|
بر صدر فرزانگي
-(5 Body)
|
بر صدر فرزانگي
Visitor
799
Category:
دنياي فن آوري
نيم نگاهي به زندگي و شخصيت آيتالله شهيد سيد محمد باقر صدر اشاره تاريخ تشيع، پيوسته نظارهگر مظلوميت مجاهداني است که همواره در سايه انديشه و عمل، اين مشعل فروزان را بر فراز جاي رفعت آدمي، روشن نگاه داشته و با بذل هستي خويش، اين سترگْ مذهب مبارزه را سرافراز و باشکوه، بر تارک تاريخ نشاندهاند. شهيد آيت الله سيدمحمد باقر صدر، ستاره فروزاني است که در اين هماوردگاه دشوار، تنها به انديشيدن و نظريهپردازي بسنده نکرد و جان بر سر راه آرمان خويش نهاد و تمامي هستي خويش را نثار راهي کرد که جز به مدد همت بزرگ مرداني چون او، در جهاني سراسر ظلمت و جور، گشوده نخواهد شد. 19 فروردين سالروز شهادت چنين بزرگ مردي است. دور نمايي از زندگي و فعاليت شهيد گرانقدر، آيتالله سيد محمد باقر صدر(قدس سره)، عالم و مجاهد برجسته شيعه عراق، در 25 ذيعقده 1353 قمري، در شهر کاظمين به دنيا آمد. وي فرزند سيد حيدر و نوه مجاهد معروف، سيد اسماعيل صدر و از خاندان معروف صدر بود. در سه سالگي، پدرش را از دست داد و مادر فاضلهاش (دختر شيخ عبدالحسين آلياسين) تربيت و پرورش او را به عهده گرفت و برادر بزرگش، سيد اسماعيل، او را تعليم داد. در پنج سالگي به مدرسه رفت و اندکي بعد، آوازه نبوغ بينظير و استعداد سرشارش در همه شهر پيچيد و به سفارش داييهاي خود، شيخ محمدرضا و شيخ مرتضي آلياسين، به تحصيل علوم حوزوي روي آورد. وي تا پيش از رسيدن به سن بلوغ، به مرحله اجتهاد رسيد و در پانزده سالگي، صاحب فتوا شد. ايشان علاوه بر دروس جاري حوزه، فلسفه اسلامي و فلسفههاي متا?خر اروپايي را نيز به دقت مطالعه کرد. آيتالله سيد محمد باقر صدر در بيست سالگي به تدريس کتاب کفاية الاصول پرداخت و در بيست و پنج سالگي، تدريس دوره خارج اصول و در بيست و هشت سالگي، دوره خارج فقه را بر اساس کتاب عروةالوثقي آغاز کرد و نوآوريهايي را در هر دو حوزه فقه و اصول ارائه داد. در کنار تا?ليف و تصنيف، به تعليم و تربيت شاگردان فاضل و متعهد، در اغلب رشتههاي علوم اسلامي پرداخت وي، فقيهي دانشمند، آگاه به مسائل و نيازهاي فکري و سياسي جهان اسلام، شجاع و پرهيزکار بود. در سال 1958 ميلادي که ژنرال عبدالکريم قاسم، در عراق رژيم سلطنتي را برانداخت و حکومت جمهوري را در آن کشور اعلام کرد، کمونيستها ـ با استفاده از آزادي عمل سياسي که قاسم براي آنها به وجود آورده بود ـ موجي از تبليغات الحادي و ضد اسلامي را در عراق به راه انداختند. از اين رو، گروهي از علماي شيعه عراق براي رويارويي با اين هجوم تبليغاتي، «جماعة العلماء نجف» را تا?سيس کردند که آيتالله صدر ـ با وجود آن که عضو آن نبود ـ نقش رهبري اصلي آنان را بر عهده داشت. وي به پيشنهاد آيت الله سيد محسن حکيم و به منظور رد مکتب فلسفي کمونيسم و طرح مکتب فلسفي اسلام و برتريهاي آن، کتاب «فلسفتنا» ( فلسفه ما) را در سال 1379 قمري و پس از آن، براي معرفي نظام اقتصادي اسلام و امتيازات آن نسبت به نظامهاي اقتصادي سوسياليستي و سرمايهداري، کتاب «اقتصادنا» ( اقتصاد ما) را در سال 1381 قمري تا?