* نظرات آيت الله احمد جنتي پيرامون شخصيت آيت الله اشرفي اصفهاني
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله وانا اليه راجعون
مصيبتي که براسلام ومسلمين، با شهادت آيت الله اشرفي اصفهاني واردشد،خلائي ايجادکرد و ثلمه اي به وجودآورد که "لايسدها شي؛" هيچ چيز نمي تواند اين خلاء راپرکند.اين مصيبت را، من به پيشگاه مقدس امام زمان ارواحنا فداه وهمه علما روحانيت اسلام وکافه مسلمين ومردم غيور اين سامان وخاندان عزيزومحترم ايشان وفرزندان ارجمند وخاندان عزيز ومحترم ايشان وفرزندان ارجمند وعالم شان تبريک وتسليت عرض مي کنم.خداوند به برکت اين خون هايي که درمحراب ها ريخته مي شود ومراکزعبادت را به خون هاي پاک رنگين مي کند،بالاترين اجرها رابه اين جامعه شهيد پروراسلامي عطا فرمايد.خداوند ان شاءالله اين مصيبت ها را که به جامعه انقلابي اسلام وارد مي شود، با لفط وکرم بي پايان خودش،به بهترين وجه جبران فرمايد. اين مرد احتياج به معرفي من ندارد ومن تنها اگر سخني مي گويم، به عنوان انجام وظيفه شخصي وقدرداني اي که بايد از اين مقامات عالي کرد، صورت مي گيرد .اين پيرمرد را، من از همان آغاز که از اصفهان براي تحصيل به قم منتقل شدندمي شناختم ومردي آرام، عالم،پرهيزگارومخلص بود.درآن زمان که درمدرسه فيضيه سکونت داشت، آن چه ازايشان مي ديديم وقاروتقوي وآرامش روح بود.درحجره اي محقر زندگي مي کرد. وبا اين که درسني نسبتاً بالا بود، زندگي طلبگي بسيار ساده اي داشت ومانند يک طلبه مجرد درآن حجره به سر مي بردوخودش مشغول اداره کارها و امورخودش بود ودرآن موقعي که مرحوم آيت الله بروجردي- اعلي الله المقامه الشريف- اين مدرسه را درباختران تأسيس کرد دعوت کرد ودستورداد به جمعي ازعلما وجمعي از لاب که مراجعت کنند ازقم ودرباختران گردهم بيايند واين مدرسه را آباد کنند وازجمله کساني که اين دعوت را اجابت کرد اين شهيد بزرگوار بود-آمد وماند.ماندن دراين جا مشکلاتي داشت،ديگران نتوانستند اين مشکلات را تحمل کنندورفتند، اما اين مرد- مرد صبورومقاوم وبا اخلاص ماند دراين سرزمين وبه وضع علمي ومذهبي منطقه رسيدگي کردودردوراني متجاوز از سي سال زندگي دراين منطقه خيال نمي کنم هرکس که اورا مي شناخت، يک نقطه ضعفي ازاوبتواند معرفي کندواين است افتخاري که اسلام وروحانيت اسلام دارد که به دنيا اعلام مي کند بياييد وببينيديک شخصيت بزرگ علمي وبزرگ ترين شخصيت علمي يک منطقه،با آن موقعيت ومحبوبيت،رفتاري مي کندکه ده ها سال درميان مردم زندگي مي کند وازخودضعفي نشان نمي دهد واين است نتيجه وآثار وبرکت علم وتقوايي که به هم مي آميزد .شهيد،مردي زاهد و وارسته بود.من خودم از کساني بودم که به اين منزل محقرايشان اعتراض داشتم ومعتقد بودم که ايشان بايد منزل وسيع تري ، درخور مراجعات شان، داشته باشند وگويا اين مسأله رابا خودشان هم درميان گذاشتم،ولي اين مرد هيچ گاه حاضرنبود با اين اصرارهاي زياد که از ناحيه مردم محترم شده بود،بپذيرد که جاي ديگري را انتخاب کند،ودرآن جا ماند تابه شهادت نائل شد.
