ـ جديدترين ويروسهاي اعتقادي، شما را کنفيکون ميکند، با قابليت به روز رساني!
ـ بشتابيد، هر چقدر خواستيد تکثير کنيد. آتش زديم به حق کپيرايت خودمان!
ـ جنسِ خراب شده پس گرفته ميشود؛ حتي از شما دوست گرامي!
ـ با تمام حساسيتي که در وسايل الکترونيکي وجود دارد، باز هم اشکال ندارد؛ فداي سرتان، ما پس ميگيريم و همه چيز را از سر شروع ميکنيم.
شايد به نظر شما، اين جملات در دنياي وارونه کنوني، رؤيايي بيش نباشد اما بنده چون برخي از اين جملات را در بازار شهرمان ديدهام؛ پس ميتوان اميدوار بود.
الغرض چند خطي سياه کردم تا خاطر شريفتان باز هم به ياد ويروسمان بيفتد تا با هم همت کنيم و با کار مضاعف، به جان ويروسهاي معلوم الحال بدفال بيفتيم.
با يک کليک آرام به صفحه ذهنمان، به ياد دستان مهربان مادرمان ميافتيم که مراقب بود کارت واکسن ما به خوبي و سر موقع پرشود؛ بماند که ما آرزو ميکرديم اين کارت ناپديد شود تا از درد و سوزش آمپول خلاص شويم! شايد اينها بهانه بدي نباشد براي اين که روز مادر را از ياد نبريم؛ اما نبايد فراموش کنيم تمام مادراني که با لحظه لحظه عبادت و صفاي معنوي خود بر صفحه قلب ما مُهر ضمانتي زدند تا وقتي که ما آن را به اشتباه در لباسشوي متلاطم زندگي نيندازيم، و اگر اين حادثه اتفاق افتاد استاندارد معنوياش پا برجاست و پاک نخواهد شد.
اين دختران ديروز و همسران و مادران امروز و فردا، شايد لحظهاي هم به کلاس عرفان نرفته باشند اما صدها هزار عارف از کلاس آنها فارغ التحصيل شدند تا کشور خود را بر بال ملائک بنشانند.1 اين بانوان بزرگوار، به احتمال قريب به يقين، اصول تمرکز و مديتيشن را حتي يکبار هم به زبان نياوردهاند، اما آنقدر تمرکز داشتند که در اوج داغ شهادت فرزندشان، با دست خود، او را غسل شهادت دهند و تقديم دين کنند. آنها براي احضار ارواح هم وقت نگذاشتند، اما آنقدر روح را به خدمت در آورده بودند که در برابر وسوسهها و فيلمها و آهنگها و تجملات نَپَرند! واقعاً آدم اگر روح خود را مهار کند تا در فضاي مجازي هوسها، وبگردي نکند، کلي هنر کرده است!
شايد همين خانمهاي هنرمند و هنرپرور، يکبار هم نشده باشد که ديگران را خواب، حساب کنند و با ادعاي ارتباط ملاقات و کشف و کرامت، جمعي را به طواف خود مشغول کنند، اما با فريادهاي انقلابي خود و ولايتمداري هميشگيشان، هم خواب را از سر شبکههاي فراماسونري و استبدادي و استعماري ربودند و هم خواب تحقق تمدن اسلامي جديد را به بيداري مبدل کردند؛ و چه کرامتي بالاتر از آنکه طلسم نهضتهاي فمينيستي و زنسالاري چند صد ساله غرب و شرق را شکستند و بخت بسته عقب ماندگي زنان و حتي مردان مسلمان را گشودند و نشان دادند که با بازکردن قرآن و احياي ظرفيتهاي احيا نشده کتاب و سنت، ميتوان از تفأل زدن بينياز شد و خوب دانستند که فال انسان در گرو رفتار و عمل خود او است2 و سرنوشت زنان و مردان و جوامع هم غير از اين نيست.3
بنا شد که ديگر به ويروس برنگرديم، ولي خُب، ترکِ عادت موجب مرض است. شايد هم شما دلتان براي ويروس تنگ شده باشد! پس بيخيال! کمي هم از ويروس، ذکر خيري کنيم! دشمنان نابکار، امروز به خوبي فهميدهاند که از کجا خوردهاند و سُر خوردهاند! تصادفي نيست که ذکر «يا حسين» و «يا ابالفضل» ـ که ديروز و همه روز، عالم و مجاهد و شهيد پرورش ميداد ـ امروز گاهي در گره زدن نخهايي به يک درخت خلاصه ميشود يا به تبرک جستن از شَبَحي ميانتُهي روي ديوار سياهي محدود ميگردد. تصادفي نيست که ياد امام زمان(عجل الله تعالي فرج الشريف) ـ که منتظر تربيت ميکرد و نهضت تنباکو و مشروطه و انتفاضهها و انقلابها را ميآفريد ـ امروز، گاهگاهي به دست خلوتنشينان توهّمزدهاي ميافتد که مريدانشان را از هر قيام و انقلابي دور ميکنند و بساط ملاقاتزدگي و مريدپروري را پهن ميکنند.
