ويژگي هاي مرحوم حجت الاسلام محمد رضا امين
در مکتب حياتبخش اهل بيت عليهم السلام تعليم و تربيت از جنس عشق و عقل سيم و تکليف و اخلاص ناب و مهرورزي است. جهاد اکبر، هجرت و تلاش دائمي است. و کساني به اين مهم توفيق مي يابند که بنده محض و تسليم امر الهي باشند. در کلاس تربيتي آل علي، ادب، مهرباني، گذشت، ايثار، خدمت خالصانه، عطش سيري ناپذير آموختن، نفس را به زير فرمان عقل آوردن، و با قلبي سليم و با سرور و شادماني در رزم و جهاد با دشمنان گام نهادن، درس دائم و سرمشق اول و آخر شاگردان پذيرفته شده و مقبول اين مکتب است. و حضرت استاد امين به حق از پيشگامان اين مکتب انسان ساز در شهر شهيدپرور اصفهان بود.
درس هجرت و جلاي وطن، درس صبر و بردباري با مخالفان، درس گذشت و تقسيم اموال با فقرا و محرومان، درس يتيم داري و يتيم نوازي، درس رزمندگي و حضور در ميادين 8 سال دفاع مقدس، درس مجروحيت، درد کشيدن و دم نزدن، درس توکل و مناجات، درس تسليم نشدن در برابر خطوط منحرف سياسي، و درس اخلاق و عشق به اهل بيت عليهم السلام و درس آزادگي در زندگي، بندگي و رزمندگي را اين معلم خستگي ناپذير به خوبي و شايستگي با نمره ي اعلاي اعلا به اتمام رساند و تابندگي او آغاز گرديد. از خصوصيات بارز اين مردان بزرگ، گمنامي و ناشناخته ماندن آنها در حيات طيبه ي آنان است، شايد هرکس ذره اي مختصر از يک نوع فعاليت و خدمات ايشان را بداند و يا شنيده باشد و ادعاي شناخت ايشان ساده انگاري محض است زيرا، خلوط، تقوا، مناجاتها و گريه هاي شبانه به درگاه خدا، تعليم و تربيت انديشه ها، بيش از نيم قرن کلاسداري با بزرگ و کوچک در آموزش و پرورش، وعظ و خطابه در مساجد و منابر، بندگي در محراب، مبارزه پيدا و پنهان با منحرفان سياسي از دولت و هم محلي و بيگانه، خدمات صادقانه، حضور شادمانه در جبهه ها و صدها عمل ديگر که نه شما و نه ما از آنها خبر داريم و در پرونده زيبا و پرمحتواي حضرت استاد مثل جواهرات بهشتي نورافشاني مي کنند، مرا نه توان ديدن بود و نه توان ارزش گذاري مادي و دنيايي.
ما به فراخور دوستي و نزديکي به استاد، گوشه اي کوچک از نحوه فعاليت هاي ايشان را ديده و يا شنيده ايم، و مي توان گفت مانند: قطره اي در مقابل درياست.
وقتي حضرت استاد بر روي منبر مستقر مي شد و بسم الله مي گفت، در هر موضوعي که بحث مي فرمود، خدا گواه که اکثر بياناتش بکر و جديد و ناشنيده بود، تحليل و تفسير او شادابي و ناب و درّ و گوهر درخشان بود و معرفت زلال پراکنده مي ساخت، در شرح و بيان تاريخ گويا حضور آگاهانه داشت و جزء آنان بود که حال نقاط ضعف و قوت آنان را به طومار پيچيده و به نسل نو هديه مي فرمود. در سياست از نوع صيقلي و زلال و الهي آن غوطه ور بود و چون غواصي چيره دست، نفاق و دورنگي اصحاب قبلي و فعلي سياست را آشکار مي ساخت و خط و راه درست و تمام حق نماي انقلاب يعني امام سياست مداران، بت شکن زمان، خميني کبير و پس از ايشان، شاگرد و برادر مخلص و آفتاب درخشان و نورافشان مکتب سياسي آل علي، يعني حضرت سيد علي آقا حسيني خامنه اي را آشکارا و با فرياد درس مي داد و مي نماياند. و هيچ کس نتوانست ذره اي استفاده سياسي منحرفانه از وجود ايشان داشته باشد، و اين هنر مردان ذوفنون است.