صبوري اين مرد ومقاومت واخلاصش، براي من ارزشي بسيارعالي وآموزنده دارد.هيچ اهل هوي وهوس نبود آن جا که احساس وظيفه مي کرد،حرکت مي کرد وبه دنبال وظيفه مي رفت،اما کوچک ترين انتظار وتوقعي از کسي وکساني نداشت ومن دراسد آباد،به صورت تبعيد،به سر مي بردم وهيچ راضي نبودم که اين پيرمرد بزرگوار ازاين جا به آن جا بيايد وازمن تفقد کند، ولي چند نوبت ايشان تشريف آوردند وبا کمال مهرباني وعلاقه ازمن تفقد کردند.درجبهه ها،آن جا که لازم مي شد،حرکت مي کردومي رفت ودرهرصحنه اي که لازم بود حضور مي يافت وآن اخلاصش به مقام والاي امام يعني به مقام نيابت امام زمان-ارواحنا فداه- آن اخلاص ،بسيار ستودني بود يعني مردي که در آن سن بالابود .مردي که از قديم با آن وضع گذشته رشد يافته بود وتربيت هاي قديم را داشت، درعين حال مانند يک جوان پاسدار،مانند يک جواني که در دوران انقلاب متولدشده ودرجو انقلاب استنشاق کرده وبا روحيه انقلابي رشد يافته،با يک چنين حالتي به انقلاب وامام عشق مي ورزيد،شيفته انقلاب و شيفته امام بود،مردي نمونه بود در اين جهت،با کمال تواضع وفروتني زندگي مي کرد،هيچ آثارخودنمايي وخودنشان دادن وخودخواهي دروجود او ديده نمي شد.اين ها روحيه هاي ملکوتي وآسماني است.اين ها روحيه هايي است که رشد يافته گان مکتب قرآن از اين روحيه هاي بالا برخوردارند،نه موقعيت علمي اورا مغرور کرده بود، نه موقعيت اجتماعي غروري دروجودش ايجادکرده بود وبا همان حالتي که دردوران طلبگي به سر مي برد، دراين دوران هم با همان حالت وبا همان روحيه زندگي مي کرد.اين ها مفاخراسلامند.اين ها کساني هستند که ما مي توانيم آن هارا به رخ دنيا بکشيم که يک عالم ما آن کسي است که اين چنين زاهد ووارسته وبي پيرانه زندگي مي کند. وشما بياوريد اگرنمونه هايي چنين داريد. وتربيت هاي اسلام دروجوداين ها تجسم يافته است. بيايند و ببينند،که اين پيرمرد درآن سن اگر مي توانست ودرجبهه ها مي ماند واسلحه به دست مي گرفت وماننديک جوان با دشمن مي جنگيد وتنها ضعف بدني وسن بالا وظايف خاصش مانع اين حرکت واين اقدام شده بود.شهيد اشرفي اصفهاني زياد حق داردبرمردم غيوراين منطقه،چنان که مردم محترم وغيوراين سرزمين هم از او خوب قدرداني کردند ونمونه روشنش که برجسته وقابل مشاهده بود،آن تشييع جنازه اي بود که گفته اند نه درقبل از انقلاب ونه بعد از انقلاب،چنين اجتماعي به وجود نيامده است.
يک نفر مثل آيت الله اشرفي اصفهاني کسي است که منطقه،استان،را ومناطقي را مي تواند نسبت به اسلام انقلاب علاقه مند ودل گرم و وفادارکند، او محوراست وعلم دار است. پرچم دار اوست که مي تواند صدها وهزاران سرباز را از اين سنگر نماز جمعه به جبهه هاي جنگ بفرستند.اوست که مي تواند با خطبه هايي که در نماز جمعه مي خواند ودرجبهه پخش مي شود ،دل رزمندگان رادرآن جا گرم کند،به قدري که يک هنگ ارتش نمي تواند به آن ها دل گرمي بدهد.اوست که مي تواند همه را درمقابل دشمنان بسيج کند.دراين انقلاب،آيا وجود رهبرعظيم الشان که تنها مايه حرکت مردم ووسيله پيروزي وموفقيت بود، آن يک نفر نبود که درقم نشسته بود وبا نامه ها وسخنراني ها ونوارها وپيام ها،مملکت را درمقابل آمريکا نگه داشت وبسيج کرد وآمريکا را بيرون برد؟ وآيا روحانيوني که يار وياوروهمراه او بودند که نفس گرمش رابه مردم دوردست مي رساند،اين ها نقش مؤثري نداشتند؟ و دشمن خوب مي داند که آن کساني که مي توانند بازار ضد استعمار را گرم نگه دارند، چه کساني هستند. آن ها خوب بررسي مي کنند که يک خطبه نماز جمعه،چقدرنيرودرميان مردم وچقدر حرارت درآن ها ايجاد مي کند که اين حرارت ها تا هست،اگرماهرکمبودي داشته باشيم،کمبودهاجبران مي شود ،ولي اگراين حرارت ها پايين بيايدوگرما کم شود ودل ها سرد شود،آن جاست که اگرهمه مملکت مان پراز امکانات نظامي وغيرنظامي باشد، کاري ازپيش برده نمي شود.
خداوند يادگارهايي را که مرحوم آيت الله شهيد اشرفي از خودش گذاشته است، براي اين جامعه وبراي اين مردم محفوظ فرمايد.
منابع:
برگرفته ازکتاب«عروج به ملکوت درمهر خون»
ماهنامه شاهد ياران، شماره 44