«خنده» يکي از ويژگيهاي انسان و جلوه¬اي از هيجان و سرور دروني و تبلور احساسات نهفت? آدمي است که به هنگام رو به رو شدن با سخن يا رفتار تعجب آور يا شادي زا در چهر? انسان، پديدار مي¬شود؛ همانند خند? حضرت ساره همسر حضرت ابراهيم عليه¬السلام که با شنيدن خبر بارداري خود در سن کهنسالي، تعجب نمود و خنديد
«مرحوم شهيد مطهري» مي¬فرمايد: «خنده و گريه، ظاهرا از مختصات انسان است، حيوانات لذت و رنج دارند، سرور و اندوه نيز دارند، اما خنده و گريه ندارند، خنده وگريه مظهر شديدترين حالات احساسي انسان است».
با نگاهي به جامعه و تأملي کوتاه بر خواسته¬ها و آرزوهاي انسانهاي مختلف، دو ديدگاه متفاوت و گاه متضاد مي¬يابيم:
1- ديدگاه نخست، صحن? زندگي را تالار نمايش کمدي و خنده¬آور دانسته که در لحظه¬هاي گوناگون بايد به خنده و شادي پرداخت، خوب بخوريم، بنوشيم و با تمام وجود، به شادي بپردازيم و سرانجام زندگي خود را لبريز از شادماني کنيم تا ديگران ما را خوشبخت بدانند و هرگاه که سخن از واقعيات زندگي و حقايق مقدّس هستي، مطرح مي¬شود با جمله¬اي کوتاه بهانه¬اي براي بي بهانگي خود بيان مي¬کنند که بي خيال باش، خوش باش، زندگي ارزش غصه و اندوه را ندارد، اگر به دنيا بخندي، دنيا نيز به تو مي¬خندد.
در اين بينش، ابزار خنده مهم نيست، مهم خنده است، با فيلمهايي کمدي باشد يا نوارهاي خنده يا لطيفه¬گويي يا کتابهاي طنزي که گاه طنزهايي مبتذل دارد.
2- ديدگاه ديگر اين است که آفرينش، مهمانخان? تن پروري و خوشگذراني نيست، بلکه گذرگاهي حساس و مسؤوليت آفرين است. خنده و شادي، وسيله¬اي است که با آن، چنين مسيري را روانتر بپيماييم نه آن که هدف زندگي باشد.
به ديگر سخن، خنده و شادي همانند شهد شيرين عسل است که تا آن موقع سودمند خواهد بود که با گناه و عصيان همراه نشود، در غير اين صورت، حاصلي جز قهقهه¬هاي مستاننه و خنده¬هاي نابخردانه نخواهد داشت و زندگي آدمي را همانند مزرعه¬اي سوخته مي¬نماياند که تنها سرابي دلربا در آن نمايان است. و پاره¬اي ساده لوح، شيفت? ظاهر فريب آن مي¬شوند. آن ويژگيها و اين ديدگاهها، انسان را به مرز «بايدها» و «نبايدها» سوق مي¬دهد و راه روشني از خردورزي و انديشمندي برابر ديدگاه درس آموز آدمي مي¬نماياند تا با چراغ عقل و مشعل بينش آگاهانه به گزينش بپردازد و راه صواب را از ناصواب تشخيص دهد.
فوايد خنده
«خنده» فوايد و ثمرات بسياري دارد که ذيلا به برخي از آنها اشاره مي¬کنيم:
الف: سلامتي بدن
روانشناسان بين خنده و سلامت بدن، ارتباطي نزديک ديده و آن را بهترين داروي سلامت و نشاط جسم و روح مي¬دانند. برخي از آنان، روان درماني خود را با خنده انجام مي¬دهند و سلامت را در افق نشاط و شادابي روحي و رواني، جستجو مي¬کنند. پژوهشهاي علمي نيز نشان داده است که خنده، اثرات درماني مؤثري در جسم، ذهن و احساسات انسان دارد. خبرگزاري آلمان مي¬گويد: محققان آلماني مي¬گويند مطالعات آنها به طور قطع ثابت مي¬کند که خنديدن به استراحت تمام بدن، آرامش قلب (که در اثر اضطراب به تپش افتاده) و پايين آوردن فشار خون کمک مي¬کند. خنده همچنين ترشح شير? گوارشي را تحريک مي¬کند و تأثير مفيدي بر ميزان استرس دارد و سيستم ايمني بدن را تقويت مي¬کند. اين محققان گفته¬اند کمي خنده مي¬تواند به روشن شدن ذهن، ايجاد خلاقيت و کارآيي فرد کمک کند.
نورمن کازنيز در کتاب تشريح يک بيماري اشاره مي-کند که چگونه براي از سرگيري يک زندگي طبيعي و سالم با بيماري فلج مبارزه کرده است. وي معتقد است که خنده، داروي اصلي او بوده است.
