محصولات
دریافت کاتالوگ محصولات
پورتال ایمن
سیستم آرشیو اسناد
سیستم پشتیبانی (Ticketing)
سیستم مدیریت جلسات
سیستم مدیریت وظایف
سیستم پورتال داخلی ویژه همکاران
سیستم تولید و مدیریت وب سایت
سیستم اتوماسیون اداری
سیستم مدیریت فروشگاه
سیستم گفتگوی آنلاین (پشتیبانی)
نرم افزار های اندروید
فروشگاه
جستجوی محصولات
همه محصولات
بانک شماره موبایل
گالری تصویری فایل PSD
گالری تصویری فایل افتر افکت
سیستم پیامک
عضویت رایگان در سامانه
ورود به سامانه پیامک
ارسال به BTS ایرانسل
امکانات سامانه پیامک
وب سرویس رایگان پیامک
سرویس HTTP پیامک رایگان
افزونه ورد پرس
نرم افزار ویندوزی پیامک
خرید خط هزار و تلفن ثابت
عمومی
اخبار
تقویم تاریخ
نرم افزارهای موبایل
مقالات
معرفی سایت
درباره ما
پرسش و پاسخ
ارسال تیکت
اطلاعات تماس
درباره ما
پرسش و پاسخ
آموزش برنامه نویسی
سفارش تبلیغ اندروید
Type
All
کامپيوتر
دنياي فن آوري
جستجو در محصولات
2 تير 1388 / 29 جمادي الثاني 1430 / 23 ژوئن 1430
-(2 Body)
2 تير 1388 / 29 جمادي الثاني 1430 / 23 ژوئن 1430
Visitor 701
Category:
دنياي فن آوري
1) به توپ بستن مجلس شوراي ملي به فرمان محمدعلي شاه قاجار (1287ش):
محمدعلي شاه قاجار، از همان آغاز كار، مصمم به برانداختن مشروطيت بود، اما بهانهاي در دست نداشت. اما در جريان سوء قصدي كه به وي شد، بهانه لازم را به دست آورد و آن را به گردن آزاديخواهان انداخت، تا اينكه سرانجام پس از ماهها كشمكش ميان مجلس و دربار و عدم دسترسي به نتيجه مطلوب، در روز سهشنبه دوم تيرماه 1287 ش برابر با 23 جمادي اولِ 1326 ق، هنوز آفتاب طلوع نكرده بود كه قشون محمدعلي شاه به سوي مجلس روان شدند و راههايي را كه به مجلس منتهي ميشد، بستند. مجاهدان كه در ميدان بهارستان بودند در سنگرهاي خود به حال آمادهباش درآمدند. چون خبر به گوش حضرات آيات بهبهاني و طباطبايي، از رهبران روحاني مشروطه، رسيد، با بيپروايي و دليري از خانه بيرون آمدند و خود را به مجلس رسانيدند تا شايد از وقوع حادثه جلوگيري نمايند. ناگهان مجلس شوراي ملي كه هنوز مدت زيادي از بدو تشكيل آن نميگذشت به دستور محمد علي شاه مستبد و توسط كلنل لياخوف، افسر روسي به توپ بسته شد. در پي اين حمله، نعش خونين آزاديخواهان، صحن بهارستان را پُر كرد و صداي ناله و فرياد از هرسو به گوش ميرسيد. مجاهدان نيز مردانه، تفنگ در دست گرفته و از خود و مجلس دفاع ميكردند. جنگ درحدود چهار ساعت به طول انجاميد و سرانجام به نفع شاه پايان يافت. در اين ماجرا، محمدعلي شاه كه مورد حمايت دولت روس بود به اعدام و تبعيد و زنداني كردن نمايندگان مجلس پرداخت. شاه دستور داد كه آقا سيدعبداللَّه بهبهاني را به كرمانشاه تبعيد كرده، آيت اللَّه سيدمحمد طباطبايي را در شميران خانهنشين نمايند. عدهاي از آزاديخواهان را، زنجير به گردن انداخته و كِشان كشان به باغشاه بردند. از ميان اين جمع، تنها ملك المتكلمين و ميرزا جهانگيرخان صوراسرافيل از مشروطهطلبان مشهور و مخالف استبداد قاجاري را به حضور شاه آوردند. وي پس از اينكه مدتي به آن دو دشنام داد، دستور قتل هر دوي آنها را صادر كرد. در اين واقعه بيش از سيصد تن از مجاهدان، آزاديخواهان و مشروطهطلبان كشته و پانصد تن ديگر زخمي و تعداد زيادي بازداشت شدند. همچنين انجمنها تعطيل، روزنامهها توقيف و مشروطيت دو ساله ايران به پايان رسيد. بدين ترتيب مجلس، منحل شد و دوره استبداد صغير آغاز گشت.
