متداولترين تعريف هوش عبارت است از ”شايستگي و استعداد يادگيري افراد“. بعضي هوش را استعداد کلي و قدرت استفاده از تجربيات و برخي مانند ”پياژه“ توانائي سازگاري و انطباق با محيط تعريف کردهاند. بهطوري که ملاحظه ميشود در هر يک از اين تعاريف بر جنبههاي خاصي از هوش تأکيد شده است.
شناسائي وضع هوش در دوران نوزادي و کودکي
آزمونهاي هوشي که توسط روانشناسان باليني انجام ميشود قبل از سه سالگي امکانپذير نيست زيرا کودک قبل از سه سالگي آمادگي کامل براي اجراء آزمون هوشي را ندارد. تکلم او کامل نيست و نميتوان دقت او را براي مدت زيادي به سؤال و جواب تخصيص داد. براي شناسائي وضع هوشي قبل از سه سالگي الگوهائي وجود دارد که با دانستن آنها ميتوان به وضع هوشي و يا احياناً عقبماندگي کودک پيبرد:
الف - علائم مشکوک به عقبماندگي ذهني که در بدو تولد جلب توجه ميکند.
1. کمبود شديد وزن کودک. کودکاني که در بدو تولد وزنشان کمتر از يک و نيم کيلو باشند کمتر شانس زنده ماندن دارند و اگر زنده بمانند عقبماندگي در آنها شايعتر است.
2. بزرگي و کوچکي محيط سر. محيط سر در موقع تولد در نوزاد طبيعي نه ماهه 35-45 سانتيمتر است.
3. بياشتهائي شديد کودک و يا اشکال در گرفتن پستان و شير خوردن در هفتههاي اول زندگي کم شدن قدرت و قوام عضلاني و کمبود واکنش نسبت به تحريکات
4. وجود حملات تشنجي و اسپاسمهاي نوزادان بهخصوص بعد از گريه بهصورت کشش و خميدگي بدن در هفتهها يا ماههاي اول زندگي تقريباً هميشه دليل بر اختلالات عضوي مغز و عقبماندگيهاي ذهني است.
5. کبودي شديد و دير نفس کشيدن نوزاد در زمان تولد (اولين تنفس کودک با شروع گريه? نوزاد مشخص ميشود)، زيادي فشار ملاجها اکثراً نشانه? ضربههاي مغزي است.
ب - رشد طبيعي رفتار در دوران نوزادي و کودکي
رفتار و فعاليت يک نوزاد را ميتوان چهار دسته تقسيم کرد:
1. رفتار حرکتي
2. تکلم
3. رفتار عاطفي هيجاني
4. رفتار تطابقي اجتماعي
1. رفتار حرکتي
در رفتار حرکتي نکات زير راهنماي خوبي هستند:
- کودک يک ماهه بايد کوشش کند وقتي روي شانه نگهداري ميشود سرش را بالا نگه دارد.
- کودک دو يا سه ماهه بايد براي چند لحظهاي سرش را بهطور مستقيم نگه دارد، به خودي خود بخندد و چشمهايش اشياء متحرک را تعقيب کند.
- کودک چهار و پنج ماهه بايد بتواند وقتي در بغل گرفته ميشود سرش را مستقيم نگه دارد، اگر چيزي در دستش گذاشته ميشود آن را بگيرد يا سرش را به طرف صدا بچرخاند.
- کودک شش يا هفت ماهه بايد بتواند چند لحظهاي بدون کمک بنشيند. اگر به پشت خوابيده باشد بتواند سرش را بلند کند. با جغجغه بازي کند. به طرف چيزي دست دراز کند و آن را بگيرد يا بردارد.
- کودک ده - يازده ماهه بايد بدون کمک بنشيند با کمک راه برود، در موقع خداحافظي دست تکان دهد و بيسکويت را در دهان بگذارد.
- کودک پانزده ماهه ميتواند راه برود، از پله خود را بالا بکشد، تصاوير کتاب را نشان دهد.
- کودک بيست ماهه به بالا بايد بتواند قدري بدود و کتاب را ورق بزند.
- کودک دو ساله و بالاتر بايد بتواند خوب بدود، از پلهها بدون کمک پائين برود (توضيح اينکه پائين رفتن از پلهها بيشتر احتياج به تعادل دارد لذا کودک آن را ديرتر ميتواند انجام دهد).
- کودک سي ماهه بايد بتواند دکمههاي لباسش را باز کند، خودش غذا بخورد، دستهايش را بشويد و خشک نمايد، توپ بزند، کت و شلوارش را در بياورد. با مداد روي کاغذ خطي کند، خود را در آئينه بشناسد.
- در سه سالگي کودک قادر است کتش را بپوشد، سه چرخه براند و از پلهها بدون کمک و مانند اشخاص بزرگ بالا و پائين برود، خط مستقيم و دايره بکشد.
2. تکلم
- کودک دو يا سه ماهه به صداهاي اطرافش توجه ميکند و گوش ميدهد.
