جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
تربيت دينى در برابر چالش قرن بيست و يكم
-(8 Body) 
تربيت دينى در برابر چالش قرن بيست و يكم
Visitor 751
Category: دنياي فن آوري

چكيده:
 

مهم‏ترين خصيصه قرن حاضر « ساخت‏زدايى» است كه زاييده انقلاب ارتباطات است. تربيت دينى در گذشته بر ايجاد مرزهاى قرنطيه‏اى و تربيت گلخانه‏اى استوار بود، حال آنكه تربيت در مفهوم دقيق آن به عناصرى چون تبيين، تحول درونى و نقادى تعريف مى‏شود. با اين وصف، تربيت دينى در رويارويى با چالش‏ها و پرسش‏هاى سده حاضر بايد با عقلانيت، تقواى حضور و ارزيابى و گزينش همراه باشد.

متن :
 

سخن گفتن از تربيت دينى در قرن بيست و يكم، مستلزم آن است كه تربيت دينى به صورتى آشكار شود كه توان مقاومت در برابر چالش‏هاى اين قرن را داشته باد. از اين رو، هم بايد خصيصه چالش آفرين اين قرن مورد بحث قرار گيرد و هم خصايص تربيت دينى، با نظر به آن، مورد تحليل و بررسى قرار گيرد.

1. چالش قرن بيست و يكم براى تربيت دينى‏
 

ما در دوران خاصى قرار گرفته‏ايم كه در آن، ويژگى‏هاى جديدى نسبت به گذشته در حال ظهور است. پويايى هر نظام تربيتى، در اين است كه اصول، روش‏ها و كاركردهاى خود را از حالت ايستا خارج كند و بتواند خواسته‏هايش را متناسب با دگرگونى‏هاى محيطى شاداب و زنده نگه دارد؛ در غير اين صورت، محكوم به مرگ خواهد بود.
1. ساخت‏زدايى؛ مهم‏ترين وجه چالش: شايد مهم‏ترين خصيصه قرن حاضر، ظهور نتايج چيزى است كه از آن به عنوان « انقلاب ارتباطات» ياد كرده‏اند. وجه بارز و چالش آفرين انقلاب ارتباطات براى تربيت دينى، خصيصه « ساخت‏زدايى» آن است، به اين معنا كه واقعيت‏ها و مفاهيم متقابل - همچون « دور - نزديك» و « ممنوع - مجاز» كه تربيت دينى را با نظر به آنها سامان داده‏ايم - تقابل خود را از دست مى‏دهند.
ساختار « دور - نزديك» كه به تقابل مكانى مربوط است، از نظر تربيت دينى و اخلاق تاكنون مهم بوده است؛ زيرا تلاش‏هاى تربيتى بر آن بوده است كه بارور كردن افراد از محيطهاى نامطلوب، آنان را مصونيت بخشيده امّا در عصر ارتباطات، تلويزيون، رايانه و ساير شبكه‏هاى ارتباطى، اين فاصله‏هاى مكانى و زمانى را در مى‏نوردند. ساختار « ممنوع - مجاز» نيز با شبكه‏هاى ارتباطى در عرض اين ساخت‏زدايى است. بسيارى از امور كه در گذشته ممنوع محسوب مى‏شد، امروز مجاز يا اجتناب‏ناپذير شده و فضا به گونه‏اى دگرگون مى‏شود كه بسيارى از امور را به تدريج و در عمل، تحميل مى‏كند. در اين شرايط چنان كه گاه والدين مى‏گويند، نمى‏شود كودكان و نوجوانان را مهار كرد و آنها را در محدوده امور مجاز نگاه داشت.
شكسته شدن مرزها و ساخت‏هاى تقابلى مذكور، براى مباحث اخلاقى و دينى بسيار مهم است؛ تربيت دينى و اخلاقى به يك معنا، تعيين مرزها و مأنوس كردن افراد با آنهاست. واژه‏هاى « بايد» و « نبايد» يا واژه‏هاى « واجب» و « حرام» كليدواژه‏هاى تربيت اخلاقى و دينى‏اند. برخى پذيرفته‏اند كه دنياگرايى (سكولاريسم) فرزند طبيعى اين دوران است و دين و اخلاق كم‏كم رنگ و بوى خود را از دست خواهد داد. امّا اين داورى زمانى درست است كه تربيت دينى خود را با ساختارهاى نرمال تنظيم كرده باشد و تربيت دينى و اخلاقى را با ايجاد قرنطينه براى دور كردن افراد از محيطهاى نامطلوب و قرار دادن آنها در محدوده امور « مجاز» آشكار سازد. امّا در صورتى كه تربيت دينى بتواند به صورت پويا خود را براى شرايط جديد و زيستن مؤثر در آنها مهيا سازد، دليلى بر زوال تربيت دينى وجود نخواهد داشت. تلقى‏هاى گوناگونى درباره « مرز» وجود دارد كه تنها يكى از آنها در انگاره « مرز قرنطينه‏اى» و تربيت گلخانه‏اى جلوه‏گر شده است. در ادامه اين نوشتار، در پى آنيم كه با تحليل مفهوم‏هاى « تربيت» و « دينى بودن» تصوير متفاوتى از تربيت دينى به دست دهيم، به گونه‏اى كه در عرصه اين قرن دوام آورد.