2) تصويب طرح اجباري شدن كلاه اپو براي مردان در مجلس شوراي ملي (1306 ش):
رضاخان پهلوي پس از به دست گرفتن قدرت، دائماً در تلاش براي نابودي مظاهر ديني و سنتي مردم بود و قصد جايگزيني فرهنگ غرب در ايران را در سر ميپروراند. وي در اين راه، در هر مدت قانوني، را به مردم ابلاغ ميكرد كه طرح اجباري شدن استفاده از كلاه شاپو يكي از آنان بود. اين قانون ابتدا در مورد وزرا، وكلا و رؤساي ادارات و مستخدمان دولت اجرا گرديد كه بايد لباس متحدالشكل بپوشند و كلاه شاپو يا پهلوي برسرگذارند. سپس اين دستور براي مدارس اجباري گرديد و دانشآموزان موظف به پوشيدن لباس يك شكل شدند. دراين ميان، بازاريان از تغيير لباس ناراضي بوده و با تمام فشار و توصيههاي كلانتريها، از آن روي گردان بودند. از آن طرف، چون قانون براي پوشيدن لباس كوتاه و كت و شلوار وجود نداشت و بسياري از طبقات مردم، مايل نبودند از لباس اجدادي خود دست بكشند و لباس جديد را در بر نمايند، بنابراين مشكلاتي به وجود آمد. از اين رو، براي اينكه اين عمل صورت قانوني پيدا كند با اشاره دربار به مجلس، نمايندگان با تصويب طرحي، در دوم تيرماه 1306 استفاده از كلاه شاپو را اجباري اعلام كردند. با تصويب اين طرح، ماموران دولت بر فشار خود بر مردم افزودند و آن را در سطح كشور رايج ساختند. در مقابل، اشخاص بسياري بودند كه در مخالفت با اين طرح، ديگر به سر كسب و كار خود نرفتند و خانهنشين شدند.
3) 29جمادي الثاني سال 441هجري قمري :
« محمّد بن علي صوري » محدث بزرگ قرن 5 هجري قمري در گذشت و در بغداد بخاك سپرده شد. ابن صوري در سال 418هجري قمري به بغداد رفت و تا پايان عمر درهمين شهر به زندگي و تحصيل پرداخت و به گردآوري احاديث معتبر از مشايخ صاحبنظر اهتمام كرد . از جمله بزرگاني كه ابن صوري با آنان ملاقات كرد و از آنها احاديث معتبر شنيد ، خطيب بغدادي را مي توان نام برد.
4) آغاز انتشار روزنامهي قانون توسط "ملكم خان"، ناظمالدوله فرمانفر معروف(1307 ق)
5) 23 ژوئن سال 1941 ميلادي :
نهضت آزادي ملي يوگسلاوي سابق به رهبري مارشال تيتو فعاليت خود را آغاز نمود . اين نهضت با مبارزه چريكهاي آن كشور بر ضد سربازان و دولت آلمان نازي كه كشورشان را اشغال كرده بودند، سازمان يافت . چريكهاي وابسته به نهضت ملي طي جنگهاي پي در پي و خونين به دفاع از كشورشان پرداختند . مبارزات ميان چريكهاي يوگسلاوي سابق و سربازان اشغالگر آلمان نازي تا سال 1945 ميلادي كه منجر به شكست آلمان در جنگ جهاني دوم شده ادامه داشت .
6) تأسيس اولين پارلمان جهان در ايسلند (920م) :
نخستين پارلمان دنيا در بيستم اكتبر سال 920م در كشور كوچك ايسلند واقع در شمال اروپا تشكيل شد. اين مجلس كه نمايندگان آن توسط مردم و به وسيله رايگيري انتخاب شده بودند وظيفه داشت كه به دولت، كمك فكري دهد. در حقيقت ميتوان گفت اولين مجلس دنيا، تنها سمت مشورتي با دولت داشت و داراي اختيارات خاصي نبود. پس از پارلمان ايسلند، قديميترين پارلمان جهان در اواسط قرن سيزدهم در انگلستان شروع به كار كرد.
