جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
آن روزها که ما ازدواج کرديم
-(1 Body) 
آن روزها که ما ازدواج کرديم
Visitor 761
Category: دنياي فن آوري
در روزنامه ها درج شده بود کاهش آمار ازدواج نگران کننده است، با خود گفتم مشکل مسکن و اشتغال جوانان نيز حل شد. مثل خيلي از مسائل و مشکلات که مشمول مرور زمان شده وخود به خود حل مي شود.
چه قدر نگران جوانان بوديم حالا نگران ازدواج جوانان و اين که بدون داشتن شغل و مسکن چه طور مي خواهند ازدواج کنند باشيم حالا اگر جوانان ازدواج نکنند نيازي به شغل و مسکن نيست و خود به خود معضل بي کاري و اشتغال حل مي شود و جوانان تا ازدواج نکرده اند، مي توانند در خانه پدر و مادر بخورند و بخوابند و پول توجيبي بگيرند.
اصلا براي چه مي خواهند ازدواج کنند و مسئوليت قبول کنند؟ صد بار از زبان متاهلان جامعه شنيده ايم که مي گويند، يادش بخير زمان دانشجويي، دبيرستان آن وقت ها که مجرد بوديم و فکر و خيال نان و آب بچه هاي مان را نداشتيم دوران بي خيالي و بي غمي يادش بخير. دخترها دغدغه اي نداشتند غير از پيدا شدن يک همسر خوب و پسران هم دغدغه اي نداشتند جز اين که درس بخوانند يا به نوعي جيب باباهاي شان را خالي کنند و در نهايت يک دختر خوب براي ازدواج پيدا کنند.
عجب باز هم که رسيديم به ازدواج، گويي در اطراف ما همه راه ها به رم، ببخشيد به ازدواج ختم مي شود. راستي هم همين طور است، در خانواده هاي ايراني از همان دوران بچگي به دخترها مي گويند، درس بخوان درس بخوان که يک شغل خوب پيدا کني وقتي مدرک و شغل خوب داشتي يک شوهر خوب هم گيرت مي آيد، خوب راه برو خوب حرف بزن، سنگين، رنگين و متين باش، اين چه طرز لباس پوشيدن است، اگر دختر خوبي باشي با پسر خوبي هم ازدواج مي کني وگرنه بايد اين قدر در خانه بماني که بپوسي، هيچ وقت به دخترها نمي گوييم، خوب باش درس بخوان، تا خوب زندگي کني، زندگي ات را خودت شکل بدهي و شوهر خوبي هم خودت انتخاب کني اگر هم دير ازدواج کردي به جهنم مگر ازدواج چه آش دهن سوزي است؟ با اين که اين حرف ها را به دختران مان نمي گوييم ولي سن ازدواج افزايش يافته و آمار ازدواج هم کاهش چرا؟
يا از همان کودکي به پسرها مي گوييم پسرمان بابات که مال و منال آن چناني ندارد به تو سرمايه اي براي زندگي بدهد، درس بخوان، درس بخوان تا پله هاي ترقي را يکي يکي تي بکشي و بالا بروي شغل نان و آبداري به دست بياوري سربازي را هم بي خيال شو، يکدانه پسرها را به سربازي نمي برند، اگر مدرک و شغل خوب داشته باشي مي تواني از يک خانواده پولدار يک زن درست و حسابي بگيري (که هميشه هم برعکس مي شود)، مدرک و شغل از تو، پول هم از باباي دختره، همه چيز کامل مي شود. هيچ وقت به پسران مان نمي گوييم، درس بخوان که براي جامعه مفيد باشي اخلاق و کمالات داشته باشد تا گلي از گل هاي بهشت باشي قبل از اين که حرف از صفات اخلاقي به ميان بياوريم مي گوييم درس بخوان که پله هاي ترقي را طي کني نه تي بکشي چرا؟چون ازدواج خوبي داشته باشي. ولي با اين همه پند و اندرز چه شد؟ به اين جا رسيديم به جايي که ديگر کسي تمايلي به ازدواج ندارد و علت آن هم بيکاري و گراني مسکن است. اما نه اين طور نيست، شايد اغراق نباشد اگر بگوييم يک علت مهم مزدوج نشدن جوانان ما که شايد 90 درصد آن هم باشد خود ما پدر و مادرها هستيم، خود ما که ارزش هاي زندگي را عوض کرده ايم، مگر 30، 20 يا 10 سال پيش که ازدواج مي کردند، اين همه بريز و بپاش بود؟