2. مفهوم تربيت و شبه تربيت:
 

تصور غالب از مفهوم تربيت اين است: « ايجاد تغييرات مطلوب در نسل جديد». امّا اين تصور، تربيت را از شبه تربيت متمايز نمى‏سازد. مفهوم تربيت تنها به ايجاد رفتارها، حالات و افكار معينى در افراد محدود نمى‏شود، بلكه ملاحظه‏هاى روشى، يعنى شكل ايجاد آنها نيز در مفهوم تربيت ملحوظ است.
دست‏كم مى‏توان سه مورد بارز براى « شبه تربيت» ذكر كرد: « عادت»، « تلقين» و « تحميل». عادت بر « تكرار»، تلقين بر « هيبت» گوينده آن و تحميل بر « زور» استوار است. البته ممكن است گاه استفاده از اين سه روش در جريان تربيت صورت پذيرد ولى نمى‏توان آنها را به عنوان بنيان و پيكره اصل تربيت محسوب كرد.
اما در تربيت چهار مؤلفه يا مشخصه بارز مطرح است. 1. تبيين: به اين معنا كه فرد خود نسبت به تغييراتى كه قرار است در وى ايجاد شود، بصيرت و آگاهى مى‏يابد. شريعت « چرا بردار» است و اين چرايى، نه به صورت انفعالى، بلكه به شكل فعال انجام مى‏شود و مربى منتظر سؤال مقبولى نمى‏ماند. تبيين در اينجا به معناى « دانش» صرف نيست.

3. به دست دادن « معيار»:
 

قواعد و معيارها همچون فرمول‏هاى انتزاعى هستند كه متربى با شناخت آنها مى‏تواند اعمال و رفتارها را بر حسب آنها ارزيابى كند. تحرك درونى ... در شبه تربيت (عادت، تلقين و تحميل) موتور حركت در بيرون فرد قرار دارد ولى در فرايند تربيت، در درون فرد تحولى رخ مى‏دهد و او با انگيزه روشن مى‏داند كه چگونه رفتار كند، چگونه بينديشد و چه ويژگى‏هايى بايد داشته باشد.

4. نقادى:
 

هنگامى كه فرد حكمت اعمال و معيارها را شناخت و انگيزه‏اى درونى در حركت خويش داشت، آمادگى نقادى نسبت به مربى و به طور كلى نسل گذشته را خواهد داشت. هرچند معيارها را نسل گذشته به نسل نو مى‏سپارد، امّا چون تحقق معيارها آسان و زودياب نيست و نسل نو در شرايطى متفاوت زندگى مى‏كند، نسل نو با در اختيار داشتن معيارها، زمينه نقد را نيز در اختيار خواهد داشت. در اين حالت، لازم نيست مربيان از همه نقص‏ها مبرا باشند و به عنوان مظهر فضيلت، تقوا و عدالت تلقى شوند. جريان تربيت به پايان نرسيده و مربى و متربى هر دو مشمول جريان تربيت هستند.

