سازمان حبس بين الملل نام تعدادي از زندان هاي مشهور دنيا را به عنوان ترسناک ترين و بي قانون ترين زندان ها اعلام کرده است
وقتي اسم زندان به ميان مي آيد خيلي ها ناخودآگاه به ياد زندان آلکاتراز مي افتند؛ زنداني که فرار از آن تا سال ها غير ممکن بود. آلکاتراز شايد مشهورترين زندان دنيا باشد اما بهتر است بدانيد اين زندان عجيب که در يک جزيره محصور شده جزء مخوف ترين زندان هاي دنيا به حساب نمي آيد. در فهرست مخوف ترين زندان هاي دنيا مکان هايي به چشم مي خورند که محکومان از شنيدن نامشان به وحشت مي افتند؛زندان هايي که شکنجه و آزار به برنامه هاي هميشگي و روزمره آنها تبديل شده است؛زندان هايي که ازاين زندان ها زنده بيرون آمدند هيچ گاه خاطره حبس و آزار در سلول هاي تاريک آنها را فراموش نکرده اند.
لاسابانيتا در ونزوئلا
ونزوئلا يکي از کشورهايي است که به خاطر داشتن زندان هاي مخوفش بسيار مشهور شده است. در زندان هاي اين کشور خشونت در رفتار با زندانيان از کارهاي عادي روزانه به شمار مي رود و بر آورده نشدن نيازهاي اوليه زندانيان مثل آب و مواد غذايي کافي و نبود تجهيزات پزشکي در تمام زندان ها بيداد مي کند. اما ميان تمام زندان هاي ونزوئلا « لاسابانيتا » به عنوان مخوف ترين زندان به شمار مي رود.
لاسابانيتا از وقتي مشهور شد که پس از شيوع بيماري وبا و دست روي دست گذاشتن مسؤولان آن، 700 زنداني به کام مرگ کشيده شدند؛ شورش زنداني ها در سال 1994 در اين زندان هم تقريباً 100 کشته بر جاي گذاشت.
مرگ تنها قانوني است که در اين زندان حکمفرماست. اين زندان آن قدر بي قانون است که زنداني ها به راحتي هرگونه سلاح کشنده اي را با خود حمل مي کنند و چنانچه درگيري اي بين آنها رخ دهد بي هيچ ترس و دلهره اي يکديگر را به مرگ تهديد مي کنند و در بيشتر مواقع به اين تهديد خود جامه عمل مي پوشانند.
لاسانت در پاريس
در فهرست وحشتناک ترين زندان هاي تاريخ، اسم زندان « لاسانت» پاريس هم به چشم مي خورد. زنداني هاي لاسانت مجبور بودند که در سياه چاله هاي نمور پر از موش هاي فاضلاب سر کنند.
فشارهاي روحي وارد شده به آنها به اندازه اي بود که بسياري از آنها به لطف رفتارهاي وحشيانه و غيرانساني زندانبان ها معمولاً سلامت رواني خود را از دست مي دادند.
در کنار رفتارهاي خشونت بار زندانبان ها،زنداني هاي قوي تر هم سلولي ها يا زنداني هاي ضعيف تر را آزار مي دادند و به بردگي خود مي گرفتند و اين موضوع براي بيشتر زنداني ها به يک معضل بزرگ تبديل شده بود.
شرايط حاکم بر زندان لاسانت آن قدر بد بود که در سال 2002 آمار وحشتناکي از خودکشي هاي انجام شده در اين زندان به دست آمد؛آمار باور نکردني اي که حتي مسؤولان فرانسه را هم شگفت زده کرد.
در آن سال 122 نفر دراين زندان دست به خودکشي زدند و علاوه بر اين تعداد تا اواسط سال 2003 تقريباً بيش از 73 نفر تصميم گرفتند به زندگي خود خاتمه دهند.
شکنجه هاي وارد براين افراد موجب شده بود تا همگي آنها دچارافسردگي حاد شوند و با بلعيدن مواد شوينده به رنج و شکنجه خود پايان دهند.
ديارباکر در ترکيه
از سال 1981 تا 1984- يعني به فاصله سه سال- 34 زنداني در زندان « ديارباکر» ترکيه به دليل شکنجه هاي مرگبار جان خود را از دست داده اند و اين وضعيت نابسامان همچنان ادامه دارد. زنداني هاي ديارباکر،هم از لحاظ جسمي و هم از لحاظ روحي شکنجه مي شوند. شرايط نامساعد زندگي در اين زندان به اندازه اي است که حتي خود افرادي که در آنجا حبس هستند،فعاليت هاي زيادي را براي اعلام نارضايتي خود از شرايط موجود انجام مي دهند. اعتصاب غذا، خودسوزي و خودکشي از کارهايي هستند که اين زنداني ها براي رساندن فرياد نارضايتي خود انجام مي دهند.