«جان راجر» نويسند? کتاب «تفکر منفي» مي¬گويد: «شخصي به نام کوزينس که از شدت درد، خواب به چشمانش راه نمي¬يافت، به تجربه دريافت که با چند دقيقه خنده مي¬تواند ساعاتي چند درد خود را تسکين دهد و به راحتي بخوابد و او با اين راه توانست سلامتي¬اش را بازيابد».
و به همين دليل گفته¬اند يکي از عللي که سکته در زنان کمتر است، وجود خنده و گري? بيشتر در آنان است؛ چرا که انسان وقتي مي¬خندد، تمام عضلات و اعصاب بدنش حالت انبساط و آرامش پيدا مي¬کند و خنده نوعي ورزش و تمرين عضلات صورت و شانه¬ها و اعضاي ديگر است. خنده سبب مي¬شود تا ريه¬ها باز شوند و نفسها عميق گردند و در نتيجه هوا و اکسيژن بيشتري وارد بدن شود. عقيده بسياري از پزشکان بر اين است که خنده عمر را طولاني مي¬کند و شادي و خنده نه تنها جلو بسياري از بيماريهاي ناشي از ناملايمات را که در قرن حاضر زياد است – مي¬گيرد بلکه قادر است جلو رشد و نمو بيماري سرطان را که در کمون است نيز بگيرد. و در روايات نيز به نقش مثبت خنده در سلامتي انسان اشاره شده است در اينجا به يک نمونه از آنها اشاره مي¬شود. شخصي خدمت امام صادق از بيماري بلغم شکايت کرد امام فرمود: کنيزي نداري که تو را بخنداند؟ مريض جواب منفي داد حضرت فرمود انتخاب کن زيرا خنده باعث از بين رفتن بلغم مي¬شود.
ب: ايجاد ارتباط
خنده، نقش زيادي در ايجاد ارتباط با ديگران دارد و اولين قدم آشنايي و ارتباط با ديگران است، حتي کساني که مي¬خواهند در سخنراني يا کلاسداري موفق شوند، مناسب است کلاس را با لبخند و شوخي آغاز کنند؛ زيرا اين خنده و شوخي، سبب مي¬شود که بدون معطلبي رابطه بين شنونده و گوينده برقرار شود.
ج: برطرف نمودن کينه و کدورتها:
خنده يخهاي اندوه و کينه و کدورت را آب و روابط انسانها را تعادل مي¬بخشد.
اقسام خنده
خنده، به جهت انگيزه¬هاي آن و نيز کيفيت خنده به چند قسم تقسيم مي¬شود:
1- خند? نشاط و شادي.
2- خند? تعجب: همچون خند? حضرت ساره از خبر بچه دار شدنش و يا خند? حضرت سليمان از سخن مورچگان.
3- نيش دار و نيش خند؛ همچون خند? مجرمين به مؤمنين که در سور? مطففين آمده است.
4- خند? مصنوعي و مصلحتي؛ که نوعا در روابط اجتماعي و ملاقات مسؤولين کشورها مطرح است که مي-توان آن را خند? ارتباط دانست.
5- پوزخند؛ لبخند مسخره آميزي که از روي تحقير و استهزاء به کسي بزنند.
6- خند? تلخ؛ گاهي خنده از روي خوشالي و شادي نيست بلکه هنگامي که انسان خود را در بن بست مي-بيند، خند? تلخي مي¬کند و به قول شاعر:
خنده مي¬بيني ولي از گري? دل غافلي خان? ما اندرون ابر است و بيرون آفتاب
خند? تلخ من از گريه غم انگيزتر است کارم از گريه گذشته است از آن مي خندم
7- خند? تبسم؛ علي عليه¬السلام فرمود:
«خَيرُ الضَّحکِ التَّبَسُّم».
«بهترين خنده، لبخند است».
8- خند? قهقهه؛ امام صادق عليه¬السلام فرمود:
«اَلقَهقَهَهُ مِنَ الشِّيطان».
«خند? قهقهه از شيطان است».
روزي امام حسن عليه¬السلام از محلي عبور مي¬کرد،چشمش به جواني افتاد که قاه قاه مي¬خنديد، حضرت نزد آن جوان رفت و فرمود: «اي جوان! آيا شنيده¬اي که در روز قيامت هم? مردم وارد دوزخ مي¬شوند؟».
جوان گفت: آري، شنيده¬ام و دانسته¬ام.
امام حسن عليه¬السلام فرمود: «از کجا شنيده و دانسته¬اي؟»
جوان گفت: از اينکه خداوند در قرآن مي¬فرمايد:
(اِن مِنکُم اِلا وارِدُها کانَ عَليَ رَبِّکَ حَتماً مَقضِياً)
«هم? شما (بدون استثناء) وارد جهنم مي¬شويد، اين امري است حتمي و فرماني است قطعي از ناحي? پروردگارتان (البته بعضي اين را مربوط به پل صراط مي¬دانند)».
سپس امام حسن عليه¬السلام فرمود: «آيا تو اطمينان داري از افرادي نيستي که تو را در جهنم نگهدارند/!
