مهجوريت از ريشه ي «هجر» گرفته شده و «مهجور» اسم مفعول آن است. در قرآن کريم پيامبر اعظم (ص) از مهجوريت قرآن به خداوند شکوه برده است؛ آنجا که مي فرمايد: «وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً» (فرقان/30) برخي از لغتدانان، هجر را ضد وصل[1] و هجرانگذاشتن چيزي را به ترک کردن آن معنا کردهاند.[2] از اين رو «مهجور» و «هجير» در معناي متروک بهکار رفته است. صاحب العين، مهجوريت را ترک چيزي ميداند که انسان در مقابل آن تعهدي دارد. وي ميگويد: «الهَجْرُ والهِجْران: تركُ ما يَلْزَمُك تَعَهُّدُهُ».[3] فراهيدي منظور از قول پيامبر (ص) در آيهي 30 سورهي فرقان را مهجوريت خود پيامبر (ص) و قرآن دانسته است.[4] راغب اصفهاني نيز برآن است که مراد از مهجوريت در آيه ، دوري قلبي و يا قلبي و زباني (با هم) است.[5] صاحب التحقيق هم «هجر» را به معناي «ترك گفتن چيزي همراه با وجود نوعي ارتباط با آن» معنا کرده است.[6] بنابراين مي توان گفت مهجوريت قرآن، عدم درک درست جايگاه قرآن و عدم استفادهي شايسته از آن و نوعي بيتوجهي به آن از روي غفلت است. امام خميني (ره) معتقد است که قرآن همه چيز براي مسلمانان آورده است، اما خود مسلمانان، آن را مهجور کردهاند. منظور ايشان از مهجوريت قرآن اين است که مسلمانان «استفادهاى كه بايد از آن بكنند نكردند».[7]
دانشگاه مبدأ تحولات جامعه است[8]و پيشرفت يک کشور به دانشگاه آن بستگي دارد.[9] اما امروزه قرآن کريم، بويژه آموزه هاي سياسي و اجتماعي آن در سطح جامعه و همچنين در دانشگاه ها مهجور واقع شده است. از سويي به گفته-ي اقبال لاهوري از حدود چهارصد سال پيش، به تدريج يک نوع رکود و رخوت علمي و ديني جهان اسلام را فراگرفته است.[10] از سوي ديگر نظام آموزشي کشورهاي اسلامي برگردانى از نظام آموزشىكشورهاى غربى است و طبيعتا در دانشگاهها به ابعاد سياسي و اجتماعي قرآن کريم پرداخته نميشود. يکي از مصاديق غفلت از قرآن در دانشگاهها، نپرداختن پژوهشهاي دانشگاهي به موضوعات کاربردي و مورد نياز جامعه به شمار ميرود.[11]
پيامدهاي مهجوريت قرآن در دانشگاه ها
مهجوريت آموزه هاي سياسي و اجتماعي قرآن پيامدهاي متعددي به دنبال دارد. يکي از پيامدهاي مهم اين مهجوريت، از بين رفتن استقلال فکري دانشگاه ها و وابستگي به بيگانه به شمار مي رود. قرآن کريم هرگونه وابستگي به بيگانگان را نفي کرده است. آموزههاي سياسي و اجتماعي قرآن از مسلمانان ميخواهد که به ظالمان وابسته و دلخوش نباشند که در آن صورت گرفتار عذاب دوزخ خواهند شد.