ريکرز در نيويورک
خشونت تا سر حد مرگ و آزار و اذيت در زندان «جزيره ريکرز» نيويورک اين مکان را به يکي از وحشتناک ترين زندان هاي دنيا تبديل کرده است.درسال 2007 يکي از زندانيان به نام چارلزآفليک توسط يکي از نگهبانان ها تا سر حد مرگ کتک خورد و بيهوش نقش زمين شد.جراحات وارده به سر چارلز آن قدر زياد بود که فوراً عمل جراحي شد و با خوش شانسي تمام از مرگ حتمي نجات پيدا کرد. بيشتر زنداني هاي زندان جزيره ريکرز ترجيح مي دهند دست به هر کاري بزنند تا کمتر شکنجه هاي زندانبان ها را تحمل کنند و به همين دليل آمار خودکشي در ريکرز بسيار بالاست. به عنوان مثال در شش ماهه اول سال 2003 شش نفر خودشان را با ملحفه هاي تخت دار زدند تا از شکنجه هاي زندان رها شوند.
مندوزا در آرژانتين
در سال 2004 سازمان عفو بين الملل اعلام کرد با وجود ظرفيت 600 نفري زندان «مندوزا» در آرژانتين تعداد افرادي که آنجا در بدترين شرايط زنداني هستند به 1600 نفر مي رسد . در قسمتي که سلول هاي انفرادي اين زندان قرار دارند،هيچ امکاناتي براي استحمام در نظر گرفته نشده و حتي زنداني ها براي برآورده کردن نيازهاي اوليه خود مجبورند از کيسه هاي پلاستيکي استفاده کنند.شرايط سخت بند زنان اين زندان هم دست کمي از بند مردان ندارد و بسياري از زندانيان زني که مادر هستند مجبورند کودکانشان را در بدترين شرايط ممکن بزرگ کنند.
بانگ کوآنگ در تايلند
« بانگ کوآنگ» يکي از مخوف ترين زندان هاي تايلند است. البته از آنجا که در فرهنگ تايلندي داشتن رفتار نرم با زنداني ها هيچ معنايي ندارد،بيشتر زندان هاي اين کشور در رده زندان هاي مخوف قرار مي گيرند اما بين همه آنها شنيدن اسم بانگ کوآنگ مساوي است با ترس و وحشت. زنداني هاي تازه واردي که براي اولين بار وارد زندان بانگ کوآنگ مي شوند بايد تا يک ماه زنجيرهاي آهني اي را که به مچ پاهايشان بسته شده تحمل کنند. شرايط اين زندان به حدي سخت است که خوآن ناتي، مدير اين زندان مي گويد:« زندان بانگ کوآنگ بدترين جاي دنياست، آن قدر بد که هيچ کس دلش نمي خواهد اينجا باشد».تجهيزات پزشکي در کمترين حد ممکن به زنداني ها ارائه مي شود و اگر زنداني اي در آنجا بيمار شود آن قدر روي تختش به اميد رسيدن دکتر مي ماند تا در همان حالت جان بدهد. وحشتناک ترين نکته درباره بانگ کوآنگ اين است که اگر شخصي به خاطر قتل عمد در اين زندان مخوف بيفتد تا پايان دوره محکوميتش بايد زنجيرهاي آهني اي را که به دور پاهايش بسته شده تحمل کند. نکته عجيب تر اينکه اگر حکم مرگ براي زنداني اي صادر شود،او فقط دو ساعت قبل از اينکه با تزريق مواد کشنده اعدام شود ازاين حکم باخبر مي شود.
