شريعت مبارک اسلام روابط دو جنس مخالف را با توجه به حد و حريمي تعريف ميکند و در سنّت و سيرهي حضرت رسول (ص) به آن پرداخته شده است، که لازم است ما نيز به عنوان پيرو آن مکتب به رعايت آن همت گماشته و سعي در انتقال آن به نسل آينده خود داشته و بدان وسيله گامي در جهت اصلاح و سلامت جامعه برداشته باشيم، در حقيقت با اهمال و بيتوجهي در اين مسير امت اسلامي به سوي هرج و مرج و انحطاط اخلاقي کشانده خواهد شد. در دين اسلام روابط بين دختر و پسر به طور کلي ممنوع نگرديده است بلکه حدودي براي آن مشخص شده، به طوري که در آن نه افراطي باشد و نه تفريطي، يعني همان خط اعتدال.
اگر کوتاهي در اجراي حدود خداوند در اين مسئله صورت گيرد چه خواهد شد؟ در اين صورت ما را به سوي اوج فساد و انحطاط جامعه سوق خواهد داد يعني به سوي بياخلاقي و تجاوز به فرامين خداوند متعال. ما بسياري از دختران و پسران را ميبينيم که در چنين شرايطي هستند و ظاهراً هيچگونه راهنمايي و راهکاري براي آنها ارائه نميشود. آيا اين عدم ارائه راهنمايي به آنها به کمبود دين در ارائه الگوي درست و بهجا بر ميگردد؟ در حالي که براي هر مسئلهاي در سيره حضرت رسول(ص) و قرآن الگو و اسوهاي ارائه شده است و اين به دوري ما از قران و سنت و تقليدهاي کورکورانه از دنياي جديد بر ميگردد نه به نقص در دين.
? اما در ارتباط با عشق و دوستي...؟
دوست داشتن از والاترين و زيباترين مفاهيم زندگي است واسلام نيز آيين دوستي و رحمت و مهرباني است اما آنچه مد نظر ما است دوستي و عشقي است بدور از هر گونه پليدي و انحراف از قانون خداوند و بدون هر گونه عوارض نا مطلوب فردي واجتماعي، که به عنوان مثال به دوستي و علاقهي مسلمان به برادر وخواهر ديني خود و يا عشق و علاقهي زني به شوهرش و بالعکس و عشق و علاقهي مادر به فرزندش و فرزند به والدينش و...ميتوان اشاره کرد. والاترين عشق و علاقه حب به خداوند است که در پرستش او متجلي ميگردد پس هيچ کس را به اندازهي او دوست مدار و برايش شريکي قرار مده که اگر کسي را بيشتر از او دوست بداري در حقيقت شريک برايش قائل شدهاي.
همچنانکه خداوند ميفرمايند: «وَمِنْ النَّاسِ مَنْ يتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَندَاداً يحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبّاً لِلَّهِ...»(البقرة/165). در عشق ودوستي بنده مسلمان به مسلمان ديگر هيچ تاوان و گناهي نيست بر همين اساس که اگر او به کسي علاقه داشت (چه پسر براي دختر وچه دختر براي پسر) که البته بايد به عنوان خواهر و برادر ديني و تنها به خاطر خداوند و خلق و خوي نيکش او را دوست بدارد. اما به چه شيوه کسي را به خاطر خداوند دوست ميداري؟ بله ميتوان به خاطر خدا کسي را دوست داشت يعني در آن رضاي خداوند مدنظر باشد َو به حدود او تجاوز نشده باشد، همه ميدانيم خداوند براي زندگي برنامه و منهجي فرو فرستاده تا پيرو آن باشيم همچنانکه ميفرمايد: «وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَلا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذَلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»(الانعام/153) در حقيقت راه خدا تنها راهي است که به عنوان برنامه و راه روش زندگي در نظر گرفته شده است که در آن هيچ کمي و کاستي راه ندارد و لازم است دختران و پسران دنباله رو اين منهج باشند بر همين مبنا است اگر به طرف آن رفته وبر آن دوام داشتند رضايت خداوند را بدست خواهند اورد واگر از آن منحرف شدند و راه ديگري را در پيش گرفتند در اصل از راه خداوند دور شده اند وبه دور از راهنمايي او در گمراهي خواهند ماند. در روابط بين پسر و دختر نيز لازم است که از حد وحدود او تجاوز نشود که شامل برخورد و رفتارهاي نيک و به دور از هر گونه وسوسه و هوس است که خداوند از ما خواسته است به عنوا ن نمونه ميتوان به داستان حضرت موسي(ع) اشاره کرد، هنگاميکه به چاه آبي ميرسد که دو دختر در آنجا توانايي کشيدن آب از چاه را ندارند تا گوسفندانشان را سيراب کنند موسي(ع) به آنها کمک ميکند. پس در حقيقت عدم رعايت حدود در روابط ما بين دختر و پسر يعني معصيت در محضر خدا.
خداوند از زنان و مردان ميخواهد تا خود را با زيباترين رفتارها زينت دهند و به عنوان دو عضو فعال و تاثير گذار در اجتماع حضور يابند و در اين زمينه دين مبين اسلام تفاوتهاي فطري بين زن و مرد را درنظر گرفته که آنها را ملزم به رعايت يک سري آداب و رفتار خاص ميکند تا اينکه خود و حيثيتشان را در برابر سُستدلان محفوظ بدارند.
? عشق و علاقهي قبل از ازدواج.....!
دوستي بين دختر و پسر قبل از ازدواج به هيچ شيوهاي جايز نيست هرچند امروز به وضوح شاهد آن هستيم و در اين روابط به يک سري مسائل روي ميآورند که آيين مبين اسلام آن را جايز نميداند، متاسفانه امروزه شاهد دختران و پسراني هستيم که به شيوهاي مخفي با همديگر ارتباط دارند که آن را خاطرخواهي مينامند و از طرف ديگر با هم صحبت ميکنند، قرار ملاقات ميگذارند، و از طريق نامه و تلفن و.... با هم تماس ميگيرند و آن را با حرفهاي نرم وسوسهانگيز ميآرايند که سبب تضعيف نفس و درون در مقابل هوي و هوس ميشود، سپس از طرف دختر ناز و عشوهي بيشتري در حرف زدنها سر ميزند و علاوه بر آن نگاههاي وسوسه انگيزشان بر هم، که خدا ميداند چه تاوان و عقوبتي به دنبال خواهد داشت شايد فکر کنند با اين ارتباط دوستي در جامعه محبوب ميشوند ولي آيا هيچ شفاعتي نزد خداوند برايشان به همراه خواهد داشت؟ در حالي که همچنانکه بحث شد اگر حب و دوستيت سبب سرپيچي از اوامرخداوند ودوري از او گردد نوعي شريک برايش قائل شدهاي.
پيامبر گرامي اسلام (ص)ميفرمايند: "إياکم و الدخول علي النساء فوالذي نفسي بيده ما خلا رجل بامراة الا دخل الشيطان بينهم" [الطبري]يعني «از اختلاط با زنان بپرهيزيد، قسم به خدايي که نفسم به دست اوست هيچ مردي زني را ترک نميکند در حالي با هم دو نفري خلوت کردهاند مگر آنکه شيطان سوّمي آنها بوده باشد.»
حال خواهر و برادر ايماني! ميدانيد که اگر شيطان مابين دختر و پسري واقع شد آنها را به سوي چه تاواني سوق خواهد داد و چه وسوسه و تمايلي در اين نشستنها پديد خواهد آورد برهمين اساس است که اسلام خلوت زن و مرد نامحرم را با همديگر جايز نميداند (چه حرف زدن و نگريستن به همديگر باشد وچه از آن بيشتر....)تا آنها را از عملي که خداوند حرام کرده حفظ کند، همه ميدانيم غريزه جنسي قويترين غريزه است و خلوت دختر و پسر با هم سبب تحريک آن و کشاندن آن دو به طرف گناه و... ميشود. پس لازم است دختر و پسر هيچگاه با همديگر خلوت نکنند مگر با حضور يکي از محارم دختر، آنهم با رعايت اصول مطرح شده ؛و اين سبب تقوي و پرهيزگاري و آرامش درون است، نه چيز ديگر. خداوند متعال ميفرمايند: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَي لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يصْنَعُونَ» (النور /30) يعني؛ اي محمد بگو به مردان مومن که نگاههايشان را از نامحرم نگه دارند و پاکدامني پيشه کنند واين سبب تزکيهي آنهاست و خداوند بر اعمال آنها اگاه است.
بر همين اساس، ارتباط دختر و پسر قبل از ازدواج حرام شده است هر چند با هم قرار پيوند ازدواج در آينده را نيز بسته باشند و اين را هم بايد دانست که بدون تشکيل زندگي مشترک محبت واقعي پديد نميآيد... در حالي که عشق ومحبت مفهومي پاک و دوام دار است، به شرطي که در جايگاه خود به کار آيد، مثل دوستي خداوند متعال و پيامبر و همسر وفرزند و اقوام و... اما کدام از يک از ما اگر يک نفر از جنس مخالف خود را دوست داشت، به او فکر نخواهد کرد و خيالش به سوي او روانه نخواهد شد و صفاتش را در ذهن مجسم نخواهد کرد تا اينکه آتش شوق ديدار محبوب در او به خاموشي گرايد؟ سؤالم از شما خواهر و برادر عزيز اينست که آيا تمام اينها بدون تشکيل زندگي زناشويي ميسر خواهد شد؟
? چه وقت ميتوان ابراز عشق و علاقه کرد؟
بي شک دوستي وعشق حلال است اگر به شيوهاي صحيح به کار آيد ( منظورم آن دوستي و پيوند بين دختران و پسران امروزي نيست)بلکه همان طور که قبلا اشاره شد، همين دوستي و محبت حرام خواهد بود در صورتي که سبب غفلت و دوري از برنامه خدا وپيامبرش شود، به عبارتي ديگر خداوند به زن مسلمان اجازه نداده است قبل از زندگي زناشويي با مردان به شيوهاي که همراه با ناز و عشوه، که توجه مردان را جلب ميکند صحبت کند همچنان که خداوند متعال به همسران پيامبر ميفرمايد: «يا نِسَاءَ النَّبِي لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنْ النِّسَاءِ إِنْ اتَّقَيتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً» {الاحزاب /33} اين هم آداب و رفتاري است که خداوند متعال به همسران پيامبر( که الگوي ساير زنان ميباشند) فرمان ميدهد تا خود را با آن بيارايند و خداوند فرمود: «...فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ...» يعني به شيوهاي همراه با ناز و عشوه با مردان (نامحرم) سخن نگوييد.
همچنين خداوند ميفرمايد: «وَقُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً» يعني هنگامي سخن گفتن با حيا ومتانت حرف بزنيد و از ناز و عشوه (همچنان که با شوهران خود حرف ميزنيد) برحذر باشيد خواهر عزيز! براي همين است که بايد خود را از اين شيوه رفتارها دور نگهداري و عشق و علاقه خود را نثار هيچ کس جز براي همسرت نگرداني. يعني ابراز تمايل و دوستي به او و.... که در اين آيه به وضوح به اين مسائل اشاره شده است. پس خواهرم آگاه باش که در دام گناه و زشتي نيفتي در حالي که آن را احساس نميکني، بلکه خود را با خلق خوي زن مسلمان ايماندار زينت ده و خود و دينت را محفوظ بدار و به هنگام صحبت کردن به شيوهي سنگين و محکم و همراه با ادب و متانت عمل کن بهگونهاي که سبب برانگيختن هوي و هوس سُستدلان نشود و... بيشک به هنگام صحبت کردن اگر حس علاقه ودوستي خود را نسبت به مردان نامحرم ابراز کني ( چه به تنهايي با هم باشيد و چه افراد ديگري هم حضور داشته باشند) در حقيقت تمام احساسات و اشتياق او را نسبت به خود تحريک کردهاي که مناسب مؤمن نيست و انجام آن جايز نيست، همچنين اگر پسر اين رفتار را در قبال دختر انجام دهد و با حرفهاي نازک و محبتآميز به او نزديک شود تمام احساسات و شوق و علاقهاش را نسبت به خود تحريک ميکند و بيگمان با اين رفتارها در منجلاب فتنه و آشوب خواهند افتاد و در آينده نيز دچار نابسامانيهايي خواهند شد، وهرکس خواهان رسيدن به غرايز و اميال خود است بهتر است ابراز اين حس دوستي و عاشقانه را براي زندگي زناشويي با همسر خود به تعويق بياندازد که ابراز آن قبل از ازدواج چندها تاوان و فساد بهدنبال خواهد داشت، بهطوري که بعد از ازدواج نيز هرگز به همديگر اعتماد کامل نخواهند داشت و آشيانه خوشبختي آنها با کوچکترين گردباد روزگار از هم خواهد پاشيد.
جواني که توانايي ازدواج ندارد بهتر است روزه بگيرد تا اينکه خداوند دري از درهاي رحمتش را بر او بگشايد واين پيروي از سفارش حضرت رسول (ص)است که ميفرمايد: "يا معشر الشباب من استطاع منکم البائة فليتزوج و من لم يستطع فعليه بالصوم فانه له وجاء" {البخاري} يعني اي جوانان اگر توانايي داريد، ازدواج کنيد و هر کس توانايي ندارد بهتر است روزه بگيرد، چرا که روزه قلعه و سدي است در برابر گناه و سبب پاکي نفس و درون است و اگر صبر پيشه کنيد ثواب آن نزد خدا است.
تو با روزه گرفتن افسار هوي و هوست را در دست گرفته وآن را تسليم اوامر خداوند متعال گردانيدهاي و اين نيز جزيي از جهاد نفس محسوب ميشود که پاداش آن نزد خدا است همچنانکه خداوند ميفرمايد: «والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا» {عنکبوت /69} يعني: کساني که در راه ما تلاش و کوشش ميکنند راه راست را بر آنها مينمايانيم.
? در بارهي دوستي ما بين دختر و پسر
خداوند متعال در وصف زنان ايماندار ميفرمايد: «...وَلا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ...» {نساء / 25} يعني دوستي براي خود برنگزيدهاند (آشکارا يا پنهان) و در اين آيه برايمان به وضوح معلوم ميشود که دوستي دختر و پسر جايز نيست و هنگاميکه خداوند چيزي را جايز نميداند حتماً حکمتي در آن نهفته است.
دختران داراي احساسات لطيفي هستند و اگر دختري با پسري ارتباط داشته باشد و آن پسر او را به شيوهاي به سوي خود متمايل نموده و به او وعدهي تشکيل خانواده را داد و آن دختربه او متمايل شد و سپس بر حسب هر گونه شرايطي آن پسر از ادامهي کار منصرف شد و او را رها کرد، به احتمال زياد به دختر لطمهي رواني زيادي خواهد رسيد و آثار مخربي بر روح و روان او بر جاي خواهد گذاشت که به سختي ميتواند آن را فراموش کند و در آينده مشکلات خاصي را برايش به بار ميآورد. بدان که خداوند مهربان بيش از خود ما خواهان نفع و سود ماست، پس لازم است گوش به فرمانش بوده و خود را از محرمات دور بداريم وقبل از هر چيزي هدفمان رضايت پروردگار باشد نه چيز ديگر.خداوند متعال ميخواهد که ما را از هوي و هوس دور بدارد و ما را از افتادن در دام شيطان محفوظ کند، اين است که او تمام درهاي مختوم به گناه را بر ما بسته است، و ارتباط بين دختر و پسر زمينهي مساعدي است براي حضور شيطان، تا در درونمان نفوذ کند و تمام اعتقادات دينيمان را از رگ و ريشه بدرآورد و ما را از راه راست منحرف کند همچنان که سبب بيرون راندن اجدادمان، آدم و حوا از بهشت شد و همچنين مثل خودش که تا ابد در گمراهي و تاريکي خواهد ماند و ميخواهد ما را نيز همچون خود توشهي جهنم گرداند.
بار ديگر به اصل مطلب بر ميگرديم اگر نگاهي بر دوستي و روابط بين دختران و پسران بياندازيم هرگونه گناه و نافرماني خدا را شاهد خواهيم بود، از خلوتهايشان گرفته تا نگاههاي حرام و وسوسهبرانگيز و سخن گفتنهاي نازک همراه با احساسات عاشقانه براي همديگر، که خداوند آن را جايز ندانسته و طبق آيات آن را حرام کرده است و ساير مضرات آن را که خدا ميداند.... ما نيز به عنوان امّت مسلمان که داراي آيين و عرف خاص خود هستيم، نه فرهنگ ما و نه آيين ما اجازه چنين پيوندهاي نامشروعي را نميدهد هر چند امروزه در دانشگاهها و ساير اماکن شاهد چنين روابطي هستيم. بايد مواظب باشيم که صحبتها و برخوردهايمان با جنس مخالف جز در زمينههاي معروف و شايسته صورت نگيرد و حدود خداوند را با جان و دل پاس بداريم.
در پايان از خداوند متعال خواستاريم که راه راست را به همهي ما نشان دهد و فکر و عقيدهي سالمي نصيبمان گرداند و بر ما نيز واجب است در هر حال حريم خداوند را نگه داريم، خداوند ميفرمايد:
«وَمَن يَتَّقِ ?للَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجاً وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لاَ يَحْتَسِبُ» (الطلاق 2و3) يعني کسي که از خداوند بترسد و به خاطر او کاري را انجام ندهد خداوند درِ خوشبختي را بر او ميگشايد و از راهي به او ميبخشد که خود انسان از آن متعجب است.
والسلام عليکم ورحمة الله
ارسال توسط كاربر محترم:hojat20