مقدمه
درباره تربيت کودک و نوجوان، کتابهاي متنوعي نوشته شده است و علما ودانشمندان نيز در اين زمينه زحمات فراواني را متحمل شدهاند اما در عصر حاضر با کمال تأسف، اهمال کاريها و بيتوجهيهايي نسبت به تربيت زيربنايي و آغازين کودک وجود دارد. غرب تلاش دارد با تربيت مسموم خود، نسل جديد را نابود و تربيت آنها را از شعاع وحي، دور و در قالب عقل و خِرَد سودپرست مادي محدود کند و ابزاري از آنها بسازد که تنها در جهت رشد و تکامل مادي به کار گرفته شود. اين، خيانتبارترين و خوفناک ترين خدمتي است که به نسل معاصر انجام گرفته، چرا که نسل جديد وراي نيازهاي مادي، خواستههاي ديگري نيز دارد و آن، تقويت بنيه معنوي و روحي آنهاست. از آن جا که خانواده، اولين جايگاه تربيت فرزند است و مادر، رکن مهم تربيت محسوب ميشود، اين مقاله، رسالت خانواده و به ويژه مادر را مورد بررسي قرار ميدهد.
اهميت تشکيل خانواده و استحکام آن
در فرهنگ اسلامي، ازدواج، پيوندي الهي و بهترين نهاد سازنده اجتماع و زمينهساز رشد و کمال محسوب ميشود که بيتوجهي به آن، عامل انحطاط ميباشد. لذا در آموزههاي ديني تصريح شده است که هيچ بنياني نزد خداوند، دوست داشتنيتر از ازدواج نيست.1 کما اينکه توصيههاي فراواني نيز نسبت به انتخاب همسر شايسته کرده که در ادامه به آن ميپردازيم.
کارکردهاي خانواده
بنابر ديدگاه مکمل بودن زن و مرد، اين دو براي رسيدن به کمال، نيازمند به يکديگر هستند. بنابراين خانواده، بهترين مکان و محل براي تکميل يکديگر و پيمودن مسير کمال است. خانواده سالم، داراي کارکردهاي فراواني در رشد و ارتقاي اعضا و پويايي جامعه است، زيرا:
1. خانواده، بهترين محل براي شکلگيري شخصيت فرزند و انتقال ارزشها به نسل آينده است.
2. خانواده، بهترين محيط براي بروز استعدادهاي زن و اعلام توانمنديهاي اوست.
3. خانواده، مناسبترين گزينه براي پايهگذاري بنيان اجتماع است که در غير اين صورت هستههايي سست خواهند بود.2
از آموزههاي ديني ميتوان چنين برداشت نمود که همت دين، ايجاد روابطي با نشاط ميان زوجين است. لذا کاهش نزاعها، تلاش براي گسسته نشدن خانواده با طلاق و کم کردن پيامدهاي طلاق درصورت نبودن راه جايگزين، از جمله درخواستهاي دين در خصوص استحکام خانواده ميباشد. بدين جهت در احاديث معصومين(عليهم السلام) بر حُسن خُلق و دينداري، تأکيد ويژهاي شده است. اثر رعايت اين دو نکته، ايجاد روابط خانوادگي بر پاية مدارا و گذشت و نيز وجود ترس از خدا به عنوان کنترلکنندهاي قوي در درون خانواده است. توصيههاي ديني زير، نمونههاي ديگري از اهتمام اسلام به استحکام خانواده است: تاکيد بر مدارا و حُسن خلق، دعوت به صبر و کنترل خشم، نهي از ايجاد زمينههاي خشونت، توصيه به تعديل انتظارات،کنترل خشم، دعوت به اصلاح روابط زناشويي و پرهيز از طلاق و ايجاد اختلاف ميان زوجين.
زن و معرفت به اهلبيت(عليهم السلام)
اگر يک زن به کمالات و ولايت امامان معصوم(عليهم السلام) پي ببرد، شناخت آنان را بر خود، لازم دانسته و تلاش ميکند تا صفات نيکو و پسنديده و خصائص ممتاز امام را شناخته و با کمال جديّت و اخلاص، فرمانبردار اوامر و نواهي ايشان باشد. بر اين اساس، قلب خويش را به انوار ملکوتي و برتر اين خاندان روشن نموده و آنگونه که سزاوار شناخت ايشان است، بر خان فضل و کرم ايشان نشسته و از چشمة زلال آنان سيراب ميگردد و در اين راه از هيچ گونه بذل مال و جان دريغ نميورزد و در راه کسب فضايل ايشان ميکوشد؛ زيرا مقصود از آفرينش خلقت را در شناخت ايشان مييابد و ميفهمد که شناخت اين بزرگواران به شناخت حق تعالي ميانجامد.
