گفت وگو با حجت الاسلام سيدرياض حکيم، درباره شخصيت و انديشه هاي شهيد آيت الله سيد محمد باقر حکيم
درآمد
سيد رياض حکيم،فرزند آيت الله سيدمحمدسعيد حکيم از مراجع تقليد حوزه علميه نجف اشرف در سال 1337هجري شمسي در شهر نجف اشرف متولد، و از سن 12سالگي تحصيلات علوم ديني را آغاز کرد. او دروس مقدمات تا سطح و بحث خارج فقه را در محضر اساتيد حوزه علميه نجف اشرف گذراند.آيت الله العظمي سيدمحمدسعيد حکيم،آيت الله سيستاني،آيت الله شيخ بشيرحسين نجفي، آيت الله سيدعبدالصاحب حکيم و آيت الله سيدعبدالرزاق حکيم از برجسته ترين اساتيد او هستند. سيدرياض حکيم همچنين مکاسب و کفايه و مقدمات را در حوزه علميه نجف اشرف تدريس کرده است. با اوج گيري اقدامات سرکوبگرانه و فشارهايي که رژيم صدام بر خاندان آيت الله حکيم در دوران جنگ تحميلي وارد آورد،سيدرياض حکيم مدتي بازداشت و چند سال از عمرش را در زندان گذراند.
صدام در آغاز جنگ تحميلي، کنفرانس بين المللي فرمايشي براي توجيه جنگ و کسب حمايت جهان اسلام برگزار کرد. که خاندان آيت الله حکيم دست جمعي با جنگ و اين کنفرانس مخالفت کرده و به همين دليل مورد خشم صدام قرار گرفتند و به زندان افکنده شدند.درمراحل گوناگون حکومت حزب بعث ده ها تن از روحانيون و علما، زن و مرد و پيرو جوان از خاندان بيت حکيم به شهادت رسيدند.رژيم حزب بعث پس از شکست درجنگ کويت به ناچار گروهي از زندانيان از جمله سيدرياض حکيم را آزاد کرد که متعاقباً به جمهوري اسلامي آمد و تحصيلاتش را در حوزه علميه قم ادامه داد.
در آغاز ازشناخت خودتان ازسيدمحمدباقر حکيم و مسيرعلمي و جهادي ايشان بفرمائيد؟
آقاي سيدمحمدباقرحکيم يکي از فرزندان بزرگ مرجع عاليقدرتشيع آيت الله سيدمحسن حکيم است.او در بيت مرجعيت زندگي کرد و از انفاس قدسيه پدر بزرگوارش متأثر شد. هرگاه شهيد حکيم به شهر قم مي آمد،با ايشان جلسات خاصي برگزار مي کرديم و درباره مسائل روز و مسايل حوزه علميه بحث و گفت و گو مي کرديم.
روزي دريکي از اين جلسات از او پرسيدم که چه کسي برشکل گيري شخصيت فکري تان مؤثر بوده است؟ از او پرسيدم چطور شد که آيت الله سيدمحسن حکيم با وجودي که ده فرزند داشت و سرگرم مسايل مرجعيت بود برهمه فرزندان خود اثر گذاشت و آنها را به سوي فراگيري علوم اسلامي تشويق کرد که همه شان دانشمند و عالمان متدين و وارسته بار آمدند و تعدادي از آنها در راه اسلام به شهادت رسيدند؟
شهيد سيد محمد باقرحکيم در جواب گفت: براي من مسئله اي پيش آمد که در بارور شدن فکرو انديشه ام بسيار مؤثر بود.در سال هاي جواني در بيت مرجعيت زندگي مي کردم.احساس مي کردم که مردم به آيت الله سيدمحسن حکيم مرجع تقليد بسيار علاقه مندند و براي ايشان احترامي قائلند. اين پرسش به ذهنم رسيد که آيت الله حکيم شايستگي اين همه احترام و قدرداني مردم را دارد؟رفتاري که با مردم دارد،همان رفتاري است که در منزل دارد؟ بنابراين، سعي کردم پدرم را الگوي خود قراردهم. رفتار پدرم با همسر و با فرزندان در خانه و با همسايگان را پيگيري مي کردم.