وقتي استاد، بر منبر وعظ و اخلاق مي نشست، هرچه خود عمل کرده بود مي گفت و همه را بدان دعوت مي نمود، بيانش شيرين و دلنشين بود و هر مستمع سخت دل و از حق فراري را به راه مي آورد و با بندگي آشتي مي داد.
وقتي از دنيا مي گفت، که سراي فناست و بي وفاست، به راستي عقل و دل مي پذيرفت و تصميم درست مي گرفت، وقتي از مال که حلال باشد، حساب و کتاب دارد، مي فرمود: واي از مال حرام الحق سخن اخلاقي ايشان، مثل شمشير بران، زشتي و بدخلقي را مي دريد و بذر پاکي و احسان و خوش خلقي مي کاشت.
و آنجا که بايد از اهل بيت عصمت و طهارت بگويد، اين اديب بزرگوار با ادب تمام همچون غلام از مولا مي فرمود و خضوع و خشوع مانند باران پر خير و برکت بهار از کلام او جاري و به دشت و صحراي شيفتگان طراوت و شکوفائي مي داد. خود ايشان با چشماني اشکبار زلال معرفت که در کلاس اين استادان معصوم و بزرگوار آموخته بود را به همه هديه مي داد و بهره مي رساند. و با صداي دلنشين و اشعار زيبا، پرمحتوا و حماسي انتخاب شده، دقيق و صحيح به اضافه حزن و اندوه همه را به صحن و سراي آل علي مي برد و با آنان آشنا مي کرد.
حضرت استاد، در تمام سخنرانيهاي خود پيامي از قرآن کريم، اين منشور الهي و طرحي از ديدگاههاي اميرمؤمنان علي عليه السلام در نهج البلاغه براي مستمعين خود داشت و با تفسير و توضيح، حجت فهم و دانايي و عمل به احکام الهي را تمام مي فرمود، و آنجا که بايد از شعر چه فارسي و چه عربي اما از جنس حکيمانه آن براي روشن تر نمودن بحث استفاده کند، ماهرانه و استادانه بهره مي جست و فيض مي داد و روح و روان را جلا مي داد.
در کارهاي پيدا و پنهان و بزرگ و کوچک خود بر هيچ کس منّتي نداشت و همه را لطف و عنايات حضرت حق مي دانست و انجام وظيفه.
رزمندگي را کفه ي ديگر بندگي مي دانست و مي فرمود: زندگي بدون رزم و جهاد عبث و دور از تعليم و تربيت اوليه انبيا و اوليا خداست، و مکتب اهل بيت عليهم السلام، چنين درسي براي شاگردان خود ندارد. جهاد از اصلي ترين بحث هاي مکتب ائمه اطهار است و شهادت گرانمايه ترين هديه خدا براي بندگان صالح است.
حضور در جبهه را غنيمت مي شمرد و آنرا پيمودن سريعتر ره صد ساله مي دانست. هرچند « مداد العلماء افضل من دماء الشهدا»ست، و قلمها هستند که حياتبخش انسان ساز و شهيدپروراند، اما برکت حضور علماء رباني در کنار رزمندگان، روحيه ها را عالي و همت ها را متعالي مي ساخت و سرور و شادماني را به جبهه ها مي رساند و خالص و بي ادعا، در خدمت رزمندگان اسلام بود و مثل پدري مهربان وقت و علم و تجربه خود را هديه مي داد.
روحيه سيري ناپذير علمي و روح ساخته شده عرفاني و عطش آموختن و آموزش به ديگران بويژه نوجوانان از صفات بارز ايشان بود و ستودني.
فقدان ايشان آسيبي به مسجد و منبر و محراب، وعظ و خطابه، کلاس و درس و مدرسه دانشگاه و دانشکده، سپاه و لشکر و بسيج و آموزش و پرورش رساند که از درگاه الهي جبران آن را خواستار و براي روح بلند و قلب سليم حضرت استاد حاج شيخ محمدرضا امين علوّ درجات و حشر با اهل بيت عصمت و طهارت را آرزومنديم.
منبع: ويژه نامه امين انقلاب، امين مردم