موادمخدر در كنار فقر، ازدياد جمعيت و بحران زيستمحيطي، جزء معضلات جامعه جهاني است. از آنجا كه اعتياد در سطح كشورمان نيز يكي از مشكلات عمده بهشمار ميرود، محقق به منظور روشن نمودن ابعاد اين معضل به عنوان زمينهاي براي محدود كردن بحران اعتياد اقدام به بررسي يكي از عوامل گرايش به اعتياد نمود. و آن مساله دوستان ناباب ميباشد.مطالعات متعددي در زمينه سببشناسي پديده اعتياد به عمل آمده و محققان، عوامل مختلفي را در ارتباط با شيوع اعتياد معرفي نمودهاند. يكي از يافتههاي ثابت تحقيقات، نقش عمده دوستان و همسالان دركشيده شدن به اعتياد است. همچنين عواملي مانند محل سكونت، مشكلات خانوادگي، شرايط محيط زندگي و شرايط عاطفي از عوامل موثر بر بروز جرم در نوجوانان هستند.
دوستان ناباب
دوستان و معاشران و به طور كلي همسالان در سالهاي جواني نقش مهمي در كشيده شدن فرد به اعتياد دارند (اورنگ 113:1367، كينيا 283:13677 نقل از تقوي 275:1377). در تحقيق فرجاد و همكاران (48:1374) 63درصد افراد نمونه، شروع اعتياد را در نتيجه توصيه دوستان اعلام كردهاند. اين ميزان به نسبتي مشابه در تحقيقات ديگر نيز يافت شده است.60 درصد افراد معتاد نمونه مورد بررسي توسط دوستان با موادمخدر آشنا شدهاند. عدالتي (488: 1377) 61 درصد افراد نمونه مورد بررسي زرگر (45: 1378ب) دوستان يا همكاران را اولين پيشنهاد دهنده مصرف موادمخدر عنوان كردهاند. همچنين فرخاك (36:1378) دريافت 61/4 درصد معتادان يك نمونه كشوري، تحت تاثير دوستان به مصرف مواد روي آوردهاند. چنان كه گفته شد، اين يافته جزء موارد مكرر بوده و در تحقيقات خارج از كشور نيز به آن اشاره شده است. دينز و مارتين (1992 نقل از سراج خرمي 67: 1375) دريافتند، همه آزمودنيهايي كه در ماه قبل از تحقيق موادمخدر مصرف كرده بودند، به صورت ثابت دوستاني معتاد داشتهاند. مطالعات هيوگز (1995 نقل از عدالتي 487: 1377) نشان ميدهد، نقش همسالان در گرايش نوجوانان به مواد حايز اهميت بسيار است. در مطلب حاضر سعي ميشود ضمن شكافتن ابعاد مختلف اين معضل، راهحلهايي براي پيشگيري از آن ارايه شود.
محل سكونت يا دوست؟
معمولان انتخاب دوست و معاشر با توجه به محل سكونت فرد صورت ميپذيرد. بنابراين نوع دوستان را ميتوان نمودي از شرايط محيطي و خانوادگي فرد تلقي كرد. بايد توجه داشت كه در مورد پديدههاي اجتماعي نظير اعتياد، يك عامل به تنهايي نقش چنداني ندارد. يكي از مسايلي كه قبل از بررسي نقش دوستان در گرايش به مواد بايد مورد توجه قرار گيرد، سن شروع مصرف سيگار به عنوان پيش آيند مصرف موادمخدر است. بررسيهاي متعددي در اين مورد صورت گرفته است. 93 درصـد افـــراد نمـونه مورد بررسي زرگر (40: 1378ب) شامل معتادين خود معرف، مصرف سيگار را از سنين زير 25 سال شروع كردهاند كه محدوده پايين آن نيز زير 10 سالگي است. در مطالعه فرخاك (38:1378) معلوم شد اكثر معتادين در گروه سني بين 20 تا 30 سالگي هستند و ميانگين سن شروع مصرف سيگار آنها 8/18 سال ميباشد. به علاوه در يك مطالعه معلوم شده هرچه سن شروع مصرف سيگار پايينتر باشد سن شروع مصرف مواد نيز پايينتر ميآيد و پيشآگهي بدتر است (زرگر 79: 1378ب). در همين مطالعه، سن آغاز مصرف سيگار 2/17 و ميانگين سن مصرف مواد 2/21 گزارش شدهاست. در تحقيقي پيرامون كودكان خياباني شهرستان اهواز (برات وند 45: 1378) معلوم شد90 درصد افراد نمونه مورد بررسي، سيگاري بودهاند، ضمن اينكه ميانگين سن نمونه 5/12 سال بودهاست. همچنين در بخش ديگري از همين مطالعه معلوم شد 35 درصد اعضاي نمونه قبل از 10 سالگي شروع به مصرف سيگار نمودهاند. يك نكته هشدار دهنده اين مطالعه، آغاز مصرف مواد توسط برخي از كودكان، بدون مصرف قبلي سيگار توسط آنان است. از آنجا كه ديدگاه سنتي در مورد سير گرايش به مصرف مواد، سيگار را به عنوان پيشآيند مصرف مواد تلقي ميكند، به نظر ميرسد، ديدگاه مزبور نياز به نقد و تجديدنظر دارد. با توجه به موارد مطرح شده، گروه سني نوجوان و جوان جزء گروههاي در معرض خطر اعتياد هستند. اين امر با توجه به جواني جمعيت كشور، موضوعي مهم است.
