بررسي نارسانويسي در کودکان
در قرن حاضر که تکنولوژي به سرعت پيشرفت مي کند و هر لحظه نياز به آگاهي و تعليم و تربيت صحيح، بيشتر احساس مي شود، اساسي ترين مسأله اي که ذهن کارشناسان را به خود مشغول کرده، تعليم و تربيت است؛ به ويژه تعليم و تربيت پايه و ابتدايي که زيربناي آموزش کودکان در سنين بالاتر مي باشد و اگر محکم و استوار سازماندهي شود، نتايج مطلوب آن در دوره هاي بالاتربه وضوح مشاهده مي گردد.
بيشتر دانش آموزان در مقطع ابتدايي، زماني که براي اولين بار مداد به دست مي گيرند، به مشکلي برمي خورند که والدين و معلمان را سخت آشفته مي کند؛ اما با کمي درايت و تلاش مستمر مي توان آن را حل کرد و نگراني والدين را از ميان برد. نارسايي نوشتاري مسأله اي است که اغلب باعث درگيري بين والدين و کودک و منجر به ايجاد چرخه اي معيوب مي گردد. از يک سو فشار معلم برکودک براي درست نوشتن و از سوي ديگر، فشار والدين و استرس و تنش زياد کودک، منجر به بيزاري و افت تحصيلي وي مي شود
نارسانويسي چيست؟
نارسانويسي عبارت ست از کج نويسي يا راست نويسي با فشار بيش از حد بر روي کاغذ؛ به طوري که در اثر اين فشار برگه پاره شود. اين مورد مي تواند علل متفاوتي داشته باشد؛ از جمله اضطراب و استرس دروني کودک، کمرنگ نويسي و ناخوانا نويسي، زاويه دار بودن متن به مقدار زياد و يا نامرتب بودن بيش از حد و فاصله گذاري غير منطقي بين کلمات و يا وارونه نويسي.
مشکل نارسانويسي از سن هفت سالگي به بعد خود را نشان مي دهد؛ يعني دقيقاً زماني که کودک شروع به يادگيري کرده و سعي مي کند انديشه خود را به رشته تحرير درآورد، در صورت عدم درمان، به مرور زمان مشکلات بيشتر مي شود. بيشتر والدين در مقطع ابتدايي نگران بدخط بودن فرزندشان هستند و مي ترسند که مبادا اين بدخط نويسي تصحيح نشودو همچنان در سال هاي بعد ادامه يابد. اهميت اين مسأله تا حدي است که نارسانويسي و بدخط نوشتن منجر به گرفتن نمره پايين و افت تحصيلي دانش آموز و در نهايت ضربه روحي مي شود و به تدريج او مي پذيرد که قادر به انجام تکاليفش نيست و تفاوتي بين وي و همسالانش وجود دارد. اهميت درست و خوانا نوشتن، به گونه اي که قابل خواندن براي ديگران باشد، کاملاً روشن و آشکار است. گاهي اوقات بدخط نوشتن به دليل اضطراب دروني کودک، فشار بيش از حد والدين براي انجام تکاليف و يا بي دقتي کودک براي به پايان رساندن هر چه سريع تر تکاليف و بازي کردن است. اين نارسايي هنگامي شديد است که نياز به بررسي هاي دقيق و زيرکانه داشته باشد. در واقع، وقتي مي توان گفت کودکي دچار نارسايي نوشتاري است که بهره هوشي طبيعي داشته باشد، از نظر حواس بينايي و شنوايي سالم و داراي امکانات محيطي و آموزش نسبتاً مناسبي بوده و دچار مشکلات عاطفي هم نباشد، ولي نارسايي اش منجر به افت تحصيلي شود . برخي والدين زماني که با مشکل بدخط نوشتن فرزندشان روبرو مي شوند، کودک را تحقير و سرزنش مي کنند. در اين شرايط، بدترين اقدام، مقايسه کودک با همسالان اوست. والدين براي اينکه نتيجه بهتري بگيرند و نمرات کودک را افزايش دهند، برنامه اي براي کودک تهيه کرده و در آن مقدار تکاليف کودک را افزايش مي دهند و از وي مي خواهند از روي کلمه اي بارها رونويسي کند تا کلمه را ياد بگيرد و يا از روش هاي قديمي که هنوز هم استفاده مي کنند که با کلمه يک جمله بسازد و روش هاي ديگري که ساليان دراز در مدارس ما از آن استفاده مي شده است. به نظر شما اين روش ها مناسبند؟ آيا با اين روش مي توان مشکل نوشتن کودک را حل کرد؟ آيا نصيحت، تحقير، سرزنش و يا حتي مقايسه کودک با همسالانش نتيجه مثبتي خواهد داشت؟ ازهمه مهم تر، تا چه زماني مي توان با اين روش پيش رفت؟ اينکه آيا راه آسان تري براي آموزش کودک وجود ندارد؟ سرزنش کودک نه تنها به او کمک نمي کند، بلکه حس حقارت و کم بيني را به وي انتقال مي دهد. گاهي والدين براي اينکه نتيجه بهتري بگيرند، با در نظر گرفتن جايزه و يا تهديد به تنبيه، کودک و وادار به درست نوشتن تکليف مي کنند؛ بي خبر از اينکه استرس و اضطراب دروني کودک دوچندان مي شود (از اين جهت که زيبا بنويسد تا زودتر جايزه را بگيرد و يا تنبيه نشود)با اين کار به کودک يادآور مي شويم که بدون تنبيه و يا جايزه قادر به انجام کاري نيست .
براي حل اين مشکل، تنها کاري که والدين مي توانند انجام دهند، اين است که در وهله اول براي فرزندشان محيطي آرام و بدون تنش ايجاد کرده و با يک متخصص مشورت کنند و به کمک او علل اين نارسايي را پيدا و آن را رفع و درمان نمايند.
منبع:نشريه دنياي سلامت، شماره52 /ع