محمد حسيني بهشتي كه گاهي به اشتباه محمدحسين بهشتي مي نويسند در يك خانواده روحاني در آبان 1307 در محله لومبان ( لبنان ) – از محله هاي قديمي اصفهان، به دنيا آمد ! پدر ايشان از روحانيون و مدرسين برجسته حوزه علميه اصفهان محسوب مي شد كه سلسله نسب اين خاندان به حضرت زين العابدين – امام چهارم شيعيان – مي رسد و فشارهاي رضاخاني و تحقيرهاي اعمال شده در عصر پهلوي دوم ( 1320-1357 ) مانع پويايي و رسالت تبليغ دين در خاندان بهشتي نشد. خانواده بهشتي از طرف پدر و هم از طرف مادر روحاني بود. ايشان در سن 4 سالگي تحصيلات خود را در خانه آغاز نمود. (2)
سيد محمد پس از فرا گرفتن قرآن و كسب موفقيت در خواندن و نوشتن در مكتب خانه، راهي دبستان شد و پس از اتمام دوره ابتدايي پايه اول و دوم متوسطه را در دبيرستان سعدي گذراند و پس به حوزه علميه اصفهان رفت و در مدرسه علميه اصفهان ادبيات عرب، منطق و كلام و سطوح فقه و اصول را پشت سر گذاشت. ايشان در دوره متوسطه به زبان فرانسه آشنايي پيدا نمود و قبل از عزيمت به قم زبان انگليسي را از يكي از آشنايان فرا گرفت. (3)
سيد محمد تحصيلات حوزوي خود را از سال 1321 در مدرسه اسلامي صدر آغاز نمود و از سن هيجده سالگي در سال 1325 به سوي حوزه علميه قم رهسپار شد و در مدرسه حجتيه اقامت گزيد. (4) و از محضر علماي حوزه بهره برد، به طوري كه فقه و اصول را نزد
آيت الله بروجردي، امام خميني و آيت الله محقق داماد فرا گرفت. ايشان از محضر علماي ديگر همچون: آيت الله سيد محمدتقي خوانساري، آيت الله حجت كوه كمره اي و نيز مقداري از كفايه را نزد آيت الله حاج شيخ مرتضي حائري فرا گرفت. سيد محمد بهشتي علاوه بر تحصيل به تدريس نيز مي پرداخت و در سال 1327 موفق به اخذ ديپلم به صورت متفرقه شد. (4)
پس از مدتي وارد دانشكده معقول و منقول ( الهيات و معارف اسلامي ) گرديد و در سال 1330 فارغ التحصيل شد و پس از آن به قم بازگشت و در دبيرستان حكيم نظامي قم به تدريس زبان انگليسي پرداخت. (5)
سيد محمد بهشتي در ادامه تحصيلات خود، فلسفه را نزد علامه محمدحسين طباطبايي آموخت، و با استاد مطهري و آقاي منتظري مباحثي داشتند، ايشان تحصيلات دانشگاهي خود را در رشته فلسفه ادامه داد به طوري كه بعد از چند سال موفق به اخذ درجه دكترا در رشته الهيات و فلسفه شد. (6)
خدمات فرهنگي و علمي:
دكتر بهشتي فعاليت فرهنگي را يك حركتي مي دانست كه در بلندمدت جواب مي داد و اعتقاد داشت كه افرادي كه قصد دارند مردم را بيدار كنند، بايد ابتدا خود به مهارت و توانايي لازم مجهز شوند.
از جمله خدمات فرهنگي ايشان:
1- مدرسه حقاني: مدرسه حقاني به همت ايشان و با هدف تربيت طلاب جوان براي
بحث هاي نوين اجتماعي تأسيس شد و مسئووليت آن را به آيت الله قدوسي سپرد، دكتر بهشتي بعد از بازگشت از آلمان به همكاري با اين مدرسه ادامه داد. (7)
2- تأسيس دبيرستان دين و دانش توسط دكتر بهشتي: اين دبيرستان اولين سنگر مبارزه عليه توطئه خطرناك جدايي دو قشر تحصيل كرده روحاني و دانشگاهي بود، در اين دبيرستان افكار حوزه علميه در محيط دبيرستان ترويج شد و دكتر بهشتي اين مدرسه را در سال 1331 در راستاي تقويت انديشه و تمايلات مذهبي در جوانان در قم ايجاد كرد و خود ايشان مسئوليت آن را تا 1342 به عهده گرفت.