7) آغاز قيام تاريخي "ژان كالون" مصلح معروف مذهبي در ژنو (1536م):
ژان كالون، رهبر نهضت مذهبي اروپا در 21 ژانويه 1509م در فرانسه به دنيا آمد. و پس از طي تحصيلات خود در رشتههاي حقوق و الهيات، بر اثر يك تحول دروني ناگهاني، همه توجه خود را به آيين پروتستان معطوف كرد. اما چون پروتستانها تحت تعقيب و آزار بودند، از سال 1534م و در سن 25 سالگي، نقش رهبري را در ميان هواخواهان آيين پروتستان به دست گرفت. كالون در 27 سالگي عازم ژنو شد و آن شهر را مركز پروتستان قرارداد و از 23 ژوئن 1536م، قيام مذهبي خود را آغاز كرد. وي ميخواست زندگي روزمره را بر اساس مذهب قرار دهد و ژنو را به صورت كشوري كامل كه حكومتش در دست اولياي دين باشد، درآوَرَد. هرچند كالون، مردي حسابگر و استدلالي بود، با اين حال، سختگيريهاي او نسبت به مردم در پذيرش آيين جديد، باعث ايجاد شورش و اخراج او از شهر گرديد، ولي در غياب او، ژنو به سختي دستخوش آشفتگي سياسي و مذهبي شد. از اينرو، مردم بار ديگر او را به ژنو دعوت كردند و كالون به سازمان دادن به قوانين شهر، ايجاد مدارس، رايزني در مسائل سياسي، توسعه داد و ستد و موعظه مشغول شد. از اين زمان بود كه وي، فرقه كالونيست را بنيان گذارد و كتاب مباني دين مسيح(ع) را كه شامل نظرات خود بود، نگاشت. با اين حال، نظريات وي با بعضي مطالب بنيادين آيين كاتوليك منافات داشت، به طوري كه قدرت پاپ را انكار ميكند و بر خلاف كاتوليكها كه پاك شدن از گناه به وسيله اعمال خير و ايمان را ميسر ميدانند، كالون تنها ايمان به حقانيت عيسي(ع) را مدّنظر قرار ميداد. كالون معتقد بود كه كتاب مقدس يگانه منبع قانون الهي است و بر انسان است كه آن را تعبير كند و مبناي نظام اجتماع قرار دهد. مذهب كالون، حاكميت مطلق اراده الهي را تأكيد ميكند. همچنين كالون درباره تقدير بر اين عقيده بود كه رستگاري مخصوص برگزيدگان خدا است و هيچ عمل انساني نميتواند او را به رستگاري نائل سازد، چرا كه رستگاران را خدا انتخاب ميكند و كساني را هم كه نبايد رستگار شوند، او انتخاب ميكند. بنابراين براي هر فرد آدمي، از پيش مقدر شده است كه رستگار است يا خير، و او هر كاري انجام دهد نميتواند در اين وضع تغييري بدهد. اين اصلِ عقيدتي كالون، مورد سوء استفاده فراوان قرار گرفته است و دست مدعيان رستگاري را در انجام هر نوع گناه در خفا، باز گذاشته است. ژان كالون سرانجام در نهم دسامبر 1964م در 55 سالگي بر اثر مخالفت با كليسا محكوم به مرگ گرديد و زنده زنده در آتش سوزانيده شد.
8) تولد "پيترو متاسْتازْيو" اديب و نويسنده معروف ايتاليايي (1698م):
پيترو تراپاسي معروف به پيترو متاستازيو، نمايشنامه نويس و شاعر ايتاليايى در 23 ژوئن 1698م در رم پايتخت ايتاليا به دنيا آمد. وي از نوجواني، استعداد شاعري خود را آشكار ساخت و به سبب بديههسرايى، به زودي به شهرت رسيد. متاستازيو در جواني به دربار ويِن در اتريش راه يافت و معروفترين و پرثمرترين سالهاي زندگي را در آنجا گذراند. وي در اين سالها نمايشنامههاي هيجانانگيز و ملودرامهاي متعددي نگاشت كه آتيليو رگولو، ديدونه مطرود، رأفت تيتو و آشيل در جزيره اسكيروس را نگاشت و آنها را بر روي صحنه برد. متاستازيو در هنر نمايشي تحولي واقعي پديد آورد. او نويسندهاي برجسته بود و قدرت آن را داشت كه از افسانههايى كه به كار ميبرد، هيجان انگيزترين و پراحساسترين و تغزّليترين نكتهها را بيرون بكشد تا بيشتر بتواند به وسيله موسيقي بيان گردد. اشعار متاستازيو نيز از آهنگ دلنشين و موسيقي سحرانگيز برخوردار است. جز نمايشنامههايى كه تعدادشان از بيست و پنج فراتر ميرود، متاستازيو رسالههاي انتقادي بسياري نيز درباره تئاتر يوناني و صناعت شعر و يادداشتهايى درباره هنر شعر و غير آن، منتشر كرده است كه بيشتر آنها، ابتكار او را در عالم نمايش نشان ميدهد. شهرت و نفوذ متاستازيو در سراسر اروپاي نيمه دوم قرن هجدهم، بسيار عظيم بود. درباره او گفتهاند كه نمايشنامههايش، سرشار از بيان شاعرانه و ظرافت و زيبايي مداوم است كه طبع هر چيز را زيبا ميسازد بيآنكه به آن زياني وارد آورد. پيترو متاستازيو سرانجام در اول ژانويه 1782م در 84 سالگي درگذشت. و مراسم به خاك سپاري او با شكوه بسيار برگزار شد.