پس يکي از وظايف مهمي که بر هر مرد يا زن دوستدار خاندان اهلبيت(عليهم السلام) لازم است، شناساندن آن بزرگواران و بازگو کردن جايگاه و فضائل خداگونة آنها براي ديگران است.3 و همين امر، زن را در تربيت نسلي ولايي و مهديباور و مهديياور کمک ميرساند.
زن و سازوکار تربيت نسل منتظر
تربيت نسل مهدوي از جمله دغدغههاي والدين ولايتمدار و از جمله زن منتظر به عنوان متولي اصلي تربيت است. يک زن منتظر بايد براي تربيت يک نسل منتظر، ابتدا بايد نسبت به يادگيري آموزههاي ديني اهتمام بورزد و زمينههاي مناسب براي ارتباط با وليّ خدا را فراهم آورد و براي درک مفاهيم ديني و التزام به آن بايد توجه خاصي به سنّ تربيت نسل ولايي داشته باشد. چرا که اسلام به تربيت کودک در مراحل مختلف زندگي، اهتمام خاصي داشته است که اين مراحل از قرار ذيل است:
1. انتخاب همسر
اولين اقدام مهم براي داشتن کودکاني ولايي، انتخاب همسري ولايتمدار ميباشد تا در نتيجة ازدواج با او، فرزندان خوب و صالح و سالمي به دنيا آيند و به دنبال تربيتي خوب، از نسل دوستداران ولايت شوند؛ زيرا زن و شوهر، هر دو در ساختار جسمي و روحي فرزند تأثير دارند و به همين علت است که دين اسلام، در انتخاب همسر، حساسيت فوقالعادهاي نشان داده است. از جمله خصوصياتي که دربارة مرد مدنظر است، کفو بودن در ابعاد گوناگون دين، اخلاق و اصالت خانوادگي است و اهتمام اسلام در اين خصوص، بيشتر بر ديندار بودن است. امام علي(عليه السلام) در اين باره ميفرمايد: «وقتي که مرد، کريم و خوب بود، ظاهر و باطنش نيز خوب و کريم خواهد بود».4 همچنين امام صادق(عليه السلام) نيز ميفرمايد: «هر کس، عزيزِ خود را به ازدواج مرد شرابخوار درآورد، قطع رحم کرده است».5 در عصر ما نيز دانشمندان معاصر به اين مسائل، توجه خاصي نشان دادهاند و اثرات ژنتيکي آنها را در جنين بيان داشتهاند. همچنين در شريعت مقدس اسلام بر اصالت خانوادگي، حُسنخلق و خويخوش طرفين، بيشتر تکيه شده است. امام علي(عليه السلام) ميفرمايد: «حُسن اخلاق، بر کرامت ريشهها و عِرْقها دلالت دارد».6
2. تغذية پاک و حلال
پس از توجه به انتخاب همسر، دين مقدس اسلام توجه پيروان خود را به مسائلي که ريشه در شکلگيري ساختار جسمي و روحي فرزند دارد، جلب ميکند. اين مسائل ـ که در سرنوشت و آيندة فرزند، نقش بسيار حياتي دارد ـ يک سلسله دستورهاي اخلاقي و در عين حال، پراهميت و تحت عنوان مراقبتهاي ويژه ميباشند. يکي از آن مسائل، تغذية پدر و مادر از غذاهاي پاک و حلال است. لقمة ناپاک و حرام در گوشت و خون والدين نفوذ کرده و سپس به جنين انتقال يافته و يک موجود مبتلا به ويروس و امراض و ناپاکي را شکل ميدهد که پالايش و تهذيب او پس از به دنيا آمدن بسيار مشکل است. ناگفته نماند که در اين موضوع، پدر، نقش اول را ايفا ميکند. پدر، هرچه پرهيزکارتر باشد، فرزند شايستهتر، سالمتر و صالحتري خواهد داشت. در مرحلة دوم، اين مادر است که بايد مراقبتهاي ويژه از جنين داشته باشد. زيرا پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) ميفرمايد: «انسان بدبخت در شکم مادرش، بدبخت است و انسان خوشبخت در شکم مادرش، خوشبخت است».7
3. آداب مباشرت
از ديگر اموري که رعايت آن، زمينة مناسب را براي تربيت نسل ولايي فراهم ميکند، معاشرت و روابط صحيح پدر و مادر است. بنابر روايات، تأثير آداب زناشويي، علاوه بر تأثير در صحت و سلامت جسمي و حتي چهرة فرزند، بر روح و روان و معنويات و در نتيجه، تربيت او نيز تأثير دارد. رعايت آدابي از قبيل ذکر نام و ياد خدا، با وضو و طهارت بودن و دعا کردن قبل از مباشرت، موجب جلوگيري از دخالت شيطان ميشود. ذکر اعمال مکروه و مستحب زيادي که در روايات براي مباشرت همسران وارد شده است، همه، دلالت بر اهميت اين لحظه در حيات مادي و معنوي فرزندان دارد.8