ليف و منتشر کرد. برخورد شديد آيتالله صدر با حزب بعث عراق پس از رحلت آيت الله حکيم در سال 1349 شمسي دوران مرجعيت آيت الله صدر آغاز شد و بسياري از مردم عراق از او تقليد کردند. در همان سالها وي کوشيد تا سازمان مناسب و شايستهاي، متناسب با تحولات فکري و اجتماعي جامعه ايجاد کند و جلسات منظمي را نيز بدان منظور تشکيل داد. از نظر او، حکومت آرماني در عصر غيبت، حکومتي اسلامياي بود که بر دو پايه ولايت فقيه و شورا قرار داشته باشد. وي پس از رسيدن به مقام مرجعيت، در فتواي تاريخي خود، حزب بعث را تکفير کرد. متن اين فتوا چنين بود: «به اطلاع عموم مسلمانان ميرساند که پيوستن به حزب بعث، تحت هر عنواني، شرعاً حرام است و هر گونه همکاري با آن، به منزله ياري کردن ظالم و کافر و دشمني با اسلام و مسلمين است». حدود دو سال بعد که رژيم بعث عراق از فعاليتهاي حزب الدعوه و ديگر گروههاي مبارز، به وحشت افتاد، بسياري از مبارزان و مجاهدان را به زندان انداخت و در ماه رجب سال 1392 قمري سيد محمدباقر صدر را ـ که در بيمارستان نجف بستري بود ـ دستگير و به بيمارستان کوفه منتقل کرد؛ اما به علت اعتراض گستردة مردم و علما ناگزير شد او را آزاد کند. رژيم عراق براي ارعاب آيت الله صدر و ديگر مجاهدان، در سال 1394 قمري پنج تن از شاگردان وي را دستگير و اعدام کرد. رژيم سفاک عراق براي خنثي کردن فعاليتهاي آيت الله صدر، گروهي از روحانينمايان را به عنوان امام جماعت و واعظ مساجد به شهرهاي مختلف فرستاد؛ اما اين بار نيز آيت الله صدر، طي فتوايي اين حرکت رژيم را ناکام گذارد و اعلام داشت: «به اطلاع عموم مسلمين عراقي ميرساند که شرکت در نماز جماعت کساني که از سوي مراجع مسلمين تعيين نشدهاند، از نظر شرع مقدس اسلام، حرام است». شهيد صدر، حامي انقلاب اسلامي ايران با اوج گيري انقلاب اسلامي در ايران به رهبري امام خميني(قدس سره الشريف) در سال 1357، وي از قيام شکوهمند و شجاعانه مردم مسلمان ايران به رهبري امام تجليل کرد و با تمام اخلاص و شجاعت، آمادگي خود را براي همکاري با رهبر انقلاب و امت قهرمان ايران اعلام داشت. پس از آن نيز نامههايي به شاگردان و مريدانش در ايران نوشت و به آنان دستور داد که با مردم انقلابي ايران همگام شوند و از فداکاري در راه پيروزي انقلاب اسلامي دريغ نورزند و خود را در اطاعت از امام خميني(قدس سره الشريف) فاني سازند، همانگونه که او در راه تحقق اهداف و آرمانهاي اسلامي ذوب شده است. ايشان در فتوايي نيز شهداي انقلاب اسلامي را همچون شهداي قيام امام حسين(عليه السلام) دانست. اين فتواي مهم، تبليغات سوء و مغرضانه رژيم بعثي را ضد انقلاب اسلامي خنثي کرد و موجب اظهار همدردي مردم مسلمان عراق با مردم ايران شد. در 19 جمادي الاول 1400 قمري، مصادف با 16 فروردين 1359 شمسي، آيت الله صدر بار ديگر در نجف اشرف، دستگير و به بغداد منتقل شد. در بغداد از او خواستند تا چند جمله بر ضد انقلاب اسلامي ايران و امام خميني(قدس سره الشريف) بنويسد تا از مرگ حتمي نجات يابد؛ اما او آشکارا اين تقاضا را رد کرد و بر راه مستقيم و خلل ناپذيرش تا?کيد نمود. در نتيجه پس از سه روز شکنجههاي وحشيانه ، در 19 فروردين 1359 به شهادت رسيد و تحت نظر شديد ما?موران امنيتي، در آرامگاه خانوادگي شرفالدين در نجف اشرف به خاک سپرده شد. سخنان امام خميني(قدس سره الشريف) درباره شهادت آيتالله صدر «با کمال تا?