3- تأسيس مدرسه رفاه در تهران (8)
4- جلسات گفتار ماه: اين جلسات در تهران و از سال 1338 براي انتقال پيام اسلام به نسل جديد بر پا شد و علاوه بر دكتر بهشتي، شخصيت هاي همچون آيت الله طالقاني و مرتضي مطهري از سخنرانان اين جلسه ها بودند. (9)
5- كانون اسلامي دانش آموزان و فرهنگيان.
6- مركز علمي خواهران مسلمان.
7- كانون توحيد: اين كانون به همت دكتر بهشتي، مهدوي كني، امامي كاشاني، موسوي اردبيلي جهت برنامه ريزي به منظور آموزش جوانان صورت گرفت.
8- مكتب قرآن: دكتر بهشتي در جلسات مكتب قرآن به تفسير قرآن براي جوانان مي پرداخت.
9- همكاري با مجله مكتب اسلام.
10- مركز اسلامي هامبورگ: هجرت ايشان به هامبورگ از سال 1344 آغاز شد و تا سال 1349 به مدت 5 سال به طول انجاميد. بر اثر فعاليت هاي دكتر بهشتي، اتحاديه انجمن هاي اسلامي دانشجويان فارسي زبان شكل گرفت و مسجد ايرانيان را به مركز اسلامي هامبورگ تغيير نام داد كه با اين ابتكار مسلمانان غيرايراني نيز به آن مسجد مي آمدند و مسجد رونق تازه اي گرفت. دكتر بهشتي در طول ساليان حضور در آلمان علاوه بر سخنراني ها و برگزاري جلسات بحث آزاد و مصاحبت و همنشيني با دانشجويان، به انتشار نشريه هايي همچون: اسلام مكتب مبارزه و صداي اسلام در اروپا اقدام نمود.
از ديگر اقدامات ايشان گفتگو با انديشمندان و تماس با مراكز تحقيقاتي در اروپا بود و شهيد بهشتي به شبهاتي كه قبلا توسط مستشرقين بر اسلام و وحي وارد كرده بودند توضيحي در خور ارائه مي داد. (9)
ايشان در سال 1345 از آلمان عازم حج شد و از كشورهاي تركيه و سوريه و لبنان ديدن نمود و با مبارزين خارج از كشور ملاقات و ارتباط برقرار نمود، در سال 1348 در نجف اشرف به خدمت امام رسيد، و در آلمان اعلاميه اي بر ضد اسرائيل صادر نمود. سرانجام دكتر بهشتي با كوله باري از يك كشور اروپايي در سال 1349 به ايران بازگشت. آيت الله بهشتي زماني كه در سال 1354 دستگير شد در يكي از بازجويي ها فعاليت خود را در خارج از كشور چنين عنوان مي كند:
1- كوشش براي تكميل ساختمان مسجد هامبورگ.
2- كوشش در جهت تقويت مباني عقيدتي و اخلاقي و عملي مسلمانان بخصوص برادران و خواهران مسلمان مقيم آنجا.
3- رسيدگي به امور ديني آنان.
4- كوشش براي آشنا ساختن مردم آلمان به حقايق اسلامي از راه نشريات، سخنراني و تدريس در مدارس آلماني، دانشگاه ها و كليساها و مجامع ديگر.
5- حل و فصل برخي از اختلافات خانوادگي.
6- عقده گشايي روحي از كساني كه از آن جا دچار غربت زدگي و مسائل ناشي از آن شده اند.