? سفره عقدهاي آن چناني، مراسم
 

اين چنيني و خريدهاي نجومي، آن موقع اگر کسي از حد متعارف بيش تر خريد عروسي مي کرد عيب داشت و اکنون اگر کسي در حد و اندازه متعارف خريد کند عيب دارد و بايد حتما پيراهن نيم ميليون توماني و کت و شلوار، يک ميليون توماني خريد، عروس هاي آن زمان در سايت هاي اينترنت در پي مدل آرايش مو، صورت و لباس عروسي نبودند و دامادها به دنبال شغل عروس، داشتن و نداشتن خانواده همسر آينده و اين که چه طور دامادي باب طبع پدرزن کارخانه دارشان باشند تا بلکه بيشتر از آن که دارند، به دست بياورند نبودند و البته برعکس در مورد عروس ها هم اين مورد صدق مي کند.95 درصد از پسران ما خودخواه نبودند و دختران ما اهل تکبر و چشم و هم چشمي نبودند، کسي از کسي نمي پرسيد مهريه ات چقدره، مال من اين قدره، چقدر طلا خريدي، قيمت لباس عروسي ات چقدر است؟ من براي شوهرم اين جوري خريد کردم، تو چه جوري خريد کردي؟ براي ما که پول مهم نيست، هرچه داماد خواست خريديم، حلقه ازدواجم يک ميليون (سوء تفاهم نشود به عنوان مثال) در عروسي تو کي آواز خوانده بود و خيلي چيزهاي ديگه که آن زمان نبود و اکنون هست چرا، چون بسياري از ما پدر و مادرها مقصريم.
ما که مثل پدر و مادرهاي خودمان، ملاک ازدواج را، اهل دين و ايمان جوانان و داشتن رزق و روزي به اندازه اي متعارف قرار نداديم. ما که در اين دنياي وانفسا از پول حرف زديم از مدرک تحصيلي حرف زديم از خانواده عروس و داماد حرف زديم ولي يک بار از خودمان نپرسيديم، گيريم همه اين ها بود ولي وقتي پسري يا دختري توانايي مسئوليت پذيري را نداشت، فلسفه ازدواج را درک نکرد و اخلاق نداشت، اهل سازگاري نبود و مهم تر از همه به دليل تکبر و غرور بي جايي که فکر مي کند در وجود او هست حرف اول و آخر را بايد بزند و کسي در عقل کل بودن به پاي او نمي رسد، آن وقت چه بايد کرد؟ چه طور بايد مهريه هاي نجومي را پرداخت و يا چه طور بايد از دام بلايي که چه دختر و چه پسر به آن افتاده است، رهايي پيدا کرد؟ هيچ وقت نگفتيم دخترم مهريه ات اگر متعارف و قابل پرداخت باشد نه خودت ضرر مي کني و نه به ديگران ضرر مي زني، هيچ وقت نگفتيم که هر کس بايد در حد توان خود خرج کند و عروسي هايي که در تلويزيون، سينما مي بينيم فيلم است، فيلم! و براي ما و کساني ساخته شده که ايده آل هاي خود را گم کرده ايم، از هويت خود دور مانده ايم. و اگر نگوييم همه ما، بسياري از ما يادمان رفته وقتي خودمان ازدواج کرديم، ملاک و هدف ما ازدواج، زندگي کردن بوده و زندگي ساختن.
منبع: روزنامه خراسان
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت : hojat20
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image