(هود/113) امام خميني (ره) يکي از پيامدهاي مهجوريت قرآن را، از بين رفتن استقلال فکري دانشگاه ها و وابستگي به بيگانگان در زمينه هاي گوناگون مانند علم وابسته،[12] اقتصاد وابسته،[13] صنعت، کشاورزي و پزشکي وابسته[14] و... مي دانند و همواره با دانشگاه استعماري و غربزده،[15] استاد غرب زده[16] مخالف بوده اند. ايشان مي گويد: «فرهنگ مسموم استعمار تا اعماق قصبات و دهات ممالک اسلامي رخنه کرده، فرهنگ قرآن را عقب زده و نوباوگان ما را فوج فوج در خدمت بيگانگان و مستعمرين در مي آورد...»[17] امام خميني (ره) غربزدگي را بيماري مزمن و مصيبت بزرگي براي کشورهاي مسلمان ميداند[18] و در رابطه با وابستگي فکري به غرب ميگويد: «من صريحا مي گويم ما نمي خواهيم نه غرب و نه شرق از ما تعريف کند. نميخواهيم روشنفکران غرب زده و قلم داران خودفروخته از ما تعريف بکنند»[19]ايشان برآن است که بيگانگان نيز سعي مي-کنند تا به دانشجويان روحيهي ناتواني را در زمينه هاي گوناگون علمي القا کنند.[20]
امروزه برخي از دانشگاهيان دچار ازخودباختگي فرهنگي شده و ميل شديد به فرهنگ و علوم غرب پيدا کرده اند و ضمن محکوم کردن فرهنگ خود، فرهنگ غرب را نجات دهند ه ي خود مي پندارند. براي نمونه دکتر «طه حسين» (1889- 1973 م) (به عنوان رئيس دانشگاه اسکندريه مصر)، در راديو درباره ي لزوم تغيير حروف عربي به لاتيني سخنراني مي کند و «سلامه موسي»[21] (1888- 1985 م) جامعه-شناس مصري سوسياليست، به مسخره کردن قواعد صرف زبان عربي مي پردازد و زبان لاتيني را زبان علوم و فنون معرفي مي کند.[22]
همچنين ايجاد نااميدي از دين و قرآن در جوانان و دانشجويان از جمله پيامدهاست. عمل نکردن به آموزه هاي سياسي و اجتماعي قرآن، اين پيامد را در دانشگاه ها به دنبال خواهد داشت که دانشجو بگويد: «دين بي ارزش است، زيرا موجود با ارزش، ارزش آن از آثارش روشن ميگردد و من در اجتماع اثري از دين نمي بينم.»[23]امام خميني (ره) به تلاش دشمنان در جهت درست کردن دانشگاه استعماري اشاره مي کند و هدف آن را در اين مي داند که مسلمانان را عقب مانده نگه دارند و از رشد علمي و آگاهي اجتماعي و سياسي آنان جلوگيري کنند.[24] همچنين ايشان به وابستگي تعليم و تربيت به غرب اذعان ميکند.[25] بنابراين هنگامي که آموزه هاي اجتماعي و سياسي قرآن مهجور واقع شود، مراکز علمي جامعه بويژه دانشگاه ها با از دست دادن استقلال خويش، به بيگانگان وابسته مي گردند.