7- مازاد وقت خود را صرف مطالعه و تحقيقات ديني و استاني. (10)
دكتر بهشتي پس از بازگشت به ايران اقدامات فرهنگي خود را ادامه داد. و در زمينه علمي آثاري از خود به جاي گذاشت از جمله: خدا از ديدگاه قرآن، اقتصاد اسلامي، نماز چيست، ربا در اسلام، روش برداشت از قرآن، شناخت، مسأله مالكيت، نقش ايمان در زندگي، حج در قرآن، محيط پيدايش اسلام، روحانيت در اسلام و در ميان مسلمين، كدام مسلك، پنج گفتار. (11)
فعاليت هاي سياسي:
اولين تجربه سياسي دكتر بهشتي در سن شانزده سالگي بود كه بر اثر بسيج مردم، كدخداي يك روستا را عوض نمود. ايشان در جريان ملي شدن صنعت نفت از هواداران آيت الله كاشاني بودند. بعد شكست نهضت ملي ذهن دكتر بهشتي را متوجه اين نكته
مي كند كه روحانيت نمي تواند بدون تشكل منسجم اسلامي به پيروزي برسد و از همان زمان تصميم گرفت با ابزار فرهنگي به مقاصد سياسي دست يابد به همين خاطر فعاليت فرهنگي خود را آغاز نمود تا در پوشش آن به كادرسازي بپردازد، اينگونه فعاليت هاي فرهنگي ازيك طرف و همكاري نزديك با امام خميني در مبارزه عليه رژيم پهلوي از سوي ديگر سبب شد كه رژيم تصميم به انتقال ايشان از قم بگيرد و سرانجام ايشان را در زمستان 1342 به تهران منتقل نمودند. (12)
دكتر بهشتي از جمله روحانيوني بود كه از طرف امام خميني جهت عضويت در تشكيلات هيأت هاي مؤتلفه اسلامي معرفي شدند تا از هر گونه انحراف فكري جلوگيري شود. و ساواك هم به دلايلي همچون عضويت در اين تشكل و نيز سابقه سياسي در جريان قيام 15 خرداد، با اعزام ايشان به آلمان مخالفت ورزيد. اما با تلاش هاي آيت الله خوانساري اين مشكل حل شد و آيت الله خوانساري براي ايشان ويزا گرفت. دكتر بهشتي در سال 1343 كه به ديدار بستگان به اصفهان رفته بود بر اثر يك سخنراني دستگير شدند و سپس به ساواك اصفهان برده شد. (13)
ساواك پس از بازگشت ايشان از آلمان در سال 1349، ديگر اجازه نداد به آلمان برگردد. اما شهيد بهشتي به مبارزه خود ادامه داد و در تاريخ 18/1/1354 بار ديگر دستگير شد و پس از مدتي آزاد شد. (14)
سال 56 عملا نقطه رويارويي شاه و مخالفين بود و آنچه در ابتداي اين سال رقم خورد همان خواسته هاي كارتر و فضاي باز سياسي بود تا با اجراي اين سياست ها از
شكل گيري انقلاب و قيام هاي خونين جلوگيري شود. شهيد بهشتي در آستانه پيروزي انقلاب اسلامي، ضمن سفر به پاريس از طرف امام به عنوان عضو منتخب شوراي انقلاب تعيين شد كه اين شورا نقش تسريع كننده اي در فرايند انقلاب داشته است. (15)
با پيروزي انقلاب اسلامي با رأي مردم تهران به مجلس خبرگان راه يافت و از طرف امام به عنوان رئيس ديوان عالي برگزيده شد و بالاخره در هفتم تيرماه 1360 به همراه 72 تن از رجال سياسي و مذهبي بر اثر انفجار بمبي توسط منافقين – كه در دفتر حزب جمهوري اسلامي كار گذاشته بودند. به شهادت رسيد. (16) و به قول امام خميني بهشتي مظلوم زيست و مظلوم مرد و خار چشم دشمنان بود. (17 )
بهشتي و سازمان اطلاعات و امنيت كشور:
بهشتي از جمله چهره هاي انقلابي و محوري نهضت امام خميني بودند كه ساواك و دستگاه هاي امنيتي تمام رفتارهاي ايشان را تحت كنترل و مراقبت شديد قرار مي داد.
در مكاتبه اي كه اداره كل سوم ساواك با ساواك تهران در خصوص لزوم تحقيق در مورد تحريك عده اي از فرهنگيان و دانش آموزان قم عليه رژيم پهلوي توسط آيت الله بهشتي و سعيد تهراني پس از حادثه مدرسه فيضيه چنين آمده است:
«طبق اطلاع واصله پس از حادثه قم و بازداشت آقاي خميني بين معلمين و فرهنگيان و دانش آموزان قم تحريكات شديدي عليه هيأت حاكم به عمل مي آيد كه سردسته آنان سعيد تهراني آموزگار دبستان ملي فيض است، يكي ديگر از محركين سيد بهشتي ليسانسه معقول و منقول مي باشد كه در دبيرستان دين و دانش شهرستان مزبور تدريس مي كند و آنچه مسلم است تحريكات نامبردگان در دانش آموزان عليه دستگاه دولتي مؤثر و محسوس است خواهشمند است دستور فرمائيد سريعا به موضوع بالا رسيدگي و گزارش مشروحي از اين فعاليت ها در قم تهيه و ارسال دارند.