شهيد سيد محمد باقرحکيم مي افزود که مدت ها ناظر رفتار پدرش در خانه و بيرون خانه بوده است.سپس به اين نتيجه رسيده که پدرش واقعاً مرد علم و عمل و مرد خدا بوده است. همان سيمايي که بيرون از خانه داشت نماد سيمايي است که در درون خانه داشت.بنابراين،استقامت و روحيه بالاي پدر در مسير زندگي من اثرگذاشت و گمان مي کنم که اين رفتار بر ساير برادرانم هم اثر گذاشته است.
آيا مرحوم آيت الله سيدمحسن حکيم، ميان ويژگي هاي اخلاقي و علمي و استعدادهاي فرزندانش تفاوت قائل بود؟
به طور کل فرزندان آيت الله سيدمحسن حکيم،انسان هايي با استعداد بودند.کساني که معاصر آنها درنجف بودند،ازاستعدادها و مزاياي فرزندان آيت الله سيدمحسن حکيم آگاهي دارند.ايشان در تربيت و پرورش استعدادهاي فرزندان شان موفق بودند. آيت الله سيديوسف حکيم نماد تقوا و پرهيزکاري بود. امام خميني(ره) درباره او گفته اند که «هرگاه انسان به چهره سيديوسف نگاه کند به ياد آخرت و معاد مي افتد». مرحوم سيديوسف به اين اندازه پرهيزکار بود. ساير فرزندان آيت الله سيدمحسن حکيم، با وجود اينکه آيت الله زاده بودند ولي، خدمتگذار مردم و طلبه هاي حوزه علميه بودند.براي طلاب حوزه علميه نجف اشرف روشن بود که فرزندان آيت الله سيدمحسن حکيم با تواضع و ساده زيستي رفتار مي کنند. درراه خدمت به حوزه علميه نجف اشرف و شکوفايي آن و خدمت به مردم عادي دردها و زحمت هاي فراوان متحمل شدند. بي ترديد هر يک از فرزندان آيت الله سيدمحسن حکيم ويژگي خاص خود را داشتند اما،درمجموع آنان از مزايا و استعدادهاي علمي و اخلاقي يکسان برخوردار بودند که مورد تقدير و تحسين علما و طلاب حوزه علميه نجف اشرف و مردم مؤمن عراق قرار مي گرفتند.
ويژگي هاي اخلاقي شهيد سيدمحمدباقر حکيم کدامند؟
چندين سال که خدمت ايشان بودم و از محضر ايشان استفاده کردم،از نزديک تواضع، صراحت،دورنگري و واقع بيني او را ملاحظه کردم.به شعار و رهنمون دادن مردم اکتفا نمي کرد،بلکه هميشه سعي داشت شعارهاي خود را به مرحله عمل برساند. طبيعي است که در حوزه سياست برخي کشمکش هاي گروهي، جناحي و سياسي بروز مي کرد،با وجود آنکه برخي مخالفان با لحني تند ازاو انتقاد مي کردند ولي،شهيد حکيم هيچ واکنش منفي نشان نمي داد.مهم تر از آن در جلسات خصوصي که با هم داشتيم نيزآقاي حکيم حتي مخالفان خود را برادر مي ناميد؛مي گفت برادران ما نظرشان اين است؛ نقاط اختلاف برادرانمان اين چنين است. در يک مورد هم به ياد ندارم که مخالفان خود را سرزنش کرده باشد. با مخالفان برخورد مثبت داشت.گاهي اوقات نيز که دشمنان به شخصيت او توهين مي کردند، با او تماس مي گرفتم و علت آن را جويا مي شدم. او اين مسائل را عادي و طبيعي توصيف مي کرد. مي گفت مردم تحت فشار قرار دارند و ما بايد خويشتن داري کنيم. شهيد حکيم بر اين عقيده بود که همه تجاوزها و توهين ها به ساحت او، تاوان مسئوليت سنگيني است که بر دوش دارد. هر شخصيتي که متصدي امور مردم است بايد انتقادپذيرباشد.بايد همه سختي ها را تحمل کند،سعه صدرداشته باشد و بايد مثبت با مردم رفتار کند.