راه هاي مهجوريت زدايي از قرآن در دانشگاه ها
هر جامعه اي از دانشگاه تأثيرپذير است و اگر دانشگاه ها و مراکز آموزش عالي يک کشور، انسان هاي صالح و آگاه به جامعه تحويل بدهد، يقينا آن جامعه پويا خواهد بود و باعث پيشرفت مادي و معنوي کشور خواهد شد. امام خميني (ره) دانشگاه و دانشگاهيان را «چراغ راه هدايت و راهنمايي ملت به سوي تعالي و سعادت و فضل و فضيلت» مي داند.[26]
براي اينکه آموزه هاي سياسي و اجتماعي قرآن از مهجوريت بيرون آيد، بايد در دانشگاه ها و ساير مراکز علمي و پژوهشي به فعاليت هاي علمي و تحقيقي در اين زمينه اهتمام ويژه اي شود تا معارف قرآن کريم در سراسر جامعه ترويج يافته و آن مفاهيم مورد عمل همگان قرار گيرد.مصلحان ديني و اجتماعي نيز بر اين نکته اذعان دارند. سيدجمال برآن است که قرآن و علم با هم تناقضي ندارند،[27] پس بايد با علوم جديد دنيا آشنا شد، ولو اينکه خاستگاه اين دانش ها غرب باشد. به نظر مي رسد اقداماتي مانند تبديل اهداف دانشگاه ها از اهداف کمي به کيفي، واگذارى پروژههاى پژوهشى توسط مراكز علمى فرهنگى و دولتى و غيردولتى به محققان، اهتمام جدي به فراگيري زبانهاي خارجي[28]، جنبش نرم افزاري و توليد علم[29]، تغيير نظام آموزشي از حفظ کردن به دانستن[30]، اهتمام به مطالعه[31]، ايجاد فرصتهاى مطالعاتى براى پژوهشگران جهت ارتقاى سطح علمى و اطلاعاتى آنان، شركت دادن نتايج تحقيقات در مراکز علمي و سياسي داخل و خارج از کشور، ايجاد تغيير در سرفصل دروس رشته هاي دانشگاهي و بها دادن به آموزه هاي قرآني، افزايش سطح همکاري با دانشگاه هاي معتبر خارجي، حمايت مادي و معنوي از دانشگاهيان و تشويق پژوهشگران عرصه ي قرآني مي-تواند از جمله راهکارهايي براي کاربردي کردن آموزه هاي سياسي و اجتماعي قرآن در قالب مسائل علمي و پژوهشي مطرح گردد.
قرآني کردن فضاي عمومي دانشگاه ها
يکي از راهکارهاي مهجوريت زدايي از قرآن کريم در دانشگاه ها، قرآني کردن فضاي مراکز آموزش عالي است. اگر دانشگاه ها قرآني شود، تمام جامعه قرآني خواهد شد. امام خميني (ره) به بيدارسازي دانشگاه ها و توجه به آموزه هاي قرآني توصيه مي کند[32] و با اشاره به اسلامي و قرآني شدن دانشگاه ها اذعان مي کند که اگر دانشگاهها اسلامى شود، تمام مسائل اجتماعي حل خواهد شد.[33] از نظر امام خميني (ره) مهمترين چيزي که براي يک کشور اسلامي لازم است، تعهد اسلامي و تهذيب اسلامي است.[34] ايشان تحصيل همراه با تهذيب، تعهد و اخلاق فاضلة انساني را مايه ي حيات انساني و نجات جامعه مي-داند. از اين رو با اشاره به اينکه معضلات يک کشور به علت مهذب نبودن مراکز تعليم و تعلمشان است،[35] به تربيت دانشجويان قرآني توصيه مي کند و برآن است همان گونه که در دانشگاه ها علوم مادي تدريس مي شود، علوم معنوي نيز تدريس بشود.[36]
رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه اي اصلاح دانشگاه را يک امر اساسي دانسته،[37] برخي از ويژگي هاي اسلامي شدن دانشگاه ها را تبيين مي کند؛ از جمله اينکه در دانشگاه ها، اسلام و قرآن اصالت داشته باشد، روش ها و روابط کاملا اسلامي باشد، دانشگاه مرکز تربيت متخصص متعهد باشد، ارزش-هاي قرآني در دانشگاه حاکم باشد، به علم اهتمام زيادي داده شود، افراد شايسته مديريت دانشگاه ها را داشته باشند و...[38]
يکي از راه هاي قرآني کردن دانشگاه ها، علم ديني[39] است. ديني بودن يک علم مبتني بر ساختار دروني آن است و تا زماني که علم هويتي غير ديني داشته باشد و به صورت آشکار و يا پنهان از متافيزيک، يا اصول موضوعه اي کفرآميز و لائيک برخوردار باشد، يک نهاد آموزشي غير ديني را پديد مي آورد. محيط دانشگاهي بايد با علوم الهي و آموزه هاي قرآن آشنا باشد تا در مواجهه با علوم وارداتي از بيگانگان، خود را حفظ کند و حالت انفعال نداشته باشد. اگر فضاي مطلوب علمي ايجاد شود، نخبگان در جامعه ي خود خواهند بود و پديده اي به نام فرار مغزها به وجود نخواهد آمد.[40]
پي نوشت ها :
[1] - ر.ک: إبن منظور، أبي الفضل جمال الدين محمد بن مکرم، لسان العرب (15 ج)، دار بيروت للطباعة و النشر، 1410 ه- 1990 م، ج 5، ص 250؛ جوهري، الصحاح (تاج اللغة و صحاح العربية) (6 ج)، تحقيق احمد عبدالغفور عطار، بيروت، دارالعلم للملايين، الرابعة، 1407 ق (1987م)، ج 2، ص 851؛ابن فارس، ابوالحسن احمد بن فارس بن زکريا، معجم مقاييس اللغة (6 ج)، تحقيق عبد السلام محمد هارون، بيروت، دار الفكر، 1399ه - 1979م، ج 6، ص 34
[2] - ر.ک: إبن منظور، پيشين، ص 252؛ الزبيدي، سيدمحمد مرتضي بن محمد الحسيني، تاج العروس من جواهر القاموس (40 ج)، تحقيق عبدالمنعم خليل ابراهيم و کريم سيدمحمد محمود، بيروت، دارالکتب العلمية، الاولي، 2007 م، ج 14، ص 221؛ انيس ابراهيم، منتصر عبدالحليم، الصوالحي عطيه، خلف الله احمد محمد، المعجم الوسيط، تهران، نشر فرهنگ اسلامي، پنجم، 1374، ص 973
[3] - الفراهيدي، أبي عبدالرحمن الخليل بن أحمد، کتاب العين (8 ج)، تحقيق مهدي مخزومي و ابراهيم سامرائي، قم، دارالهجرة، الاولي، 1405 ق، ج 1، ص 387؛ اين معنا در لسان العرب نيز آمده است. ر.ک: إبن منظور، پيشين، ص 252؛ الزبيدي، پيشين، ص 224
[4] - ر.ک: الفراهيدي، پيشين، همان
[5] - «هجر يهجر» با مصدر «هجر» يا «هجران» در مفردات راغب چنين معنا شده است: «مفارقه الانسان غيره اما بالبدن او باللسان او بالقلب» ر.ک: راغب، حسين بن محمد، المفردات في غريب القرآن، بيروت، دارالمعرفه، اول، 1418 ق، ص 833؛ الزبيدي، پيشين، ص 217
[6] - ر.ک: مصطفوي، حسن، التحقيق في كلمات القرآن، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، اول، 1369، ج11، ص240
[7] - امام خميني (ره)، صحيفه امام، تهران، موسسه تنظيم و نشر آثار امام (ره)، دوم، 1379، ج12، ص 320
[8] - ر.ک: امام خميني (ره)، صحيفه نور، تهران، مرکز مدارک فرهنگي انقلاب اسلامي?،1361، ج 7، ص 61
[9] - ر.ک: همان، ج 1، ص 18
[10] - ر.ک: رشاد، علي اکبر، احياي دين و اصلاح دين داري، مجله قبسات، ش 22، ص 4