از طرف مدير كل اداره سوم. مقدم» (18)
يكي از موضوعات مورد توجه ساواك مسأله انتقال محل خدمت آيت الله بهشتي از اداره فرهنگ قم مي باشد كه در مكاتبه اي كه ساواك تهران با اداره كل سوم ساواك دارد علت انتقال ايشان به تهران را چنين بيان مي دارد:
«برابر گزارش ساواك قم نامبرده از عناصر ناراحت فرهنگ قم بوده است كه ضمن تماس با اداره فرهنگ قم نسبت به انتقال وي اقدام گردد... رئيس ساواك تهران. مولوي» (19)
يكي از اقدامات مهم در عصر آيت الله بروجردي ساخت مساجد در كشورهاي خارجي از جمله آلمان بود و توسط ايشان مبلغاني اعزام مي شد. و مسجد هامبورگ به وسيله آقاي محققي اداره مي شد پس از مراجعت ايشان بنا بر درخواست علما قرار بر اين شد كه آيت الله بهشتي به آلمان برود و اداره آن را به عهده بگيرد با وجود اينكه ساواك مسافرت ايشان را به هامبورگ به مصلحت نمي دانست بر اثر تلاش هاي آيت الله خوانساري، موفق به مسافرت به آلمان شد. (20)
در مكاتبه اي كه ساواك استان مركز با اداره كل سوم ساواك در خصوص نظريه ساواك قم مبني بر به مصلحت نبودن مسافرت آيت الله بهشتي به آلمان چنين اظهار مي دارد:
«طبق اطلاع واصله سيد محمدحسين بهشتي تصميم دارند براي تبليغ به آلمان عزيمت نمايند به نظر اين ساواك [ساواك قم ] مسافرت مشاراليه به آلمان به مصلحت نيست. از طرف رئيس ساواك استان مركز. مولوي» (21)
در گزارشي اداره كل سوم ساواك درباره مكاتبات آيت الله بهشتي از آلمان با تعدادي از روحانيون و دوستانش در ايران و نيز اينكه نظريه ساواك مبني بر عدم صلاحيت نامبرده جهت تصدي امور مذهبي ايرانيان مقيم هامبورگ اينطور اظهار مي دارد:
«محترما به استحضار مي رساند نامبرده بالا چندي قبل بنا به پيشنهاد مراجع تقليد و با اطلاع وزارت امور خارجه جهت تصدي و اداره امور مركز اسلامي هامبورگ به آلمان عزيمت نموده و مشغول انجام تعليمات اسلامي به جوانان ايراني و دانشجويان مسلمان هامبورگ مي باشد.
ضمن كنترل نامه ها در پست خانه، تعدادي نامه زياد شده كه براي دوستانش و همچنين روحانيون مقيم ايران فرستاده بدست آمده كه در پرونده مربوطه مضبوط مي باشد.
مفاد اين نامه ها حاكي است كه وي فردي مشكوك و ناراحت مي باشد... به عنوان مثال در تاريخ 14/6/1344 نامه اي به شخصي به نام محمدتقي مصباح فرستاده و در ضمن آن در مورد آزادي يكي از طلاب ناراحت به نام هاشمي رفسنجاني كه چندي پيش به اتهام اخلال نظم و تحريك مردم عليه دولت زنداني بوده اظهار خوشحالي كرده و افزوده:
«من اينگونه شجاعت ها را در زندگي دوستاني چون تو مفيد مي دانم از خستگي و ملال روحي شما كه خواه ناخواه نشانه ملال بسياري از دوستان ديگر نيز هست، ناراحتم و اميدوارم دوستان عزيز در راهي كه با هم در پيش گرفته ايم – با هم شروع كرده ايم – با پايداري و همبستگي هر چه تمام تر جلو رويد». (22)
در تاريخ 16/6/1344 ضمن ارسال نامه اي... به عنوان صالحي نجف آبادي از نامبرده تقاضا نموده شخصي را كه داراي صلاحيت باشد و بتواند در آلمان تبليغ ديني نمايد انتخاب و با ايشان معرفي تا ترتيب عزيمت وي به آلمان داده شود.» (23)
خلاصه پيشينه:
ياد شده فوق از گذشته رئيس دبيرستان دين و دانش شهرستان قم بوده است. و داراي مدرك فوق ليسانس از دانشكده معقول و منقول تهران مي باشد. در سال 42 به نفع آيت الله خميني فعاليت مي كند و از فرهنگ قم به تهران منتقل مي شود و در جريانات مدرسه فيضيه قم به اصفهان مسافرت مي نمايد و علما اصفهان را وادار به مخابره تلگراف به مراجع تقليد قم مي كند كه در مورد جريان دوم فروردين سال 42 به آنها تسليت بگويند.