4. دوران زندگي جنين
يکي ديگر از مقاطع و مراحل تأثيرگذار در تربيت نسل مهدوي، دوران بارداري مادر است که در شکل گيري شاکلة ديني فرزندان، فوق العاده مؤثر است. کلية حالات، سکنات، رفتارها و حتي خطورات فکري و ذهني مادر در فرزند تأثير گذار است. مادري که ارتباط عاطفي و فکري با مولاي خود امام زمان(عجل الله تعالي فرج الشريف) داشته و اين دلبستگي، نمود عملي در زندگي او دارد، ميتواند منتقل کنندة ارزشهاي ديني مهدوي به فرزند خود باشد.
اگر در آموزههاي ديني براي دوران بارداري، سفارش به خواندن دعاهايي چون زيارت جامعه کبيره، زيارت عاشورا، دعاي عهد و دعاي فرج شده، بدين جهت است که ارتباط مستدام مادر با اين مضامين، مستقيماً در جنين تأثيرگذار است و نسلي عاشق ولايت و مهديياور را ميپروراند.9 روانشناسان نيز بر اين باورند که حالات رواني و هيجاني و حتي فعاليتهاي جسماني مادر، در شخصيت کودک مؤثر بوده و هورمونهايي که در فشارهاي هيجاني تراوش ميشود، بر جنين تأثير ميگذارد.10
5. توجه به آموزههاي کوچک ولي مهم در بدو تولد
در سيرة معصومان(عليهم السلام) آداب و سنتهايي يافت ميشود که از آغاز تولد فرزند تا روز هفتم به آنها عمل ميکردهاند. عمل به اين آداب، زمينههاي مساعد تربيت نسل ولايي را در فرزند به وجود ميآورد. ممکن است نقش برخي از اين آداب در تربيت فرزند براي ما مخفي باشد، ولي عمل به آنها، به هرحال، تأثير خود را بر فرزند خواهد داشت. بخشي از اينها زمينه تربيت بعدي را فراهم ميکنند و برخي، علاوه بر آن، خود اثر تربيتي دارند. از مجموع اين تاثيرات جزئي است که تربيت تحقق مييابد؛ زيرا تربيت، امري دفعي نيست، بلکه امري تدريجي است که با فراهم شدن زمينهها، از بين رفتن عوامل مزاحم و رعايت آداب و دستورهاي تربيتي و استفاده از شيوههاي مناسب تحقق مييابد. برخي از آداب، از قبيل خواندن اذان و اقامه در گوش نوزاد، کام برداشتن با تربت حضرت سيدالشهداء(عليه السلام)، نامگذاري مناسب فرزند، عقيقه، تغذيه بچه با شير مادر و... از ديگر آموزههاي مربوط به اين دوران است. 11
6. دوران شيردهي
مادراني که فرزند خود را با شيري که محصول لقمه حلال است تغذيه ميکنند و همچنين مادراني که با وضو به فرزند خود شير داده و از ياد خدا در هنگام شيردهي غافل نميشوند، قطعاً بيش از ديگران، توفيق تربيت نسل مهديباور و مهديياور را خواهند داشت. حکايات زيبايي که از زندگي برخي از علماي بزرگ و مفاخر ديني ما ذکر شده است، به خوبي بيانگر نقش شير مادر در تکوين شخصيت معنوي فرزندان است. مادري که شير او آميخته با ذکر حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرج الشريف) است و در طول شيردهي خود، ذکر و ياد امام را بر لب و قلب دارد، قطعاً اين عشق و علاقهاش به فرزند منتقل خواهد شد. چرا که تحقيقات روانشناسي حاکي از اين مسأله است که کلية عواطف، علاقهها و دلبستگيهاي مادر هنگام شيردادن به فرزند هم منتقل ميگردد. 12
7. القاي عملي محبت به وليّ خدا به کودک
گرچه در نظام تربيتي اسلام هرگونه آموزش رسمي و سختگيرانه در دوران کودکي مردود و اصل بر رها گذاردن کودک است، ولي اين نکته مورد تأکيد دين قرار گرفته که دوران کودکي، دوران شکلگيري شخصيت ديني، عاطفي، عقلي و... کودک است. احاديث مربوط به اين مسئله دلالت دارند که در دوران کودکي (هفت سال اول) ميبايست عنايت خاصي به مؤانست با مقولههاي مذهبي و اخلاقي باشد.