- کودک شش يا هفت ماهه سيلاب، هجاي کلمات را با صداي مخصوص تمرين ميکند مانند (با .. با)
- کودک نه ماهه قادر است بابا، مامان بگويد (مامان - مادر) بر حسب رسم خانوادگي
- کودک يازده و دوازده ماهه قادر است بابا، مامان و يکي دو کلمه? ديگر بگويد (توضيح اينکه دختران دو يا سه هفته زودتر از پسران زبان باز کرده و مسلط ميشودند).
- کودک سيزده يا چهارده ماهه بايد قادر باشد يک يا دو کلمه معنيدار بگويد.
- کودک پانزده يا شانزده ماهه بايد قادر باشد چهار کلمه معنيدار بگويد.
- کودک هيحده يا بيست ماهه بايد شش تا هشت کلمه بداند و بتواند چشم و بينياش را نشان دهد.
- کودک دو ساله بايد اسامي اشياء مورد احتياج را که هميشه با آنها برخورد دارد بگويد و جملات سه کلمهاي را بيان کند (مامان غذا بده)
- کودک دو سال و نيم و بالاتر بايد بتواند يک يا دو جمله کوتاه و معنيدار بسازد، اسم خود را بداند، عمل اشياء را بداند، اشعار کوتاه را بهصورت آواز و تقليدي بخواند.
3. رفتار هيجاني و عاطفي
واکنشهاي هيجاني از مراحل اوليه? زندگي بهطور غريزي چه در موقع محروميت و ناکامي در کودکان مشخص هستند.
در ماههاي اوليه اختلالات هيجاني بهوسيله? افزايش فشارهاري عضلاني و بيقراري در کودکان مشخص ميشود. کمبود اکسيژن در هواي اوليه? زندگي تقريباً اولين محرکي است که باعث بيقراري اضطراب و وحشت کودک ميشود. گرسنگي تقريباً علت اصلي اضطراب و وحشت کودک است. هوشياري کودک و توجه او به اطرافيان تقريباً از سه ماهگي شروع ميشود و واکنش مخصوص او نسبت به مادر در همين موقع ظاهر ميشود. معمولاً کودک هيجده ماهه قادر ميشود که مدفوع خود را کنترل کند و در اين موقع فعاليت او بهصورت بازي کردن (بازيهاي تمريني و تکراي) شروع ميشود.
4. رفتار تطابقي و اجتماعي
اگرچه کودک از بدو تولد احتياج به مواظبت و حمايت دارد ولي بايد دانست که او در محيطي زندگي ميکند که آثار آن از مراحل اول زندگي در او بيتأثير نخواهد بود. اولين اثر اجتماعي و ارتباط عاطفي که کودک برقرار ميکند با مادرش است و مسلماً اگر حمايت و رفع احتياجات کودک از طرف مادر يا جانشين او انجام نشود زنده نخواهد ماند. اين امر باعث وابستگي عاطفي بين کودک و مادر از مراحل اوليه زندگي ميشود که پايه و اساس مهرباني، محبت، عشق و علاقه و همکاري در او ميگردد. در مراحل اوليه? زندگي کودک بين خود و افراد ديگر تمايزي نميگذارد بهعبارت ديگر خود را بهعنوان يک فرد مستقل نميشناسد. ايده و فکر وجود مستقل داشتن از سال دوم زندگي تدريجاً شروع شده و ادامه مييابد و کودک به موجوديت خود بهعنوان يک فرد پيميبرد و اين موقعي است که کودک براي اولين بار متوجه ميشود که خودش ميتواند با اراده دست و پايش را تکان دهد؛ احساس ميکند دست و پايش از آن او و در اراده اوست در صورتيکه اشياء و افراد ديگر که در محيط و اجتماع وجود دارند از آن او نبوده و در اراده او نيستند. بهطور کلي کودکان عقبمانده نسبت به افراد طبيعي آهسته، کند، بيحال، بيهدف، بدون توجه، فاقد حس کنجکاوي و هوشياري، بدون اراده و مقاومت، زودباور، گولخور و .. هستند.
علت کندي و کمبود نيروهاي عضلاني براي انجام کارهاي ارادي بهعلت ضعف در کنترل اعصاب و عضلات است. دانستن نکات فوق در آموزش و نوشتن و حتي نوع حرفهاي که بايد آموزش داده شود لازم است.
از نحوه? بازي کودکان ميتوان به رشد هوشي آنان پيبرد و شايد از نظر باليني بهترين روش تشخيص عقبماندگي باشد. راه رفتن، نشستن، تکلم به تنهائي نميتواند ملاک عمل براي رشد هوشي کودک باشد. چون حتي در کودکان نوروتيک شديد و اصلاً با کودکان ديگر بازي نميکنند. نحوه? بازي مانند بازيهاي تخيلي که خود را معلم يا پزشک ميداند بهطور انفرادي در چهار سالگي و شرکت در بازيهاي دسته جمعي با همسالان از پنج سالگي ديده ميشود که در کودکان عقبمانده ذهني ديده نميشود و يا خيلي دير ظاهر ميشود.
منبع:www. vista.ir ارسالي از طرف کاربر محترم :omidayandh /ع