شهيد حکيم ضمن داشتن فعاليت هاي سياسي و جهادي،هفته اي يک بار به قم مي آمد و با علما و مراجع حوزه علميه ديدار و گفت وگو داشت.بفرماييد روابط ايشان با مراجع بزرگ چگونه بوده و بيشتر با چه تيپ مراجع تقليد ارتباط داشت؟
فعاليت هاي شهيد سيدمحمدباقر حکيم به مسائل سياسي محدود نبوده است.اصرار داشت روابطش و پيوندش با حوزه علميه قوي بماند.برنامه هاي خود را طوري تنظيم کرده بود که دو روز در هفته را در قم بگذراند.با بيشتر مراجع و شخصيت هاي حوزه علميه با گرايش هاي مختلف ديدار و تبادل نظر مي کرد.
در حقيقت شهيد سيدمحمدباقرحکيم فعاليت هاي سياسي را در پرتو مسئوليت هاي شرعي مي دانست.بنابراين،شيوه فعاليت هاي سياسي را با مشورت مراجع بزرگ تقليد انجام مي داد هراقدام سياسي را در چارچوب احکام شرعي و الهي انجام مي داد. هربرنامه اي را براساس ديدگاه هاي اسلام تنظيم مي کرد.او همواره با مراجع بزرگ و شخصيت هاي علمي در تماس بوده است. او تأکيد مي کرد که يک سياست مدار بايد همواره با حوزه علميه هماهنگ باشد. اين هم يکي ديگر از ويژگي هاي شهيد حکيم است.
پس از شهادت سيدمحمدباقرحکيم به روشني ملاحظه کرديم که شهادت او تا چه اندازه مراجع تقليد با مباني فقهي متفاوت و شخصيت هاي گوناگون علمي و سياسي را متأثر کرد.بسياري از مراجع براي شهادت او گريه کردند.اين نشان مي دهد که شهيد سيدمحمدباقر به گرايش خاصي از مراجع بزرگ و روحانيون حوزه علميه محدود نبوده است. همه به او علاقه داشتند و براي فقدان او گريستند.شهيد سيدمحمدباقر حکيم ضمن داشتن ارتباط صميمانه با مراجع حوزه علميه قم با مراجع تقليد در حوزه علميه نجف اشرف نيز روابطي صميمانه و مستحکم داشت.پس از بازگشت او به عراق و شهادتش، مراجع نجف احساس کردند خلأ بزرگي در حوزه علميه به وجود آمده است.من ازبرخي مراجع حوزه علميه نجف اشرف شنيدم که شهادت سيدمحمدباقرحکيم مسئوليت آنان را سنگين تر کرد. او اگر در قيد حيات مي ماند مي توانست به بسياري ازمسائل رسيدگي کند.
شهيد سيدمحمدباقرحکيم يکي از افرادي بود که همواره در مراسم عزاداري و مناسبت هاي مذهبي حضور داشت و تعزيه خواني مي کرد.او هنگام تعزيه خواني و نيايش يک حالت عرفاني داشت و از خود بيخود مي شد. به نظر شما،اين ابعاد روحاني و عرفاني از کجا ناشي مي شد؟
نظر به اينکه آقاي حکيم فعاليت سياسي را در پرتو مسئوليت شرعي مي دانست بنابراين،مي کوشيد ارتباطش را با خدا و فرهنگ اصيل اسلام مستحکم کند.همواره احساس مي کرد که بايد موضع گيري هاي خود را بازنگري کند تا نکند اشتباهي يا لغزشي از او سر زده باشد.او دريکي از سخنراني هايش با صراحت اظهار داشت که هر چند مدت يک بار موضع گيري ها و ديدگاه هايش را بازبيني مي کرد. همان گونه که مي دانيد شهيد حکيم به خاطر فعاليت هاي سياسي اش، بهاي سنگيني پرداخت کرد. تعداد زيادي از برادرانش و علماي خاندان حکيم جانشان را در راه اسلام تقديم کردند. اين فداکاري و ايثار کار آساني نبوده است.
