جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
خلاقيت در مديريت
-(6 Body) 
خلاقيت در مديريت
Visitor 907
Category: دنياي فن آوري

ويژگيهاي سازمان خلاق

برخي از ويژگيهاي سازمان خلاق عبارتند از :
رقابت کامل و فشرده است: در يک سازمان درصورتي خلاقيت صورت مي‌پذيرد که رقابت کامل در آن حاکم باشد.
فرهنگ : يکي از عوامل عمده اي که به بالندگي مديريت کمک مي کند فرهنگ مردم است . برپايه يک فرهنگ خوب ، اتلاف وقت گناه محسوب مي شود. بديهي است درچنين بستر مناسبي جهت رقابت، خلاقيت يا سازمانهاي پويا بهتر شکل مي‌گيرد.
دسترسي به مديران : سازمانهاي خلاق بر اين اعتقاد هستند که دانش در سطح سازمان به وفور پراکنده شده است و مديران به راحتي مي توانند افکار و نظرات ديگران رامستقيم و بدون واسطه دريافت کنند.
احترام به افراد: ويژگي ديگر سازمان خلاق احترام به افراد است و آنها باور دارند که مي توانند همگام با نيازهاي سازمان ، رشد کنند.
ارائه خدمات مردمي : هدف نهايي در اين سازمانها توجه به نيازمنديهاي جامعه وجلب رضايت آحاد مردم است . در سازمان خلاق افراد داراي يک تخصص ويژه نيستند و اين امکان را دارند که براي قرارگرفتن درجايگاه مناسب گردش شغلي داشته باشند؛
کارگروهي: روابط دائمي و بلندمدت کارکنان با اين نوع سازمانها و درنتيجه برخورداري آنها ازامنيت شغلي از ديگر ويژگيهاي اين سازمانهاست.
استقبال مديران از عامل تغيير: در اين سازمانها تمامي مديران ، مسئله تغيير را به عنوان تنها عامل ثابت و گريزناپذير مي دانند و با خشنودي آن را پذيرفته و در برابر آن مقاومت نمي کنند. طبيعي است در چنين سازماني ضرورت ندارد که مدير بخش زيادي از وقت خود را براي جلوگيري برخورد با تغييرات اختصاص دهد زيرا همه به اين باور رسيده اندکه تغيير يک ارزش مثبت است .
نقش مدير در پرورش خلاقيت: نقش مديريت در مجموعه هايي که خلاقيت و نوآوري از ضروريات و عامل اصلي است بسيار مهم و حساس است زيرا مديريت مي تواند توانايي و استعداد خلاقيت ونوآوري را در افراد ايجاد، ترويج و تشويق کند و يا رفتار و عملکرد آنها ميتواند مانع اين امر حياتي شود.هنر مدير خلاق عبارت است از استفاده از خلاقيت ديگران و پيداکردن ذهنهاي خلاق .مديرخلاق بايد فضايي بيافريند که خود بتواند خلاق باشد و افراد سازمان را هم نيزبراي خلاقيت تحريک کند و اين فضا، فضايي است که از کار روزمره به دور است وبه نحوي تفويض اختيار مي‌کند تا هرکسي خود مشکل خود را حل کند .
براي اينکه افراد در سازمان به تفکر بپردازند بايد محيطي ايجاد شود که در آن به نظريات و انديشه ها امکان بروز داده شود. يکي از شيوه هاي بسيار مهم و پرجاذبه پرورش شخصيت انسانها و همين طور خلاقيت و نوآوري و حتي رشد اجتماعي مشورت است وبدون ترديد افرادي که اهل مشورت هستند از عقل و فکر بيشتري برخوردارند و آنان که اهل آن نيستند از اين امتياز بهره اي ندارند . يک سازمان خلاق تا اندازه زيادي به خودکنترلي کارکنانش وابسته است . خودکنترلي خود را درخواستن و تمايل براي ارائه ابتکار و خلاقيت به نمايش مي‌گذارد .
‌مديران‌ مي‌توانند هر سه‌مولفه‌خلاقيت‌ يعني ‌تخصص، مهارتهاي‌تفکر خلاق‌ و انگيزش‌ را تحت‌تاثير قرار دهند. اما واقعيت‌آن‌است‌که‌ تاثيرگذاري‌بر دو مولفه‌اول‌بسيار دشوارتر و وقت‌گيرتر از انگيزش‌است انگيزش‌دروني‌را مي‌توان‌حتي‌با تغييرات‌جزئي‌در محيط‌ سازمان‌ به‌ طور قابل‌ملاحظه‌اي‌افزايش‌داد. اين‌ بدان‌ معنا نيست‌ که‌ مديران‌ بايد بهبود تخصص‌ و مهارتهاي‌ تفکر خلاق ‌را فراموش‌کنند. اما زماني‌که‌اولويت‌بندي‌در اقدام‌مطرح‌مي‌شود، آنها بايد بدانند که‌اقدامات‌موثر بر انگيزش‌ دروني، نتايج‌ فوري‌تري‌ را موجب‌خواهند شد .