5 . مفهوم تدين:
 

چهار مؤلفه اساسى در تدين يا دينى شدن قابل ملاحظه است.

1 - 5 . مؤلفه اعتقادى و فكرى:
 

يكى از دگرگونى‏هايى كه در تدين بايد در فرد رخ بدهد، اين است كه وى اعتقادات خاصى درباره جهان پيدا كند. پيدا شدن اين عقايد در فرد به لحاظ روش‏شناختى بايد با روشن‏بينى همراه باشد و به اصطلاح تحقيقى باشد نه تقليدى. البته روشن‏بينى هم به لحاظ افراد و هم به لحاظ اعصار، امرى نسبى است. بنابراين، در سطوح مختلف و حتى در عامى‏ترين مردم، روشن‏بينى نسبت به عقايد، به درجات مختلف مى‏تواند وجود داشته باشد. چنان‏كه صورت‏بندى عقايد بايد متناسب با نوع سؤالات مخاطب و فضاى زمانى باشد.

2 - 5 . مؤلفه تجربه دينى:
 

در تجربه دينى، عنصر عاطفه بروز و ظهور چشمگيرى دارد. شخصى كه ديندار مى‏شود، لازم است يك رشته هيجان‏هاى درونى را تجربه كند كه به طور غالب در ارتباط با مبدأ جهان يعنى خداوند ظهور مى‏كند. مفاهيمى مثل خوف و رجا، توكل و دعا ناظر به همين تجربيات است.

3 - 5 . مؤلفه التزام درونى:
 

التزام درونى متضمن انتخاب نسبت به چيزى و پايبندى نسبت به آن است. عنصر التزام به شكل بارزى در مفهوم ايمان لحاظ گرديده است. ايمان نيز يك وضعيت درونى است كه در آن انتخاب و گزينش وجود دارد.

4 - 5 . مؤلفه عمل:
 

فرد متدين كسى است كه به مقتضاى اعتقادات و ايمان خود به اقدام به انجام اعمالى مى‏كند. تكرار « الذين آمنوا و عملوا الصالحات» در آيات فراوان قرآن، نشان‏دهنده اهميت اين معناست.

6. تربيت دينى در قرن بيست و يكم:
 

با توجه به مباحث گذشته، تربيت دينى به اين معنا خواهد بود كه عناصر چهارگانه تدين، در رابطه‏اى از نوع تربيت، يعنى با توجه به چهار ويژگى تربيت، تحقق يابد؛ پيراستن تربيت دينى از تلاش‏هاى شبه تربيتى يا بدفهمى‏هاى ما از دين، امكان توفيق تربيت دينى را در برابر چالش‏هاى اين قرن فراهم مى‏آورد. مؤلفه‏هاى تربيت دينى در اين وجه، به قرار زير است.

1 - 6. مؤلفه عقلانيت:
 

در سيل عظيم سؤال‏ها و ترديدهاى موجود، دين‏ورزى هنگامى دوام مى‏آورد كه موجوديتى موجه و مدلل داشته باشد، نه آنكه امرى سليقه‏اى تلقى شود. كسانى مى‏كوشند عبوديت را بنياد دين معرفى كنند كه اين تنها سوءتعبيرى از دين و عبوديت است. عبوديت در مقام پذيرش دين نيست، بلكه پذيرش دين مستلزم فهم و عقلانيت است. علاوه بر اعتقادات دينى، اخلاق دينى و احكام دينى نيز بايد بر پايه‏هاى عقلانى استوار شود و حكمت‏هايش معلوم گردد.

