واژه هايي مانند كودكان خياباني ، زنان خياباني ، مردان خياباني حتما براي ما آشنا و مصاديق آن نيز احتمالا ملموس است. بسياري از ما، در آمد و شد روزانه خود بويژه در شهرهاي بزرگ شاهد مصداقهايي از كودكان و زنان و مردان خياباني بودهايم و هستيم.اما....
هر گاه يكي از اين موارد را ميبينيم، سري به تاسف تكان ميدهيم و سعي ميكنيم سريع از آن بگذريم و خود را گرفتار نكنيم. اما در كنار اين واژههاي خياباني، اجازه دهيد از واژهاي استفاده كنم كه شايد تاكنون كسي از اين تعبير استفاده نكرده است. ادبيات خياباني ، در واقع همان واژهاي است كه ميخواهم به كار ببرم. مفهوم ادبيات خياباني شايد براي شما نامانوس باشد. از امروز سعي كنيد اين واژه را به دايره لغات خود بيفزاييد. اين مفهوم گرچه در ظاهر بار ادبياتي در خود دارد اما در واقع خود نوعي ناهنجاري اجتماعي محسوب ميشود.
ادبيات خياباني برخلاف زنان يا كودكان خياباني متاسفانه در گستره شهرهاي بزرگ يا همان كلانشهرها محدود نيست. ادبيات خياباني همان بگو و مگوهاي خياباني است كه رنگ و لعابي كاملا زشت به خود ميگيرد و بسياري از ما را واميدارد كه گوشهاي خود را ببنديم و بگذريم. برخي از ما را واميدارد كه بايستيم و بگوييم: مراقب باشيد آقايان طرفين دعوا، اينجا محل گذر است. اينجا محل عبور زن و بچه مردم است. لطفا مودب باشيد.
برخي را نيز واميدارد كه با عصبانيت و هيجان منفي ناشي از شنيدن كلمات ركيك وارد معركه شده و در صورت نتيجه ندادن تذكر شفاهي با افرادي كه از اين ادبيات خياباني نامانوس استفاده ميكنند، گلاويز شوند. طبيعي است كه سرنوشت اين گلاويز شدن نيز بسته به شدت دعوا و مرافعه نامعلوم است و حتي ممكن است كه باعث مصدوميت شخص يا اشخاصي شود كه تنها قصدشان تذكر درباره به كار نبردن الفاظ نامناسب در محيط عمومي است.
متاسفانه به كارگيري الفاظ دور از شان جامعه و بكارگيري الفاظ ركيك و بيادبانه كه ما در اين يادداشت نام آن را ادبيات خياباني نهادهايم تنها محدود به مرافعههاي خياباني نيست.
گرچه اوج اين ادبيات و به كارگيري آن را در چنين مرافعههايي به وفور ديدهايم اما متاسفانه شاهديم كه برخي از افراد و حتي برخي جوانان و نوجوانان و حتي كودكان، هنگام عبور و مرور در خيابانها، كوچهها و در شهرها و بويژه زماني كه به زعم خود در حال بگو و بخند هستند، براحتي و بيپروا و با صدايي نه چندان آرام از الفاظ نامناسب خطاب به يكديگر استفاده ميكنند ولي شنونده اين الفاظ، تمام كساني هستند كه در محدوده عبور و مرور آنان قرار دارند.
واكنش بسياري از مردم به چنين صحنهاي تنها سكوت و سر به زيرانداختن و احتمالا يكي دو لعن و نفرين گفتن در دل، به كساني است كه چنين بيپروا در جمع و در كوچه و خيابان از ادبيات خياباني استفاده ميكنند و جالب اين است كه تاكنون نديدهايم در مرافعهها و اختلافاتي كه در جامعه و در انظار عمومي شكل ميگيرد توجهي به اين بخش از مرافعه بشود. مگر اين كه اين نوع ادبيات خودش منشا درگيري شود.
در اين صورت نيز به محتواي اين كار و نفس زشت اين عمل توجهي نميشود و تنها نكات مورد بررسي عموما، جراحات و لطمات فيزيكي قضيه است.
بايد گفت كه ادبيات خياباني متاسفانه در بخشي از جامعه و در ميان برخي از اقشار نوجوان و جوان ما در حال گسترش است و بسيار ديدهايم و شنيدهايم كه اين افراد براحتي و مثل آب خوردن الفاظ نامناسب را در محيطهاي عمومي و در حضور زنان و كودكان و خانوادهها به كار ميبرند و نام آن را نيز شايد شوخي و تفريح ميگذارند.
در گذشته شايد به واسطه پر رنگ بودن كنترلهاي اجتماعي از جانب بزرگسالان و حرف شنوي و حرمتگذاري به حرف آنان اين حركت انجام نميشد يا اگر حرفي از دهان جواني يا هر فردي در جمع بيرون ميآمد، بلافاصله با تذكر و واكنش جدي بزرگسالان حتي ناشناس، مواجه ميشد.
اما در حال حاضر با سست شدن اين روند، همانطور كه اشاره شد، متاسفانه در بسياري موارد اين گونه تذكرات از جانب ديگران به افرادي كه مثل نقل و نبات حرف ركيك در انظار عمومي ميزنند ممكن است با واكنش آنان نيز مواجه شود.
بر اين اساس بسياري متاسفانه تنها شنونده اين نوع ادبيات خياباني هستيم و تنها سعي ميكنيم سريع خود و خانواده را از آنان دور كنيم. براستي آيا در قوانين حقوقي و آيين دادرسي ما براي مقابله با ادبيات خياباني و مخلان امنيت و آسايش مردم از اين طريق، راهكاري هست؟ چه اين راهكار باشد و چه نباشد روي اصلي سخن اين است كه بايد در چنين موردي مانند تمام آسيبهاي اجتماعي ديگر به دنبال سرنخهاي اجتماعي سپس راهكارهاي اجتماعي و مردمي آن بود و وگرنه براي هر بيادب خياباني كه نميتوان پليس گذاشت و قاضي تعيين كرد، ميشود؟
كاش اگر خداي نكرده هركدام از ما كه اين مطلب را ميخوانيم تا به حال توجهي به اين مساله نداشتيم و به دليل جواني و سن و سال كم يا حتي با وجود بزرگسالي به دليل اهمال، مراقب ادبيات خياباني خود نبودهايم، با استفاده از حال و روز معنوي حاكم به واسطه ماه مبارك رمضان، بيشتر به آن فكر كنيم و اين عمل غيراجتماعي را به احترام جامعه و مردم كه ما نيز جزئي از آن هستيم، كنار بگذاريم.
منبع:jamejamonline.ir ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت : rozzar