جوان گفت: نه، چنين اطميناني ندارم.
امام حسن عليه¬السلام فرمود: «پس کسي که نمي¬داند بهشتي است يا جهنمي، اين گونه نمي¬خندند، (و هم? دهانش را براي خنديدن نمي¬گشايد)».
آن جوان، از اين نصيحت دلسوزان? حسن عليه¬السلام پند گرفت و بعد از آن روز، کسي آن جوان را آنچنان خندان نديد.
امام باقر عليه¬السلام فرمود: وقتي خنده قهقهه کردي بگو: «اللّهُم لاتَمقُتني» خدايا مرا مورد خشمت قرار مده.
خند? زياد
شکي نيست که خنده و خنده رويي مطلوب و پسنديده است، اما از خند? زياد و مستانه، مذمت شده است. پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله فرمود:
«اِيَّاکَ و کَثرَهُ الضِّحکِ فَاِنَّهُ يُميتُ القَلب».
«از خنده زياد بپرهيز زيرا خند? زياد، قلب و دل انسان را مي¬ميراند».
حضرت داود عليه¬السلام به حضرت سليمان عليه¬السلام فرمود:
«يا بُنَيّ اِيّاکَ! وَ کَثرَة الضِّحکِ فَاِنَّ کَثرَةَ الضِّحکِ تَترُکُ العَبدَ حَقيرا يَومَ القِيامةِ».
«اي فرزند! از خند? زياد بپرهيز، زيرا خند? زياد، انسان را در قيامت حقير و بي ارزش مي¬کند».
علي عليه¬السلام فرمود:
«مَن کَثُرَ ضِحکُهُ ذَهَبَت هِيبَتُهُ».
«خند? زياد شخصيت انسان را از بين مي¬برد».
روزي پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله به جمعي از جوانان انصار برخورد کرد که با هم گفتگو مي¬کردند و خند? مستانه¬اي داشتند. حضرت خطاب به آنها فرمود: «هر کسي که آرزوهاي دراز او را فريب داده و عمل خيرش کم است، بايد به قبرستان برود و عبرت بگيرد از روزي که قيامت مي¬شود».
سپس فرمود: «به ياد مرگ باشيد که ياد مرگ، لذتها را از بين مي¬برد».
«مرحوم الهي قمشه¬اي» در ديوانش که براساس خطب? همام حضرت علي عليه¬السلام تنظيم شده است، مي¬گويد:
لب خندان خوش است اما نه چندان گل از خنده خزان گردد به بستان
بخند اي نازنيـن ليکــن بينــديش که لبخند فزون دل را کند ريش
آخرين شادي
شيعيان همواره شاد و بانشاط هستند، حتي در آخرين لحظه¬هاي عمر، آنگاه که خود را در محضر ولايت مي-بينند. نقل شده جمعي در محضر امام صادق عليه¬السلام بودند، سخن از شيعه و پيروان امامان، خاندان رسالت عليهم¬السلام به پيش آمد. امام صادق عليه-السلام فرمود: پيروان ما در آخر عمر چيزهايي را مي¬بينند که چشمشان با ديدن آن چيزها، روشن مي-گردد و شاد مي¬شوند.
يکي از حاضران پرسيد: «چه چيز را مي¬بينند؟ و اين سؤال را چند بار تکرار کرد و اصرار داشت تا امام به او پاسخ دهد ولي امام صادق عليه¬السلام هربار در پاسخ مي¬فرمود: مي¬بينند.»
سرانجام امام صادق عليه¬السلام آن شخص سؤال کننده را صدا زد و فرمود: «مثل اين که اصرار داري تا بداني چه چيزي مي¬بينند؟ او عرض کرد: «آري، قطعاً» سپس گريه کرد. امام صادق عليه¬السلام به حال او توجه کرد و فرمود: «آن دو نفر را مي¬بينند». او با اصرار پرسيد: کدام دو نفر را. امام صادق عليه¬السلام فرمود: پيامبر صلي الله عليه و آله و علي عليه¬السلام را مي¬بينند. هيچ مؤمني نيست مگر اين که در لحظه¬هاي آخر عمر، اين دو بزرگوار را خواهد ديد، که آن دو بزرگوار به او بشارت مي¬دهند.»
آن گاه فرمود: اين مطلب را خداوند در قرآن بيان کرده است حاضران پرسيدند: خداوند در کجا و در کدام سوره بيان فرموده است. امام صادق عليه¬السلام فرمود: در سور? يونس آنجا که مي¬فرمايد:
(اَلَّذين آمَنوا وکانُوا يَتَّقُون لَهُمُ البُشري فِي الحَياةِ الدُّنيا وفِي الآخِرة)
کساني که ايمان آوردند و پرهيزکار بودند براي آنها در دنيا و آخرت بشارت و مژده خواهد بود».
بشارت دنياي آنها همان حضور پيامبر صلي الله عليه و آله و علي عليه¬السلام در لحظات آخر عمر آنها است که آنها را شاد و مسرور مي¬کند.