ويژگي دوره جواني
طي دوره كودكي، فرد به شدت تحت تاثير خانواده است اما به تدريج و با افزايش سن، نقش افراد خارج از خانواده به خصوص همبازيها و همكلاسيها افزايش مييابد و از اهميت خانواده كاسته ميشود. اين شرايط با افزايش سن طي دوره نوجواني به اوج خود ميرسد. دوره نوجواني به خودي خود يكي از حادترين ادوار زندگي است. در اين دوره فشار دوستان و همسالان ممكن است افكار و نوع تربيت خانوادگي او را تحتالشعاع قرار دهد. بسياري از نوجوانان كه متعلق به خانوادههاي عاري از موادمخدر هستند، اولين مرتبه استعمال مواد را به همراه دوستان خود تجربه ميكنند (لياقت 53: 1374). علاوه بر اين شرايط، طي دوره جواني براي فرد نيازهاي جديدي به وجود ميآيد. به عنوان مثال، كسب هويت از آن جمله است. چنانچه خانواده و جامعه، شرايط لازم براي نيل به هويت فرد را فراهم آورند، اين نياز به صورت مناسب برآورده ميشود، در غير اين صورت فرد براي نيل به هويت و ابراز وجود، راههاي انحرافي را برميگزيند. از جمله اين راههاي انحرافي، عضويت در گروههاي كجرو است. نوجواني كه خواهان تثبيت هويت خود به عنوان عضوي از گروه است، با رغبت تام در همه فعاليتهاي گروه شركت ميكند تا وفاداري خود را به گروه ثابت نمايد. حدود 73 درصد از مددجوياني كه به دليل اعتياد به كانون اصلاح و تربيت اهواز فرستاده شدهاند، مصرف سيگار را از مدرسه و در سنين بين 14-12 سالگي آغاز كردهاند (مركز جرمشناسي اداره كل زندانهاي استان خوزستان:15).
تاثيرپذيري از دوست ناباب به عنوان نمودي از مشكلات خانوادگي و محيط زندگي
چنانكه ذكر شد، فرآيند هويتيابي جوان با مشكلاتي همراه است كه به شرط آگاهي والدين و جوانان از اين مشكلات، طي كردن اين دوره تسهيل ميشود. اما در برخي خانوادهها آنقدر مشكل و درگيري وجود دارد كه افراد درگير فرآيند هويتيابي، به ناگزير از راههاي انحرافي به اين مهم نايل ميآيند. به دليل اين مشكلات، جوان در خانه امكان ابراز وجود نمييابد، در عين حال ابراز وجود براي او يك نياز است. اين واقعيت در كنار يك محيط جرم خيز كه در آن استعمال سيگار، نشانهاي براي بلوغ و به اصطلاح "كسي شدن" است، باعث ميشود فرد به سوي كساني برود كه در كنار آنان با انجام رفتارهاي مربوط به بزرگسالان، نشان دهد كه ديگر كودك نيست. در اين شرايط ممكن است فرد به سيگار، مصرف الكل يا موادمخدر روي آورد (كرباسي 285: 1377).