در جلسات خصوصي که با شهيد حکيم داشتم، او با صراحت مي گفت که احساس مي کند،بهاي سنگيني در راه پيکار و جهاد پرداخت کرده است.شهداي خاندان حکيم مردم عادي نبودند،شخصيت هاي انديشمند و عالمان بزرگي بودند که مي توانستند به جهان اسلام خدمت کنند.شهيد حکيم مي افزود:
«من هميشه به اين فکر هستم که در برابر شهادت اين بزرگان بايد خدمتي به اسلام کنم که ارزش شهادت فرزندان و نوادگان آيت الله العظمي سيدمحسن حکيم را داشته باشد.»
لذا هميشه سعي مي کرد از نظر روحي، معنوي،عاطفي و فرهنگي با خاندان اهل بيت(ع) ارتباط قوي داشته باشد.
مرحوم آيت الله سيدمحسن حکيم در زمان تصدي مرجعيت شيعه به مسائل جهان اسلام همچون مسئله کشمير و پاکستان و فلسطين توجه خاص داشتند.آيا شهيد سيدمحمدباقراين راه را نيز ادامه داد يا فقط به قضيه عراق توجه مي کرد؟
شکي نيست که شهيد سيدمحمدباقر حکيم به مسائل جهان اسلام نيزاهتمام خاص داشت. به طور مثال در مرحله اي که اوضاع الجزاير بحراني شده بود،او تحليل هاي دقيق و قابل ملاحظه اي ارائه مي کرد. در جلسه اي که با برخي مسئولان جمهوري اسلامي ايران در منزل خود داشت و بنده نيز حاضر بودم و مسائل افغانستان مطرح شد شهيد حکيم تحليل دقيق و جامع از اوضاع افغانستان ارائه کرد که برخي مسئولان را شگفت زده کرد.
با وجود اينکه آقاي حکيم درگير مسائل عراق بود اما،درعين حال مسائل جهان اسلام را نيزپيگيري مي کرد. اصولاً مسائل جهان اسلام را با دقت پيگيري مي کرد، ديدگاه جهان غرب نسبت به جهان اسلام را پيگيري مي کرد.او درباره معرفي اسلام به جهان غرب و کاستن ميزان عکس العمل غربي ها به مسلمانان طرح هاي جامع ارائه مي کرد.شهيد حکيم درباره چگونگي حل بحران هايي که گريبان گير جهان اسلام است،طرح هايي منطقي و ارزشمند ارائه مي کرد.
به جزآيت الله سيدمحمدسعيد حکيم،اکنون چند تن از بزرگان خاندان حکيم متصدي مرجعيت شيعه هستند؟
درحال حاضر از ميان خاندان بيت حکيم فقط آيت الله سيدمحمدسعيد حکيم تصدي مرجعيت شيعه را برعهده دارند.اما،ساير فرزندان و نوادگان آيت الله سيدمحسن حکيم سرگرم فعاليت هاي گوناگونند.تعدادي از اين آقايان مشغول تدريس بحث خارج فقه درحوزه هاي علميه نجف اشرف و قم و سوريه هستند. البته شخصيت هاي ديگري در سطوح مختلف حوزه تدريس مي کنند، برخي ديگر درگير فعاليت هاي سياسي و فرهنگي هستند.