سف، حسب گزارش جناب آقاي وزير امور خارجه و گزارشاتي که از منابع ديگر به دست آمد، مرحوم آيت الله شهيد سيد محمد باقر صدر و همشيره مکرمه مظلومه او ـ که از معلمين دانش و اخلاق و مفاخر علم و ادب بود ـ به دست رژيم منحط بعث عراق با وضع دلخراشي به درجه رفيع شهادت رسيدهاند. شهادت، ارثي است که امثال اين شخصيتهاي عزيز از مواليان خود بردهاند و جنايت و ستمکاري نيز ارثي است که امثال اين جنايتکاران تاريخ، از اسلاف ستمپيشه خود ميبرند. شهادت اين بزرگواران که عمري را به مجاهدت در راه اهداف اسلام گذراندهاند، به دست اشخاص جنايتکاري که عمري به خون خواري و ستمپيشگي گذراندهاند، عجيب نيست. عجيب آن است که مجاهدان راه حق در بستر بميرند و ستمگران جنايت پيشه، دست خبيث خود را به خون آنان آغشته نکنند». شهيد صدر از ديدگاه مقام معظم رهبري «در ميان چهرههاي برجسته حوزههاي علميه در دهههاي اخير، مرحوم آيت الله شهيد سيد محمد باقر صدر(قدس سره) يکي از ممتازترين و شگفتانگيزترين آنهاست. هر مجمع علمي حق دارد که به فرآورده انساني بزرگي چون اين عالم بزرگوار به خود ببالد. او بيشک يک نابغه و يک ستاره درخشان بود. ايشان از جنبه علمي، جامعيت و تحقيق و نوآوري و شجاعت علمي همه را يکجا در وجود خود داشت. در اصول، در فقه، در فلسفه و در هر آنچه که با اين دانشها ارتباط دارند، در زمره بنيانگذاران و صاحبان مکتب محسوب ميشد. استعداد خارقالعاده و پشتکار کمنظير او از وي، عامل ذوفنون و ژرفنگري پديد آورده بود که ديد نافذ و ذهن جستجوگرش در آفاق علوم متداول حوزهها محصور نميماند و هر آنچه را که براي يک مرجع بزرگ ديني در دنياي متنوع امروز سزاوار است، به حيطه تحقيق و مطالعه ميکشيد و سخني نو و فکري بکر و اثري ماندگار در آن ميآفريد. بيشک، اگر اين جوهره علم و تحقيق و اين ذخيره تمام نشدني انساني، با دست پليد جنايتکاران، از حوزه علميه ربوده نميشد، جامعه شيعي و اسلامي ميتوانست در آيندهاي نزديک، شاهد اوج ديگري در قلمرو مرجعيت و رياست علمي و ديني باشد. توفيق و مدد الهي، آميختگي اين فضيلتهاي بزرگ را با رتبه والاي جهاد في سبيل الله رقم زد. هنگامي که حوزه کهن نجف در بوته آزمايش مواجه با امواج بيداري اسلامي و انقلابي شد، اين شخصيت بيدار و آگاه، قدم در راه مجاهدتي علمي و سياسي نهاد و درخشش معنوي خود را مضاعف ساخت. بينش عميق او نياز زمان را حس کرد و در راهي که اجداد طاهرينش به روي پيروان و جانشينان خود گشوده بودند، گامي استوار نهاد و چه زود، پاداش اين فداکاري عظيم، يعني محنت و سپس شهادت در راه خدا را دريافت کرد. مهدويت در انديشه شهيد صدر o مهدويت، فرآيند يک عقيده اسلامي که فقط رنگ دين داشته باشد، نيست. مهدويت فصل مهمي از خواستههاي بشري است که انسانها با داشتن اديان و مذاهب مختلف، رو به سوي آن دارند. مهدويت، تبلور يک الهام فطري است که مردم از دريچه آن، عليرغم ديدگاههاي مختلف و نگرشهاي متفاوت عقيدتي، روز موعود را ميبينند، روزي که رسالتهاي آسماني با همه اهدافش در زمين تحقق مييابد و راه ناهمواري که در طول تاريخ براي انسان دشوار بود، پس از رنج بسيار هموار ميشود. o درست است که مسأله مهدويت ويژه و مختص اسلام نيست و همه اديان و مذاهب به گونهاي در انتظار مهدي و منجي بوده و هستند ولي ويژگيهايي که اسلام براي اين مسأله آورده بيشترين اثر را در برآوردن انتظارات و چشمداشتها داشته است. اسلام بيشترين اميدواري را به وجود ميآورد و احساسات مظلومان و رنجديدگان تاريخ را بيشتر بر ميانگيزد؛ زيرا اسلام انديشه منجي غايب را به مهدي موعود(عجل الله تعالي فرج الشريف) و آينده را به حال تغيير داده است. اسلام اميد به نجاتبخشي را ـ که در آينده دور و مجهول به دنيا خواهد آمد ـ به ايمان به کسي که هم اينک وجود دارد و خود در انتظار روز موعود نشسته، تبديل کرده است. o مهدي(عجل الله تعالي فرج الشريف) تنها يک انديشه نيست که ما در انتظار ولادت او