شرايط عاطفي
يك موضوع ديگر كه با مشكلات خانوادگي مربوط است، عدم صميميت و فقدان رابطه عاطفي بين والدين و فرزندان ميباشد. زماني كه نيازهاي عاطفي جوان در محيط خانواده برآورده نشود، او سعي ميكند اين نياز را با اتكا بر دوستان حل كند و به اصطلاح "نگاه به بيرون" دارد. از آنجا كه فقدان تجربه و هيجانپذيري از جمله مولفههاي دوره جواني است، در اين جمعهاي دوستانه اموري مانند استعمال سيگار، موادمخدر و موضوعات جنسي به عنوان نوعي سرگرمي تلقي ميشود. روشن است كه همه افراد با هدف غرق شدن در اين امور، وارد محافل دوستانه نميشوند، ولي گروه از مكانيزمهايي براي يك دست كردن افراد استفاده ميكند كه همه افراد را ناگزير به مشاركت در اين فعاليتها يا ترك گروه مينمايد. اصرار در استعمال مواد، سبك مصرف مشاركتي (كه در آن اعضاي گروه دوره مينشينند و به نوبت مواد استعمال ميكنند)، تمسخر كردن افرادي كه از مشاركت امتناع ميكنند يا مخاطب قراردادن آنان با القابي مانند "جوجه، بچه ننه، آدم حسابي و..." از جمله اين مكانيزمها است. همچنين شرايط مزبور سبب كاهش اثر تلاشهايي ميشود كه در جهت بازپروري معتادين صورت ميپذيرد. مثلا در يك مطالعه معلوم شده است 34 درصد معتادين سابق به دليل وجود دوستان معتاد و تحت تاثير اصرارهاي آنان مجددا به اعتياد روي آوردهاند (فرجاد 1374:52). البته همين شرايط را با توجه به محيط و برگشت فرد به موقعيتي كه به نشانههاي آن شرطي شده و به همين دليل به مصرف مجدد مواد گرايش مييابد نيز ميتوان تبيين نمود.
در برخي تحقيقات، علاوه بر تشويق و فشار همسالان، وجود گسستگي در خانواده، فقدان رابطه با ساير اعضاي خانواده و نااميدي نسبت به آينده از جمله عوامل موثر در پيوستن فرد به گروه همسالان كجرو تلقي ميشود (عدالتي 1377:49). در تحقيقي ديگر (نريماني 1377:122) آمده است كه 52 درصد معتادان نمونه مورد بررسي گفتهاند، حداقل يك دوست معتاد داشتهاند و از جمله عوامل مهم بازگشت مجددشان به اعتياد، دوستان معتاد هستند.
روشهاي مقابله با فشار همسالان
روشهاي مختلفي براي كاهش فشار ناشي از شرايط گروهي دوستان و همسالان وجود دارد كه همگي بر آموزش تاكيد دارند. از آن جمله مصونسازي ذهني، آموزش قاطعيت و آموزش مهارتهاي زندگي است كه در ادامه به تفكيك بررسي ميشوند.
مصون سازي ذهني
از زمان كشف عوامل ميكروبي ايجاد بيماريهاي واگير توسط پاستور، ايجاد مصونيت در برابر عوامل بيماريزا از طريق واكسينه كردن افراد يكي از طرق مهم پيشگيري از بيماريهاي عفوني بهشمار رفته است (مهريار و جزايري 1377:19). هرچند در مورد مشكلات اجتماعي نظير اعتياد، امكان واكسيناسيون به معني دقيق آن وجود ندارد، اما فرض برآن است كه با هشدار دادن به افراد، نوعي آمادگي براي مقابله با شرايط سوق دهنده به سوي مصرف مواد در آنها به وجود ميآيد. از نظر تاريخي، آغاز كاربرد اين روش به دوران جنگ كره برميگردد كه تعداد زيادي از خلبانان آمريكايي به اسارت نيروهاي چيني درآمدند. تجربه ناشي از اين شرايط باعث شد مطالبي در مورد نحوه مقابله با انديشههاي كمونيستي به نيروهاي در معرض خطر اسارت ارايه دهند، با اين هدف كه در صورت اسارت افراد، امكان مقابله با انديشههاي كمونيستي و مقاومت در برابر آنها را داشتهباشند. نحوه كار بدينگونه بود كه حملاتي خفيف به مباني فكري افراد ميشد تا به استدلال در برابر حملات بپردازند (ارونسون 1991:92). در ارتباط با اعتياد نيز امكان استفاده از اين روش براي گروههاي در معرض خطر وجود دارد. با تشخيص دقيق روشهاي اعمال فشار گروهي ميتوان فرد را براي مقابله با اين شرايط آماده كرد، درست همانطور كه او را براي مقابله با يك ميكروب آماده ميكنيم.