2 - 6. مؤلفه تقواى حضور:
 

تقواى حضور در مقابل « تقواى پرهيز» قرار دارد. با گسترش ارتباطات، تقواى پرهيز در برخى قلمروها اساساً ناممكن است. در تقواى پرهيز، مرز، صورت « مكانى» دارد امّا در تقواى حضور شكل « مكانتى» مى‏يابد، به اين معنا كه فرد خود را در مرتبت و مكانتى فراتر مى‏بيند و به اين طريق، از آلودگى شرايط مصون مى‏ماند. در آيه شريفه « يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ» فضاى بحث، حضور در متن جريان‏هاى فاسد و دشوار است، نه قرنطينه و قرار گرفتن در محفظه‏اى نفوذناپذير. بر اساس اين مفهوم، تلقى ما از تربيت دينى، متضمن قرار داشتن در متن جامعه و حضور در عرصه ارتباطات است. انبياء نيز با حضور در متن جامعه، تربيت دينى را اجرا مى‏كردند. هرچند پيامبران گاه از روش قرنطينه‏سازى نيز استفاده مى‏كردند (همچون مهاجرت) امّا اين تمام منطق تربيت دينى نيست و بايد با تقواى حضور تكميل گردد. بنابراين در بدترين شرايط اجتماعى نيز مى‏توان از تربيت دينى سخن گفت.

3 - 6. مؤلفه ارزيابى، گزينش و طرد:
 

اين ويژگى خود پشتوانه‏اى براى تقواى حضور در عرصه حاضر است. لازمه حضور غيرانفعالى، ارزيابى اطلاعات و رويدادهاى اجتماعى است. اين ويژگى، به خصوص از مؤلفه نقادى تربيت سرچشمه مى‏گيرد. طرد يكباره هر آنچه متعلق به اين دوران است، نه تنها ممكن نيست، بلكه در دامن خود، پذيرش تمام عيار را مى‏پروراند. بر اين اساس، تربيت دينى همواره بايد پديده‏هاى نوظهور اين عصر را مورد ارزيابى و نقادى منصفانه قرار دهد و افراد را براى گزينش و طرد آماده سازد.