9) وقوع اولين جنگ ميان نيروهاي انگليسي و هندي در بنگال (1757م):
در اولين جنگ ميان نيروهاي انگليس و هندي كه در 23 ژوئن 1757م به وقوع پيوست و به جنگ پلاسي مشهورشد، انگليس به پيروزي رسيد و زمينه استعمار و استثمار هند را فراهم آورد. انگليس از اوايل قرن هجدهم از طريق شركت هند شرقي، نفوذ در هند را آغاز كرده بود و در جنگهاي بعدي، علاوه بر شكست دادن ارتش هند، رقيب اروپايي خود، فرانسه را نيز از هند بيرون راند. از آن زمان تا نزديك به دويست سال، هند مهمترين و پرسودترين مستعمره انگليس بود و از غارت اين كشوربزرگ، ثروت فراواني به دست آورد.
10) واگذاري بندر مهم اسكندرون سوريه به تركيه توسط فرانسويها (1939م):
بندر اسكندرون از سالهاي حاكميت امپراتوري عثماني، مورد ادعاي تركيه بود. اما پس از جنگ جهاني اول، بر اساس توافقنامه انگليس و فرانسه، اين بندر به سوريه تعلق گرفت. ولي در پي سقوط امپراتوري عثماني و جانشيني حكومت لائيك و غرب گراي آتاتورك، فرانسه كه قيموميت سوريه را برعهده داشت، بندر اسكندرون را به تركيه واگذار كرد. اين اقدام باعث شد تا احساسات ضد فرانسوي در سوريه تقويت شود و مبارزه عليه سلطه فرانسه شدّت يابد. با اين حال سوريه هنوز هم، بندر اسكندرون را متعلق به خود ميداند.
11) روز ملي "لوكزامبورگ":
از اواسط جنگ جهاني دوم، دولتهاي قوي به فكر تأسيس سازماني بين المللي افتادند كه بتواند از وقوع جنگها جلوگيري كرده و در مواقع بروز اختلاف و جنگ، در راه پايان آن تلاش كند. از اين روز در سال 1941م، سران دولتهاي امريكا و انگليس، منشوري مشتمل بر 8 ماده امضا نمودند كه بعدها به مناسبت محل امضاء در اقيانوس اطلس، به منشور آتلانتيك اشتهار يافت. دولتهاي ديگر نيز با پذيرفتن متن منشور، به صف امضاكنندگان آن پيوستند و بدين ترتيب، مقدمات تأسيس سازمان ملل متحد به وجود آمد. در جريان مباحثات مربوط به تنظيم اساسنامه سازمان ملل متحد، قسمت اعظم اختيارات اجرايي سازمان، به شوراي امنيت سازمان ارجاع شد كه پنج كشور بزرگ امريكا، شوروي سابق، انگلستان، فرانسه و چين عضو دائمي آن محسوب ميشدند. با اصرار و پافشاري دولت شوروي، براي هر يك از پنج عضو دائمي شوراي امنيت، حق وتو منظور شد، بدين معني كه هر يك از اين پنج كشور ميتوانستند تصميمات اتخاذ شده از طرف اكثريت اعضاي شوراي امنيت را باطل و بياعتبار سازند. سرانجام پس از تبادل نظرها و مطالعات نهايي، اين منشور در 26 ژوئن 1945م به تصويب نمايندگان كشورها رسيد و مقدمه تشكيل سازمان ملل متحد در اكتبر همان سال به وجود آمد. هرچند تدوينكنندگان منشور سازمان ملل قصد داشتند از بروز حوادث و مسايلي كه منجر به جنگ ميشود پيشگيري كنند، اما متأسفانه اين سازمان توفيق چنداني در نيل به اهداف اصلي خود نداشته است. همچنين وجود حق وتو براي پنج كشور عضو دائم شوراي امنيت، تصميمات اين شورا را در صورتي كه مغاير با منافع آنان باشد، بياثر كرده است. علاوه بر آن مجمع عمومي سازمان ملل متحد از قدرت اجرايي براي اجراي مصوبات خود برخوردار نيست. (ر.ك: 24 اكتبر)
/خ
Add Comments
Name:
Email:
*
User Comments:
SecurityCode: