ازدواج يکي از خواستهاي طبيعي انسان و دستور پروردگار عالم در قرآن مجيد و از سنتهاي پسنديده پيامبر گرامي اسلام(ص) است. برخلاف رهبانيت مسيحيت, اسلام جوانان را به ازدواج تشويق مي کند, حتي فقهاي اسلام معتقدند که اگر کسي به خاطر عدم ازدواج به طرف گناه کشيده شود, ازدواج بر او واجب است(1).
خداوند متعال يکي از هدفهاي ازدواج را آرامش و سکون معرفي مي کند و مي فرمايد: ((و من آياته إن خلق لکم من إنفسکم إزواجا لتسکنوا اليها و جعل بينکم موده و رحمه...))(2)
((از نشانه هاي او اين است که همسراني از جنس خودتان براي شما آفريد تا در کنار آنان آرامش بيابيد و در ميانتان مودت و رحمت قرار داد...)).
آيه شريفه (در مورد آفرينش همسر) يکي از آيات يازده گانه اي است که با تعبير ((من آياته)) آغاز مي شود و خداوند متعال آن را يکي از نشانه هاي خود معرفي مي کند. و هدف از آن را با تعبير ((لتسکنوا اليها)) بيان مي کند و همچنين در آيه 189 سوره اعراف با تعبير ((ليسکن اليها)) آورده است.
آرامشي که در سايه ازدواج حاصل مي شود, از چند جهات مي توان بررسي کرد:
? جلوه هاي آرامش در پرتو ازدواج
? از نظر جسمي;
که غالبا بيماريهاي مقاربتي و در زمان ما ((ايدز)) به خاطر ترک ازدواج و روي آوردن به بي بند و باري و ولنگاري جنسي گريبانگير عده اي مي شود.
? از نظر روحي;
که تجربتا بر همه ثابت شده است کساني که مجردند, ناآرامي هاي روحي آنان به مراتب بيشتر از کساني است که ازدواج کرده اند. از لحاظ اجتماعي هم افراد مجرد کمتر احساس مسووليت مي کنند تا اشخاص متإهل. يا کارهاي خلاف و دزدي و ... هم در افراد مجرد بيشتر از کساني است که تشکيل خانواده داده اند.
يک انسان متإهل علاوه بر تعبد و پيروي از دستورات پروردگار جهانيان و پيشوايان معصوم, با ازدواج; خود را سعادتمند نموده و از انزوا و تجرد به کانون اجتماع و مسووليت قدم مي گذارد, زيرا انسان مجرد اعتبار چنداني در ميان اجتماع ندارد و درد مردم را به اندازه انسان متإهل نمي فهمد. حتي هنگام استخدام در ادارات دولتي يا خصوصي هم کسي که متإهل است, بيشتر مورد توجه است تا مجرد.
در اين زمينه احاديث فراواني وجود دارد که به عنوان نمونه به دو حديث اشاره مي شود: از حضرت اميرالمومنين علي(ع) روايت شده که ايشان فرمودند:
((ازدواج کنيد که ازدواج کردن سنت رسول خدا(ص) است همواره مي فرمود: هرکس که دوست دارد از سنت من تبعيت کند, بداند ((ازدواج کردن)) از سنت من است))(3). همچنين حضرت امام صادق(ع) نقل مي کنند که مردي به حضور پدرم امام باقر(ع) آمد, آنگاه حضرت از آن مرد سوال کردند: آيا همسر داري؟ جواب داد: نه. پدرم فرمود: من دوست ندارم که دنيا و آنچه در آن است از آن من باشد و من در عوض, فقط يک شب بدون همسر زندگي کنم. سپس فرمود: دو رکعت نماز شخص متاهل بهتر از شب زنده داري شخص مجرد است که تمام شب را به نماز ايستاده و روزش را به روزه داري بپردازد(4).
با توجه به آيات و روايات متعدد در اين زمينه, مي توان گفت: شخصيت اجتماعي و مذهبي هر شخص, تا حدود زيادي به ازدواج و زناشويي وي بستگي دارد. پيشوايان معصوم(عليهم السلام) همگي عملا در اين مسإله پيشگام بوده و با گفتارهاي خود, پيروان خويش را به اين سنت الهي ترغيب و تشويق نموده اند. زيرا هيچ کس بدون همسر آرامش فکري و رواني پيدا نمي کند, تا فرصت انديشه و آگاهي لازم در معرفت الهي را داشته باشد و از شعله هاي افروخته و پرقدرت غريزه جنسي در امان بماند و لذا خداوند متعال در قرآن مجيد در آيه ياد شده آرامش خاطر را از بهترين ثمره هاي ازدواج و آفرينش همسر را از نشانه هاي خدا معرفي مي کند.
? اما چند نکته قابل توجه در آيه مزبور:
? از جنس خودتان
در معني ((انفسکم)) اقوال مختلفي بيان شده است مانند اين که: ((انفسکم)) به معناي همشکل و از جنس خودتان مي باشد(5).
و گفته شده حوا از ضلع آدم(ع) آفريده شد.
يا گفته شده زنها از نطفه مردها آفريده شده اند(6).