اشاره‏
 

مباحثى از اين دست، يكى از نيازهاى ضرورى است كه بايد بيشتر و پيشتر از اين مطرح مى‏شد. متأسفانه حاكميت فضاى سياسى در دو دهه اخير، بسيارى از بايسته‏هاى فرهنگى و تربيتى را در پرده غفلت نگاه داشته است. مجموعه تربيت اسلامى(1) در چند شماره خود موضوع تربيت دينى را به بحث گذاشته و مقالات پرارزشى، كه مقاله حاضر يكى از آنهاست، منتشر ساخته است. در اين مقاله، مطالبى ارائه شده است كه با كاربردى و عملياتى كردن مفاهيم آن مى‏توان دريچه‏اى نو بر تربيت دينى گشود. هرچند اين مباحث به صورت پراكنده مطرح شده است، امّا گردآورى و تحليل سامان‏من نويسنده محترم، اين مقاله را جلوه‏اى ويژه بخشيده است. با اين حال، به نكاتى چند در محتواى اين مقاله بايد اشاره كرد:
1 نويسنده محترم به پديده « ساخت‏زدايى» كه يكى از پيامدهاى جهانى شدن )Globalization( مى‏باشد، اشاره كرده است. امّا در دهه‏هاى اخير با ظهور پست مدرنيسم به پديده ديگرى اشاره مى‏شود كه در سده حاضر در حال شكل‏گيرى است. اين پديده كه به « منطقه‏اى شدن» )Localization( معروف گشته است، نشان از ظهور و جلوه ارزشهاى منطقه‏اى و ايجاد فاصله فرهنگى بين ملتها و تمدنهاست. در تحليل مسأله تربيت دينى در قرن بيست و يكم بايد به چنين پديده‏هاى بديلى نيز توجه نمود. اين نكته را نيز بايد افزود كه نظريه ساخت‏زدايى برخاسته از ديدگاه فيلسوفانى چون ژاك دريدا است كه البته مورد انتقادهايى نيز قرار گرفته است و از اين رو نبايد بدون تأمل همه جانبه مورد پذيرش قرار گيرد.
2. مواردى كه ايشان به عنوان ساخت‏زدايى مطرح كرده است، همه در يك سطح و در يك جهت نيست و راهكارهاى رويارويى با آنها نيز يكسان نيست. براى مثال، ساخت « دور - نزديك» مربوط به حوزه تربيت و شيوه‏هاى تربيتى است كه مى‏توان روش‏هاى بديلى براى آن پيشنهاد كرد، امّا ساخت « مجاز - ممنوع» به محتوا و ماهيتِ دين و اخلاق ارتباط مى‏يابد و به راحتى نمى‏توان از آن گذر كرد. در اين مقاله پيشنهاد مشخصى براى نحوه رويارويى با ساخت‏شكنى در حوزه مجاز و ممنوع ارائه نشده است، بلكه تنها از روش‏هاى تربيتى آن سخن گفته شده است. به هر حال، بهتر است با شناسايى و دسته‏بندى كليه ساخت‏هايى كه در مدرنيته مورد چالش قرار گرفته است، براى هر دسته راه‏حل‏هاى خاص خود ارائه شود.
3. جناب آقاى باقرى روش‏هايى چون عادت و تلقين را « شبه تربيت» خوانده است و آن را روياروى مؤلفه‏هاى تربيت (تبيين، معيارآموزى، عقلانيت و...) قرار داده است. به نظر مى‏رسد كه مقولاتى چون عادت، تلقين و امثال آن هرچند اركان اصلى تربيت نيستند، امّا بخش تفكيك‏ناپذير فرايند تربيت هستند. نكته مهم اينجاست كه اين مؤلفه‏ها و روش‏ها هر كدام جايگاه خاص و مخاطبان خاصى دارد كه اگر به انحراف گرايد، به يك عنصر ضدتربيت تبديل مى‏شود.
4. با استناد به آيه شريفه « عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُمْ ...» اظهار داشته‏اند كه « فضاى بحث، حضور در متن جريان‏هاى فاسد و دشوار است... تلقى ما از تربيت دينى، متضمن قرار داشتن در متن جامعه و حضور در عرصه ارتباطات است.» ترديدى نيست كه انبياء و مربيان الهى با حضور در جامعه آلودگان به ارشاد و هدايت آنان مى‏پرداختند، امّا اين نكته به هيچ روى نشان نمى‏دهد كه مربيان و نهادهاى تربيتى نبايد در دور نگاه داشتن متربيان از فضاهاى فاسد و آلوده تلاش كنند. عقل و شرع آشكارا حكم مى‏كنند كه همگام با مصون سازى درونى افراد، بايد به مصون سازى محيط زندگى نيز همت گماشت، البته اين كار مستلزم برنامه‏ريزى و تدابير علمى و عقلانى است. چنان كه در حوزه بهداشت جسمى، واكسينه كردن افراد با پاكسازى محيط از آلودگى همزمان و همپاى يكديگر مطرح مى‏شود. اين نكته را نيز بايد يادآورى كرد كه تفسي نويسنده محترم از آيه مباركه چندان دقيق نيست.
5 . هرچند در مواجهه با پيامدهاى مدرنيته، همه حوزه‏هاى دانش و فرهنگ - و از جمله بخش آموزش و تربيت - نيز بايد به چاره‏جويى و برنامه‏ريزى مناسب بينديشند، ولى بايد توجه داشت كه اگر اين مواجهه در سطوح كلان فرهنگى و سياسى رخ ندهد و تدابير عام اجتماعى و جهانى صورت نگيرد، به نتايج برنامه‏ها و فعاليت‏ها در سطح خرد چندان نمى‏توان اميد و اتكا داشت. به هر حال، غفلت از نقش حكومت‏ها و رايزنى‏ها و اقدامات منطقه‏اى و جهانى، عملاً تربيت دينى را در مقابل فشارهاى روزافزونِ عوامل تباهى و بزهكارى جهانى به انفعال و انزوا مى‏كشاند.
منابع
http://www.morsalat.ir
بازتاب انديشه

ارسال توسط کاربر محترم:hasantaleb
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image