محيط هاي چهارگانه يادگيري (مدرسه، خانواده، اجتماع و رسانه هاي جمعي و اينترنت) مي توانند دو نوع رابطه با يكديگر داشته باشند: 1- تعارض 2- هماهنگي و همكاري.
اينك به تحليل هريك از اين روابط مي پردازيم:
1 - چنانچه بين آموزش هاي محيط هاي چهارگانه رابطه اي مطلوب و منطقي به وجود نيايد شاهد نوعي سردرگمي، بي برنامگي و هرج و مرج در آموزش خواهيم بود كه سرانجام آن مي شود كه هر يك از اين محيط ها به راه خود رفته و اثرات محيط هاي ديگر را به چالش هاي كشيده و آنها را خنثي نمايد، در اين ميان مي توان دو محيط مدرسه و خانواده را آسيب پذير دانست، زيرا دو محيط ديگر يعني اجتماع (مانند گروه دوستان) و رسانه هاي جمعي آسان تر مي توانند دانش آموز را تحت تأثير قرار داده و آموزش هايي كه در مدرسه و خانواده به آنها ارايه شده است را تضعيف نمايند.
2 - چنانچه تعاملات محيط هاي چهارگانه يادگيري، با يكديگر سنخيت و همگوني داشته باشد در اين صورت شرايطي به وجود مي آيد كه در پرتو آن فعاليت هاي معلمان، اولياء و برنامه ريزان امر تعليم و تربيت به بار نشسته و تحقق هدف هاي آموزشي و پرورشي با سهولت بيشتري امكان پذير مي باشد. البته وجود هماهنگي كامل بين محيط هاي چهارگانه آموزشي امر ايده آلي است كه جز در عالم خيال امكان تحقق ندارد ولي وجود حدي از هماهنگي بين اين محيط ها را مي توان امكان پذير دانست.
حتي اگر فقط به اين امر اكتفا كنيم كه محيط هاي چهارگانه يادگيري (مدرسه، خانواده، اجتماع و رسانه هاي جمعي و اينترنت) فعاليت هاي يكديگر را خنثي ننمايند يعني يك همكاري سلبي (براساس عدم خنثي سازي)داشته باشند
باز هم مي توان به تحقق هدف هاي آموزشي و پرورشي در مدارس اميدوار بود. ترديدي نيست كه اگر اين حداقل هم به وجود نيايد، رابطه بين محيط هاي يادگيري در مسير تعارض و تضاد پيش مي رود كه مخرج مشترك آن عدم تحقق اهداف تعليم و تربيت و اتلاف وقت و هزينه هاي آموزشي خواهد بود. بسياري از معلمان و دست اندركاران امر تعليم و تربيت براين نكته تأكيد دارند كه در حال حاضر نه تنها دو محيط يادگيري مدرسه و رسانه جمعي تلويزيون با يكديگر هماهنگي ندارند بلكه تأثيرات نامطلوبي كه برخي فيلم و سريال هاي تلويزيوني پرمخاطب بر دانش آموزان مي گذارند، تا حدود زيادي فرايند تعليم و تربيت را به خصوص در حوزه تربيتي به چالش كشيده و آموزه هاي مدرسه را خنثي نموده يا بدآموزي هايي را ايجاد مي نمايند كه موجب مي شود بخشي از وقت و برنامه هاي آموزشي صرف برطرف نمودن آثار منفي آنها گردد.
آموزش و پرورش موضوعي است كه نمي توان سرسري از كنار آن گذشت، در واقع علت اصلي پيشرفت يا پسرفت جوامع را مي توانيم در نظام آموزشي آنها جست وجو كنيم، بنابر اين اگر بگوييم كه سعادت و يا بدبختي هر ملتي در نظام آموزشي آن نهفته است سخني به گزاف نگفته ايم.
نحوه تعامل بين محيط هاي يادگيري، آنقدر ارزش دارد كه مورد توجه همه فعالان آموزش قرار گيرد تا در سايه آن اين محيط ها به جاي خنثي كردن فعاليت هاي يكديگر و قرار گرفتن در جبهه معارض هم، نقش مكمل بر عهده گرفته و روند تحقق هدف هاي آموزشي و پرورشي را تسريع كنند.
منبع: همشهري ارسالي از طرف کاربر محترم : omidayandh /ع