نظر به محدوديت قدرت درک و فهم کودک از ارزشهاي اخلاقي و به لحاظ رشد يافتگي او از لحاظ اجتماعي، بيشترين تلاش مربيان در اين مرحله بايد متوقف بر ايجاد رغبت، علاقه و انس در کودک نسبت به ارزشها و مفاهيم اخلاقي، از جمله مسألة ارتباط با وليّ خدا باشد. 13 از اين رو کليه رفتارهاي والدين، به خصوص مادر، نقش ويژهاي در شکلگيري شخصيت کودک دارد. اهميت نقش مادر از آن جهت است که در اين دوره، بيشترين ارتباط را با فرزند دارد و در شکلگيري شاکله شخصيتي فرزند، مؤثر است.
مادر بدون اينکه درصدد آموزش مفاهيم به فرزند خود باشد، با رفتار و کردار خود، در حال آموزش غير رسمي به فرزند خود ميباشد. کودک، اکثر مهارتها و دانستنيها را در اين دوران، بدون واسطه از خانواده خود دريافت ميکند.
وقتي فرزند، عشق سرشار مادر به امام زمان(عجل الله تعالي فرج الشريف) را مشاهده ميکند، اين عشق و محبت، در ساختن شخصيتي محبّ و عاشق نسبت به امام زمان(عجل الله تعالي فرج الشريف) مؤثر خواهد بود.
به بيان ديگر، مادر بايد خود نسبت به اصول و مباني تعليم و تربيت يک نسل ولايي، علاوه بر شناخت، مزيّن به صفات فکري و رفتاري صحيح باشد؛ چرا که بخش عظيمي از اين تربيت، مربوط به حوزههاي رفتاري ـ عملي ميباشد.14و 15 اگر مادر منتظر، از انجام رفتارهاي مخالف با ميل و رضايت وليّ خدا خودداري کند و به صورت مستقيم و غير مستقيم نشان دهد که به خاطر حضور و ناظر بودن حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرج الشريف) از انجام اين کار، صرف نظر کرده است، باور به حضور واقعي وليّ خدا در فرزند نيز به صورت جدّي تقويت ميشود. در صورتي که خانواده، رسالت خود را به درستي انجام ندهد، افراد و نهادهاي ديگري هستند که با آموزشهاي ناروا، ممکن است بتوانند فرزند را به وادي ديگري بکشانند.17
پينوشتها:
1. بحارالانوار، ج103، ص22، ح40.
2. ر.ک: درآمدي بر نظام شخصيت زن در اسلام، ص 83.
3. زن در پيشگاه ولايت، ص 208-210.
4. غررالحکم ، ص327.
5. وسائل الشيعه، ج20، ص79.
6. غررالحکم، ص379.
7. بحارالانوار، ج3، ص44.
8. سيره تربيتي پيامبر و اهلبيت(عليهم السلام)، ج1، ص 50-53.
9. ر.ک: روان شناسي رشد (مفاهيم بنيادي در روانشناسي کودک).
10. ريحانه بهشتي، ص 57-115.
11. زن منتظر و منتظرپروري، ص130.
12. ر.ک: ريحانه بهشتي، ص 158-166.
13. زن منتظر و منتظرپروري، ص 133.
14. مراحل رشد و تحول انسان، ص 205.
15. ر.ک: فرامدرنيسم و تحليل گفتمان.
16. ر.ک: متن سخنراني دکتر خسرو باقري، کتاب دوم تربيت اسلامي، ص 223.
17. زن منتظر و منتظر پروري.
منبع : نشريه امان ،شماره 29 ،فروردين و ارديبهشت 1390