باشيم و يا يک پيشگويي نيست که به اميد مصداق آن نشسته باشيم؛ بلکه مهدي(عجل الله تعالي فرج الشريف) يک واقعيت خارجي و آمادهباش است که ما منتظر عمليات او هستيم. انساني مشخص که در ميان ما زندگي ميکند؛ ما او را نميبينيم ولي او ما را ميبيند؛ با همه آرزوهاي ما و رنجهاي ما آشناست و در غم و اندوه ما شريک است و شاهد فزوني شکنجه زجرکشيدگان و ناکامي رنجديدگان و لطمه ستمکاران است و به خاطر آن ميسوزد و با حسرت در انتظار لحظهاي است که به او اجازه داده شود تا دست ياري خود را به طرف مظلومان و محرومان دراز کند و ريشه ستمکاران را بخشکاند. o درباره عمر حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرج الشريف) و در پاسخ به ابهامات آن، بايستي گفت: طول عمر براي انسان، از نظر منطق و علم، امري ممکن است و علم تلاش ميکند بتدريج اين امکان نظري را به امکان عملي تبديل سازد. وقتي از نظر منطق و علم، امکان وقوع عمرِ طولاني ثابت شد و معلوم گشت که دانش بشري در راه تبديل امکان نظري به امکان عملي است، ديگر جايي براي استبعاد تحقق اين مسأله براي شخص امام زمان(عجل الله تعالي فرج الشريف) باقي نميماند؛ جز اين اعجاب که چگونه حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرج الشريف)، توانسته است بر علم پيشي گيرد و قبل از اينکه دست علم به سطح اين تحول، يعني امکان فعلي برسد، آن حضرت توانسته باشد امکان نظري را به امکان عملي تغيير دهد؟! و اين همانند کسي است که در کشف داروي بيماري صرع و سرطان بر علم،پيشي گرفته باشد. o اگر مشکل همين باشد که چگونه اسلام - اسلامي که عمر اين رهبر را طراحي کرده است - در اين زمينه، بر حرکت علم پيشي گرفته و چنين تحولي را ايجاد کرده است؟ جوابش اين است که: اين، تنها موردي نيست که اسلام از کاروان علم، پيشي گرفته باشد. آيا شريعت اسلام در مجموع، سالهاي سال بر حرکت علم و تحولات طبيعي فکر انسان، پيشي نگرفت!؟ آيا شريعت اسلام به طرح شعارهاي زيربنايي در امور اجرايي نپرداخت که انسانها پس از گذشت صدها سال، شايستگي رسيدن به آن را يافتند!؟ آيا شريعت اسلام، قوانيني حکيمانه نياورده است که انسان تا زمان گذشته نزديک، اسرار علل آن را نميتوانست درک کند!؟ o انقلاب او از نظر اجرا همانند همه انقلابها به زمينههاي عيني و خارجي بستگي دارد و بايستي فضاي مناسب موجود باشد. از اينرو طبيعي است که منتظر آن شرايط باشيم و همه ميدانند که حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرج الشريف)کارش محدود به يک منطقه و يک بخش از جهان نيست و بايستي همه بشريت را از تاريکي ستم به روشنايي عدل، رهنمون ساخت. براي اجراي چنين تحول بزرگي تنها وجود رهبر صالح کافي نيست و گرنه در همان زمان پيامبر، اين شرط وجود داشت. پس اين تحول بزرگ، فضاي مناسب جهاني ميطلبد که همه زمينههاي خارجي لازم را براي انقلاب عمومي داشته باشد. عامل اساسي در ايجاد اين فضاي مناسب و پذيرش پيام جديد عدالت از طرف مردم، همانا احساس پوکي و پوچي است که انسان متمدن آن روز خواهد داشت و منشأ اين احساس، تجربههاي مختلف بشري از تمدن است که جنبههاي منفي آن پشت او را خم ميکند و به آنجا ميرسد که ميفهمد شديداً نياز به کمک دارد و از عمق جان، توجه خود را به عالم غيب، معطوف ميدارد. منابع: 1. شاهد ياران (ويژه نامه شهيد صدر) 2. صحيفه امام(قدس سره الشريف). 3. رهبري بر فراز قرون، تأليف آيتالله سيد محمد باقر صدر. نشريه امان ،شماره 29 ،فروردين و ارديبهشت 1390
|
|
|