نظريه:
با بررسي نامه هائيكه شخص مزبور براي دوستان خود و همچنين روحانيون مقيم تهران ارسال داشته چنين استنباط مي گردد كه وي شخصي مشكوك و ناراحت مي باشد.
قوانين و شواهد حاكيست كه مشاراليه به منظور خاص وسيله عناصر ناراحت و روحانيون مخالف جهت تصدي امور مذهبي ايرانيان مقيم آلمان و تبليغ به نفع جناح هاي مخالف ظاهرا مذهبي به آن كشور مسافرت نموده است كه ضمن انجام امور مذهبي نيات آنان را تأمين كند.
عليهذا گذشته از اينكه ادامه اقامت ياد شده از آلمان به مصلحت نمي باشد عزيمت شخص ديگري كه نامبرده در نظر دارد انتخاب گردد و جهت تبليغ به آلمان برود به مصلحت نميباشد. ضمنا در صورت تصويب ترتيبي اتخاذ گردد كه به نحو مقتضي موجبات مراجعت سيد محمد بهشتي به ايران فراهم و تشخيص موجه و واجد شرايط ديگري جهت تصدي امور مذهبي ايرانيان مقيم هامبورگ با نظر مراجع مذهبي ميانه رو انتخاب و رهسپار آن كشور گردد ضمنا با مذاكراتي كه با بخش 315 به عمل آمده به نمايندگي اين اداره كل در آلمان توصيه شده است كه اعمال و رفتار اين شخص فعلات تحت نظر باشد» (24)
در بخر ياز گزارشهاي ساواك نكات زير قابل ملاحظه است:
1. دعوت طلاب به منزل جهت آموختن علوم جديد و مطرح كردن بحثهاي سياسي
2. پيدا شدن نامهاي از ايشان به امام خميني در منزل ايشان
3. آگاهي از وضعيت امام در تركيه و ملاقات كنندگان با ايشان
4. ارتباط با هيأتهاي مؤتلفه و مكاتبه با فداييان اسلام
5. انتشار جزوهاي به نام صداي اسلام در اروپا
6. در اواخر سال 1346 از طرف گردانندگان انجمن اسلامي دين از نامبرده بالا دعوت شده كه جهت پارهاي اقدامات در امور مسلمانان و انجمن ياد شده به شهر فوقالذكر مسافرت نمايد.
7. درسال 46 نوارهايي از ايشان ضبط شده است
8. به قار اطلاع واصله در تاريخ 19/1/47 نامبرده از مدير كتابفروشي اقبال در تهارن، خواسته است كه كتاب او را به نام صداي اسلام در اروپا در تهران طبع نمايد ضمنا مدير كتابفروشي اقبال در تهران، خواسته است كه كتاب او را به نام صداي اسلام دراروپا به تهران طبع نمايد ضمنا مدير كتاب فروشي اقبال اضافه نموده است كه مشاراليه در كتابش مطالب موهش عليه شاهنشاه آريامهر اظهار داشته است.