خلاقيت گروهي

سازمانها مي توانند از انواع تکنيک هاي توسعه خلاقيت گروهي به شکل جدي ومستمر استفاده کنند اين تکنيک ها از اين قرارند :
تکنيک تحرک مغزي (طوفان فکري): يکي از تکنيک هاي متداول در ايجاد خلاقيت و فعال ساختن انديشه‌ها به صورت گروهي، تکنيک تحرک مغزي است. در اين تکنيک مسئله‌اي به يک گروه کوچک ارائه شده و از آنان خواسته مي‌شود في‌البداهه و به سرعت به آن واکنش نشان داده و براي آن پاسخي بيابند. پاسخ‌ها بر روي تابلويي نوشته مي‌شوند به طوري که همه اعضاي جلسه مي‌توانند آنها را ببينند. اين امر باعث مي‌شود تا ذهن اعضا به فعاليت بيشتري پرداخته و جرقه‌اي از يک ذهن باعث روشني ذهن ديگري شود. اولين دليل اثربخشي تحرک مغزي افزايش قدرت خلاقيت در گروه است، افراد در حالت گروهي بيسش از حالت انفرادي قدرت تصور خلاق بروز مي‌‌‌‌‌دهند. رقابت نيز عامل ديگري است که در جلسات تحرک مغزي مومجب افزايش اثربخشي مي‌گردد. همچنين عدم وجود انتقاد و يا ارزيابي‌هاي سريع باعث مي‌شود تا اعضاي جلسه با فراغت خاطر به اظهارنظر بپردازند و محيطي مساعد براي خلاقيت ايجاد گردد. نکته ديگري که در موثر بودن تحرک مغزي قابل ذکر است في‌البداهه بودن نظرات است .
تکنيک خلاقيت شش کلاه تفکر: «ادوارد دوبونو» پدر تفکر خلاق ‌در کتاب‌ «شش‌کلاه‌تفکر» يک‌روش‌خلاقانه ‌ارايه ‌مي‌کند و از طريق‌آن‌مي‌کوشد نشست‌افراد به‌دور يکديگر را به‌اقدامي‌ثمربخش‌و کارا تبديل‌کند.
«دوبونو» سعي‌مي‌کند به‌کساني‌که‌به‌دور هم جمع‌ مي‌شوند، بياموزد که‌ به‌ تفکر خود نظم‌ دهند و آنگاه‌در اين‌ميان‌، به‌ راههاي‌خلاقانه بينديشند و با يک‌ هماهنگي‌ مدبرانه‌ نتايج ‌را طبقه‌بندي‌ و اولويت‌بندي‌ کرده ‌و در تصميم‌گيريها از آن استفاده‌ کنند .
گردش تخيلي: در سال 1691 روانشناسي به نام گوردون (W.J.Gordon) نتايج پژوهش‌هاي 10 ساله خود را در مورد افراد خلاق منشر کرد و ضمن آن اعلام داشت که ذهن آدمي به هنگام ابراز خلاقيت و ابتکار در يک حالت خاص رواني است که اگر بتوانيم آن حالت را ايجاد کنيم خلاقيت امکان وجود مي‌يابد. او در گروه‌هاي ايجاد خلاقيت اعضاي گروه را از طريق به کارگيري يک جريان تمثيلي و استعاره‌اي به گردشي تخيلي ترغيب مي‌کرد و در اين حالت ايده‌ها و نظرات بديعي را کشف مي‌کرد. ذهن افراد در اين گردش خيالي با دستاويز استعاره‌ها به نکاتي نو که هدف جلسه خلاقيت بود مي‌رسيد و روابط تازه‌اي را بين پديده‌ها پيدا مي‌کرد. آنان پديده‌هايي را که چندان تجانسي با هم نداشتند تلفيق و ترکيب مي کردند و به ايده‌هاي جديدي دست مي‌يافتند. در جلسات خلاقيت به کمک استعاره و تخيل کار تلفيق و ترکيب در ذهن افراد انجام مي‌گرفت و از اين رو روش «گوردون» را شيوه تلفيق نامتجانس‌ها (Synectics ) نيز ناميده اند .
تهييج‌ذهني‌يا تکنيک‌ گوردون روشي‌ است‌ بسيار مناسب‌جهت ‌يافتن ‌راه‌حلهاي‌ جديد براي‌مسئله‌ و نيز براي‌ اکتشافات‌علمي ‌و فني. اين‌روش‌ فرايندي‌ خاص‌ و منحصر به‌فرد و در عين‌حال‌موثر دارد. فرايند به کارگيري اين رويکرد عبارت است از: الف «شناسايي و تجزيه وتحليل مشکل به منظور رسيدن به ماهيت و جوهره آن‌; ب «کشف راه حلهايي براي آن جوهره ازطريق ديدگاه غيرمرتبط با موضوع ; ج «تلاش براي تبديل راه حلهاي به دست آمده به راه حل نهايي . در جلساتي که از اين روش استفاده مي شود فقط رهبر گروه از اصل موضوع اطلاع دارد و موضوعي که مطرح مي شود دقيقا اصل موضوع نيست بلکه موضوعي نزديک به آن است .
تفکر موازي: واضع اين شيوه «ادوارد دوبونو» روش معمول تفکر را همانند حفر گودالي توصيف مي کند که با افزايش اطلاعات فرد همان گودال را عميق تر مي‌سازد و از ديدن جاهاي ديگر براي حفر کردن باز مي ماند درحالي که تفکر موازي نگاه فردرا به نقاط جديد معطوف مي‌سازد و اطلاعات و تجربه‌هاي جديد صرفا به انديشه‌هاي قبلي افزوده نمي‌شود، بلکه آنهارا تغييرداده و الگو و ساختار جديدي را ايجاد مي کند.يکي از راههاي تحقق تفکر موازي ،ايجاد يک انديشه واسطه غيرممکن (Intermediate impossible) است. اين انديشه موجب طيران فکر و ذهن‌ شده و با تعديل آن مي‌توان به انديشه نووعملي دست يافت. راه ديگر درتفکرموازي پيوند تصادفي است. فرض کنيد کتاب فرهنگ لغت را مي‌گشاييد و لغاتي را مي‌خوانيد و مي‌کوشيد تا آن را با موضوع مورد نظر پيوند داده وبه نتيجه‌اي برسيد. در اين کار شما از روش پيوند تصادفي استفاده کرده‌ايد .
ارتباط اجباري: يکي ديگر از شيوه‌هاي آشکارساختن خلاقيتها و ظاهر ساختن توانايي ‌آفرينندگي موجود در افراد شيوه ارتباط اجباري است .د راين شيوه همان طورکه از نام آن استفاده مي‌شود بايد بين دو گروه از پديده ها ارتباطي اجباري ايجادکرد .

