جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
باباي دارا، باباي نادار
-(3 Body) 
باباي دارا، باباي نادار
Visitor 702
Category: دنياي فن آوري
کتاب " باباي دارا، باباي نادار" يکي از پرفروشترين کتابهاي مديريتي چند سال اخير است .اجمال داستان به شرح ذيل است.
من دو بابا داشتم، يکي دارا و ديگري نادار. يکي بسيار درس خوانده و زيرک بود، مدرک دکترا داشت و دوره چهار ساله کارشناسي را دو ساله گذرانده بود. باباي ديگر هرگز نتوانسته بود کلاس هشتم را هم به پايان برساند.
هر دو مرد سختکوش و در کار و زندگي خود پيروز بودند. درآمد هر دو نفر رضايتبخش بود، ولي يکي از آنان در زمينه مالي پيوسته مشکل داشت. باباي ديگر از خانواده و ديگران به ارث گذاشت. از ديگري تنها صورتحسابهايي به جا ماند که ميبايست پرداخت شوند.
هر دو به من اندرزهايي دادند، ولي اندرزهاي آنها متفاوت بود. هر دو به درس خواندن سخت عقيده داشتند، ولي موضوعات يکساني را توصيه نميکردند.
از آنجا که من دو پدر اثر گذار داشتهام، از هر دو نفر چيز آموختم. ناچار بودم تا درباره اندرزهاي هر کدام بينديشم و از بررسي تاثير انديشه هر کدام بر زندگيش، بينش ارزشمندي پيدا کنم: براي مثال يکي عادت داشت که بگويد" از عهده من بر نمي آيد" . ديگري از بکار بردن اين واژه ها پرهيز ميکرد. بجاي آن ميگفت: " چگونه ميتوانم از عهده اين کار برآيم؟ " عبارت نخست حالت خبري داشت و عبارت دوم جنبه پرسشي. از عهده من بر نميآيد مغز را از کار مياندازد و عبارت چگونه ميتوانم از عهده اين کار برآيم، مغز را به حرکت و جستجو وا ميدارد.
هر دو آنها بينش مخالفي در انديشيدن داشتند. يکي فکر ميکرد که ثروتمندان بايد ماليات بيشتري بپردازند تا هزينه کساني شود که از امکانات زندگي بهره کمتري نصيبشان گرديده است. ديگري ميگفت: ماليات ابزار تنبيه کساني است که بيشتر توليد ميکنند و پاداش به آناني است که توليد نميکنند.
يکي از آنان توصيه ميکرد خوب درس بخوان تا در شرکت معتبري استخدام شوي. ديگري توصيه ميکرد، خوب درس بخوان تا بتواني شرکت ارزشمندي براي خود داشته باشي.
يکي از آنان ميگفت دليل اينکه ثروتمند نشدهام شما بچه ها هستيد و ديگري ميگفت دليل اينکه بايد ثروتمند شوم، شما بچهها هستيد.
يکي عقيده داشت خانه ما بزرگترين دارايي خانواده ميباشد به عقيده ديگري خانه بزرگترين بدهکاري است و هر کس بيشترين درآمدش را در خريد خانه سرمايه گذاري کند دچار دردسر ميشود.
به عقيده يکي دولت يا کارفرما ميبايست نيازهاي انسانها را برآورده سازد. او همواره دل نگران اضافه حقوق، طرح بازنشستگي، مزاياي بهداشتي و درماني ، مرخصي و ديگر مزاياي استخدامي بود و چنين مينمود که تضمين شغلي براي تمام عمر و مزاياي ناشي از آن، از خود شغل با اهميتتر است. اما ديگري به خوداتکائي مالي فراگير عقيده داشت و من را از استخدام رسمي مادامالعمر در شرکتها منع ميکرد.
يکي به من آموخت که چگونه شرح معرفي خود را بنويسم تا شغلهاي بهتري بيابم، ديگري چگونگي نوشتن برنامههاي پرتوان مالي و کسب کار را يادم داد تا شغل آفريني کنم.
دست پرورده دو بابا بودن به من فرصت داد تا تاثير انديشههاي هر کدام را در زندگي خودشان ببينم. دريافتم که براستي انسانها با انديشههايشان زندگي خود را شکل ميدهند.
براي مثال باباي نادار پيوسته ميگفت: من هرگز ثروتمند نخواهم شد. اين پيشبيني هم به حقيقت پيوسته بود. از سوي ديگر، باباي دارا همواره خود را ثروتمند ميديد. ميگفت: من يک مرد ثروتمندم. حتي هنگامي که به شکستهاي مالي بزرگ دچار شده و نزديک به نابودي بود، خود را همچنان ثروتمند ميپنداشت. خود را اين چنين دلگرمي ميداد " شکست خورده و نادار متفاوتند. شکست گذرا و ناداري همبستگي است. "
باباي نادار ميگفت : من به پول علاقهمند نيستم. پول چه اهميتي دارد. باباي دارا پيوسته ميگفت: پول قدرت است.
شايد هرگز نتوان قدرت فکر را اندازهگيري کرده يا ستود، ولي براي من از همان زمان جواني روشن شد که بايد در چگونگي معرفي و عرضه خود هوشيار باشم.
دريافتم که باباي نادارم به دليل مقدار پولي که بدست ميآورد نادار نبود، بلکه انديشهها و عمل او چنين نتيجهاي را بار آورده بود. به عنوان يک نوجوان، آگاهانه تصميم گرفتم تا پيوسته متوجه برگزيدن انديشهها باشم. اندرز کدام را آويزه گوش کنم باباي دارا، باباي نادار؟
هر چند که دو مرد سخت بر لزوم آموزش و يادگيري تاکيد داشتند، ولي ديدگاهشان در اينکه چه بايد آموخت متفاوت بود يکي از من ميخواست تا خوب درس بخوانم، به درجات تحصيلي بالا برسم و براي پول در آوردن کار کنم. و ديگري مرا تشويق ميکرد تا براي ثروتمند شدن درس بخوانم. دريابم که پول چگونه کار ميکند و چگونه ميتوان آنرا به خدمت خود بگيرم. پيوسته ميگفت:
" من براي پول کار نمي کنم ، پول براي من کار مي کند. "
منبع:http://modirestan.mihanblog.com
ارسال توسط كاربر محترم: hojat20
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image