9. در اوايل سال 47 در ايام محرم در مسجد مسلمانان هامبورگ جلسات روضهخواني بر پا شده بود
ساواك خراسان در تاريخ 24/4/1349 در خصوص سفر آيتالله محمد بخشتي به مشهد و اظهارات نامبرهد راجع به فقدان كادر رهبري در ايران جهت متشكل ساختن نيروهاي ضد رژيم چنين گزارش ميدهد:
«بهشتي اظهار مينمايد: نيروهاي فعاله در ايران هدر ميرود چون داراي كادر رهبري.... اثر من در ايران بمانم يكي از كارهايم جمعآوري قدرتهاي پراكنده خواهد بود». (26)
شهيد بهشتي به مسائل جهان اسلام توجه خاصي داشت به ور يكه اداره كل هشتم ساواك در گزارشي به اداره كل سوم در خصوص اظهارات ايشان مبني بر كمكهاي نظامي ايران به اسراييل چنين آمده است: «نامبرده... كه رهبر گروه طرفار خميني ميباشد ضمن بحث پيرامون اوضاع خاورميانه و سياست ايران در قبال جنگ اخير اعراب و اسراييل اظهار داشته ما معتقديم كه رهبران ايران و كشور صهيونيست ايران به اسراييل كمك خواهند كرد و اخباري كه به دستمان رسيده نيز مؤيد نظريه ماست زيرا اطلاع يافتيم كه بين ايران و اسراييل يك پل هوايي زده شده كه از طريق آن اسلحه و ساير كمكهاي نظامي به اسراييل حمل ميشود» (27)
در گزارش ديگر به تاريخ 4/9/52 در مورد اظهارات آيتالله بهشتي چنين آمده است:
«مشاراليه كه از روحانيون طرفدار خميني ميباشد پيرامون جنگ اخير اعراب و اسرائيل اظهار داشته تا زمانيكه دول اسلامي با يك ديگر متحد نشوند هيچگاه پيروز نخواهند شد زيرا وقتي دول اسلامي از پشت به اعارب خنجر ميزنند چطور ميتوان انتظار داشت كه اعراب موفق شوند. مشاراليه همچنني اظهار داشته تا زمانيكه استعمار آمرياك از ايران و يا تركيه و اردن و عربستان سعودي خارج نشود، شكست نخواهد خورد. (28)
سازمان اطلاعات و امنيت كشور آيتالله بهشتي را تحت كنترل قرار ميداد به طوري كه ساواك در مورد برگزاري جلسههاي مكتب قرآن توسط ايشان و سخنراني نامبرده اظهار ميدارد:
«روز 17/12/53 جلسه مكتب قرآن در منزل فردي به نام حاج معين تشكيل گرديد و دكتر بهشتي شروع به سخنراني كرد و ضمن بحث پيرامون امر به معروف و نهي از منكر اظهار نمود مسلمان نميترسد و به كار هم كار دارد، مسلمان بايد به كار جامعه و كارهاي بالاتر دخالت كند مسلمان نبايد مثل حيوان آنقدر كه آذوقه و جاي برايش فراهم شد ساكت شود». (29)
دكتر بهشتي در تاريخ 18/1/54 در يك بازجويي كه به اتهام اقدام عليه امنيت كشور بازداشت ميشود و در مكاتبه ساواك با اداره دادرسي نيروهاي مسلح در خصوص اتهام فوق چنين آمده است: «بدينوسيله تعداد سه برگ اوراق تحقيقاتي از نامبرده بالا به اتهام اقدام عليه امنيت داخلي كشور بازداشت گرديده به پيوست ايفاد ميگردد.... رييس سازمان اطلاعات و امنيت كشور؛ ارتشبد نصيري» (30)
شهيد بهشتي در تاريخ 18/1/54 در جواب اتهاماتي همچون ارتباط با عواملي كه فعاليت ضد امنيتي دارند و تشكيل جلسات بحث و گفتگو پيرامون مسائل ضد ملي و تبليغ.... چنين ميگويد: «تبليغ من در همه نوشتهها و گفتهها صرفا در جهت تقويت مباني عقيدتي اسلامي، سلامت اخلاقي، پرهيز از آنچه مخالف اين دو اصل بوده است. و از آنجا كه جلسات بحث ما چه آنها كه در مجامع عمومي بوده و چه آنها كه در منزل خودم بوده، علني و عمومي و باز است، نقطه ابهام و اختفايي در آن نمييابم، خوشوقتخوام شد كه نمونههايي از اين بحثها اشاره شود شايد آنچه را كه من در صحبتها (بيزيان) تلقي ميكنم در نظر مقامات مربوط رنگ ديگر دارد....» (31)
يكي از اقدامات آيتالله بهشتي فعاليت جهت تربيت طلاب جوان در مدرسه حقاني بود و ساواك هر چند نتوانست در اين مدرسه نفوذ كند اما سعي ميكرد فعاليتهاي انجام شده در اين مدرسه را تحت نظر بگيرد به طوري كه در مكاتبهاي كه ساواك قم با اداره كل سوم دارد اشارهاي به فعاليتهاي آيتالله بهشتي در مدرسه حقاني و ارتباط ايشان با آيتاله خامنهاي چنين عنوان ميكند:
«... شده از اينكه در حوادث اخير قم طلاب داراي رهبري صحيح نبودند اظهار تأسف نموده.... نامبرده افزوده در قم مدرسه اي است به نام حقان يكه خود من از بنيانگذاران آن هستم و مدرسه حقاني فعلا عدهاي طلبه دارد و من بر آنها نظارت دارم و در واقع مبدا الهام براي آنان هستم و كوششم بر آن است كه آنها را با برنامههاي زنده اسلامي تربيت كنم و آن را درست تربيت كنم و در آينده بيشتر آنان را موثر ببينم... دكتر بهشتي از دوستان نزديك سيدعلي خامنهاي است و موقعي كه به مشهد مسافرت نموده با خامنهاي ارتباط داشته مراقبت از اعمال و رفتارش ضروري است» (32)
ساواك در گزارشهاي بين سالهاي 55-54 ضمن اشاره به اينكه ايشان از شاگردان امام خميني بوده بيان ميدارد كه ايشان بعد از بازگشت از آلمان به تشكيل جلسات مختلف و ايراد سخنراني و نيز با زيركي خاص جوانان را تحت تبليغ قرار داده است لذا به همين خطار دستگير و با قرار تأمين در تاريخ 20/1/1354 آزاد شد. (33)
با آغاز سال 57 دامنه مبارزات شدت بيشتري پيدا ميكند و لذا ساواك نظارت و كنترل خود را بر نيروهاي مذهبي و ارتباطهاي آنان بيشتر ميكند. و اداره كل سوم ساواك در دستوري به ساواك تهران مبني بر كنترل فعاليتهاي آيتالله بهشتي به دليل ارتباط وي با مخالفان رژيم چنين بيان ميدارد:
(..... دو ماه پيش و هنگام اوج تظاهرات اخير بهشتي به تهران وارد و در سازماندهي يكي از گروههاي مذهبي كه وابسته به امام خميني ميباشد شركت داشته... ضمنا رابطه بين بهشتي و ديگر فعالين اين گروههاي مذهبي با مهندس بازرگان محرز و مسلم است» (34)
رژيم پهلوي بار ديگر در تاريخ 22/9/1357 اقدام به بازداشت آيتالله بهشتي نمود. و اداره كل چهارم ساواك در مكاتبهاي با اداره كل سوم در مورد بازدشات ايشان توسط كميته ضد مشترك خرابكاري و تحويل نامبرده به زندان اوين اظهار ميدارد كه: «نامبدره بالا در تاريخ 14/9/57 به وسيله مأمورين كميته مشترك ضد خرابكاري به بازداشتگاه اوين تحويل و در مورخه 16/6/1357 به كميته مذكور تحويل گرديد.... مدير كل اداره چهارم شهاب» (35)
در گزاشر يديگر ساواك اشاراتي به نقش رهبري آيتالله بهشتي در فعاليت ملي ضد رژيم روحانيون شهرستانها و روستاها و نيز تأكيد ايشان بر ادامه مبارزه با رژيم پهلوي تا سرنگوني آن دارد. (36)
برپايي اعتصابات براي فورپاشي رژيم پهلوي يكي از اقدامات روحانيون بوده است به طوريك ه ساواك تهران در خصو صتصميم عدهاي از روحانيون طرفدار امام خميني از جمله آيتالله بهشتي مبني بر اعتصاب د رمدارس چنين گزارش ميدهد:
«عدهاي از روحانيون طرفدار خميني از قبيل دكتر سيد محمد بهشتي واعظ و ساير اعضاي شوراي مركزي روحانيون در جلسه هفته گذشته ضمن بحث درباره [مسأله] فوق اتخاذ تصميم كردهاند كه دبستانها و مدارس راهنمايي هفتهاي پنج روز باز و يك روز به حال اعتصاب باشند.... دانشآموزان دبيرستان، به جاي يك روز تعطيل به اعتصاب و تظاهرات كنند». (37)
به هرحال ساواك دكتر بهشتي را از طرفداران سرسخت امام خميني و در واقع مغز گردانندگان فعاليتهاي امام خميني در ايران ميدانست. (38)
نتيجه:
از مطالعه اسناد فوق نكات زير قابل توجه است:
1. نگاه شهيد بهشتي به فرهنگ و مسائل مرتبط با آن به عنوان ميراثي ماندگار و ابزاري جهت مقاصد سياسي
2. از اقدامات فرهنگي ايشان انتشار كتاب و مجله و نشريه، سخنراني و... توجه به ساخت اماكن فرهنگي و مذهبي
3. تلاش در جهت پيوند دو قشر روحاني و دانشگاهي
4. اقدام در جهت سازماندهي و كاردسازي و متشكل ساختن نيروهاي ضد رژيم
5. عدم قطع ارتباط ايشان با امام خميني در جريان مبارزه
6. اسلام يدانستن مسأله فلسطين بون نگاه قومي و نژادي
7. افشاگري عليه اقدامات دولت ايران و آمريكا مبني بر كمك نظامي به اسراييل
8. شهيد بهشتي راز پيروزي مسلمانان را ـ بخصوص د رمسأله فلسطين ـ اهتمام به اتحاد و وحدت ميدانست.
