جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
بازي منصفانه در ورزش
-(4 Body) 
بازي منصفانه در ورزش
Visitor 840
Category: دنياي فن آوري

ورزش، پروراندن و وزيدن روح و جسم و مسابقه و رقابت با خود و ديگران است. وقتي که ورزش به سمت رقابت و مسابقه جدي پيش مي رود، نگرش ها و تاملات ذهني و رواني خاصي نيز در آن اهميت مي يابد. بازي منصفانه نقطه پيوند نگرش هاي مثبت ذهني به ورزش و با روح درستي و حقيقت آن و پيروي از قوانين است. از طريق تعميق و گسترش مفهوم عملي بازي منصفانه مي توان به توسعه ورزش و حمايت از آن در مقابل تهديدکننده کمک کرد.
افتخار واقعي در ورزش با نمايش روح درستي و تلاش يا پيروزي با پيروي از اصول پذيرفته شده قانوني و اخلاقي به دست مي آيد.
در شرايط اجتماعي و فرهنگي جديد توسل به تخلف، دوپينگ، تقلب و شکست قوانين چهره جديدي از ورزش حرفه اي و نخبه گرايي را به نمايش گذاشته است که در آن رفتار غيرمنصفانه تعجب آور نيست. برخي برآنند که اساس و بنياد اجتماعي بازي منصفانه از دست رفته است و بدون تغيير ساختارهاي اجتماعي ورزش، نمي توان رفتار غيرمنصفانه را از بين برد. متاسفانه بسياري از يافته هاي علمي، فني و ابزارهاي مصنوعي نيز در جهت برد و پيروزي قرار گرفته است، درصورتي که بايد درخدمت توليد عالي ترين و زيباترين اجراهاي ورزشي باشد.
با اين وجود، ورزش به عنوان يک پديده اجتماعي و فرهنگي حامل پيام ها و ارزش هاي زيادي است که هميشه در دوره هاي مختلف زندگي بشري آشکار بوده است ولي در ورزش قهرماني و حرفه اي، تفکر پيروزي به هر قيمت، قدرت اقتصادي و تجاري در ورزش به تقلب، خشونت، دوپينگ و ساير رفتارهاي غيرقانوني و غيراخلاقي منجر شده است که مي توان از آن به عنوان يک بحران اخلاقي ياد کرد نه بحران امکانات، برنامه و فن آوري. اين فرآيند با بسياري از قوانين ورزشي، هنجارها و ارزش هاي جامعه امروزي نيز سازگار نيست و از طرف ديگر قوانين و هنجارهاي اخلاق عمومي جامعه نيز توانسته است از مشکلات ورزش قهرماني در اين زمينه بکاهد. بنابراين اصلاح و تدوين مجموعه قوانين و استانداردهاي اخلاقي براي حل اين بحران ضرورت پيدا کرده و ايده بازي منصفانه نيز تلاشي براي سازگاري مجدد ورزش با اخلاق است.

? بازي منصفانه در فرهنگ ايراني
 

مفهوم بازي منصفانه در فرهنگ ملي و ديني ايران پيشينه اي طولاني و عميق دارد، اعتقاد به پرورش مرد خرد و مرد عمل در ايران باستان موجب شد که هيچگاه رياضت يا ورزش گرايي محض بر زندگي فردي و اجتماعي ورزشکاران مستولي نشود. در حقيقت پهلوانان، مظهر واقعي شعار پندار نيک و کردار نيک يا بنابر نظر هرودت، راست گويي (راست کرداري) بودند؛ کساني که حتي حافظ جان و مال مردم نيز تلقي مي شدند. آنان نه فقط در ميدان ورزش، منصفانه رقابت مي کردند بلکه در عرصه زندگي نيز جوانمرد بودند. جوانمردي در ايران، رابطه تنگاتنگي با اخلاق و مذهب دارد، در بسياري از داستان ها و اشعار مي توان پيوند ميمون ورزش و اخلاق را در ايران مشاهده کرد. بنابراين اول ورزش و دوم اخلاق وجود ندارد.
اين حس نياز به وجود قهرمان، پهلوان و الگو در همه فرهنگ ها وجود دارد؛ همان طور که فرهنگ ملي نمي تواند بدون قهرمان و الگو باشد، فرهنگ ورزشي نيز نمي تواند بدون قهرمان و الگو باشد به ويژه اينکه امروزه در کشور ما، قهرمان ورزشي از اولين الگوهاي انتخاب براي نوجوانان و جوانان محسوب مي شوند. بنابراين پسنديده است در کشور سرمايه گذاري بيشتري در جهت نه فقط گسترش بازي منصفانه بلکه اساسا گسترش جوانمردي در عرصه ورزش و زندگي ورزشي قهرمانان انجام گيرد.
حضرت علي (ع) سمبل و نمونه واقعي جوانمردي و پهلواني در کل جهان است، همان طور که پيامبر اکرم (ص) درباره او مي گويد: «جوانمردي جز علي نيست.» از اين رو اگر حضرت علي، مظهر حفظ مکتب وحدت و عدالت در عصر خودش در نظر گرفته شود؛ از عدالت او مي توان در عرصه ورزش نيز سود جست و جوانمردي، درستي و دوستي در رقابت هاي ورزشي نيز مي تواند نشانه هايي از عدالت جويي (رقابت برابر) ورزشکار باشد. شاگردان مکتب علي از پورياي ولي و ساير پهلوانان گمنام در طول تاريخ اين کشور نيز چنين بودند. گفته هاي مرحوم غلامرضا تختي نيز مربوط به دوره اي است که ورزش حرفه اي درحال فرسايش اخلاقي و اعمال غيرعاقلانه بود؛ او پس از دريافت مدال طلاي المپيک 1956 ملبورن گفت: «پيروزي براي مدال نيست، مدال فقط وسيله اي است که پيروزي را به ياد مي آورد و زنده مي کند. با اين قهرماني چيزي بر مغزم و وزنم اضافه نشد، من همان رضا بودم فقط ديگر احساس حقارت نداشتم.»
اين گفته ها نشان مي دهد که مدال و قهرماني براي يک جوانمرد و پهلوان فقط بخشي از زندگي است، همان طور که ديگران گفته اند: در پيروزي، همه چيزي نيست و آن فقط يک چيز است.
در فرهنگ ما، قهرمان و پهلوان، فقط مظهر قدرت بدني و ورزش نيست؛ از نظر فلسفي نيز پهلوان، سمبل وحدت و انسجام سه بعد جسم، ذهن و روان است، سه جنبه اي که در او بايد به يک کل کامل ارتقا يابد. در تمدن غرب نيز از زمان افلاطون و تاکنون افراد زيادي به يک فلسفه اخلاقي در تربيت بدني و ورزش اعتقاد داشتند، به طوري که امروزه ورزش به عنوان يک نماد شبه مذهبي تعريف شده است و قهرماني در کنار ورزشکاراني با ارزش شمرده مي شود.
با اين وجود در فرهنگ ايراني، فرد به بهانه تربيت و برتري جسماني نه فقط حق ندارد به ديگران آسيب برساند (حمايت و مراقبت از ديگران)؛ بلکه حتي حق ندارد به خودش هم آسيب برساند (دوپينگ و افراط در تمرين). چنين رويکردي در تعميق مفهوم بازي منصفانه بسيار سودمند و موضوعي فراتر از رفتار اجباري (پيروي از قوانين) تلقي مي شود.
منبع:روزنامه ايران ورزشي
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت : hojat20
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image