خدا را سپاس مي گويم که اين شجره مبارکه که از انفاس مبارکه مرجع عاليقدر بزرگ شيعيان مرحوم آيت الله سيدمحسن حکيم الهام گرفته است ثمرات ارزشمندي براي جهان اسلام داشته است،ميراث گرانبهايي از اين بيت باقي مانده و ان شاءالله به برکت خون شهدا و زحمات آقايان اين راه ادامه پيدا خواهد کرد.
دفتر آيت الله سيدمحمدسعيد حکيم در چه زمينه هايي با حوزه علميه قم همکاري و هماهنگي دارد؟
درحال حاضربا برخي نهادهاي حوزه علميه قم به ويژه با دانشگاه المصطفي که قبلاً مرکز جهاني علوم اسلامي ناميده مي شد هماهنگي مستقيم داريم.درجمهوري اسلامي ايران و کشورهاي گوناگون فعاليت هاي فرهنگي انجام مي دهيم.سال گذشته حدود يک هزار و ششصد مبلغ از حوزه علميه قم به ده ها کشور اعزام کرديم. همچنين ده ها هزار جلد کتاب در رشته هاي مختلف علوم اسلامي در کشورهاي گوناگون توزيع کرده ايم. هيئت هاي متعددي براي رسيدگي به امور شيعيان و مسلمانان به ويژه به افغانستان،هندوستان، پاکستان، گرجستان و ساير کشورها اعزام کرده ايم.به خانواده شهداي عمليات تروريستي در کشورهاي مختلف رسيدگي مي کنيم،به مجروحان عمليات تروريستي کمک مي کنيم. تا به حال در پاکستان و افغانستان سه درمانگاه احداث کرده ايم.درافغانستان براي تدريس فرزندان پسر و دخترخانواده هاي بي بضاعت شيعه چند باب مدرسه احداث کرده ايم.مدارس ديگري نيز در هندوستان و پاکستان تأسيس کرده ايم.
با دانشگاه المصطفي چه همکاري هايي داريد؟
اين دانشگاه مسئوليت اداره امور طلاب خارجي را برعهده دارد.با مسئولان اين دانشگاه در زمينه اعزام مبلغ و کمک به طلاب خارجي همکاري گسترده و نزديک داريم.
آيت الله سيدمحمدسعيد حکيم تاکنون چه گامي براي تقريب و همکاري ميان حوزه علميه نجف اشرف و حوزه علميه قم برداشته اند؟
ميان آيت الله سيدمحمدسعيد حکيم و ساير مراجع حوزه علميه قم روابط و همکاري مشترک وجود دارد.من به نمايندگي از پدرم با مراجع عاليقدر حوزه علميه قم ديدار و درباره مسايل عراق و جهان اسلام بحث و تبادل نظر مي کنم. هرچند که فاصله جغرافيايي ميان نجف اشرف و قم دور است اما، روابط ميان مراجع دو حوزه صميمانه است. ميان مراجع حوزه علميه نجف اشرف و حوزه علميه قم هماهنگي و تبادل نظر مشترک وجود دارد.
با وجودي که آيت الله سيدمحمدباقر حکيم به شهادت رسيدند اما،به نظر مي رسد که روح و فکر ايشان همچنان ميان علاقه مندان زنده است. بفرماييد که فقدان او چه آسيبي به جهان اسلام وارد آورد؟
شهيد سيدمحمدباقرحکيم با بينش عميق و ويژگي هاي علمي که داشت درد و رنج هاي فراواني متحمل شد.خلأ از دست رفتن او به اين آساني جبران نمي شود ولي، اميدوارم که به ياري خداوند حوزه هاي علميه و بيت آيت الله حکيم بتوانند شخصيت هاي بسياري مانند شهيد سيدمحمدباقرحکيم پرورش دهند تا به جهان اسلام خدمت کنند.
منبع:ماهنامه شاهد ياران، شماره42-41