اردشيرجي ريپورتر، مامور زبده سرويسهاي اطلاعاتي انگلستان و سومين فرستاده انجمن پارسيان هند به ايران بود. وي براي تداوم مـامـوريـت و تـكـمـيـل اقـدامـات مانكجي، كه موفق به سازماندهي فعاليتهاي جاسوسي سرويس اطلاعاتي بريتانيا در ايران شده بود، در 1311 ق. قبل از قتل ناصرالدين شاه وارد ايران شد. ميراث بجامانده از مانكجي در زمينههاي اطلاعاتي، محافل روشنفكري، مجامع مـخـفي (نظير فراماسونري، ترويج باستانگرايي (جدايي ايران از اسلام) و تقويت فرقههاي ضاله، بستر مناسبي براي فعاليتهاي اردشير جي در ايران فراهم كرد و اين در شرايطي بود كه قتل ناصرالدين شاه حاكميت قاجار را با چالش عدم اقتدار مواجه ساخته بود.ضعف اركان حكومت باعث شد بذرهايي كه توسط مانكجي كاشته يا پرورش يافته بود با مديريت اردشير جي بارور شود. تشكيل لژبيداري ايران، يكي از اين موارد است.
اردشير جي كه مانند سلف خود ـ مانكجي ـ عضو دل بسته تشكيلات فراماسونري بود، توانست با هـمـكـاري محفل سياسي ـ فرهنگي مانكجي، لـژبـيـداري را تـاسـيـس كـنـد. نـقـش مخرب و تعيينكننده اين لژ در انحراف نهضت مشروطيت، حكايت از كارايي اين سلاح در مصادره مشروطيت به نفع كانونهاي استعماري دارد.
نـقـش اردشـيـرجـي در تـحـريـك عـدهاي از مشروطهخواهان، جهت تحصن در سفارت انگليس، حركتي ماسوني ـ اطلاعاتي بود كه تاثير شگرفي در انحراف مشروطيت از آرمانهاي ديني و ملي اوليه نهضت (عدالت و مردم سالاري ديني) داشت.
ارتباط با بهائيان و تشويق زرتشتيان به گروش به مسلك ساختگي و استعماري بهائيت، يكي ديگر از اقدامات اردشيرجي بود كه در تداوم فعاليتهاي مانكجي صورت گرفت. عكسالعمل جامعه زرتشتي به اين اقدام ضد ديني و تفرقهافكنانه اردشيرجي، در بـرخـي منابع نظير تاريخ زرتشتيان اثر رشيد شهمردان به شكلي مبهم و كلي بازتاب يافته است.
اعـلامـيـههـاي انـجـمـن زرتـشـتيان يزد بر ضد اردشيرجي و اختلاف آنها با وي، حكايت از اعتراض آنها به اين تحرك استعماري دارد. اردشيرجي همچنين ادامه دهنده شگرد استعماري مانكجي در زمينه ترويج باستانگرايي بود. خطرناكترين اقدام او، شناسايي و ارتباط با رضاخان بود كه توسط عينالملك هويدا ـ به نمايندگي بهائيان ـ صورت گرفت.
اردشيرجي در وصيتنامه خود به صراحت يادآور مي شود كه شبهاي متمادي با رضاخان در بيابانهاي اطراف قزوين ـ كه محل تجمع قواي قزاقي بود كه با ياري گرفتن با تداركات كانونهاي استعماري (نظير بانك شاهنشاهي، كميته آهن، سفارت انگليس و سرويس اطلاعاتي بريتانيا و ايران) آماده كودتا مي شد ـ پيرامون گذشته باستاني ايران صحبت كرده و زمـينههاي اقدامات ضد اسلامي را با نجواهاي استعماري باستانگرايي در او تقويت نموده است.
با كودتاي 1299 ش . ايران وارد عرصهاي شد كه در آن، ستيز با اسلام و گرايش به باستان گرايي دين ستيز، آشكار و علني شد. بدين وسيله آرزوهاي مانكجي، آخوندوف، ملكمخان و ديگر اسلام ستيزان عصر قاجار، جامعه تحقق پوشيد. اردشيرجي كه در سالهاي قابل توجهي از دوران ديكتاتوري پهلوي اول در كنار او بود، در اسفند سال 1311 همرزم ديكتاتور خود را تنها گذاشت و مجبور به ترك دنيا شد.
پيرامون زندگي و كارنامه و عملكرد وي، تحقيق جامعي توسط استاد عبدالله شهبازي صورت گرفته (1) كه علاقهمندان را به مطالعه آن دعوت ميكنيم.
پي نوشت :
(1). ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج2، چ2، انتشارات اطلاعات، تهران، 1370، صص 133-200
منبع: ايام 29/خ