اي دي ايکس در کلورادو
زندان «اي دي ايکس فلورانس» در کلورادو در جواب آشوب ها و حمله به نگهبان ها و کارمندان در چند زندان آمريکا ساخته شده است.زندان اي دي ايکس به گونه اي ساخته شده که هيچ يک از زندانيان با خدمه يا نگهبان ها تماس مستقيم ندارند و در سلول هاي جداگانه روز را به شب و شب را به روز مي رسانند و به اين ترتيب با 24 ساعت تنها ماندن در يک سلول تنگ و تاريک آرام آرام شکنجه روحي مي شوند. معمولاً افرادي که به اي دي ايکس فرستاده مي شوند خلافکارهاي بسيار خطرناکي هستند که چندين بار مرتکب قتل شده اند و يا به هم سلولي ها و زنداني هاي ديگر در ساير زندان ها صدمه رسانده اند .با وجود همه تلاش هايي که براي برقراري نظم در اين محل مي شود در طول 13 سالي که اين زندان ساخته شده باز هم دو کشته در آن بر جاي مانده است. خيلي ها مي گويند اين آمار واقعي نيستند چون افرادي که براي سپري کردن محکوميت خود به اي دي ايکس فرستاده مي شوند معمولاً نمي توانند در برابر شرايط سخت آن دوام بياورند و دست به خودکشي مي زنند. لااورنس کلاکر يکي از زندان هايي بود که در بدو ورود با شليک گلوله مورد حمله ديگر زنداني ها قرار گرفت و زخمي شد. او مدتي بعد از بهبودي اش دچار افسردگي شد و نتوانست شرايط سخت آنجا را تحمل کند و دست به خودکشي زد.
نايروبي درکنيا
زندان «نايروبي» کنيا هم يکي از مخوف ترين زندان هاي جهان به شمار مي رود. در حالي که اين زندان فقط براي نگهداري 400 نفر ساخته شده، آمار زندانيان موجود در آن به 4000 نفر مي رسد. ازآنجا که فضاي کوچک زندان نايروبي جوابگوي اين همه زنداني نيست، در يک خوابگاه آن 250 زنداني فقط با داشتن پنج تشک براي خوابيدن تا صبح سر مي کنند. بودجه اي که مسؤولان اين کشور به هر زنداني براي تأمين مخارجشان اختصاص داده اند، فقط 30 صدم دلار است؛ بنابراين تأمين غذا، لباس و تجهيزات پزشکي رويايي دست نيافتني براي زنداني ها به شمار مي رود.
بلک بيچ در گينه
سازمان حبس بين الملل زندان « بلک بيچ» در گينه استوايي را به عنوان يکي از مخوف ترين زندان هاي جهان معرفي کرده است؛ از نظر اين سازمان زنداني شدن در بلک بيچ با هر نوع محکوميتي برابر با مرگ تدريجي است. داغ کردن و سوزاندن کف پا از جمله شکنجه هاي مرگباري است که در اين زندان انجام مي شود. در بلک بيچ تا حد امکان به زندانيان غذاي کمي داده مي شود و گرسنگي يکي از علل رايج و معمولي مرگ در اين زندان به شمار مي رود. بالا رفتن موش ها از در و ديوار اين زندان و وجود فضله اين حيوانات و نبود بهداشت کافي هم شرايط بدي را براي زندانيان به وجود آورده؛بدترازآن اينکه براي جلوگيري از شيوع بيماري هاي واگيردار هيچ گونه تجهيزات پزشکي اي در نظر گرفته نشده است.
تمام زندانياني که در بلک بيچ حبس بوده و پس از مدتي آزاد شده اند همگي متفق القول بر اين عقيده اند که مسؤولان اين زندان افراد را در بدترين شرايط ممکن نگاه مي دارند. ويجا چيکامپوي51 ساله - سياستمداري که رهبري جنبش خودمختار جزيره بياکو را در گينه بر عهده داشته- يکي از اين زندانيان است که در گفت و گويي با روزنامه تلگراف درباره روزهاي حضورش دراين زندان به آزار و اذيت هايي که ديده بود اشاره کرد. چيکامپو گفت:«درمدتي که در بلک بيچ زنداني بودم به طرز بسيار وحشيانه و تا سر حد مرگ شکنجه مي شدم. آنها ساعت هاي زيادي من را همراه 15 زنداني ديگر در يک سلول تنگ و تاريک که هيچ روزنه اي نداشت و نوري از آن رد نمي شد حبس مي کردند. اگر تعليمات نظامي اي را که در گذشته براي زندگي در شرايط سخت فرا گرفته بودم به خاطر نمي آورم.امروز مطمئناً ديوانه شده بودم. مسؤولان بلک بيچ زندانيان مهم اين زندان را طوري شکنجه مي کردند که تأثير رواني برآنها داشت و هر لحظه ممکن بود تعادل رواني شان به هم بريزد.شرايط طوري بود که يکي از زنداني ها به خاطر اينکه مدت بسيار زيادي را در تنهايي و زير شکنجه به سر برده بود،براي هميشه قدرت سخن گفتن خود را از دست داد.
منبع:نشريه همشهري سرنخ، شماره 54.