آموزش قاطعيت
در اين روش فرض بر آن است كه نوجوانان به دليل فقدان اعتماد به نفس و احساس ضعف در برابر ديگران، نميتوانند به تقاضاهاي نامعقول آنان جواب منفي بدهند. راه حل پيشنهادي عبارت است از تمرين در شرايط خطرساز (كه قبلا با توجه به شرايط سني و موقعيت اجتماعي فرد مشخص شده است)، و مشابه سازي اين شرايط مخاطرهآميز به گونهاي كه فرد وقتي در شرايط واقعي قرار گرفت با توجه به تمرينهاي انجام شده، توان ايستادگي در برابر تقاضاهاي نامعقول از جمله دعوت به استعمال موادمخدر را داشته باشد. اين شرايط نه تنها در مورد پيشگيري از اعتياد بلكه در پيشگيري از عود مجدد در افراد بازپروري شده نيز موثر است. با توجه به سن، سواد و شرايط اجتماعي فرد، امكان استفاده از تمرين فردي، مشاهده فيلم مناسب با نياز فرد و يا تركيبي از دو روش وجود دارد. فرض بر آن است كه مكانيزمهاي تنبيه و تقويت جانشين (بندورا 1985 نقل از سيف 1381:216) در اين زمينه فعال ميشوند و فرد را از عواقب اعمال خود آگاه ميكنند.
آموزش مهارتهاي زندگي و اطلاعرساني
در اين روش فرض بر اين است كه فرد به دليل فقدان تجربه و مهارت، ممكن است در مسيرهاي انحرافي گرفتار آيد و از سوي كساني راهنمايي شود كه فاقد صلاحيت لازم هستند. به همين دليل با آموزش مهارتهاي پايه و نيز اطلاعرساني در مورد مخاطرات موجود، امكان پرهيز از شرايط منجر به سوءمصرف وجود دارد. اجراي اين روش شامل راهكارهاي زير است :
1ـ آموزش روشهاي تصميمگيري و قبول مسووليت
2ـ آموزش روشهاي غلبه بر اضطراب و نگراني
3ـ اطلاعرساني درباره ميزان سوءمصرف مواد بين جوانان و كل جمعيت
4ـ اطلاعرساني درباره عوارض سوءمصرف مواد
لازم به توضيح است كه اين برنامه به صورت وسيع تحت عنوان "همياران جوان" توسط اداره كل زندانهاي استان خوزستان در سال 1377 انجام شد و با دعوت از دانشآموزان دبيرستانهاي اهواز در مجتمع فرهنگي - ورزشي سپيد اين اداره كل، ضمن پر كردن قسمتي از اوقات فراغت اين گروه از جوانان، آموزشهاي لازم در زمينه اعتياد و موادمخدر به آنان ارايه شد (زرگر 19:1378).
پيشنهادات
برنامهريزي براي پركردن اوقات فراغت جوانان به عنوان يك گروه در معرض خطر از طريق گسترش فضاهاي ورزشي، فرهنگي، هنري و آموزشي
ـ برنامهريزي براي آموزش روشهاي قاطعيت، مهارتهاي زندگي و مصون سازي ذهني به افراد در معرض خطر
ـ آموزش والدين براي برخورد تربيتي مناسب با فرزندان و امن كردن محيط خانه براي پيشگيري از فرار عاطفي فرزندان و نيز واگذاري مسووليت و اجازه ابراز وجود به آنان جهت پيشگيري از انتخاب راههاي انحرافي ابراز وجود از سوي اين گروه
ـ ايجاد تشكلهاي دانشآموزي به عنوان پايگاهي براي كسب هويت با تاكيد ويژه بر اهداف تفريحي، آموزشي هنري .
ارسالي از طرف کاربر محترم : mohammad_43 /ع