مرحوم علامه طباطبائي(ره), مي فرمايد:
در اينجا قرائني هست که اشاره به مکمل بودن دو همسر براي يکديگر است که هرکدام از زن و مرد مجهز به جهاز تناسلي است براي توالد و تناسل که اگر يکي نباشد, ديگري ناقص است و از مجموع اين دو, يک واحد تام حاصل مي شود و به خاطر اين نياز, به طرف همديگر کشيده مي شوند تا به همديگر مي رسند و آرامش پيدا مي کنند(7).
? مودت و رحمت
همچنان که در ساخت و ساز ساختماني, ملاط; لازمه به هم پيوستگي اجزاي ساختمان است, در زندگي اجتماعي, مخصوصا در زندگي زناشوئي نيز ضروري است; اما ملاط و چسب زندگي زناشوئي چيست؟ خداوند متعال ايجاد مودت و رحمت بين زوجين را که ملاط و چسب زندگي است, از نشانه هاي خود خوانده (البته ممکن است آيه شامل مودت ميان تمام انسانها باشد) چرا که جامعه بشري تشکيل يافته از زن و مرد است و تا اين جامعه کوچک با همديگر مهربان و با محبت نباشند, جامعه بزرگ بشري روي رحمت و آرامش را نخواهد ديد.
چنانکه در عصر حاضر جهان مادي هرچه قدر با اين مسإله حياتي و الهي فاصله مي گيرد, با مشکلات فراواني روبرو مي شود خصوصا کشورهاي صنعتي و ماشيني که کانون گرم خانواده, در اثر کنار گذاشتن دستورات حياتبخش الهي تبديل به کوههاي يخي مي شود و از همديگر گسسته مي شود و دنيا را به لبه پرتگاه مي کشاند. و متإسفانه در کشورهاي اسلامي و حتي کشور عزيز خودمان که کشور علوي و امام زمان(ع) مي باشد, کساني هستند که تحت تإثير تهاجم فرهنگي قرار گرفته و از هويت خود بيگانه شده و اطلاعات و فيلمهاي اينترنتي و تلويزيوني و ويدئوئي و .. را وحي منزل مي دانند. و بدينوسيله کانون خانواده را متزلزل مي سازند.
اگر خداوند متعال اين مودت و رحمت را ايجاد نکرده بود, به هيچ وجه يک پسر و دختري که ممکن است هرکدام از کشوري باشند, از بيگانگي به يگانگي نمي رسيدند. و از همه فاميلهاي خود به يکديگر نزديکتر نمي شدند.
پيامبر گرامي اسلام, از يکي از جنگها برمي گشت مردم به استقبالش آمدند از جمله زنان; يکي از زنها نزديک آمد و از حال يکي از خويشان خود پرسيد, پيامبر فرمود: با او چه نسبتي داري؟ گفت: پدرم است. فرمود: شهيد شد, زن کلمه استرجاع گفت. سپس در مورد شخص ديگري پرسيد,
پيامبر فرمود: او کيست؟ گفت: برادرم. فرمود: شهيد شد. زن باز ((انا لله)) گفت. بار سوم از حال شخص ديگري پرسيد پيامبر سوال کرد با او چه نسبتي داري؟ گفت: شوهر من است. فرمود: شهيد شد. گفت واويلاه و دست به سرش گذاشت و گريه و بي تابي کرد. پيامبر فرمود: هيچ کس به اندازه شوهر براي زن ارزش ندارد!(8).
در واقع زن و شوهر مکمل يکديگرند و اگر يکي نباشد, ديگري ناقص است و بايد يک نيروي جاذبه اي باشد که اين دو را به همديگر نزديک کند و آن مودت, و رحمتي است که خداوند بين آنان ايجاد کرده است.
?فرق مودت و رحمت
مودت و رحمت از جهاتي باهم فرق دارند:
1) مودت انگيزه ارتباط در آغاز کار است اما در پايان که يکي از دو همسر ممکن است ضعيف و ناتوان گردد و قادر بر خدمتي نباشد, ((رحمت)) جاي آن را مي گيرد.
2) مودت در مورد بزرگترهاست که مي توانند نسبت به هم خدمت کنند اما کودکان و فرزندان کوچک در سايه ((رحمت)) پرورش مي يابند.
3) مودت غالبا جنبه متقابل دارد اما ((رحمت)) يک جانبه و ايثارگرانه است زيرا براي بقإ يک جامعه گاه خدمات متقابل لازم است که سرچشمه آن ((مودت)) است و گاه خدمات بلاعوض; که نياز به ايثار و ((رحمت)) دارد(9).
پي نوشت ها :
1. عروه الوثقي مراجعه شود.
2. سوره روم, آيه 21.
3. وسائل الشيعه, ج20, ص 15, ح 6 ابواب مقدمات النکاح, (30 جلدي).
4. سفينه البحار, ج2, ص 183, ماده ((عزب)).
5. تفسير نمونه, ذيل آيه.
6. طبرسي, مجمع البيان, ذيل آيه.
7. الميزان, ج16, ص 166, ذيل آيه.
8. تفسير نورالثقلين, ج4, ذيل آيه.
9. تفسير نمونه, ج16, ص 3-392
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت :hojat20