خداوکيلي آيا آنهمه دختران و بانوان رنجکشيده و ستمديده و داغديده، مشکلات مالي و اقتصادي و ناامني و نيازهاي روحي و رواني نداشتند؟ با منطق خانمهاي ويروسزده امروزي، قديميها ـ که بايد خيلي بيشتر به دام سِحر و فال و خواب و نيمه گمشده(!) و عشق و مشق ميافتادند؛ و از اين که نيفتادهاند ـ معلوم ميشود که نيازهايشان را به شيوه ديگري تأمين کردهاند.
... ميدانم، ميدانم که الان بعضيها زود ميخواهند برچسب بزنند که: «شکاف نسلها را از ياد بُردي و اقتضاي دوران و فرزندان زمان را ناديده گرفتي»... لطفاً زود قضاوت نکنيد که همچنان تحقيقات پرونده ادامه دارد.
تشنه شدن، قديم و جديد ندارد و سيراب شدن، هم! شاد شدن و به آرامش رسيدن و... که مدرن و کهنه ندارد. انسان هزارههاي بعد هم که به فضا برود باز هم ميگويند انسان را فرستاديم، نه موجودات آزمايشگاهي را! آنتي ويروس مظلوم، فريادش بلند است و داد و هوار ميکند که خانمها، مادران و دختران! نگذاريد شما را به بهانه آزمايش روشهاي جديد، به قتلگاه روحي بفرستند، همه ميدانيم که آرامش خوب است، شادي و شادمانگي، زيبا و مطلوب است، رسيدن به خواستهها، محبوب است، اما اگر در مسيري قدم گذاشتيم که با يک آرامش و شادي موقت، فرصت آرامش و شادي را براي هميشه از دست بدهيم، آنوقت چه؟! شما را بالاي يک تپه ميبرند و در حالي که، خسته و نفس زده و عرق ريخته از سختيهاي ارتفاع دنيا و رنج کشيده از خَس و خاشاک کوه مشکلات هستيد، ميگويند براي رهايي و نجات از رنج، خود را از بالا به پايين پرت کنيد تا در راه، هم عرقتان خشک شود و هم نفس عميق بکشيد! حالا آزاد ميشويد، رها هستيد و شجاع و بيپروا!
پس از خواندن اين خطابه طولاني، ميتوانيد به آنتي ويروس بخنديد؛ خميازه بکشيد يا برق را قطع کنيد تا ديگر اتاق تاريک شود و نتوانيد آنتي ويروس را بخوانيد؛ ميتوانيد گريه کنيد و زار بزنيد؛ اما اين، خيلي بهتر از آن است که ما به سرنوشت افراد نه چندان معدودي گرفتار شويم که با گرفتار شدن در چنين ويروسهايي، تنها چيزي که از آنها مانده است، چهره شطرنجي آنها در صفحه تلويزيون است؛ در حالي که گريه ميکنند و سرشان پايين است و اشک ميريزند و در ندامت ميسوزند.
پينوشتها:
*. کارشناس ارشد مهدويت.
1. اشاره به جملات حضرت امام در مورد رزمندگان و شهدا.
2. اشاره به آيات قرآن: «کل نفس بما کسبت رهينة» مدثر/38، «طائرکم معکم» يس/19.
3. اشاره به آياتي مانند «ان الله لايغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم» رعد/11.
منبع:نشريه امان ،شماره 29 ،فروردين و ارديبهشت 1390