديوي مزبور انتشار يافت و صوت آن را نيز در صفحه [=گرامافون] ضبط نمودند.» 10
در پايان به عنوان حسن ختام اين مقال به ذکر موردي ميپردازيم که کاملا از حمايتهاي پشت پرده و زد و بندهاي امپرياليسم رسانهاي غرب با فرقه حکايت دارد و اتفاقا، خبر آن را نيز منابع بهائي لو دادهاند.
جريان از اين قرار است که مقرر بوده در روز 21 ژانويه 1968 (اول بهمن 1346) اجتماعي از بهائيان در سوئد برگزار شود. اما جالب اين که اخبار مربوط به همايش، يک روز قبل از برگزاري آن يعني در روز 30 دي ماه از راديو پخش شده است. يعني گزارش همايش از قبل تهيه و با هماهنگيهاي لازم در اختيار راديو سوئد قرار گرفته بود و آنها نيز به دليل اشتباهي که رخ داده، خبر آن را يک روز قبل از وقوع، منتشر کردهاند. نشريه رسمي بهائيان ايران در اين زمينه مينويسد: «يک اجتماع عمومي که در روز 21 ژانويه منعقد ميشد در دو روزنامه که صبح منتشر ميشوند، اعلان گرديد. اعلانات اين اجتماع به کليه روزنامههاي صبح منطقه و همچنين براي برنامه اخبار محلي راديو ارسال گريد.... با نهايت تعجب متوجه شديم که اخبار، يک روز قبل از اجتماع در راديو پخش شده بود» !11
پي نوشت :
1. آهنگ بديع، سال 1342، ش 3 تا 6، صص 180، 187 و 190
2. همان، سال 1342، ش 3 تا 6، صص 225، 228 و 229
3. اخبار امري، سال 1349، ش 10، صص 286 –285
4. همان، تير 1344، ش 4، ص 244
5. آهنگ بديع، سال 1332، ش 7 - 6، ص 123
6. اخبار امري، آبان ـ آذر 1342، ش 8 و 9، ص 504
7. همان
8. آهنگ بديع، سال 1347، ش 5 و 6، صص 151 ـ 150
9. اخبار امري، سال 1355، ش 11، صص 303 - 302
10. آهنگ بديع، سال 1331، ش 9، ص 6
11. اخبار امري، شهريور ـ مهر 1347، ش 6 و 7، ص 441
منبع:ايام 29