نتيجه گيري

گسترش و سرعت تغييرات در سراسر جهان باعث شده که خلاقيت بيش از پيش اهميت يابد ، کشورها فقط با ابتکار و نوآوري مي توانند خود را با شرايط جديد وفق داده و همگام با دگرگونيها به پيش روند . بديهي است در دنياي پيچيده کنوني ، سازمانهايي در رقابت با سايرين موفق ترند که بتوانند از فرصتهاي پيش‌رو ، به بهترين نحو استفاده کنند و اين امر جز با افزايش خلاقيت و نو آوري امکان پذير نيست. از مهمترين راهکارهاي ايجاد و افزايش خلاقيت در کارکنان که بايد توسط مديران به کار بسته شود يکي افزايش انگيزش در ميان کارکنان است‌‌، انتصاب متناسب افراد با تخصص آنها و عدم اجبار شغل نامناسب به افراد ، ايجاد هماهنگي مناسب با کارکنان ، دادن آزادي عمل و تفويض اختيار نيز از عوامل افزايش انگيزش دروني به شمار مي‌روند همچنين در اختيار قرار دادن منابع مهمي چون زمان و تخصيص منابع مالي نيز انگيزش را در افراد افزايش مي‌دهد، ايجاد گروه‌هاي کاري و حمايت متقابل اعضاي گروه و نيز ترکيب انديشه‌هاي متفاوت مي‌تواند اشتياق افراد را به کار و دستيابي به هدف افزايش داده و در نتيجه تجربيات و مهارتهاي تفکر خلاق را ارتقا مي‌بخشد‌، پاداش و تشويق ، ارتقاي شغلي ، اعتنا و اعتماد ، عدم ارزيابيهاي بي مورد و وقت گير و ايجاد فضاي کاري آرام و بدون ترس و بيم ، حمايت سازماني‌، تقويت همکاريهاي متقابل و احساس هدف مشترک بين کارکنان و مديران و ايجاد جذابيت کاري براي کارکنان ، همه از جمله عوامل مهمي هستند که مديران با تأثير بر آنها و نيز اثرگذاري بر روي دو مؤلفه ديگر يعني تخصص و تفکر خلاق ، مي توانند به ارتقا و پيشرفت سازمان خود و در نتيجه ترقي جامعه کمک کنند.
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image