9. اعتقاد شهيد بهشتي بر دخالت دين در سياست و نيز اينكه مسلمان در قبال جامعه خود مسئول است و نبايد بيتفاوت باشد
10. تلاش ساواك جهت بازگرداندن آيتالله بهشتي از آلمان به تهران و انتخاب يك فرد ميانهرو به جاي ايشان براي تصدي امور مذهبي ايرانيان مقيم هامبورگ
11. كنترل و مراقبت شديد اعمال و رفتار آيتالله شهيد چه در داخل و چه در خارج ايران و بازداشتهاي مكرر
12. اتهامات شهيد بهشتي، اقدام عليه امنيت كشور و مصالح ملي ذكر شده است
13. كوشش در جهت تقويت مباني عقيدتي اسلامي و سلامت اخلاقي
14. كوشش در جهت تربيت طلاب جوان و آشنا ساختن نسل جديد با برنامههاي زنده اسلامي
15. رهبري فعاليتهاي ضد رژيم روحانيون شهرستانها و روستاها
16. برپايي اعتصابات
17. مغز متفكر نهضت امام خميني
پينوشتها:
1ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب سالامي، شماره بازيابي 776، ص 2
2ـ بازشناسي يك انديشه (دكتر سيد محمد حسيني بهشتي)، بنياد نشر آثار و انديشههاي شهيد آيت الله بهشتي و... تهران، 1380، ص 13
كردي، علي، زندگي و مبارزات شهيد آيتالله بهشتي، مركز اسناد انقلاب اسلامي، تهران 1385، ص 32 و 31
3ـ كردي، علي، پيشين، صص 38ـ36
4ـ همان، ص 38ـ37، بازشناسي يك انديشه، پيشين، ص 14
5ـ بازشناسي يك انديشه، پيشين، ص 14، كردي، علي، پيشين، ص 39ـ38
6ـ كردي، علي، پيشين، ص 39
7ـ همان، ص 59ـ58
8ـ مهاجري، مسيح، بهشتي و انقلابي، انتشارات اوج، تهران 1361، ص 14
9ـ كردي، علي، پيشين، صص 71-70، 66ـ63، 61
10ـ همان، ص 72
11ـ همان، صص 77ـ75
12ـ مهاجر، مسيح، پيشين، ص 17، كردي، علي، پيشين، ص 83ـ80
13ـ كردي، علي، پيشين، ص 86ـ85 و 82
14ـ همان، ص 89ـ86
15ـ راست قامتان جاودانه انقلاب، دادگاه انقلاب اسلامي تهران، تهران، 1378، ص 20
كردي، علي، پيشين؛ ص 91
16ـ راست قامتان جاودانه انقلاب، پيشين ص 20
17ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، شماره بازيابي 776، ص 2
18ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، شماره بازيابي 410، ص 12-11 0 تاريخ سند 11/7/42)
19ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، شماره بازيابي 410، ص 14 ( تاريخ سند 15/8/42 ميباشد)
20ـ دواني، علي، مفاخر اسلام ( جلد دوازدهم9، مركز اسنادانقلاب اسلامي، تهران، 1379، ص 437
كردي، علي، پيشين، ص 69
21ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، شماره بازيابي 410، ص 49 (تاريخ سند 19/1/43)
22ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، شماره بازيابي 582، ص 4-3
23ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، شماره بازيابي 582، ص 3
24ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، شماره بازيابي 582، ص 5ـ3
25ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، شماره بازيابي 583، ص 36ـ34
26ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، شماره بازيابي 583، ص71
27ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، شماره بازيابي 609، ص13
28ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، شماره بازيابي 609
29ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، شماره بازيابي 411، ص 7
30ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، شماره بازيابي 411، ص 14
31ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، شماره بازيابي 411، ص 13
32ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، شماره بازيابي 609، ص24
33ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، اسناد برگزيده
34ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، شماره بازيابي 609، ص 69
35ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، شماره بازيابي 411، ص 69
36ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، شماره بازيابي 411، ص 68
37ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، اسناد برگزيده
38ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، شماره بازيابي 411، ص 89
منبع:مركز اسناد انقلاب اسلامي/خ