[11] - از بين حدود 1300 پايان نامه قرآني تا سال 1379، تنها حدود 26 پايان نامه به موضوعات کاربردي پرداخته اند؛ به طوري که در برخي از سال ها مانند سال 1369، 1374 و 1376 هيچ پايان نامه ي کاربردي به چشم نميخورد و در ديگر سال ها نيز بسيار اندک در حد چند پايان نامه به صورت کاربردي نوشته شده است. ر.ک: نکونام و شاکر، گفتگوهاي قرآني، (بررسي کمي و کيفي پايان نامه هاي قرآني)، رشت، کتاب مبين، اول، 1380، ص 344
[12] - ر.ک: صحيفه امام، ج 5، ص 264
[13] - ر.ک: همان، ج 6، ص 34
[14] - ر.ک: همان، ج 5، ص 264- 265
[15] - ر.ک: همان، ص 263
[16] - ر.ک: صحيفه نور، ج12، ص 52؛ ج 21، ص 182
[17] - صحيفه امام، ج2، ص 322
[18] - ر.ک: صحيفه امام، ج 9، ص 75
[19]- صحيفه امام، ج12، ص 292
[20] - ر.ک: صحيفه امام، ج 13، ص 142؛ ج 16، 189
[21] - ر.ک: لوين، زالمان ايساکويچ، انديشه ها و جنبش هاي نوين سياسي اجتماعي در جهان عرب، ترجمه يوسف عزيزي بني طرف، تهران، علمي و فرهنگي، چاپ اول، 1378، ص 238-239
[22] - ر.ک: غزالي، محمد، اسلام و بلاهاي نوين (ظلام من الغرب)، ترجمه ي زماني، مصطفي، تهران، فراهاني، بي تا، ص 74
[23] - ر.ک: همان ص 114
[24] - ايشان به گفته ي جوانان اشاره مي کند که دولت هاي استعماري از پيشرفت علمي آنان ممانعت مي کنند و به جواناني هم که براي تحصيل به خارج مي روند، علم و آگاهي زيادي انتقال نمي دهند و سعي در تربيت استعماري دانشجويان دارند. ر.ک: صحيفه نور، ج 2، ص 127؛ ج 3، ص 214
[25] - ر.ک: صحيفه امام، ج9، ص 166
[26] - ر.ک: صحيفه نور، ج 9، ص 185
[27] - ر.ک: لوين، زالمان ايساکويچ، پيشين، ص 109
[28] - امام خميني (ره) معتقد است که لازمه ي تبليغ قرآن در جهان، دانستن زبان هاي خارجي است و براي اين هدف بايد به فراگيري زبان هاي خارجي پرداخت. ايشان ياد گرفتن زبان را از واجبات مي داند که حتما لازم است. (ر.ک: صحيفه امام، ج 18، ص 105)
[29] - حدود ده سال پيش جنبش نرم افزاري و توليد علم در همه ي زمينه ها و از جمله علوم انساني از سوي رهبر معظم انقلاب مطرح گرديد. ر.ک: موسي پور، ميثم، منشور دولت اسلامي، قم، پرتو ولايت، چاپ ششم، 1387، ص 271
[30] - ر.ک: فرير، پائولو، کنش فرهنگ براي آزادي، ترجمه احمد بيرشک، تهران، خوارزمي، 1364، ص 15
[31] - قابل ذکر اينکه در جامعهي ما، حدود 7 درصد مردم اهل مطالعه هستند و نيم درصد جامعه به کتابخانه مراجعه ميکنند. جهت اطلاع بيشتر ر.ک: رجبزاده، احمد، گزارش مصرف کالاهاي فرهنگي، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1380، ص 48- 50
[32] - ر.ک: صحيفه امام، ج20، ص 93
[33] - ر.ک: همان، ج19، ص 377
[34] - ر.ک: همان، ج 18، ص 299
[35] - ر.ک: همان، ج 18، ص 355 ـ 356
[36] - ر.ک: همان، ج 15، ص 415
[37] - خامنه اي، آيت الله سيدعلي، دانشگاه و دانشجو، نگراني ها، اميدها و انتظارات در رهنمودهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي، موسسه فرهنگي قدر ولايت، تهران، قدر ولايت، چاپ سوم، 1386، ص 210
[38] - ر.ک: همان، ص 204- 212
[39] - Religious Science، منظور از علم ديني، ساماندهي علوم بر پايهي روشهاي معتبر از نظر دين است.
[40] - ر.ک: موسي پور، ميثم، پيشين، ص 276- 277
منبع: ashrafyamin@gmail.com ارسال توسط كاربر محترم:ashrafyamin